كيهان:خط پايان
«خط پايان»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛بي شك «بحران مالي فراگير آمريكا و غرب»، «تحولات منطقه اي خاورميانه و شمال آفريقا» و «موج اعتراضات مردمي و ناآرامي هاي اخير در انگليس و برخي از كشورهاي اروپايي» موضوعاتي هستند كه دامنه پيگيري و رصد آنها در قالب اخبار و تحليل ها براي افكار عمومي در مقياس جهاني از اهميت ويژه و فوق العاده اي برخوردار است.
1- از پرده برون افتادن بحران مالي آمريكا از سال 2007 به بعد كه دومينووار كشورهاي غربي و اروپايي را دربر گرفته و مي گيرد تبعات اقتصادي و سياسي سنگيني را براي ايالات متحده و نظام سلطه در پي داشته است.
اگر سه سال پيش و در ابتداي دولت اوباما، بدهي آمريكا 600/10 تريليون دلار بود اكنون گزارش هاي منتشر شده از اين كشور نشان مي دهد بدهي آمريكايي ها به 3/14 تريليون دلار افزايش پيدا كرده است.
در ديگر كشورهاي غربي و اروپايي نيز كه با بحران گسترده مالي دست و پنجه نرم مي كنند وضعيت به گونه اي است كه رسانه هاي وابسته به آنها اذعان دارند كه در پي اين بحران ويرانگر نظام كاپيتاليستي و سرمايه داري كمر راست نخواهد كرد.
همين چندي پيش روزنامه اتريشي «كورير» بحران مالي را مسئله حل ناشدني اروپا و غرب معرفي كرد. البته شدت وخامت بحران مالي غرب و عمق اين فاجعه بزرگ و بي نظير اقتصادي در حدي است كه در رسانه هاي غربي انعكاس نمي يابد و گزارش ها و تحليل هاي پيراموني در اين باره نيز تنها سطحي از واقعيت ها را برملا مي سازد.
از جمله اين واقعيت ها مطلبي است كه روزنامه زوددويچه سايتونگ- به قلم استفان كورنليوس- فاش كرده است و آن اين كه تداوم و تبعات بحران مالي غرب آنچنان است كه كشورهاي غربي هنوز بدترين مراحل اين بحران را تجربه و سپري نكرده اند.
بنابراين آنچه كه غيرقابل انكار است وضعيت حاد و نابهنجار اقتصادي آمريكا و غرب است كه هر روز اوضاع رفاهي و معيشتي مردم را وخيم تر و نامساعدتر مي كند تا جايي كه سه هفته پيش رسما اعلام شد كه پس از حدود يك قرن اعتبار مالي آمريكا كاهش يافته و گزارش سازمان «استاندارد اند پور» حكايت از آن داشت كه رتبه اعتبار اوراق قرضه بلندمدت دولت آمريكا از (AAA) به (AAplus) تنزل پيدا كرده است.
گفتني است؛ نه تنها ايالات متحده كه «گروه 20»- بيست قدرت اقتصادي دنيا- نيز علي رغم برگزاري نشست ها و اجلاس هاي متعدد طي سه، چهار سال گذشته نتوانسته نسخه اي براي بهبودي نظام اقتصادي رو به اضمحلال آمريكا و غرب بينديشد.
در اين ميان آنچه كه به عنوان راهكار و يك نسخه راهگشا و اثربخش از سوي بخشي از پژوهشگران و كارشناسان غربي مطرح است تا بحران مالي افسارگسيخته نظام سرمايه داري متوقف شود عمل به شريعت اسلامي در حوزه اقتصاد و بانكداري است.
در همان بحبوحه بحران مالي غرب و بالا گرفتن بحث ها و گفت وگوها پيرامون اين بحران ويرانگر نظام كاپيتاليستي، روزنامه واشنگتن پست طي گزارشي نظام مالي اسلامي را به عنوان درماني براي جلوگيري از فروپاشي مالي دنيا معرفي مي كند.
همچنين مجله معروف اقتصادي «چالنجز» در سرمقاله خود به واكاوي ريشه بحران مالي غرب پرداخته و مي نويسد: «اگر سردمداران بانك هاي ما به آنچه در قرآن آمده است احترام مي گذاشتند و آن را پياده مي كردند اين همه فاجعه و بحران براي ما پيش نمي آمد كه ما را به اين وضعيت نامناسب بكشاند.»
در همين راستا؛ با توجه به اينكه بحران مالي آمريكا از وام هاي مسكن و سيستم معيوب بانكداري آغاز شد پس از اين بحران و از سال 2008 به بعد بارها كارشناسان از الگوي بانكداري اسلامي به عنوان الگويي در قامت جهاني سخن به ميان آورده اند.
