۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۹۸۰۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۰ - ۱۳-۰۶-۱۳۹۰
کد ۱۷۹۸۰۲
انتشار: ۱۰:۱۰ - ۱۳-۰۶-۱۳۹۰

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان:ليبي اسير نمي‌شود

«ليبي اسير نمي شود»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛تحولات ليبي كه با رفتن «معمر قذافي» از صحنه قدرت وارد مرحله شتاباني گرديد در عين حال واجد انذار و اندرزها و فرصت و تهديدهايي بود كه آن را به كانون توجهات تبديل كرد. پيش از اين ليبي در رديف پنجم تحولات منطقه عربي قرار داشت و تحولات آن به خصوص تحت الشعاع تحولات مصر بود. چرايي اين نقل و انتقالات را بايد با نگاه به صحنه تحولات ليبي جست وجو نمود.

ليبي كشوري با مساحت 8/1 ميليون كيلومتر مربع و جمعيتي نزديك به 6 ميليون نفر يكي از نزديكترين كشورهاي آفريقايي به قاره اروپا مي باشد و در همان حال قرار داشتن در حدفاصل سه كشور تونس، مصر و سودان- به عنوان سه كشوري كه وضعيتي ناساز با غرب پيدا كرده اند- موقعيت ويژه اي را به ليبي داده است. وجود بيشترين ذخاير انرژي آفريقا در ليبي هم وجه ديگري از اين اهميت مي باشد. پيشينه تاريخي ليبي و وجود جنبش هاي اسلام گرا در طول 100 سال گذشته - شامل جنبش اسلامي و استقلال طلبانه قبايل ليبي عليه اشغالگران ايتاليايي در سال هاي1920 تا 1931- و نهضت سنوسي ها به رهبري شيخ عبدالقادر عليه انگليس و فرانسه در اواخر قرن 19 ميلادي هم مي گويد ليبي مي تواند يك كانون مهم اسلامگرايي باشد و شرق و غرب مناطق مسلمان نشين آفريقا را تحت تاثير خود قرار دهد. در عين حال علاقه شديد مردم ليبي به اهل بيت پيامبر(ص) و بخصوص علاقه وافري كه به حضرت زهرا-سلام الله عليها- دارند يعني مردم را به شيعيان و كانون مركزي شيعه - ايران- پيوند مي زند و مي تواند معناي ويژه اي به «انقلاب مردمي ليبي» بدهد.

اين ها مهمترين دلايل توجه غرب به ليبي به حساب مي آيند. در عين حال در مورد تحولات اين كشور نكات مهم ديگري هم وجود دارند:
1- غرب بلافاصله پس از سقوط معمر قذافي و تسخير طرابلس توسط نيروهاي انقلاب كنفرانس بزرگي را به راه انداخت تا از يك سو همه توانايي هاي خود را براي مهار ليبي پاي كار بياورد و از سوي ديگر وانمود كند كه اوضاع ليبي تحت كنترل اروپا قرار دارد و حال آن كه ميان ادعا و حقيقت فاصله اي بس ژرف وجود دارد.

ناتو علي رغم آن كه از اجازه نيم بند شوراي امنيت براي حمله به ليبي برخوردار گرديد و بيش از 4 ماه سرگرم عمليات نظامي در ليبي شد و هزينه هاي زيادي را به مردم ليبي تحميل كرد- و از جمله بارها به نيروهاي انقلاب حمله كرد- نتوانست نقش تعيين كننده اي در سقوط معمر قذافي ايفا نمايد و در نهايت اين مردم بودند كه بالاخره توانستند با حضور مداوم در صحنه، نيروهاي وفادار به قذافي را خسته و نااميد كرده و بر پايتخت مسلط شوند روزي كه مردم وارد منطقه حكمراني قذافي شدند از نيروهاي ناتو و عمليات آن ها هيچ خبري نبود.

اين كه اروپايي ها علي رغم ساقط شدن قذافي اعلام كرده اند كه به عمليات نظامي در ليبي ادامه مي دهند خود دليل جداگانه اي است كه نشان مي دهد آنان براي اسقاط قذافي و نظام او به ليبي نيامده بودند و گرنه چه نيازي به عمليات ناتو بعد از سقوط حاكم ليبي وجود دارد؟! نكته مهم ديگر اين است كه اروپا صدها نيروي اطلاعاتي و ده ها دستگاه جاسوسي را در ليبي و از جمله در طرابلس مستقر كرده بود. حال چگونه با اين همه امكانات متوجه جابجايي قذافي و خاندان و نيروهاي وفادار به او و انتقال به شهر سرت و كشور الجزاير نشدند؟! خود اين موضوعات به خوبي نشان مي دهند كه هدف ناتو از آغاز تا آخر قذافي و حكومت او نبوده است. با اين وصف طبعا مردم ليبي مي پرسند آنان چه حقي دارند كه كنفرانس برگزار مي كنند و درباره آينده ليبي حرف مي زنند؟

2- ليبي فاقد زيرساخت هاي صنعتي، كشاورزي و راه هاي مواصلاتي است. مردم ليبي با وجود آن كه ده ها سال است يكي از صادركنندگان مهم اوپك مي باشند، سهمي از اين درآمد ملي نداشته اند. از اين روست كه مي شنويم اروپا 120 ميليارد دلار از دارايي هاي ليبي را بلوكه كرده و در برابر درخواست شوراي انتقالي ليبي حاضر به بازپس دادن حتي 5 ميليارد دلار آن نشده و آن را به شرايط آينده موكول كرده است! يعني در حالي كه رسانه هاي خود اروپا همين روزها بارها گفته اند ليبي به سمت يك فاجعه انساني در حركت است، آنان حاضر نيستند حتي درصدي از درآمدهاي مردمي كه سال ها رونق بخش بازارهاي اقتصادي غرب بوده اند را به آنان پس بدهند و آن را به شرايطي موكول كرده اند كه حتما شرط اول آن روي كار آمدن يك رژيم وابسته به غرب و مخالف اسلام در ليبي است. غرب البته مردم ليبي را نمي شناسد وگرنه مال اين مردم را گرو نمي گرفت آنان نمي دانند كه همين مردم در زماني نه چندان دور- حدود 80 سال پيش- چه به روزگار اشغالگران ايتاليايي درآورده اند. مسلما مردم ليبي امروز از درجه آگاهي بسيار بالاتري برخوردارند و جهان اسلام نيز مانند دهه 1920 و 1930 بي صاحب نيست و هر قطعه آن زير چكمه يك دولت اروپايي قرار ندارد. بنابراين ترديدي نيست كه غرب دارد با آتش بازي مي كند.

3- همين روزها خبرها از همكاري ناتو و اتحاديه عرب و بخصوص همكاري عربستان و ناتو براي ارسال سلاح هاي مخرب به ليبي حكايت داشت. پيش از اين عربستان با آغاز خيزش مردمي در ليبي به تجهيز و تشويق يك گروه سلفي وابسته به خود- گروه موسوم به المقاتله الاسلامي يعني جنگجويان مسلمان- پرداخت و سبب وارد شدن هزينه هنگفت انساني و اقتصادي به مردم ليبي و نيز باعث طولاني شدن دوره انقلاب در اين كشور شد.

عربستان به خوبي مي داند كه گروه هاي سلفي- به دليل وجود علاقه شديد مردم شمال آفريقا به اهل البيت- جايگاهي در ميان مردم ندارند و از اين رو روند تحولات در كشوري مانند ليبي، مصر يا تونس به هيچ وجه در چارچوب نگرش و ساختاربندي عربستان قرار نمي گيرد. بر اين اساس عربستان كه مي داند به زودي يك نظام مردمي مخالف غرب و عربستان در ليبي شكل مي گيرد، امكانات تخريبي خود را از طريق مديترانه و با همكاري ناوهاي ناتو به بن غازي و... گسيل كرده است. با توجه به اين كه ناتو هم مي گويد تا مدت ها در شرايط عملياتي باقي مي ماند به نظر مي آيد عليرغم سقوط قذافي مردم ليبي كماكان با موجي از درگيري هاي پرتلفات مواجه باشند كه هوشياري اين مردم و كشورهاي اسلامي را طلب مي كند.

4- غرب و اتحاديه عرب نمي خواهند كار دست شوراي انتقالي ليبي باشد. آنان مي خواهند از بالاي سر اين شورا مسائل ليبي را آنگونه كه خود مي پسندند مديريت نمايند. برگزاري اجلاس اروپا كه با چراغ سبز اتحاديه عرب و همراهي آن توأم بود و گروگان گرفتن پول مردم ليبي و اعلام ادامه عمليات نظامي به خوبي اين مسئله را برملا مي كند كه از نظر غرب شوراي انتقالي هيچكاره است. اما اين موضوعي نيست كه در اختيار غرب يا كشورهاي عضو اتحاديه عرب باشد بلكه اين مردم ليبي هستند كه مي گويند چه دستگاهي انقلاب آن ها را اداره كند. اين يك نكته كليدي در تحليل تحولات ليبي است، اما لازمه آن برخورد فعال كشورهايي است كه نمي خواهند سيطره غرب به ليبي و شمال آفريقا بازگردد. در اين ميان ايران تنها نيست، كشورهاي عضو اتحاديه آفريقا، بعضي از كشورهاي عضو اتحاديه عرب و بعضي از كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي و اكثر همسايگان ليبي مخالف استيلاي غرب بر ليبي هستند. از اين رو ما مي توانيم با يك ديپلماسي فعال از انقلاب مردم ليبي حراست كنيم و پيغامهاي لازم را به موقع به آنان برسانيم. خوشبختانه امروز انحصار رسانه اي هم درهم شكسته است و رسانه هاي منطقه اي نظير العالم و الكوثر، المنار، القدس و ... مي توانند نقش هاي مهمي در تحولات منطقه اي ايفا نمايند.

