خبر آن لاین، سعید قرایی: سرانجام چشم کرمانی ها به مربی جدید تیمشان روشن شد و میرسلاو بلاژویچ در اولین تمرین مس در کرمان بعد از تمامی اتفاقات دو هفته اخیر حاضر شد تا دوران جدید نیمکت مس آغاز شود. چیرو که در سن هفتاد سالگی هنوز همان شور و نشاط 10 سال قبل را دارد بلافاصله بعد از تمرین با معدود خبرنگاران دور زمین به گفتگو پرداخت و آخرین وضعیت خودش را با تیم مس توضیح داد
در حالی در اولین تمرین تیم مس حاضر شدید که هنوز با مس قرارداد رسمی امضا نکردید!من باشگاه مس را یک باشگاه کاملا حرفه ای دیدم. تا الان همه چیز مرتب بوده است و خیلی مهم نیست که قرارداد رسمی امضا شود چراکه یک برگ کاغذ بیشتر نیست! توافقاتی که می بایست وجود داشته باشد صورت گرفته است و ما مشکلی برای همکاری نداریم.
اما امضا نشدن قرارداد به هر شکل حرف و حدیث درست می کند...مطمئن باشید رئیس باشگاه آنقدر آدم محترمی هست که ما حرف یکدیگر را قبول داشته باشیم...شما بنویسید من رسما مربی تیم مس هستم و از امروز هم کارم را در کرمان شروع کرده ام
_
در همین مدت کمی که در کرمان حاضر بودید توانستید امکانات باشگاه مس را ارزیابی کنید؟برای من کافی بود که یک تمرین را ببینم تا به این نتیجه برسم که باشگاه مس امکانات مطلوبی دارد. ضمن اینکه من قبل از اینکه به کرمان بیایم حسابی مشورت گرفتم و اطلاعات جمع کردم. با شناخت قبلی که به کرمان آمدم دیدم همه چیز مرتب است.
با این حساب مس با شما روزهای خوبش را آغاز می کند؟برای همین به کرمان آمدم و حتما همین اتفاق رخ می دهد. ما بازیکنانی می خواهیم که پرواز کنند و با خودشان تیم را به پرواز دربیاورند. اینگونه می توانیم با مس موفق باشیم.
ا
ین یعنی می خواهید خیلی کارهای بزرگ در کرمان انجام دهید؟!چیرو یعنی قهرمانی...چیرو هر جا باشد قهرمانی می خواهد...الان چیرو اینجاست پس موفقیت اینجاست...!
حتی با تیم بحران زده مس آن هم در پائین جدول؟!پسر جان من مربی باتجربه ای هستم...! شرایط سخت تر از این دیده ام ولی مقاومت کرده ام. این را به تیمم یاد می دهم که تا آخرین لحظه مقاومت کند.
شرایط سخت که می گوئید یاد بازی های تیم ملی ایران در مقدماتی جام جهانی 2002 می افتیم...!یادش بخیر...از همان موقع هرجا که رفته ام و در هر کشوری که مربیگری کرده ام و در هر کلاسی که حاضر شدم گفتم که ایران وطن دوم من است!
اما با بی مهری تمام از این وطن دوم رفتید!من تا همین قبل از سفر به ایران از ایرانی ها ایمیل دریافت می کردم که ابراز رفاقت و لطف با من می کردند. هنوز دو هزارتا ایمیل از آن ها را در کامیپیوترم سیو کرده ام. من و ایرانی ها کاملا به یکدیگر نزدیک هستیم.
اما بعضی از همین ایرانی ها مثل خداد عزیزی هنوز چشم دیدن شما را ندارند!!(عصبانی می شود و پسرش را صدا می زند که برایش سیگار بیاورد!) همه که قرار نیست از هم خوششان بیاید! بالاخره این اختلافات هم وجود دارد. به نکته خوبی اشاره نکردی پسر جان! سوال بعد!
در زمان جدایی از فوتبال ایران با لیگ وطن دومتان ارتباطی هم داشتید؟اخبارش را دنبال می کردم. با برانکو هم در ارتباط بودیم و تا زمانی که او در ایران بود از نزدیک با او درباره جریانات فوتبال ایران حرف می زدیم. عصر اینترنت است و من گاهی به اخبار ایران هم رجوع می کردم.
صاحاب نداره .... ادمه جمله رو كامل كنيد