«رابرت كيمت» معاون وزير خزانه داري آمريكا سه سال پيش تصريح كرد كه كارشناسان و پرسنل اين وزارتخانه در حال فراگيري ويژگي هاي نظام بانكداري اسلامي هستند. نمونه هايي از آنچه كه نشان مي دهد كشورهاي اروپايي و رسانه هاي غربي اذعان و اعتراف دارند الگوي شريعت اسلامي راهكار حل مسئله بحران مالي گسترده آمريكا و غرب است فراوان و پرشمار است كه البته جاي تأمل و دقت ويژه نيز دارد. چرا كه نظام كاپيتاليستي، نهايتاً در پي آن است كه از الگوي بانكداري اسلامي نيز در جهت اهداف ويرانگر و استكباري خود بهره بگيرد.
آنچه كه با توجه به توضيحات فوق بايد بدان تاكيد كرد اين نكته است كه تنها حضور پررنگ دين و يك نظام برگرفته از آموزه هاي الهي در صحنه اجتماع و سياست است كه مي تواند بشريت و جوامع را از بحران هاي ويرانگر و گسترده اقتصادي رها كرده و نجات دهد.
2- تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا نيز در ظرف زماني 8 ماه گذشته حكايت از آن دارد كه افكارعمومي منطقه و ملت هاي مستقل و آزاديخواه دريافته اند كه علت سرسپردگي و دست نشاندگي و ارتجاع حاكمان ديكتاتورشان چيزي جز اين نيست كه آموزه ها و احكام نوراني دين بر مصدر حاكميت، عينيت نيافته است.
اين غيبت دين و به حاشيه راندن دستورات شريعت هم ناشي از آتوريته و سيطره غرب و آمريكا بر حكومت هاي وابسته همچون حكومت «بن علي» در تونس و يا «مبارك» در مصر است.
ناگفته پيداست كه اگر دين و آموزه هاي الهي قدر دانسته مي شد و بر صدر مي نشست و در حكومت ها تجلي مي يافت اشخاص وابسته و مهره هايي چون مبارك، بن علي، علي عبدالله صالح و... جرئت حضور در مسند قدرت را نداشتند. اكنون تحولات خاورميانه بر مدار اسلام خواهي در حركت است و خواسته افكارعمومي در واقع محاكمه جهان غرب و سبك زندگي غربي است. به تعبير ديگر؛ نقطه تلاقي خواسته مشترك و غيرقابل تجديد نظر ملت ها در صحنه تحولات منطقه خاورميانه، «اسلام» و در سوي مقابل طرد سياست هاي آمريكايي و صهيونيستي است.
نظرسنجي مؤسسه فرانسوي ايفوب كه همين اواخر منتشر
شده است بر اين مطلب صحه مي گذارد كه حتي بيش از دو سوم مردم كشورهاي
اروپايي نيز معتقدند در پي تحولات منطقه خاورميانه، گروه ها و احزاب اسلامي
بنابر خواسته مردم به قدرت مي رسند.
پيش تر نيز نظرسنجي مؤسسه آمريكايي
«پيو» نشان مي داد علاوه بر اينكه آمريكا منفورترين كشور جهان در سال 2011
است، روند بيداري اسلامي سبب كاهش مقبوليت واشنگتن در دنيا شده است.
در همين خط است كه رژيم صهيونيستي كه ارتباط در هم تنيده و گره خورده اي با آمريكا دارد از آغاز موج اسلام خواهي در تحولات منطقه به شدت مستأصل و منفعل شده است و مقامات كودك كش تل آويو به صراحت هراس و نگراني فزاينده خود را به زبان آورده و علني مي كنند.
بنابراين اگر نتانياهو و شيمون پرز به صحنه آمده و عجزآلود اظهار نگراني مي كنند كه بار ديگر انقلاب اسلامي در حال شكل گيري است و يا هاآرتص مي نويسد كه يك «بهمن اسلامي» خاورميانه را در برمي گيرد و به موازات آن «يواف گالانت» فرمانده سابق ارتش رژيم صهيونيستي مي گويد؛ «موج بيداري اسلامي خاورميانه، آينده اسرائيل را به خطر و نفس هاي آن را به شماره انداخته است» تمامي اينها ناشي از اين حقيقت آشكار و غير قابل خدشه است كه دين ناب و تحريف نشده- اسلام عزيز- عنقريب است كه در پهنه منطقه اي و حتي فراتر از آن بركرسي حاكميت بنشيند. همچنان كه به عنوان نمونه بايد متذكر شد كه بنابر گزارش هاي منتشره اكثريت مردم مصر، تدوين قانون اساسي بر مبناي آموزه هاي اسلامي را خواستار هستند.