5- نكته آخر اينكه برخلاف آنچه تبليغ مي شود غرب فعلاً سيطره اي بر انقلاب ليبي ندارد و تلاش هاي فراوان آن در حوزه هاي مختلف نتوانسته كارگر شود. غرب در جهان اسلام نمي تواند خود را يك طرف «خيرخواه» يا «بيطرف» و يا حتي «منطقي» و قابل مذاكره جا بزند، چرا كه اين حرف ها و ادعاها با عملكرد آنان همخواني ندارد. غرب از نظر مردم منطقه اشغالگر، ويرانگر، شكنجه گر، كودك كش، اسرائيل محور و... است. با اين وصف اگر چندين كنفرانس بين المللي را هم برگزار كند و با دهها پادشاه نظير ملك عبدالله سعودي هم قسم شود، باز هم نمي تواند اثري بر جاي بگذارد. اما اين همه يك شرط دارد و آن بيدار ماندن مردم و پاسداري از اين بيداري است.

خراسان:رادار ناتو به جاي سفير اسرائيل

«رادار ناتو به جاي سفير اسرائيل»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي خراسان به قلم بهروز بيهقي است كه در آن مي‌خوانيد؛هرچند بسياري اقدام قاطعانه دولت ترکيه در اخراج سفير اسرائيل از اين کشور را مي ستايند اما اگر عيان شود که دولت ترکيه امتياز ويژه اي براي اسرائيل را در لفافه اخراج سفير اين رژيم از آنکارا نهان کرده است، آيا مي توان هم چنان به ديپلماسي دولت ترکيه در مهم ترين موضوعات جهان اسلام خوش بين بود؟ همين جملات کافي است تا اعتراض برخي را برانگيزد که به چشم رقابت به فعاليت هاي ديپلماتيک ترکيه نگريسته ايم و حال که اين کشور جايگاهي در خور توجه در جهان اسلام يافته است، تاب و توان مواجهه با اين همسايه رقيب يا به تعبير دقيق تر رقيب همسايه را نداريم. معترضان قطعا به ياد ما خواهند آورد که رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه چگونه در اجلاس داووس، شيمون پرز رئيس رژيم اسرائيل را فرو کوفت و جنايات اسرائيل در غزه را بار ديگر در کانون توجه رسانه هاي بين المللي قرار داد.

ما نيز اقدامات ضد صهيونيستي دولت ترکيه را ارج مي نهيم و در عين حال هم چنان که امام(ره) ملاک را حال افراد مي دانست، سياست مداران را از اين قاعده مستثنا نمي دانيم. بر اساس گزارش هاي رسمي خبرگزاري ها، دولت ترکيه در حالي حکم به اخراج سفير اسرائيل از اين کشور داده که مجوز استقرار سامانه راداري سپر موشکي ناتو در خاک خود را نيز صادر کرده است.

مقام هاي ناتو پيش از اين اعلام کرده بودند که هدف از اين سپر موشکي مقابله با تهديد موشکي احتمالي ايران است. بر نشاندن اين ادعا در کنار ديگر ادعاهايي که هر از گاه عليه کشورمان مطرح مي شود، خود به خود مخاطره اي را تداعي نمي کند اما گزارش هاي غيررسمي تأييد کننده اين نکته اند که استقرار بخشي از سپر موشکي ناتو در خاک ترکيه نه تنها براي ايران بلکه براي ديگر کشورهاي منطقه هم مخاطره آميز است.

روزنامه ترکيه اي زمان روز گذشته در گزارشي در همين زمينه به برشي از مذاکرات ترکيه و آمريکا درباره سپر موشکي ناتو پرداخت و از جمله به تعهد آمريکا به ترکيه اشاره کرد که بر مبناي آن اطلاعات حاصل از سامانه راداري مستقر در خاک ترکيه در اختيار اسرائيل قرار نمي گيرد. به نوشته اين روزنامه، دولت ترکيه در پي اين تعهد به استقرار بخشي از سپر موشکي ناتو در خاک خود رضايت داده است.

اگرچه بر کسي پوشيده نيست که چنين تعهدي نبايد خيلي جدي گرفته شود زيرا دولتمردان ترکيه به خوبي آگاهند که آمريکا سالانه بيش از ۳ ميليارد دلار کمک نظامي بلاعوض به اسرائيل مي کند و چه مانعي مي توان متصور بود که از کمک اطلاعاتي امنيتي آمريکا به اسرائيل جلوگيري کند؟ مخصوصا آن که اصلي ترين هدف اين سيستم موشکي دفاع از اسرائيل است.

دولتمردان ترکيه که خود را از جمله مهم ترين مناديان شکست حصر غزه در جهان اسلام مي دانند چگونه وتو شدن مکرر قطعنامه ها عليه اسرائيل توسط آمريکا را از ياد برده و به تعهد آمريکا دلخوش کرده اند؟ حقيقت اين است که ترکيه با موافقت خود براي پذيرش بخشي از سپر موشکي ناتو تنها مصالحي سياسي و نه ملي را لحاظ کرده است.

مي توان انتظار داشت که با انتشار گزارش هايي از قبيل گزارش روزنامه زمان، مردم مسلمان ترکيه به ارزش اطلاعاتي امنيتي سامانه راداري ناتو براي اسرائيل آگاه شوند و طبعا سياست دوگانه دولت خود را در قبال اسرائيل زير سوال برند. ترديدي نيست که رصد کردن آخرين فعاليت هاي دفاعي ايران از جمله کارکردهاي سامانه راداري سپر موشکي ناتو است و اين امر نشان مي دهد که ايران در نگاه دشمن نيز خصمي توانمند و مقتدر به شمار مي آيد.

روسيه همچون ايران و البته با تفاوت هايي از اهداف اين سامانه راداري به شمار مي آيد و از همين رو ايران مي تواند در رايزني با ديگر کشورهاي متضرر از سپر موشکي ناتو، دولت ترکيه را دستکم به جرح و تعديل هايي در اين زمينه فرا بخواند. نمي دانيم چرا دولتمردان ترکيه يکي از اضلاع مهم تحولات منطقه يعني ضلع ضدصهيونيستي آن را نديده و از فرجام حاکمان هم پيمان با آمريکا و اسرائيل عبرت نگرفته اند؟ 

جمهوري اسلامي:سرنوشت قذافي در انتظار آل خليفه

«سرنوشت قذافي در انتظار آل خليفه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اوضاع در بحرين روز به روز بحراني‌تر مي‌شود و حوادث اين جزيره كوچك ولي پرماجرا به سمت و سويي مي‌رود كه گويي بحران از محدوده جغرافيايي آن درحال تجاوز است.

رويدادهاي پس از شكست نمايش طرح آشتي ملي كه رژيم آل خليفه با كشاندن برخي گروههاي سياسي و معدودي از نمايندگان معترضان به پاي ميز مذاكره به منظور خاتمه دادن به مخالفت‌هاي مردم و تحكيم پايه‌هاي رژيم پادشاهي طراحي كرده بود، نشان داد كه گردانندگان صحنه سياسي بحرين و بازيگران خارجي اين نمايش، هيچ رابطه و موافقتي با درايت و عقلانيت ندارند و باب هرگونه راه حل سياسي براي حاكميت مردم بر سرنوشت خويش در اين كشور را عملاً بسته نگهداشته‌اند.

شهادت يك نوجوان 14 ساله بحريني نيز در جريان تظاهرات مسألمت آميز روز عيد فطر نشان داد كه رژيم آل خليفه هرگز درصدد حل اين بحران نيست و اعتراض 40 ساله مردم به رژيم ديكتاتوري آل خليفه فاقد راه حل‌هاي ميانه بوده و صرفاً بايد با حركت‌هاي توفنده مردمي حل و فصل شود.

خاندان آل خليفه كه در سالهاي گذشته به دليل وابستگي به آمريكا با تبديل خاك اين كشور به پايگاه پنجم نظامي آمريكا باب هرگونه توجه به خواسته‌هاي مردم و مشاركت آنان در اداره امور جامعه را مسدود كرده بود، در ماههاي اخير و با به راه افتادن موج بيداري اسلامي در كشورهاي عرب مواجه شد ولي به جاي پاسخگويي مثبت به مطالبات مردم، با ابزار سركوب و خشونت در مقابل مردم ايستاد، مردمي كه طي سالهاي اخير علاوه بر نقض حاكميت ملي خود با احساس تبعيض، بي‌عدالتي، محروميت، عدم مشاركت در قدرت و توزيع ناعادلانه مناصب و كرسي‌ها دردست عده معدودي از اعضاي خاندان آل خليفه مواجه بودند.

ورود چند هزار نيروي نظامي سعودي، اماراتي و كويتي تحت پوشش پيمان نظامي شوراي همكاري خليج فارس نيز نتوانست در سركوب خواسته‌هاي مردم بحرين مؤثر واقع شود و مردم اين كشور با ايستادگي پرصلابت خود توانستند اين موج توطئه را با همه سختي‌ها و مصائب آن پشت سر بگذارند. گمان مي‌رفت رژيم آل خليفه، پس از شكست سياست سركوب نظامي، به مردم اجازه مشاركت در سرنوشت سياسي خود را بدهد و با در پيش گرفتن سياست عاقلانه، باب گفتگوهاي مؤثر سياسي را با احزاب و گروههاي مخالف بگشايد ولي سياست فريبكارانه و مزورانه‌اي كه اين رژيم در پوشش مذاكرات مشاركت ملي در پيش گرفت، باعث شد اين راه حل نيز در ابتداي راه متوقف شود و به شكست بينجامد.

فرصت ماه مبارك رمضان زمان مناسبي بود براي كساني كه قصد دارند گره بحران بحرين را با دست و با چاشني عقلانيت باز كنند ولي آنچه در روز عيد فطر در بحرين گذشت نشان داد كه همه گردانندگان اين بازي سياسي، دست به دست هم داده‌اند تا از استقرار حاكميت ملي در اين كشور جلوگيري كرده و به هر قيمت مانع از برقراري حاكميت اراده مردم در محدوده شوراي همكاري خليج فارس شوند.

