سلام بر حمیده دختر عزیزم، سلامتی و شادکامی تو و خواهر مهربانت جمیله و برادر عزیزت کمال را در سایه هدایت و ارشاد مادر گرامیتان از خداوند متعال خواهانم .
حال من هم به یاری خداوند و همت والای شما بحمدالله بسیار خوبست. به امید اینکه به کمک همدیگر بتوانیم در مقابل خداوند، انسانی شایسته و بنده ای صالح باشیم .
ساعت ۱۰:۳۰ بعد از ظهر است. همه کسانیکه
در اینجا هستند در رختخواب رفته و آماده خوابیدن شده اند و من در محل
خوابم نشسته ام و به تو فکر می کنم. به تو دختر عزیزم، دختری که امیدها به
او داریم و از خداوند میخواهیم که به او همت عطا کند تا این امیدها را به
واقعیت تبدیل کند .
شب با تمام شکوه و ابهتش فرا رسیده و همراه خود
تاریکی و سکوت را به ارمغان آورده است. در سکوتش هوشیاران به خود می آیند و
حساب روز را می کنند که چگونه گذرانده اند و چه کاری انجام داده اند و تا
چه اندازه توانسته اند در مسیر تکامل خود گام بردارند .
چه فضیلت
اخلاقی تازه ای را شناخته اند و کدام کرامت اخلاقی را در وجود خود پرورش
داده اند ؟ و در تاریکیش به عده زیادی فرصت پنهان کردن آنچه را که آشکار
بودنش ایشان را رنج میداده ، داده است. می دانی که از خصوصیات شب، شدت
یافتن امراض، آرام شدن کشمکش ها، خاموشی بیهوده گویان و راز و نیاز مؤمنان
با خداوند و ... است .
شب نعمت است. همچنانکه روز نعمت می باشد .
حمیده دختر عزیزم ! سال اول راهنمایی نسبتاً درسهایش مفصل است ولی کوشش و جدیت، هر سنگینی را سبک و هر مشکلی را آسان می کند، بخصوص توصیه می کنم که با جمیله همکاری کن که هم برای تو مفید است و هم برای او. تو میتوانی برای کمال مشاور خوب و برای جمیله همفکر مناسبی باشی. مبادا غفلت کنی که فرصت از دست می رود.
دختر مهربانم! ساعات بیکاری را به مطالعه و بازی و کمک به مامان در انجام کارهای خانه و حفظ آیات و احادیثی که مامان صلاح می داند و اشعاری که خودت دوست میداری تقسیم کن .
حمیده عزیز! از صفات جالبی که تو و جمیله داشتید و بخاطرم مانده این است که علاقمند بودید که دوستانی داشته باشید. اینکار بسیار خوبست، حتماً مشورت مامان میتواند در این مورد راهنمای بسیار خوبی باشد. و از معایبی که این کار می تواند داشته باشد حتماً شما را برکنار خواهد داشت .
دخترانم ! خواهشمندم که به همه
دوستان من که آنها را می شناسید در موقع مناسب سلام برسانید. بخصوص به
مامان بزرگ و آقاجان سلام مخصوص برسانید و دستشان را عوض من ببوسید و
برایشان آرزوی سعادت بیشتر و سلامت بنمائید .
آخرین وصیت شهید رجایی
بیست روز قبل از شهادت، قبل از ترک خانه برای شرکت در جلسهای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد میکنم وصیتنامهی جدیدی بنویسید. وصیتنامه قبلی را سالها پیش نوشتهاید. »