3- ناآرامي هاي اخير در انگليس و برخي از كشورهاي اروپايي كه موج اعتراضات گسترده مردمي را در پي داشته است نيز از مسايلي است كه تنها به مشكلات اقتصادي و معيشتي برنمي گردد.
فساد سياسي حاكمان و شيوع سياست هاي تبعيض نژادي از علت هاي اصلي و كليدي است كه سبب شده مردم را به خيابان ها بكشاند.
اين نكته گفتني است كه فاصله عجيب و غريب شكاف طبقاتي در كشورهايي مثل انگلستان كه طبق گزارش هاي اعلامي منابع انگليسي حكايت از نابرابري 273 برابري شمال و جنوب لندن دارد نيز ريشه در بي ديني كلان سرمايه داراني است كه تنها به اصالت سود و ربح و ثروت ارزش مي دهند و در قاموس فكري آنها چيزي به نام معنويت و ارزش هاي اصيل و ماندگار و يا دستگيري از مستمندان و مستضعفان وجود ندارد.
همچنانكه بايد اين نكته را هم به مورد قبلي علاوه كرد؛ ديني كه اين قابليت را داراست كه در صحنه اجتماع و سياست حضوري اثربخش و كارآمد داشته باشد بر تبعيض نژادي و برتري جويي هاي كاذب و بي پايه و اساس خط بطلان مي كشد چرا كه در دين اسلام تنها عامل برتري، «تقوا» است و از همين رهگذر چيزي به نام شهروند درجه يك، دو و... وجود ندارد.
4- و بالاخره بايد خاطرنشان كرد كه هر چند در 11 سال گذشته نظام سلطه به رهبري آمريكا طرح ها و پروژه هايي را به صحنه آورد تا يك قرن جديد آمريكايي -PNAC- را پايه گذاري كند اما از حادثه خودساخته 11 سپتامبر و قشون كشي و جنگ افروزي به افغانستان و عراق در 2001 و 2003 گرفته تا طرح خاورميانه بزرگ در 2003 و طرح خاورميانه جديد در 2006 طرفي نبسته است و بالعكس «بحران مالي آمريكا و غرب» از سال 2007 به بعد كه موج دوم آن اكنون به يونان، پرتغال، اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، آلمان و انگليس رسيده است به اضافه «تحولات منطقه خاورميانه» در بستر بيداري اسلامي بيانگر اين پيام و اين حقيقت است كه هژموني آمريكا به سد مستحكم اسلام گرايي و بخصوص به تعبير «جروزالم پست» با توانمندي و نفوذ و اقتدار ايران اسلامي مواجه شده است چرا كه به تعبير بلند امام راحل عظيم الشأن؛ قرن، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين است كه نشانه هاي آن آشكار و عريان گرديده است.
جمهوري اسلامي:توليد و مصرف را دريابيد
«توليد و مصرف را دريابيد»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛روزهاي پاياني ماه مبارك رمضان را سپري ميكنيم و تنها چند روز ديگر بر سر خوان پربركت اين ماه رحمت الهي ميهمان هستيم، اما واقعيت اين است كه مردم روزهدار ايران در اين ماه ميهماني خدا نيز با وجود وعدههاي فراوان مسئولان از گزند و دشواريهاي گرانيهاي روزافزون و مستمر در امان نبودند و بسياري مجبور شدند در برابر روند رو به رشد قيمتها كه دو عامل ساختاري و گران فروشي مسبب آن بود از بسياري خواستههاي معمول خود و خانواده هايشان چشم پوشي كنند و با حداقلها بسازند.
در اين ميان، مسئولان اجرايي و دولتي به واقع نمونه بارزي از ناهماهنگي، فقدان برنامه ريزي و مسايفه وعدههاي بيپشتوانه را به نمايش گذاشتند تا ثابت كرده باشند بخش عمدهاي از انتقاداتي كه به عملكردشان صورت ميگيرد چندان دور از انصاف و منطق نيست. مثال روشني از اين بيبرنامگيها را ميتوان در تخصيص سبد كالايي ماه رمضان مشاهده كرد. با آنكه از مدتها قبل از فرا رسيدن ماه مبارك رمضان، تبليغات و اطلاع رساني وسيعي از سوي برخي مسئولان دولتي در مورد اعطاي سبد كالايي در اين ماه آغاز شده بود و وعدههاي مكرري به خانوادههاي ايراني داده ميشد، در كمال ناباوري و تأسف درحالي با ماه مبارك رمضان خداحافظي ميكنيم كه نه تنها خبري از توزيع سبد كالايي وعده داده شده نيست بلكه مسئولاني كه چندي قبل در انتشار خبر توزيع اين سبد مسابقه ميدادند، امروزه گناه خلف وعده را به گردن ديگران مياندازند.