درحالي كه حوادث بحرين و حضور مستمر مردم در صحنه نشان مي‌دهد كه اين كشور بيش از هر كشور ديگري نيازمند تغيير و آزادي‌هاي مردمي است، پادشاه و نخست‌وزير اين جزيره كوچك و بشدت آسيب پذير، با واكنش‌هاي غيرمعقول و خشونت آميزي كه نسبت به ايجاد هرگونه تحول مثبت از خود بروز دادند ثابت كردند كه حاكميت تفكر خشونت آفرين در لايه‌هاي اين رژيم، مانع حل معضلات است و راه حل‌هاي خويشتندارانه مردم براي عدم استفاده از خشونت عليه حاكميت را به بن بست مي‌كشاند. متأسفانه اوضاع در بحرين به قدري ملتهب و غيرعاقلانه و دور از تدابير حاكميتي است كه رهبر معظم انقلاب در خطبه‌هاي عيد فطر ضمن ابراز نگراني از اين وضعيت، آن را نشانه‌هاي يك توطئه منطقه‌اي و بين‌المللي براي خارج كردن بحران از محدوده جغرافيايي اين جزيره كوچك خواندند.

قطعاً اگر رژيم بحرين بخواهد به اين سياست‌هاي بحران آفرين ادامه دهد و با جريحه‌دار كردن احساسات مسلمانان منطقه و جهان، به نسل كشي شيعيان، كه اكثريت جمعيت اين كشور را تشكيل مي‌دهند، ادامه دهد با همبستگي ملتهاي منطقه مواجه شده و ملت‌ها اجازه نخواهند داد جنايات رژيم آل خليفه ادامه يابد. در آن صورت، طبعاً رهبران مذهبي منطقه نيز به وظيفه شرعي خود عمل خواهند كرد و با رويدادهاي ناخواسته‌اي كه لازمه چنان شرايطي است، بحران اين جزيره ابعاد جدي‌تري به خود خواهد گرفت.

طبيعي است كه در چنان وضعيتي هيچ چيز قابل كنترل نبوده، دامنه بحران به اين جزيره محدود نخواهد شد و آل خليفه اولين قرباني اين فاجعه خواهد بود كه در اين سيل به راه افتاده غرق خواهد شد. آيا وقت آن نرسيده كه اعضاي خاندان آل خليفه از آنچه بر سر قذافي آمد عبرت بگيرند و اين واقعيت را درك كنند كه سرنوشت ديكتاتور ليبي در انتظار آنان است؟!

رسالت:انتخابات ؛ فرصتي که نبايد به تهديد تبديل شود

«انتخابات ؛ فرصتي که نبايد به تهديد تبديل شود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛چالش، مخاطره است که محتمل است به آسيب و تهديد منجر شود و يا اينکه نه به يک فرصت تمام عيار تبديل شود. از اين رو از چالش نبايد هراسيد اما بايد مراقب بود که فرصت ها به تهديد تبديل نشود. مردمسالاري ديني نيز به عنوان يک موجود زنده با چالش هاي مختلفي مواجه است.

اساسا هر آنچه که زنده است و نشاط و پويايي دارد با چالش روبرو مي شود. يکي از اين چالش ها در برابر مردمسالاري ديني خطر بازگشت ديکتاتوري و سلطه خارجي است. البته تمام جوامع مردمسالار در معرض خطر بازگشت به استبداد، ديكتاتوري و دوران خفت بار استعمار هستند. از دل همين ليبرال دموكراسي فاشيسم و نازيسم متولد شدند. مردمسالاري ديني اگر چه از بسياري از آفات ليبرال دموکراسي هاي متداول در دنياي امروز مثل خريد راي،منفعت طلبي ها، عوام فريبي و بناپارتيسم، درگيرى‌ها،كشت و كشتارها و... به خاطر عقال دين، عقلانيت اسلامي و نعمت بي بديل ولايت فقيه مصون است اما همواره در معرض خطر بازگشت استبداد و استعمار طي سه دهه گذشته بوده است. يکي از منافذي که مي تواند محملي براي ايجاد اين چالش باشد انتخابات است که دشمنان همواره بدان چشم دوخته اند.

از آنجا که نظام اسلامي همواره بر برگزاري انتخابات اصرار داشته و دارد انتخابات مي تواند چالش زا باشد و امنيت کشور را به خطر بيندازد. همانطور که دو سال پيش دشمن تمام تلاش خود را به کار گرفت که از فرصت انتخابات عليه امنيت ملي استفاده کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامي در عيد فطر امسال با اشاره به برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي در اسفندماه سال جاري، ذات انتخابات را توأم با نوعي چالش خواندند و افزودند: انتخابات، تجلي حضور مردم، مظهر مردمسالاري ديني و ذخيره و پشتوانه امنيت کشور است و بايد مراقب بود که اين پشتوانه بزرگ، به چالشي براي امنيت کشور تبديل نشود.

ايشان از آحاد مردم، مسئولان مختلف، «منبرداران و فعالان سياسي» و همه کساني که مي توانند با مردم حرف بزنند خواستند که از انتخابات به عنوان نعمتي الهي پاسداري کنند و هوشيارانه، مراقب چالشهاي ضد امنيتي و تلاشهاي دشمنان باشند.

تبارشناسي تاريخي استبداد و استعمار در  جامعه ايران نشان مي‌دهد كه همواره يك پيوند جدي بين استبداد داخلي واستعمار خارجي وجود داشته است. در واقع حمايت استعمار خارجي اعم از روس،انگليس ،‌ ‌آمريكا و... از جريان مسلط داخلي موجد يك ديكتاتوري بي‌چون و چرا دركشور شده است. حوادث دو سال گذشته در انتخابات 88 ، همچنين تحصن نمايندگان مجلس ششم در سال 1382 و غائله کوي دانشگاه در سال 1378 نشان داد پيوند يك جريان سياسي با استعمار خارجي، خطر بروز استبداد ومسدود شدن باب انتخابات در كشور را به وجود مي آورد. در سال 88 اين خطر عينيت يافت و عده اي عملا در مقابل راي ملت صف آرايي کردند و دموکراسي را به شرط پيروزي خواستند.

 نظام اسلامي به مدد دم مسيحايي ولايت فقيه و بصيرت ملي در برابر اين مخاطره ايستادگي کرد و اگر چه هزينه داد اما باج نداد.

استبداد مدرن زاييده ليبرال دموكراسي است ومردمسالاري ديني به واسطه اتصالات آسماني آن مصون از اين آسيب است اما چنانچه عده‌اي بخواهند با تنفس در فضاي ليبراليسم وتاثيرپذيري از آن نسخه‌هاي اجتماعي و سياسي براي ملت ما بپيچند بايد مراقب بود كه همراه اين الگوبرداري انضمامي حتما گرايشاتي ازاستبداد وجود دارد.

انتظار افكارعمومي در جامعه ايران اين است كه گروههاي سياسي به عنوان بازيگران خط مقدم ضمن صيانت از عظمت انتخابات با رويكردي وطن دوستانه  و اهتمام جدي در دفاع از منافع و امنيت ملي وارد عرصه انتخابات شوند .

مردم ايران انتظار ندارند وقتي توپ را به يك جريان سياسي پاس مي دهند آن را وارد دروازه خودي كند و يا حتي توپ را به اوت بزند . ملت ايران فقط شايسته گل هستند .

 چنانچه مردم بدانند بازيكن خط حمله شان مورد تشويق و حمايت مربي و بازيكنان تيم مقابل است مسلما هيچ توپي را به او پاس نخواهند داد . امروز برخي جريانات بايد مواضع خود را در قبال دشمنان و مزدوران داخلي و خارجي و رسانه اي آنها روشن کنند. به تعبيرمقام معظم رهبري «گروهها و افراد سياسي علاوه بر متمايز كردن مرز خود با دشمن،‌بايد مرز خود را   با مزدوران، نوكران و افرادي كه در خدمت دشمن هستند نيز مشخص كنند .

بهتر است جرياناتي که امروز متهم به ارتباط با بيگانگان و خارجي هستند با عبور از سياست هاي آزمون و خطا ضمن اعلام برائت  ازدشمنان انقلاب، مزدوران داخلي آنها و  فتنه گران 78 و 88 صريح و روشن علت تغييرات مواضع خود را  براي افكار عمومي تبيين كنند وگرنه چنانچه اين تغيير در شعارهاي سياسي صرفا در راستاي قدرت‌طلبي تلقي شود با واكنش منفي راي دهندگان و رفتار انتخاباتي آنها مواجه خواهند شد.‏
 
سياست روز:چالش در انتخابات هشدار جدي رهبر معظم انقلاب

«چالش در انتخابات هشدار جدي رهبر معظم انقلاب»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛انتخابات سال ۸۸ يکي از پرچالش‌ترين انتخاباتي بود که در سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي برگزار شد. انتخاباتي که عليرغم حضور حداکثري مردم در پاي صندوق‌هاي راي، به خاطر عملکرد برخي در اين حوزه، به يک چالش سياسي در کشور بدل شد.

چالشي که باعث شد، برخي کشورهاي اروپايي وآمريکا دخالت‌هاي خود را عليه جمهوري اسلامي ايران آشکار سازند و ماهيت بسياري از افرادي که در اين چالش نقش داشتند آشکار شود.

برخي معتقدند که مناظره‌هاي تلويزيوني بين کانديداهاي انتخابات رياست جمهوري کليد اين چالش سياسي را زد. به ويژه مناظره احمدي‌نژاد و موسوي، اما بايد براي بررسي اين موضوع به پيش از انتخابات پرداخت آن هنگام که رقيب اصلي آقاي احمدي‌نژاد و طيف و جناح حامي وي، دست به اقداماتي زدند.

از ايجاد شبهه در برگزاري يک انتخابات سالم گرفته تا تقلب در انتخابات از جمله شبهاتي بود که چند ماه پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري مطرح شد.

اين زمينه‌سازي‌ها باعث شد تا اين مسائل به همراه موضوعاتي ديگر در مباحث مناظره‌اي و در سخنراني‌هاي تبليغاتي کانديداهاي اصلاح‌طلب پررنگتر مطرح شود.

