نام کتاب: نیمای داستان
پژوهش و گردآوری: ایلیا دیانوش
ناشر: مروارید، تهران، ۱۳۹۰
وقتی قرار است برای هرچیزی پدری متصور شویم لاجرم برای شعرنو هم پدری حلالزاده تر از نیما یوشیج نمیشود متصور شد اما کمتر کسی است که بداند این شاعر باذوق و پرتوان در عرصه داستان هم آثاری دارد. تعداد آثار داستانی نیما – یک داستان بلند، هشت داستان کوتاه و سه داستانک- البته از لحاظ کمیت زیاد نیست و میزان وقتی که به صورت حرفهای صرف داستاننویسی کرده هم باعث میشود که او را داستاننویس به حساب نیاوریم اما نگاهی به همین آثار و یادداشتهای باقیمانده از وی نشان میدهد که او در عرصه داستان هم حرفها و نگاه ویژهای داشته.
این همان مطلبی که ایلیا دیانوش در کتاب جدیدش با بررسی دقیق نوشتههای نیما گردآوری کرده و بخش دیگری از تفکرات نیما در عرصه ادبیات را برایمان روشن کرده. در کتاب علاوه براینکه متن کامل این داستانها و داستانوارهها به همراه یک نمایشنامه به قلم نیما و یک زندگینامه خود نوشت و چند خاطره و سفرنامه به چاپ رسیده است، دو بخش مفصل و تحقیقی درباره نظرات نیما درخصوص داستان و نکات و شرایط نگارش هرکدام از داستانها همراه شده است. نکته جالب در بررسی این آثار توجه نیما به طنز و وجود رگههایی از طنز در آثارش است تا جایی که به نقل از یکی از نامههایش میخوانیم: موضوعات مضحک و مفرح یا زنده کننده برای هر خوانندهای در عین محرومیت و دچار محرومیتهای حیاتی به منزله علاج و درمان است، یعنی تا اندازهیی اسباب تسلی است، در صورتی که وقایع غمانگیز که کتاب فلان نویسنده را پر کند، به عکس. این طور نویسنده که از روی مقهوریت و افتادگی چیزی مینویسد، مسلم است به جای اینکه از مقهوریت و افتادگی مردم بکاهد، برآن چیزی افزوده و به ناگواریها کمک داده است.
متاسفانه براساس آنچه از نامههای نیما به جا مانده او دو داستان طنزآمیز به نام خرمشهدی احد و بیقون و سیمقون نوشته بوده که هیچکدام به جا نماندهاند. گویا این داستانها را زمانی برای خانلری خوانده بوده و مورد توجه و علاقه او قرار گرفته بوده اما معلوم نیست که این داستانها چه شدهاند.
حتی در عرصه نقدنویسی که نیما در نامههایی که به اشخاص مختلف نوشته به نقد آثار مطرح دوران خودش پرداخته، یکی از نقدهایش در مورد نمایشنامه جعفرخان از فرنگ برگشته حسن مقدم است که از آثار نمایشی کمدی مهم ایران در دهه سی است.