بر ماجراي عدم توزيع سبد كالايي در ماه رمضان، خلف وعدهاي كه در مورد اعلام كالا برگ مايحتاج اوليه در اين ماه اتفاق افتاد را نيز بايد افزود: مسئولان اجرايي در اين مورد هم برخلاف وعدههايي كه پيش از اين داده بودند، هيچ كالابرگي اعلام نكردند تا شايد دستكم گوشهاي از نيازهاي غذايي خانوادهها تأمين شود.
براين مشكلات بايد فشار تورمي ناشي از افزايش مستمر قيمتها را نيز افزود. مركز آمار ايران كه اين روزها حتي محاسباتش در مورد نرخ تورم در كمال ناباوري از سوي وزير اقتصاد هم تأييد نميشود، تورم نقطه به نقطه مرداد ماه گذشته را 6/19 درصد محاسبه و اعلام كرده است. اين عدد به اين معنا است كه روند شاخص قيمتها در مرداد ماه سال 90 نسبت به مرداد ماه سال 89 از افزايشي 6/19 درصدي برخوردار بوده است.
به عبارت ديگر، اگر تغييرات سال قمري را نسبت به سال شمسي ناديده بگيريم، افزايش نقطه به نقطه تورم مرداد ماه امسال به سال گذشته به اين معنا خواهد بود كه مردم ماه رمضان امسال را در شرايط دشوارتري از لحاظ اقتصادي سپري كردند.
در كنار مشكلات مصرف كنندگان و عموم مردم، بخشهاي فعال در حوزه توليد هم شرايط چندان خوبي را تجربه نميكنند. افزايش چشمگير نهادههاي توليد و هزينه نيروي كار در كنار فشار سنگيني كه از ناحيه واردات فراوان به توليد داخل وارد ميگردد باعث ميشود رقابت نابرابري ميان توليد كنندگان داخلي و وارد كنندگان پديد آيد بطوري كه توليدكنندگان داخلي در چنين شرايطي ناگزير از اكتفا به حداقل سود براي ادامه فعاليت هستند. روشن است كه اين رقابت نا برابر چه ضربهاي به بنيه اقتصادي كشور وارد ميكند.
اصرار دولت بر عدم افزايش نرخ برابري دلار در برابر ريال در شرايطي كه تورم مستمر داخلي طي سالهاي اخير از برابري قدرت و خريد پول ملي كشورمان كاسته، بر دشواري اين رقابت افزوده است چرا كه در تمامي اين سالها توليد كنندگان با استفاده از مزيت انرژي ارزان ميتوانستند در برابر ارزان بودن واردات خارجي به كشور مقاومت كنند ولي در شرايط حاضر كه با هدفمندي يارانهها اين مزيت رقابتي هم از بين رفته است، امكان پايين نگهداشتن قيمتهاي تمام شده براي توليد كنندگان داخلي بسيار پايين آمده است.
علاوه بر اين، تسهيلاتي هم كه قرار بود از محل حذف يارانههاي كلي و آزادسازي قيمتها به بخش توليد اختصاص يابد دچار دست اندازهاي فراواني شده است كه همين مسئله مشكلات توليد كنندگان داخلي را مضاعف كرده است.
در اين شرايط به نظر ميرسد لازم است دولت از يكطرف با اتخاذ تدابيري زودبازده در عين حمايت از بخش توليد جلوي انتقال و سرايت مشكلات اين بخش به لايههاي مصرفي كشور را كه در قالب تورم، بيكاري و.. نمود مييابد، بگيرد و از طرف ديگر با برنامه ريزي دقيق و تدبير صحيح، براي حل مشكلات فزاينده اقتصادي چارهاي بيانديشد. مهمتر از اين دو اقدام، برخورد صادقانه با مردم و عمل به وعده هاست كه جاي خالي آن كاملاً محسوس است.