از جمله بحث ادعاي گداپروري در دولت نهم، ارائه آمارهاي غلط و دروغ به ويژه در مسائل اقتصادي، و ... اين سياست‌ها تا آنجا ادامه پيدا کرد که پس از برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري و پيش از اعلام آمار رسمي از سوي ستاد انتخابات وزارت کشور، موسوي رقيب انتخاباتي احمدي‌نژاد در يک اقدام نامتعارف و ساختارشکن در يک نشست مطبوعاتي با حضور خبرنگاران خارجي و داخلي پيروزي خود را در اين انتخابات اعلام کرد که اين موضوع يکي ديگر از محورهاي چالش‌برانگيز در انتخابات رياست جمهوري بود.

ادامه و اصرار جناح اصلاح‌طلب بر ادعاهاي دروغين خود به ويژه بر سر تقلب در انتخابات باعث شد تا هواداران وي به خيابان‌ها بيايند و به اصطلاح حق خود را در کف خيابان مطالبه کنند.

مرحله بعد پروژه ايجاد چالش سياسي در کشور به درخواست ابطال انتخابات باز مي‌گردد.
در اين مرحله بود که رهبر فرزانه انقلاب با قاطعيت، سلامت انتخابات را تاييد کردند و حتي فرمودند که ابطال انتخابات يک خواسته غير قانوني است و چنين چيزي شدني نيست، اگر هم چنين چيزي اتفاق بيفتد چه تضميني وجود دارد که طيف معترض باز هم نسبت به نتيجه انتخابات بعدي اعتراض نکنند؟

اين امر باعث شد تا اين دسيسه خنثي شود. اما باز هم شاهد بوديم که جناح مخالف دست از اقدامات خود برنداشت و به پروژه شهيد‌سازي پرداخت که البته اين مرحله از پروژه چالش سياسي نيز باهوشياري خنثي شد.

اکنون که به زمان برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي در اسفند ماه سال جاري نزديک مي‌شويم، شاهد حرکاتي مشابه پيش از انتخابات ۸۸ هستيم.

همين امر باعث شد تا حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر امسال به موضوع انتخابات مجلس بپردازند.

ايشان با اشاره به برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي ذات انتخابات را توام با نوعي چالش خواندند و افزودند؛ انتخابات تجلي حضور مردم، مظهر مردم سالاري ديني و ذخيره و پشتوانه امنيت کشور است و بايد مراقب بود که اين پشتوانه بزرگ، به چالشي براي امنيت کشور تبديل نشود.

رهبر فرزانه انقلاب به آحاد مردم، مسئولان مختلف، منبرداران و فعالان سياسي و همه کساني که مي‌توانند با مردم حرف بزنند تاکيد کردند که بايد از انتخابات به عنوان نعمتي الهي پاسداري کنند و هوشيارانه مراقب چالش‌هاي ضد امنيتي و تلاش‌هاي دشمنان باشند.
اکنون که حدود ۶ ماه به برگزاري انتخابات مجلس باقي است، همه افراد و شخصيتها و نهادهايي که مخاطب جدي رهبر معظم انقلاب هستند بايد نسبت به سخنان، مواضع، رفتارها و عملکرد خود حساسيت به خرج دهند و از بيان مطالب چالش برانگيز و تنش‌آميز بپرهيزند تا بتوان با توان بالايي، سياست‌هاي چالشي را که از سوي گروه‌ها و شخصيت‌هايي مطرح مي‌شود مديريت و کنترل کرد.

از هم‌اکنون نيز شاهد هستيم که از سوي برخي افراد تندرو اصلاح‌طلب به بهانه سالم نبودن انتخابات مجلس، مطرح مي‌شود که در اين انتخابات شرکت نمي‌کنند. اين همان موضوعي است که در انتخابات سال ۸۸ مطرح شد اما با اين اوصاف و با توجه به ادعاهاي سالم برگزار نکردن انتخابات، در اين رقابت حضور يافتند اما اين بار ظاهر امر اين است که قصد حضور نداشته باشند و به همين خاطر نظارت سازمان‌هاي بين‌المللي بر انتخابات را مطرح کردند.

انتخابات در نظام جمهوري اسلامي ايران به خاطر حضور حداکثري مردم از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. حضور گسترده مردم پاي صندوق‌هاي راي يکي از شاخصه‌هاي نظام اسلامي در مقابله با توطئه‌هاي دشمنان خارجي و داخلي بوده است. مردم همواره نشان داده‌اند که براي نظام و حکومت اسلامي خود را هزينه مي‌کنند براي حفظ اين سرمايه نيازمند، وحدت بين جريان‌هاي درون نظام و انقلاب هستيم.

هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره بروز چالش در انتخابات مجلس را جدي بگيريم و از هم‌اکنون براي جلوگيري از آن با همفکري دلسوزان نظام از بروز چالش مشابه انتخابات ۸۸ جلوگيري کنيم.

حمايت:بحرین و استمرار جنایت علیه بشریت

«بحرین و استمرار جنایت علیه بشریت»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حمايت است كه در آن مي‌خوانيد؛در شرایطی که توجهات جهانی بیشتر معطوف به تحولات لیبی است وتلاش قدرتهای جهانی بر این است که آینده این کشور را در ارتباط با منافع خود جهت دهی کنند چنانچه بتازگی به همین منظور اجلاسی در پاریس برگزار کردند،صدای اکثریت مظلوم وتحت ستم بحرین پژواک شایسته ای در سطح جهانی ندارد.

در هفته های اخیر اقلیت حاکم بر این کشور ترفندهای مختلفی را بکار گرفت تا برای جهانیان این گونه جا بیندازد که در صدد اصلاحات و پذیرش صدای ملت خود می باشد .اعلام گفتگوی ملی با حضور نمایندگانی از طیفهای فکری مختلف البته با حفظ اکثریت مورد نظر حاکمان بحرین،تعیین کمیته ای برای تحقیق و تفحص در مورد اقدامات انجام شده علیه مردم والبته ارایه گزارش قابل پیش بینی کمیته حکومتی مزبور مبنی بر اینکه تخلفی صورت نگرفته است ،برکناری نخست وزیر بحرین فردی که در ابتدای انقلاب ملت بحرین یکی از خواسته های اصلی مردم،برکناری همین فرد پس از چهل سال تصدی این پست و صدها ظلم وستم بود،اعلام پادشاه بحرین مبنی بر آزادی تعدادی از دستگیر شدگان وزندانیان سیاسی و اینکه به محاکمه بازداشت شدگان در دادگاههای عادی و نه نظامی و ویژه پایبند خواهند بود،جملگی برای تصویر سازی مثبت از عملکرد حاکمان بحرین در قبال انقلاب مردمی این کشور صورت گرفت.

اما نظر به اینکه اقدامات یادشده واقعا با هدف پذیرش مطالبات ملت صورت نگرفت هیچیک نتوانست رضایت مردم را جلب کند. از گفتگوی به اصطلاح ملی برای حل وفصل مسائل بحرین خیلی سریع مهم ترین احزاب وگروههای اکثریت مردم خارج شدند وآن را فرمایشی توصیف کردندگزارش کمیته تحقیق اقدامات انجام شده حکومت در قبال انقلاب مردم آن چنان یک طرفه و جانبدارانه برای خوش خدمتی به حکومت تهیه شد که موجب خنده وتمسخر گردید، برکناری نخست وزیر، بن سلمان آل خلیفه خیلی دیر و با هدف بازسازی چهره حکومت ونه برکناری ومحاکمه متخلفین صورت گرفت فلذا ثمر چندانی نداشت ودر نهایت اینکه بر خلاف وعده ای که داده شده بود که همه متهمین دستگیر شده در دادگاههای عادی دادگستری محاکمه می شوند واقعیات نشان داد که هم چنان محاکمه دردادگاههای خاص و با فضای نظامی گری و سرکوب وبدون رعایت ضوابط دادرسی عادلانه ادامه دارد هم چنین اگر تعدادی از زندان آزاد شدند بجای آنها تعداد دیگری دستگیر و روانه بازداشت گاههای نامعلوم گردیدند.

در این هفته ها خبرهای متعددی منتشر شد حاکی از اینکه نیروهای مزدور چندین کشور حسب برنامه ریزی حاکمان بحرین در سرکوب اکثریت ملت بحرین مشارکت دارند.در آخرین تحولات، پس از توهین به مرجعیت شیعه بحرین که واکنشهای اعتراضی جدیدی را بر انگیخت هفته گذشته همزمان با عید سعید فطر متاسفانه نیروهای سرکوبگر رژیم بحرین نوجوانی 14 ساله بنام علی جواد احمد را به قتل رساندند.

این اقدام بار دیگر شعله اعتراضات مردمی و نفرت از حاکمان را تشدید کرد اگرچه دولت بحرین با سیاه بازی مدعی شد که دخالتی در کشتن فرد یاد شده نداشته وحتی ادعا کرد که اگر اطلاعاتی از اینکه عوامل این اقدام چه کسانی بوده اند کسب کند جایزه ای دلاری نیز پاداش می دهد! در خبرها آمده که مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سخنگوی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل نسبت به استمرار محاکمه شهروندان بحرین در دادگاههای غیر عادی و ویژه این کشور ابراز نگرانی کرده وخواهان رعایت ضوابط دادرسی عادلانه شده اند.

نظر به اهمیت رویدادهای بحرین و استمرار بی عدالتی و ظلم فاحش علیه اکثریت مردم این کشور که ماههاست جریان دارد، چند نکته بشرح زیر در جهت تنویر افکار عمومی تقدیم می شود.امید است هر چه سریعتر این ظلم گسترده پایان یابد.در اساسنامه دیوان بین الملل کیفری ضمن ماده 7 جنایت علیه بشریت تعریف ومصادیق آن ذکر شده است.بموجب این ماده ارتکاب هر یک ار اعمال مشروحه زیر در یک حمله «گسترده» یا «سازمان یافته» بر ضد یک جمعیت غیر نظامی و با علم به آن حمله جنایت علیه بشریت تلقی می شوند:1)قتل ؛ 2)قلع وقمع کردن ؛3)به بردگی گرفتن ؛ 4)کوچ یا جابجائی اجباری جمعیت ؛ 5) حبس کردن یا ایجاد هر شکل دیگر محرومیت شدید از آزادی جسمی که بر خلاف قواعد بنیادین حقوق بین الملل باشد ؛ 6) تجاوز جنسی ،بردگی جنسی و هر نوع خشونت جنسی مشابه با آنها ؛ 7) آزار هر گروه یا هر تجمع مشخصی به علل سیاسی ،نژادی ،ملی ،قومی ،فرهنگی ،مذهبی یا جنسی 8) ناپدید کردن اجباری اشخاص ؛ 9)آپارتاید ؛ 10) سایر اعمال ضد انسانی مشابه که عامدا به قصد ایجاد رنج زیاد یا صدمه شدید به جسم یا سلامت جسمی یا روانی صورت پذیرد.