رسالت:نشستهاي راهبردي
«نشستهاي راهبردي»عنوان سرمقالهي رونامهي رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن ميخوانيد؛نشستهاي انديشههاي راهبردي، عنوان ديدارهاي نسبتا طولاني و كارشناسانهاي است كه مقام معظم رهبري با نخبگان و صاحبنظران برگزار ميكنند. البته در الگوي اسلامي مديريت، رهبري و مسئولان دور از دسترس مردم نيستند و علاوه بر راهكارهاي گوناگون ارتباطگيري، گروههاي مختلف جامعه اعم از روحانيون، دانشگاهيان، فرهنگيان، كارگران و ديگر اقشار همواره و در فرصتهايي مستمر با رهبر گرانقدر ديدار داشتهاند اما نشستهاي انديشههاي راهبردي با هدف خاص تقويت ارتباط با نخبگان، برنامهريزي شده است چنان كه در ماه رمضان امسال چهار نشست با حضور دانشجويان، شعرا و اديبان، فعالان اقتصادي و اعضاي هيئتهاي علمي دانشگاهها برگزار شد.
از نكات قابل تامل در اين نشستها صبر و شرح صدر رهبري است كه ساعتها كنجكاوانه به سخنان مدعوين گوش فرا ميدهند و يادداشت بر ميدارند و در پايان ديدگاههاي خويش را بيان ميفرمايند و شايسته است تمامي كارگزاران نظام با الگو قرار دادن سيره رهبري و تجهيز خويش به اين دو خصلت امكان اينگونه ديدارها را فراهم سازند و از دستاوردهاي آن بهرهمند شوند و اين توصيه معظم له را نصب العين قرار دهند كه فرمودند:
«مسئولان بايد با مجامع دانشگاهي و اساتيد محترم جلسات پرسش و پاسخ بگذارند و ضمن پذيرفتن انتقادهاي دلسوزانه، از ديدگاه هاي صاحبنظران و نخبگان علمي نيز استفاده كنند. (1)
انصاف آن است كه دولت نهم با ارائه شيوههاي جديد ابعادي تازه از نظام مردمسالاري ديني را تبلور بخشيد و سفرهاي استاني، رسيدگي جدي به نامههاي مردم، ديدارهاي مردمي مسئولان، حضور دولتمردان در نمازجمعه و ملاقات با متقاضيان، نمونههايي است كه بار ديگر خاطرات سالهاي نخست پيروزي انقلاب را زنده كرد و نسلهاي جوان كه آن روزها را نديده بودند، الگوي مديريت دولتمرداني از جنس مردم را از نزديك مشاهده كردند.
اما نشستهاي انديشههاي راهبردي، زمينه ارتباطهاي مردمي دولتمردان را از زاويهاي ديگر فراهم ميسازد. اين بار ديداركنندگان مردم عادي نيستند كه با صفا و صميميت خاص براي حل مشكلات خويش مراجعه كرده باشند بلكه اين بار ديدار كنندگان، نخبگان و داعيه داران فكر و طرح و انديشه هستند كه حتي چنانچه ضرورت ايجاب كند بايسته است كه دولتمردان از آنان تقاضا كنند در اين جلسات حضور يابند و متاسفانه بايد اعتراف كرد كه تاكنون دولتمردان شرح صدر لازم را براي برگزاري چنين جلسات سنگيني از خود نشان ندادهاند، به جز دو سه نشست كه با صاحبنظران اقتصادي برگزار شد و البته حاشيههايي هم داشت.
بيترديد نشستهاي راهبردي، دستاوردهاي قابل توجهي دارد كه به برخي موارد آن اشاره ميشود:
1- آشنايي نخبگان با واقعيات كشور و دريافت تحليل صحيح از وضعيت كشور با توجه به توضيحات مسئولان
2- اقناع فكري نخبگان، تاثير عميق در اقناع فكري جامعه و خنثي ساختن انبوه شبهات دشمنان دارد.
3- دريافت طرحها و ايدههاي جديد
4- آگاهي يافتن مسئولان از توانمندي هاي تحقيقاتي و پژوهشي موجود در كشور
5-
آگاه شدن دولتمردان از پيامدهاي تصميماتي كه اتخاذ كردهاند همان نكتهاي
كه امام علي (ع) درباره آن نگران بود و به مسئولان هشدار ميداد مبادا
طولانيشدن دوري شما از مردم، موجب ناآگاهيتان نسبت به امور گردد و در
نتيجه كار بزرگ، اندك و كار اندك، بزرگ جلوه كند و زيبا،زشت و زشت، زيبا
نمايد. (2)
6- شكسته شدن قدرت «انحصاري خواص» و اطرافيان كه بعضا از قدرت سببي خويش و سنگر گرفتن پشت سر مسئولان سوء استفاده ميكنند بيآنكه نگران پاسخگويي خويش در مراجع قانوني باشند.
7- زمينه سازي براي دخالت دادن حقيقي و نه تشريفاتي دانشگاهها در حل مسائل كشور و همكاري متقابل دولت و دانشگاهها البته بايد پذيرفت كه برگزاري اين گونه نشستها براي دولتمردان در آغاز توام با دشواريهايي خواهد بود اما دولتمرد و وزيري كه تصميم دارد در حوزه مسئوليت خويش براي برگزاري اينگونه نشستها برنامهريزي كند، طبعا ميتواند از حضور معاونان و مشاوران خويش نيز بهرهمند شوند. كما اينكه لااقل در نشستهاي نخست انعكاس رسانهاي آن ضرورتي ندارد.
انتظار ميرود برگزاري «نشستهاي انديشههاي راهبردي» در آيندهاي نه چندان دور جايگاهي مناسب در فرهنگ خدمتگزاري و مسئوليت بيابد و كارگزاران نظام همواره به اين كلام رهبري بينديشند كه: «مسئولان بايد انتقادهاي عالمانه و سازنده و تند و تيز نخبگان را بپذيرند و آن را مخالفت با نظام تعبير نكنند.» (3)
پي نوشت ها:
3 و 1- ديدار مقام معظم رهبري با اعضاي هيئت علمي دانشگاهها 2/6/90
2- نهج البلاغه نامه امام علي (ع) به مالك اشتر.
ايران:گامهاي بلند دولت در سال جهاد اقتصادي
«گامهاي بلند دولت در سال جهاد اقتصادي»عنوان سرمقالهي روزنامهي ايران به قلم علي نيكزاد وزير راه و شهرسازي است كه در آن ميخوانيد؛مفهوم جهاد اقتصادي و خصوصاً كلمه جهاد يك تعبير استعارهگونه و داراي معاني و دلالتهاي خاصي است. كلمه جهاد معمولاً به نوعي تلاش مقدس گفته ميشود و يكي از كلماتي است كه در گفتمان ديني ما معنا پيدا ميكند و هميشه صبغه تقدس را در درون خودش دارد.
حال فعاليت در حوزه راه و شهرسازي نيز نيازمند فعاليتي جهادگونه است که نمونههاي اجرايي آن در حوزه راه و ترابري کشور و تحويل مسکن قابل مشاهده است.
وزارتخانههاي سابق راه و ترابري و مسکن و شهرسازي با توجه به اينکه بيش از 35 درصد از اقتصاد کشور را در بر ميگيرد، بايستي در آنها شاهد کوششي جهاد گونه باشيم. از همين رو هدايت و تحقق برنامههاي پيشروي اين بخش از حساسيت فوقالعادهاي برخوردار است؛ حساسيتي كه نه تنها به واسطه زيرساختي بودن راهوترابري بلكه به لحاظ تنظيم و تطبيق اركان حملونقل از جمله حملونقل زيرساختهاي هوايي، ريلي، جادهاي و دريايي، اين بخش كليدي را از ساير دستگاههاي اجرايي كشور متمايز كرده است. همچنين در بخش مسکن و شهرسازي نيز در سالهاي اخير با جمع شدن خواستههاي بحق مردم در راستاي تحقق سخنان گهربار بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران براي ساخت بيش از چهار و نيم ميليون واحد مسکوني در کشور برنامهريزي جامعي صورت گرفته است.
سياستگذاري ساخت مسکن نيز با توجه به اينکه با 70 رشته شغلي مرتبط است موجب گردش امور و توسعه در بخش توليد کشور و رونق اقتصاد خواهد شد و البته تثبيت قيمت مسکن و خارج کردن آن از ليست کالاهاي سرمايهاي نيز گام مهم ديگري است که در اين راستا اقداماتي با اهتمام ويژه و جهاد گونه در حال انجام است. اگرچه در سال جهاد اقتصادي تعداد قراردادهاي داراي پروانه ساخت در شهريور امسال يک ميليون و 492 هزار و 346 واحد بوده، اما اين ميزان در مدت مشابه سال گذشته به 901 هزار و 978 واحد رسيد.
همچنين در ماه اخير تعداد 326 هزار و 186 واحد به مرحله نازک کاري رسيدند که نسبت به مدت مشابه سال گذشته 440 درصد رشد داشته است. البته بررسي آمارها در بخش اتمام سفت کاري واحدها امسال 428 درصد و تعداد متقاضيان واجد شرايط تاکنون 74 درصد رشد داشته است. بر اين اساس در زمينه پرداخت تسهيلات آمادهسازي مسکن مهر نيز تا شهريور 1390 نسبت به مدت مشابه سال گذشته 45 درصد رشد مشاهده ميشود و مبلغ تسهيلات ساخت ارائه شده 515 درصد نسبت به سال گذشته رشد داشته است.