در یک بررسی سریع ونه چندان تفصیلی براحتی می توان دریافت که طی سالهای گذشته و خصوصا طی ماههای اخیر از سوی رژیم حاکم بحرین چقدر سازمان یافته وگسترده علیه اکثریت ملت بحرین آپارتاید ،قتل وحبس وانواع دیگر اقدامات غیر انسانی بوقوع پیوسته است.بنابر این حداقل انتظار این است که مراجع جهانی به وقوع مصادیق جنایت علیه بشریت در بحرین توجه لازم را معمول دارند.دولت بحرین به اساسنامه دیوان
بین الملل کیفری پیوسته ومتعهد به اجرای آن است فلذا دیوان یاد شده صلاحیت دارد که در خصوص موارد نقض اساسنامه از جمله مصادیق جنایت علیه بشریت تحقیق و رسیدگی کند.

بنابر این باید دادستان دیوان یاد شده مورد سئوال قرار گیرد که چرا تابحال تحقیقات لازم را بعمل نیاورده خصوصا که گزارشهای مستندی از سوی نهادهای مستقل فعال در زمینه حقوق بشر به وی منعکس شده است.

کمیسر عالی حقوق بشر و برخی از گزارشگران موضوعی تابحال چند نوبت نسبت به وقوع اقدامات غیر انسانی در بحرین اعلام نگرانی کرده اند حتی تقاضای اعزام هیئتی برای بازدید از بحرین را کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل مطرح کرد که مورد قبول مقامات بحرین قرار نگرفت با این حال معلوم نیست چرا تابحال کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل تقاضای برگزاری یک نشست فوق العاده در مورد بحرین را مطرح نکرده اند؟چطور طی ماههای اخیر دو نشست فوق العاده در مورد سوریه برگزار کردند ولی وضعیت کشوری که سالهاست سرکوب اکثریت جمعیت آن توسط اقلیت حاکم با رگه های آپارتاید مذهبی جریان دارد،مسکوت مانده است؟سازمان همکاری اسلامی (نام جدید سازمان کنفرانس اسلامی) معلوم نیست چرا هیچ تحرکی برای دفاع از حقوق اکثریت تحت ستم بحرین انجام نمی دهد؟ واما شورای همکاری خلیج فارس متشکل از کشورهای عربستان،بحرین ،قطر،امارات،کویت وعمان متاسفانه طی ماههای اخیر خود وسیله زد وبند و همراهی با سرکوبگران حاکم در بحرین شده است فلذا لازم است مسئولیت حقوقی این شورا و اعضای آن از منظر معاونت وحتی در مواردی مباشرت در ارتکاب جنایت علیه بشریت مورد توجه جدی قرار گیرد.

سخن آخر:
در قبال آنچه در بحرین می گذرد در درجه اول باید اطلاع رسانی شفاف و جهانی انجام داد تا افکار عمومی سراسر جهان مطلع شود که هم پیمان آمریکا در منطقه خلیج فارس مرتکب چه جنایاتی می شود.ثانیا باید مجاری حقوقی بین المللی از قیبل دادستان دیوان بین الملل کیفری یا شورای حقوق شر یا کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل را دائما مورد خطاب قرار داد که چرا به وظیفه خود در این زمینه عمل نمی کنند.ثالثا مستندات جنایات ارتکابی به همراه تحلیلهای حقوقی ذیربط را باید مرتبا تدوین ومنتشر کرد(چنانچه چند مورد گزارش خوب توسط کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران تهیه و منتشر شد) تا حداقل از حیث حقوقی زمینه مقابله با بی کیفر ماندن جنایتکاران در بحرین فراهم شود بعلاوه می توان دادگاههای نمادین برگزار کرد تا نزد افکار عمومی دقیقا جنایات ارتکابی در بحرین مطرح و رسیدگی نمادین توسط جمعی از حقوقدانان شناخته شده انجام پذیرد. این تلاشهای حقوقی به سرانجام نمی رسد جز اینکه فشار لازم بر اراده های سیاسی دولتها وارد شود که با ملت بحرین ومطالبات مشروع وانسانی آنها همراهی کنند و مخالفت با جنایتکاران ولو هم پیمان آمریکا را در پیش گیرند و بیش از این ظلم وبی عدالتی در جهان را نپذیرند.و سیعلموالذین ظلمو ایّ منقلب ینقلبون.

مردم سالاري:چگونه، آدمي ديو مي شود

«چگونه، آدمي ديو مي شود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم منصور فرزامي است كه در آن مي‌خوانيد؛در آشفته بازار خاورميانه عربي و در هنگامه خيزش هاي مردمي و اسلامي که خيزابه هاي آن به ساحل بسياري از کشورها رسيده، درباره استبداد و مستبد و ديکتاتور و فرعون و طاغوت و... بسيار نوشته اند. در رسانه ها، هر روز و هر ساعت اخباري از ليبي و مصر و يمن و بحرين و... بازگو مي شود. هر قلمي بنا به ذهنيت و تفکر و نگرش خود مطالبي نگاشته و به تحليل قضايا پرداخته است اما جاي دو نکته خالي است و همين دونکته مورد بحث و نگارش ماست: نخست آن که، هيچ يک از جباران و مدعيان خدايي و فراعنه از مادر طاغوت زاده نشده، تفرعن پيشه نکرده، از آغاز به جنگ خدا به آسمان نرفته و تير از کمان رها نکرده اند چنان که نمرود به قصد خدا تير انداخت! جمشيد پيشدادي و ضحاک داستاني هم از نخست ادعاي خدايي نکرده اند و خون نريخته اند و مردم نيازرده اند. حسني مبارک هم در نبردهاي مصر قهرماني ها کرد و محبوب بود و قذافي هم بعد از کودتاي بدون خون ريزي مورد تکريم ملت ليبي بود.

بسياري از رهبران انقلابي آفريقا همچون رابرت موگابه هم چنين بودند. اما چرا چون برمسند نشستند عصيان کردند و خدا را بنده نبودند؟ چه عاملي در قدرت و حکومت سبب شد که ثروت اندوختند و رفاه پيشه کردند و مردم آزردند و اخلاص و بندگي را رها کردند و ندانستند که از مشتي پرستار و خودبين خدايي نمي آيد و خدايي سزاوار آفريدگار يگانه هستي است و از بشر خودبين بي بصر، لاف خداوندي، پسنديده نيست و سخن ناصحان مشفق و حکيمان مفلق نشنيدند و کلام گوهربار مولاي متقيان، آويزه گوش نکردند آنجا که فرمود: «بپرهيز از خود  پسنديدن و به خودپسندي مطمئن بودن و ستايش را دوست داشتن که اينها همه از بهترين فرصت هاي شيطان است تا بتازد و کرده نيکوکاران را نابود سازد» چرا به توصيه امام گوش نسپردند؟ چون توفيق دريافت آن سخنان سعادت آور را نداشتند; چون زمينه ديوي و ددي و جباري و کبر در آنها مستعد بود و چون در فرهنگ سفله پرور ديوساز، نشو و نما يافتند و ديو شدند و ستمگري پيشه کردند يعني هم آنها استعداد فرعوني داشتند و هم جامعه، استعداد ديوپروري و طاغوت سازي داشت. ولي رسول خدا (ص) و علي مرتضي (ع) زمينه عبوديت داشتند به همين علت هرگز گرفتار کبر نشدند. در رسول خدا (ص) که اخلاص به حق در کمال بود هرگز اجازه نداد از منظر سلطاني به حضرتش بنگرند. آنجا که در مقابل زن دادخواهي برخاست و عباي خود را بر زمين گسترد و فرمود: «مادر بنشين; راحت باش; من سلطان نيستم که از من بترسي! من فرزند آن زني هستم که قديد مي خورد!»    آري آري! حضرت با اين سنت پسنديده خويش فرهنگ مي ساخت و نفي کبر و طاغوت و سلطان مي کرد.

علي (ع) آنگاه که از کنار شهر «انبار» مي گذشت و مردم آن شهر به پيشاپيش وي دويدند و بر خاک افتادند، حضرت، زبان به سرزنش آنان گشود که چرا چنين کردند و بر معصيت بي لذتشان خرده گرفت و اجازه نداد کاري را که در مقابل حاکمان فرعون ماب خود مي کردند در برابر مولي الموحدين تکرار کنند. چون سيرت امام، نفي طاغوت پروري و سفلگي بود.  مرحوم امام (ره) هم در آن جلسه معروف، نهي فرمودند و آن مدح و ثنا نپسنديدند و مقام معظم رهبري هم در مقابل آن سخنان ستايش آميز فرمودند: اين سخنان نه به نفع من است نه به سود شما (نقل به مضمون).

«گاندي»، «لخ والسا» و «نلسون ماندلا» رهبران استقلال و انقلاب هند و لهستان و آفريقاي جنوبي بودند چرا صدام و قذافي نشدند؟ چون زمينه فرعوني در آنها نبود و جامعه آنان نيز استعداد طاغوت پروري نداشت. گله از خود کنيم . اين جامعه ناآگاه ايران بود که حاجي ميرزا آقاسي را بر ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني و ميرزا آقا خان نوري فاسد را بر اميرکبير ترجيح داد! اين فرهنگ سفله پرور ما بود که مشتي اوباش با چماق به راه افتادند و حکومت ملي مصدق را ساقط کردند. 