اگرچه در هفته دولت سالجاري نيز 191613 واحد مسکوني، 11 بيمارستان و 2359 پروژه در بخش راه و ترابري آماده افتتاح است، اما بهرهبرداري از 15 هزار کيلومتر آزادراه، بزرگراه، راه اصلي، راه روستايي و راهآهن نيز نويد ديگري از جهاد اقتصادي به همراه همت مضاعف و کار مضاعف در وزارت راه و شهرسازي است.
در مجموع اتمام قطعه چهار آزادراه تهران- شمال، راهآهن اراک- ملاير، تونل تنگ زاغ، تونل شيبلي و تجهيز 11 بندر بزرگ کشور شامل 7 بندر در جنوب و 4 بندر در شمال کشور، افزايش تجهيزات ناوبري هوايي با توجه به محدوديتها، ايجاد هواشناسي جادهها و تجهيز گردنهها به امکانات هواشناسي، افزايش 40 درصدي ترانزيت و مديريت هوشمند جادههاي کشور نشان از همت بلند کارکنان و مهندسان وزارت راه و شهرسازي دارد بهطوري که کاهش آمار تصادفات و تلفات رانندگي نيز نمودي از فعاليتهاي دولت خدمتگزار در زمينه بهبود وضعيت حمل و نقل جادهاي به شمار ميآيد.
بايد پذيرفت حملونقل به معناي جامع آن، شامل
مديريت زيربنا و روبنا از نيازهاي اساسي جوامع امروزي است بهطوري كه هر
كشوري براي اعتلاي توان اقتصادي، فرهنگي، امنيتي و سياسي نياز به شبكه
حملونقل گسترده و قابل اطمينان دارد. اميد است که در سال جهاد اقتصادي با
عملکردي جهاد گونه بتوانيم برگي ديگر از تاريخ پرافتخار خدمتگزاري
دولتمردان را در حوزه راه و شهرسازي رقم زنيم.
آفرينش:جاي خالي رسانه هاي ايراني
«جاي خالي رسانه هاي ايراني»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد؛در سير تحولات و حوادث اخير در کشورهاي عربي که منجر به سقوط سه ديکتاتور بزرگ گرديد نمي توان نقش و تاثير رسانه ها را ناديده گرفت. پرداختن به خودسوزي جوان تونسي و تحت پوشش قراردادن اخبار مربوط به اوضاع تونس و مطالبات مردم سبب شد تا چشم ها و گوش هاي خفته بسياري ازملت هاي منطقه بيدار شود و از ظلمي که در طي ساليان بر آنها مستولي گرديده بود تبري جويند.امروز رسانه ها پا را از جنبه اطلاع رساني صرف فراتر گذاشته اند و با بالابردن ميزان نفوذ خود قادر به خط دهي فکري و عملي به مخاطبان خود هستند. نفوذي که شايد نتوان آن را در ساليان طولاني و با انجام فعاليت هاي حزبي و اجتماعي به دست آورد. لذا بسياري از کشورها که در مسير خودکامگي قرار دارند تا حد ممکن دسترسي مردم به رسانه و سيستم هاي اطلاع رساني خارجي را قطع مي کنند تا از تاثير پذيري و روشن شدن افکار عمومي جلوگيري کنند. رسانه توانسته است به نيرويي نفوذي براي کشورها تبديل شود و بدون هيچ هزينه و اصطکاک مستقيم اهداف و افکار مورد نظر را منتقل کند.
در تحولات اخير جهان از سومالي گرفته تا سقوط قذافي مشاهده کرديم که کشورهايي که از رسانه هاي قوي برخوردار بودند چگونه با پوشش خبري وقايع توانستند هم مشکلات و واقعيات را به سمع و نظر جهانيان برسانند و هم با کسب اعتبار براي خويش به تاثيرگذاري خود بر افکار ملت ها بيافزايند.
مسلما اين رسانه ها به سبب تامين مالي موظف به پيگيري اهداف مورد نظر حمايت کنندگانشان هستند، اينجا وجهه ديگر رسانه ها که فارغ از جنبه اطلاع رساني است بيشتر نمايان مي شود. مسائل ذکر شده و اهميت نقش رسانه ها در به دوش کشيدن رسالت کشورها سبب شد تا گلايهاي نسبت به رسانه ها و شبکه هاي اطلاع رساني در داخل کشورمان داشته باشيم. جاي رسانه هاي خبري داخلي وبرون مرزي ما در سير تحولات اخير منطقه خالي بوده تا بتوانند با پوشش خبري مستقيم و حضور در بين مردم و انقلابيون ارتباطي دو سويه را بين ملت ايران و ديگر ملت ها ايجاد نمايند و جايگاه مناسبي را در بين ساير رسانه ها براي خود به وجود آورند. اين واقعيتي است که امروز وظيفه نشر و تبليغ آرمان ها و اهداف کشورها بر عهده رسانه است و نمي توان صرف مقايسه تطبيقي حوادث با عملکرد خود، ديگر کشورها را در مسير آرمان و الگوهاي خود تصور کرد.