اگر مردم آگاهي داشتند و به خود نمي انديشيدند و ضرورت هاي زمان را مي شناختند، کسي جرات مي کرد که قائم مقام را در باغ نگارستان خفه کند، امير را در حمام  فين رگ بزند و مصدق را به احمدآباد تبعيد کند؟ اينها همه از ناآگاهي و به خودانديشي و بي دردي گذشتگان ما بوده است که اکنون عوارض ناگوار آن را تحمل مي کنيم.   

مي گويند بر شکم برهنه شخصي، چوب مي زدند. هر چوبي که بر شکمش مي خورد، فرياد برمي آورد که آخ پشتم، گفتند که بر پشتت که چوب نمي زنند چرا چنين مي گويي ؟ گفت : من پشت ندارم که شما چوب بر شکمم مي زنيد! اگر پشتيبان داشتم شما جرات چنين جسارتي را داشتيد؟    بخشي از اين خيزش ها در خاورميانه، تجديد نظر مردم در رفتار خود نسبت  به حاکمان است. نگرشي تازه در رفتارهاست.

مردم در اين بازنگري عادت دارند که فقط ديکتاتورها را لعن و طعن کنند اما از زمينه سازي خود غافلند که خطاکاران واقعي اند. آيا اگر چرب زباني نمي کردند و به غلو نمي پرداختند و نابخردي نمي کردند ، امر بر حاکم مشتبه مي شد؟ مردم مصر و ليبي و يمن و بحرين و سودان و ديگر کشورهاي تازه بيدار شده بايد بکوشند تا زمينه فرعون پروري از بين برود وگرنه تا آن ساختار اجتماعي و شاکله شخصيتي باقي است، هرکس که بيايد صدام و قذافي مي شود.

ديگر از آفات جنبش هاي اخير، شيفتگي به غرب حيله ساز استعمارگر و استثمار کننده است که آنها براي کسب منافع خود مي کوشند. ضرب المثل فارسي مي گويد: «هيچ گربه اي محض رضاي خدا موش نمي گيرد» توکل به خدا در امور و تکيه بر ارزش ها و توانمندي هاي خود و نفي فرهنگ بيگانه، زمينه ساز سعادت هر ملت آگاه است.

تهران امروز:درباره‌گزارش جديد آمانو

«درباره‌گزارش جديد آمانو»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي تهران امروز به قلم مطهرنيا است كه در آن مي‌خوانيد؛آنچه كه در گزارش جديد يوكيا آمانو، مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، از برنامه‌هاي هسته‌اي ايران در اختيار نمايندگان 35 كشور عضو شوراي حكام آژانس قرار گرفته، از تلاش آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي براي ايجاد فضا‌سازي براي اعمال فشار بيشتر حكايت دارد. در اين بين اگر چه آنچه يوكيا آمانو در بيانيه اخير اعلام كرده است در چارچوب ادبيات آژانس انرژي هسته‌اي قرار مي‌گيرد و تلاش دارد تا زمينه‌اي متفاوت و برداشت دوگانه‌ مثبتي براي طرفين را دنبال كند به گونه‌اي كه هر يك از طرفين موجود در پرونده هسته‌اي مفادي را در راستاي ديدگاه‌هاي خود مورد ارزيابي قرار دهند، اما در مجموع بايد گفت كه گزارش اخير آمانو سمت و سوي خود رابه ايجاد يك فضاي مثبت در مسير تحريم‌هاي لايه به لايه‌اي و اعمال مديريت فشار بيشتر عليه جمهوري اسلامي ايران در چارچوب تحريم‌هاي فلج كننده وزارت امور خارجه ايالات متحده آمريكا قرار مي‌دهد.

در اين راستا آنچه كه يوكيا آمانو بيان كرده است نمايانگر آن است كه آژانس با وجود همكاري‌هاي ايران در پذيرش بازرسان سازمان انرژي هسته‌اي (كه اخيرا انجام شد) و همچنين پذيرش طرح روسيه تحت عنوان طرح گام به گام براي حل مسئله پرونده هسته‌اي و آغاز مذاكرات مجدد زمينه‌هاي ايجاد فضاي مناسب را در اين زمينه براي ايران فراهم نمي‌كند. به عبارتي ديگر آنچه كه آمانو در بيانيه آخر به عنوان محور حركت خود در نظر گرفته است، ايجاد رويكردي است كه در آن مي‌توان حركت ايران به مسير انحرافي دستيابي به انرژي هسته‌اي براي اهداف نظامي را ديد.

چراكه آقاي آمانو در يك وضعيت تعريف شده‌اي حركت ايران را مورد نظر قرار مي‌دهد و تلاش مي‌كند تا بر اين نكته پايفشاري كند كه مستندات جدي‌اي در آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي و جود دارد كه ايران به دنبال دستيابي به انرژي هسته‌اي در مسيري اهداف نظامي است. در اين راستا بايد گفت تا حدود زيادي مي‌توان گفت كه اين نكته گرهي است كه غرب سالها تلاش داشته است كه از زبان آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي به بيان آن بپردازد تا افكار عمومي را در دو سطح توده‌ها و نخبگان در مسير اعمال فشار بيشر بر ايران اقناع كند.

از اين منظر مي‌توان گفت كه بيانيه اخير آمانو با وجود داشتن نكات مثبتي كه در ادبيات سياسي در اين زمينه مورد توجه قرار مي‌گيرد در مجموع محور اساسي خود را در فضا‌سازي در اين حوزه قرارداده است و به نظر مي‌رسد كه اين گزارش زمينه پرور ايجاد فضاي مناسب‌تر در تبديل تحريم‌هاي يكجانبه آمريكا به تحريم‌هاي بين‌المللي از جمله تحريم بانك مركزي ايران قرار گيرد و و در اين مسير از اين گزارش استفاده شود. به هر تقدير نشست شوراي احكام در ماه سپتامبر از اهميت بسياري برخوردار است.

در اين بين اگر چه نشست‌هاي سالانه شوراي حكام تنظيم شده است و نشست‌هاي سپتامبر به عنوان نقاط عطف سالانه در سطح آژانس محسوب مي‌شود اما در آستانه نشست شوراي حكام براي تصميم گيري سالانه در مسير ساختار دروني و همچنين اهداف بروني كه آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي كه در سال بايد دنبال كند اين گزارش نشان مي‌دهد كه بار ديگر آژانس بر آن است كه به فشارهاي موجود در مغرب‌زمين پاسخ گفته و پرونده هسته‌اي ايران را در راس امور جاري خود در مسير سال آينده قرارداده است.

در اين بين با توجه به اوضاع و وضعيت كنوني خاورميانه ، فشارهاي بين‌المللي كه در منطقه احساس مي‌شود؛ تلاش كشورهاي غربي براي مديريت اين تحولات در درون خاورميانه به سوي اهداف تعريف شده خود مي‌باشد. در اين ميان ايران و فشار بر ايران به عنوان يكي از حلقه‌هاي اساسي حركت در اين زمينه مور د توجه غرب است. در اين بين با عنايت به موفقيت‌هاي ممكن در حلقه‌هاي ديگر،دولت‌هاي غربي تلاش دارند كه موضوع هسته‌اي ايران نيز در دستور كار قرار گيرد و زمينه‌هاي تحريك بيشتر عليه ايران را با برجسته كردن پرونده هسته ايران دنبال كنند.

ابتكار: ترکيه در راه سودبري و سروري

«ترکيه در راه سودبري و سروري»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم غلامرضا کمالي‌پناه است كه در آن مي‌خوانيد؛بي‌گمان ترکيه در دوره حکمراني بازيگران سياسي کنوني خود بازي موفقيت‌آميزي را شروع کرده است. فرمانروايان ترک هم‌اکنون نه‌تنها سرمايه اجتماعي خويش را در داخل توسعه داده و محبوبيت کسب کرده‌اند، بلکه با چشم باز و واقع‌بيني در عرصه سياسي بين‌المللي احترام و قدرت روزافزوني را براي خويش رقم زده‌اند. حزب عدالت و توسعه به‌نيکي فهميده است که براي دستيابي به موفقيت‌هاي بيشتر راهي مطمئن‌تر از سوارشدن بر بال اقبال اجتماعي نيست.

به همين سبب اولين گام را در راه کسب رضايت مردم خويش محکم برداشته. اقتصاد کشور را به طرز معجزه‌آسايي رونق داده است، سطح رفاه اجتماعي را به‌ميزان مقبولي رسانده، آزادي‌هاي اجتماعي را نه‌تنها محدود نکرده، بلکه آن‌ها را تحکيم نموده، قانون را اساسي بخشيده، ارتباطات بين‌المللي خويش را بر پايه‌هاي واقعيت و منافع ملي تنظيم و تثبيت نموده و سيل درآمدها را به کشور خويش تسهيل کرده است.

هوشياري رهبران ترکيه در حوادث اخير منطقه و مسئله فلسطين و اسرائيل مثال‌زدني است. زماني‌که فهميدند آينده‌اي براي ديکتاتورهاي عربي نظير مصر و تونس و ليبي وجود ندارد، گام‌به‌گام همراه مردم آن کشورها به پيش رفتند و به‌گونه‌اي اقدام کردند که خود را به‌عنوان بازيگري مهم در اذهان ملت‌ها جا زدند و تحسين دوست و دشمن را برانگيختند. در مسئله سوريه هم در پي نقش اساسي و مفيدي هستند.

ترک‌ها فهميده‌اند که «شرط‌بندي روي اسب مرده» هيچ فايده‌اي براي آنان ندارد. از ابتدا حکومت سوريه را تشويق کردند که اصلاحات واقعي را در کشور اجرا کند؛ اما حزب بعث حاکم بر سوريه متصلب‌تر و سرتق‌تر از آن است که به خواسته‌هاي مردمش گوش دهد. حاکمان سوريه تصور مي‌کردند با کشتن و زنداني کردن صدها و هزاران نفر مي‌توانند آتش خشم مردم خود را خاموش کنند؛ اما امروزه آنچه مي‌بينيم، درست عکس اين تصورات واهي است.

روز به روز بر جمعيت ناراضي افزوده مي‌شود. هرچه آمار کشته‌ها بيشتر مي‌شود، خشم و کينه نسبت به حاکمان آن کشور بيشتر فوران مي‌کند و اين موضوع را سران ترک از ابتدا به‌خوبي رصد کردند و تخم‌مرغ‌هاي خود را در سبد «بشار اسد» قرار ندادند. با گشودن مرز خود به روي سوري‌هاي فراري از خود چهره کشوري انسان‌دوست و پناهگاهي امن براي مظلومان مسلمان ارائه دادند.

وارثان عثماني به‌نيکي فهميده‌اند که بايد در قلب مسلمانان نفوذ کرد. در اين برهه‌اي که قيام‌هاي مردمي دارد به ثمر مي‌رسد و مسلمانان پيروز از زخم عميق‌ تن خويش يعني اشغال فلسطين و بي‌عدالتي و زورگويي اسرائيل به‌شدت احساس ناخوشايند و ناراحتي دارند، ترک‌ها فشار منطقي و نتيجه‌بخش را بر حاکمان نژادپرست اسرائيل تشديد کرده‌اند. هنوز حرکت قدرتمندانه‌ اردوغان در ترک جلسه مناظره با رئيس‌ رژيم صهيونيستي و پرخاش به او در اذهان غالب مسلمانان عزتمندانه مي‌درخشد.

ارسال کشتي کمک به غزه و ناديده‌گرفتن قوانين ظالمانه اسرائيل در تحريم غزه‌اي‌ها و رسوا شدن آن رژيم غاصب در حمله به کشتي، باز حرکت ديگري بود که محبوبيت سران ترک را در قلوب مسلمانان فزوني بخشيد. قدم بعدي فرمانروايان زيرک ترکيه بين‌المللي کردن موضوع و شکايت از دست اسرائيل بود. در اين اقدام هم ترک‌ها پيروزي به‌دست آوردند. سازمان ملل اقدام اسرائيل را در حمله به کشتي ترکيه‌اي «بيش از اندازه شديد» شمردند و خواهان پرداخت غرامت به ترکيه و عذرخواهي رسمي از آن کشور شدند. اما اکنون اسرائيل سرباززده و از عذرخواهي امتناع مي‌کند. ترک‌ها درست در موقع مناسب سفير اسرائيل را اخراج و همه قراردادهاي نظامي با آن کشور را ملغي کرده‌اند. قطعاً آنان خوب دريافته‌اند که اين بازي سودآوري زيادي برايشان دارد و سروري آنان را در ميان مسلمانان محتوم مي‌کند.

نکته پاياني اينکه ترکيه هم‌زمان با اين سياست‌هاي چندپهلو رويکردي جديد و البته خطرناک را هم در پيش گرفته است. مطابق آنچه سخنگوي وزارت خارجه امريکا اعلام نموده، ترکيه با استقرار سيستم دفاعي موشکي ناتو در کشورش موافقت کرده است. اين اقدام ترکيه با نقش‌هاي پيش‌گفته در تعارض است و خط و نشاني براي منافع ملي کشورمان ايران به‌حساب مي‌آيد. بايد ديد ترکيه توان لازم براي سودبري از سياست‌هاي متعارض ذکرشده را خواهد داشت يا خير؟

آفرينش:تناقض در آمارها و پيامدها

«تناقض در آمارها و پيامدها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد؛مدتي است که بحث آمار و ارقام از سوي نهادهاي رسمي باعث بروز اختلاف نظر بين موافقان و مخالفان اين آمارها گرديده است. اما مهمترين آنها که براي مردم تا حد بيشتري قابل درک و لمس است اعلام نرخ تورم مي باشد که مردم با توجه به بررسي وضعيت مالي و قدرت خريدشان ميزان صحت و تطبيق آن را با واقعيات جامعه مورد محک قرار مي دهند.

اما آمار اعلامي نيز مردم را دچار سردرگمي کرده است از يک سو مرکز آمار با اعلام نرخ تورم 19 درصدي در تيرماه يک آماري مي دهد و از سوي ديگر بانک مرکزي با اعلام 15 درصدي نرخ تورم در تيرماه موجي از ابهام را براي مردم و فعالين اقتصادي به وجود آوردند.

همين اختلاف و تناقض در اعلام آمارها، سبب شده است كه بعضي از مقامات با ارائه ارقام بدون استناد مراجع رسمي فوق‌الذكر، وضع موجود را موفق و يا نا موفق جلوه بدهند. اما به هر ترتيب به دور از اعداد و ارقام اعلامي از سوي اين نهادها با نگاهي به سطح قيمت ها و قدرت خريد مردم متوجه افزايش قابل توجه نرخ تورم خواهيم شد.

اين افزايش قيمت ها در حالي است که درآمد مردم نسبت به نرخ تورم موجود در بازار همخواني ندارد و قدرت خريد مردم توانايي غلبه بر نرخ تورم را ندارد. ورود تورم به عرصه نيازهاي اساسي مردم سبب شده تا مشکلات بسياري براي اقشار متوسط و ضعيف جامعه به وجود آيد و مردم براي تامين اين نيازها دچار زحمت و تحمل فشار فراوان گردند.

در بازار اجاره بهاي مسکن شاهد تورمي فزاينده هستيم که به مشکل بسياري از مردم در کلان شهرهاي کشور تبديل شده است. افزايش 30 درصدي قيمت اجاره مسکن تاب و توان مستاجران را گرفته است و آنها را به سبب عدم قدرت تهيه مسکن مضطر ساخته است. اين افزايش 30 درصدي اجاره بها درحالي است که مسولين از افزايش 7 تا 12 درصدي اجاره بها در سال90 وعده داده بودند.

مشکلات اجاره مسکن تا حدي پيچيده شد که مسئولان از سر استيصال تصميم گرفتند از ابتداي تيرماه طرح تعزيراتي بازار اجاره بها توسط سازمان تعزيرات حکومتي دردستورکار قرارگيرد.اما همچون گذشته از قبل هم معلوم بود اقتصاد و مشکلات آن را به صورت دستوري و با نهادهاي نظارتي نمي توان مديريت کرد و اين عرصه نيازمند سياست گذاري درستي است.

هدف از آنچه گفته شد سياه نمايي در مورد عملکرد نهادها و مسولين کشور نبود بلکه مورد توجه قرار دادن مشکلاتي بود که مردم مجبورند به تنهايي فشار آنها را تحمل کنند. از مسولين تقاضا داريم با اتخاذ سياست هاي صحيح و مديريتي درست باري را از دوش مردم بردارند تا حداقل مردم در مورد ابتدايي ترين حقوق شهروندي خود يعني داشتن سرپناه دچار سرگرداني نشوند. همچنين در مورد آمارها انتظار مي رود تا نهادهاي مربوطه با اعلام به موقع و موثق آمارها قدرت تصميم گيري را براي فعالين اقتصادي که قصد برنامه ريزي در عرصه توليد و سرمايه گذاري را دارند بالا ببرند.

همچنين با اعلام آمارهاي صحيح براي مردم شفاف سازي شود که در چه فضايي فعاليت مي کنند و بدانند که نتيجه زحمت و فعاليت نهاد ها و خدمتگزاران کشورشان به چه ميزان مفيد بوده و چقدر بر رفاه و آسايش حال آنها تاثير گذاشته است.

شرق:بررسي حقوقي يك گزارش

«بررسي حقوقي يك گزارش»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌‌ي شرق به قلم يوسف مولايي است كه در آن مي‌خوانيد؛در 31 مي 2010 كشتي «مرمره آبي» كه با پرچم دولت تركيه به طرف غزه در حركت بود، توسط گارد ساحلي و نيروهاي امنيتي و نظامي اسراييل مورد تهاجم وحشيانه قرار گرفت و 9 نفر از مسافران كشته و تعداد زيادي از آنها زخمي يا مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفتند. سازمان ملل در آگوست سال 2010 كميته مستقل كارشناسان، متشكل از شخصيت‌هاي مورد اعتبار سازمان ملل را جهت حقيقت‌يابي و بررسي موضوع تشكيل داد. اين كميته پس از حدود 13 ماه بررسي كارشناسي، بالاخره در دوم سپتامبر نظر كارشناسي خود را صادر كرد. خلاصه‌اي از اين گزارش در رسانه‌ها منعكس شده است كه داراي دو محور اساسي است:

يك: استفاده اسراييل از زور عليه كشتي غيرنظامي امري قانوني است، چراكه كشتي درصدد نقض محاصره دريايي غزه بود و از طرف ديگر مسافران كشتي اقدامات تحريك‌‌آميزي از خود نشان داده‌اند.

دو: محاصره غزه يك امر قانوني است، چراكه اسراييل براي حفظ امنيت خود ناگزير از انجام اين امر است.

سه: مسافران كشتي از حق آزادي بيان در اعتراض به محاصره غزه برخوردارند ولي اين امر نبايد در مغايرت با حق اسراييل در ايجاد محاصره دريايي قرار گيرد.

چهار: دولت اسراييل اصل تناسب در واداركردن كشتي به رعايت محاصره دريايي غزه را رعايت نكرده و در استفاده از نيروي نظامي به افراط روي آورده است.
پنج: دولت اسراييل بي‌جهت مرتكب بدرفتاري با مسافران كشتي شده است.

ملاحظات:
اول: اين كميته متشكل از دو شخصيت سياسي، يعني نخست‌وزير سابق زلاندنو و رييس‌جمهور سابق كلمبيا و دو نماينده اسراييل و تركيه است. از اين‌رو گزارش كميته بيشتر از رويكرد سياسي برخوردار است تا حقوقي و فني و اين درحالي است كه كميته به اظهارنظر حقوقي درخصوص مسووليت اسراييل و مسافران كشتي پرداخته بدون اينكه صلاحيت اين امر را داشته باشد.

دوم: كميته ضمن تاييد شدت عمل غيرضروري كماندوهاي اسراييل و بدرفتاري غيرقابل توجيه آنها با مسافران نسبت به پاسخگويي اسراييل و جبران عمل خلاف حقوق بين‌الملل آن اظهارنظر نكرده است. اظهار نظر كميته درخصوص حق اسراييل به ايجاد محاصره دريايي، مستند به هيچ قاعده حقوق بين‌الملل نيست؛ به‌خصوص در مورد مغايرت اين حق با حق تعيين سرنوشت ملت فلسطين و اينكه اين ملت براي تداوم حق حيات خود حق دسترسي به دريا را دارد، سكوت اختيار كرده است. از طرف ديگر كميته، حق اسراييل به داشتن مرزهاي امن را مورد تاييد قرار داده ولي درخصوص حق امنيت مردم فلسطين سكوت مي‌كند.

هرچند كه اظهارنظر قطعي و دقيق نسبت به تصميم اين كميته مستلزم بررسي گزارش كامل كميته است ولي در يك ارزيابي كلي از گزارش نمي‌توان به بي‌طرفي و استقلال كميته حداقل از نظر علمي و حقوقي راي داد؛ چراكه به لحاظ حقوق بين‌الملل دولت‌ها صرفا در مقام دفاع مشروع و مجوز شوراي امنيت حق توسل به زور را دارند كه در مورد حادثه 31 مي 2010 اسراييل نه در مقام دفاع مشروع و نه در اجراي تصميم شوراي امنيت بود. به فرض اگر شرايط دفاع مشروع فراهم شده باشد (كه اينچنين نبوده است)، باز هم عدم رعايت اصل تناسب نسبت به اين عمل و عكس‌العمل به اقدام كماندوهاي اسراييل وصف‌ عمل خلاف حقوق بين‌الملل مي‌بخشد. شدت عمل كماندوهاي اسراييل به‌صورتي بوده كه نيت آنها را در مجازات و تنبيه مسافران كشتي آشكار مي‌كند و بنابراين به هيچ‌وجه نمي‌تواند يك اقدام پيشگيرانه يا يك اقدام در اجرا و رعايت حقوق بين‌الملل تلقي شود.

با توجه به ضعف‌هاي حقوقي گزارش كميته نمي‌توان اعتبار تصميم و راي آن را ارزيابي كرد. افكار عمومي جهانيان نيز نمي‌تواند مشروعيت اين گزارش را مورد تاييد قرار دهد. تحت اين شرايط شايسته است كه اظهارنظر حقوقي نسبت به اين موضوع به ديوان بين‌المللي دادگستري ارجاع شود تا ديوان به‌عنوان ركن قضايي سازمان ملل و براساس پايه اساسنامه خود و قواعد حقوق بين‌الملل و مدارك و دلايل محكمه‌پسند به صدور راي اقدام كنند.
  
دنياي اقتصاد:مساله ايران يا مسائل ايران؟

«مساله ايران يا مسائل ايران؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است ه در ان مي‌خوانيد؛خبرهاي مرتبط با سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در روزهاي اخير دل آزار و تامل‌برانگيزند. دل‌آزارند چون محتواي منفي آنها از زير لفافه‌هاي ديپلماتيك بيرون زده است و تامل‌برانگيزند، زيرا مواجهه با اين چالش، به تدابيري سنجيده نياز دارد.

اين خبرها عبارتند از: موافقت اوليه تركيه با استقرار سلاح‌هاي موضوع طرح سپر موشكي ناتو در خاك اين كشور، كند شدن روند سرمايه‌گذاري چين در صنايع نفت و گاز ايران، سخنان تحريك‌آميز رييس‌جمهوري فرانسه درباره احتمال حمله به ايران، ‌توقف همكاري گازي ايران و «گس‌پروم» و سرانجام اظهارات بدبينانه آمانو مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباره برنامه هسته‌اي ايران.

اين خبرها در نگاه نخست، نشانه فشار هماهنگ و همنوا يا دست‌كم هم‌زمان و هم‌زبان دوستان و رقيبان و دشمنان بر جمهوري اسلامي است؛ اما واقعيت اميدوار‌كننده‌اي كه پشت اين تحولات نگران‌كننده نهفته است، همان موضوعي است كه درخور تامل جدي است. براي فهم اين موضوع بايد اجزاي فشار و تهديدات عليه جمهوري اسلامي را جزء به جزء بررسي كرد.

1- تركيه – ناتو – ايران: سياست خارجي تركيه اگرچه پرتحرك و منعطف است، اما تنگناهاي آن نيز پرشمارند. رهبران آنكارا براي پيش‌ بردن سياست خارجي خود ناگزيرند منافع ناهمسو و بعضا متضاد را در بسته‌اي واحد قرار دهند. آنها از سويي ناگزيرند در چارچوب مناسبات اروپايي، با اتحاديه اروپا همكاري و با آمريكا و روسيه رقابت كنند. از سوي ديگر، در چارچوب اتحاد امنيتي با رژيم تل‌آويو و جمهوري آذربايجان، به سوي چالش با اروپا و روسيه و ارمنستان كشيده شده‌اند. اين اتحاد علاوه بر اين، موجب رنجش جدي مقاومت فلسطين، مسلمانان جهان و برخي رهبران كشورهاي اسلامي است.

همين ملاحظات اخير است كه گاهي تركيه را به اتخاذ مواضع تند در برابر رژيم صهيونيستي وادار و اتحاد امنيتي را با چالش مواجه مي‌كند. بنابراين همكاري تركيه با ناتو عليه ايران را مي‌توان علاوه بر تهديد ايران، اضافه شدن لايه‌اي ديگر به گرفتاري‌هاي سياست خارجي آنكارا تلقي كرد و راه‌حل مساله را در قالب همين مناسبات پرچالش سياست خارجي تركيه جست‌وجو كرد.

2- چين- سرمايه‌گذاري- ايران: كاهش سرمايه‌گذاري چين در ايران اگر آنگونه كه گفته مي‌شود رخ داده باشد تك علتي نيست. اگر يك علت اين وضع، همراهي احتمالي چيني‌ها با غرب باشد، علت ديگر و مهم‌تر اين است كه كاهش پيش‌بيني‌هاي رشد اقتصادي چين و ايضا ديگر كشورهاي نوظهور به علاوه كاهش رشد اقتصادي و بحران مالي مزمن در اقتصادهاي صنعتي، تقاضاي سرمايه‌گذاري را كاهش داده است. اين خبر براي هيچ كشوري در جهان خوشايند نيست و هر ملتي به گونه‌اي از ‌آن متضرر مي‌شود؛ ضرر ايران نيز كاهش سرمايه‌گذاري خارجي است.

3- ساركوزي- ايران – آمانو: اظهارات تهديدآميز نيكلاي ساركوزي رييس‌جمهوري فرانسه و سخنان تحريك‌كننده آمانو مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي آبشخور واحد دارد و يك هدف را دنبال مي‌كند. منظومه غرب، جمهوري اسلامي را ناسازگار با نظام بين‌المللي مي‌داند و خواستار تغيير رفتار بنياني ايران است. اين تغيير مورد نظر دو وجه اصلي دارد كه اولي قبول وضع موجود در فلسطين و خاورميانه است و دوم قبول وضع موجود در نظم جهاني است. جمهوري اسلامي اولي را از خطوط قرمز خود و دومي را موضوع مذاكره مي‌داند؛ يعني اينكه هنوز نمي‌توان گفت همه بندهاي رابطه ايران با جهان غرب گسسته شده است.

نتيجه‌اي كه از اين تقسيم‌بندي سه‌گانه مي‌توان گرفت اين است كه سياست خارجي ايران، مسائل پرشماري دارد اما هيچ يك از اين مسائل به تنهايي يا جمع جبري آنها بيانگر وضع هراس‌انگيز نيستند. تامل اصلي در اين زمينه اين است كه سياست خارجي ايران بايد به گونه‌اي سامان يابد كه هريك از اين مسائل موضوع پرونده‌اي جداگانه تلقي شود.

تدبير برآمده از اين تامل نيز لاجرم مذاكره پيگير با كشورهاي مرتبط با اجزاي سياست خارجي است. خطر اصلي نيز در اين است كه بدخواهان جمهوري اسلامي بتوانند همه اين مسائل را يك كاسه كنند و به جاي «مسائل ايران» از «مساله ايران» سخن بگويند.


ارسال به دوستان
گردوخاک ۲۸ نفر را در شوش راهی بیمارستان کرد گالاتاسرای قهرمانی تراکتور را تبریک گفت (+عکس) واکنش مهدی پزشکیان به قهرمانی تراکتور (+عکس) ورود رودرانر به خط تولید انبوه؛ سلاح جدید آمریکا(+فیلم و عکس) جواهر معماری؛ یک اتاق مطالعه سلطنتی(+عکس) علی مطهری : آیت الله مطهری نسبت به نفوذ تفکرات انحرافی در میان گروه های مبارز هشدار می داد علیرضا افتخاری: از احمدی نژاد خیلی ناراحتم شمس آذر صفر- تراکتور ۴ / جام بیست‌وچهارم مسافر تبریز شد محسن برهانی: ستاد امر به معروف صلاحیت ارسال پیامک ‎حجاب ندارد چه برسد به شناسایی افراد بی‌حجاب واشنگتن : دیگر برای میانجیگری مذاکرات اوکراین و روسیه به دور دنیا سفر نمی‌کنیم نتانیاهو : حمله ما به کاخ ریاست جمهوری دمشق پیام آشکاری به نظام سوریه بود بخشدار هرمز : غارت خاک هرمز کذب است / مافیا نمی‌خواهد گردشگری در هرمز رونق بگیرد حذف نیمی از اپ‌های پلی استور توسط گوگل واکنش مشاور وزیر خارجه به ادعای برخی رسانه‌های غربی در مورد فعالیت های هسته‌ای ایران نماینده مجلس : پیوستن به پالرمو و CFT راه دور زدن تحریم‌ها را می‌بندد
نظرسنجی
به نظر شما هدف ستاد امر به معروف از ارسال پیامک های حجاب به موبایل های مردم چیست؟