چرا بايد رسانه هاي داخلي ما به علت عدم حضور رسانه ايراني در سير انقلاب هاي مردمي به استفاده از اخبار شبکه هاي خارجي مبادرت ورزند. و اخباري را استفاده کنند که نمي توان سمت گيري و ابهام آنها را ناديده گرفت.
شبکه هاي برون مرزي ما با تشکيلات و امکانات وسيع نسبت به رسانه هايي همچون الجزيره قطر نتوانسته اند آنچنان که توقع مي رود ظاهر شوند. البته از محدوديت ها براي فعاليت رسانه هاي ايراني در جهان مطلع هستيم اما به هيچ عنوان نمي توان قبول کرد اين کم کاري صرف اعمال محدوديت ها صورت گرفته باشد. در حدود شش ماه از انقلاب مردم ليبي مي گذرد اما دراين مدت خبري از رسانه هاي ايراني در ليبي و حضور در بين انقلابيون نبود در صورتي که در اين مدت رسانه هاي خارجي به پخش مستقيم وقايع و درگيري ها پرداخته بودند.
اينکه ما بخواهيم با استخدام افراد محلي در کشورهاي مختلف و آن هم از روي پشت بام به پوشش خبري بپردازيم، هرگز نمي توانيم رسالت يک رسانه اسلامي – ايراني را به عرصه ظهور برسانيم. اين درحالي است که در جامعه خبرنگاران و برنامه سازان کشور چنان پتانسيل عظيمي نهفته است که ما تاکنون نتوانسته ايم از آن به نحو احسن استفاده کنيم.
مردم سالاري:نقد، نشانه توسعه يافتگي
«نقد، نشانه توسعه يافتگي»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم منصور فرزامي است كه در آن ميخوانيد؛
حافظ! سخن بگوي که بر صفحه جهان
اين نقش ماند از قلمت يادگار عمر
از خصلت هاي نيکوي آدمي، انديشه و بيان نظر است. مغزهاي انديشه ور، پيوسته مي کوشند تا در زمينه هاي مختلف، با قلم و زبان، حاصل انديشه هاي خود را عرضه کنند تا بدين وسيله گرهي از امور درهم تنيده فرهنگي بگشايند و هم به سهولت و سلامت رفتارهاي همنوعان ياري کنند. بنابراين تفکر و اظهارنظر از حقوق مسلم بشر است منوط به آن که با رعايت اصول و در چارچوب سنت و عرف و منطق و قانون باشد . در زبان بشري و بعضي از واژه ها کاربرد بالايي دارد و اين به سبب حساسيت هاي فرهنگي و اجتماعي است.
در جامعه ما هم واژه «نقد» و «انتقاد» پرکاربرد است اما بيمارگونه و پرزرق و برق و بلندآواز در باطن هيچ! به مصداق اشاره کنم. شما به هر اداره، بانک يا سازماني که مراجعه مي کنيد و بر جعبه دم دست و قابل ديد، با خط خوانا، دو واژه «انتقادات و پيشنهادات» را مي بينيد. در بانک ها شعار «حق با مشتري است» بر سينه ديوار است و در ادارات و سازمان ها، جمله «هميشه حق با ارباب رجوع است» چشم نوازي مي کند. حال تا زماني که به تاييد رفتارها مي پردازيد، فهميده و نجيب و قابل تحمل و دوست داشتني هستيد! اما همين که کمترين نقدي را بر زبان مي آوريد، ناراحتي عوامل اجرايي متوجه شماست.
همه مي رنجند و چهره ها درهم مي رود و ناسپاس و ناآگاه و قدرشناس و نمک خور نمکدان شکن مي شويد که چرا با بي بصيرتي، زحمات بيدريغ و رنج بي شائبه اين همه خدوم فداکار و وظيفه شناس را زير سوال برده ايد و رنجشان را بي اجر گذارده ايد و موجبات دلسردي آنان را در ادامه خدمت صادقانه فراهم کرده ايد! و شما حيران مي مانيد که مگر چه شده است و اين همه بي تابي براي چيست و «نقد» يعني چه؟ و اين آسمان و ريسمان و زمين را به آسمان دوختن چه معنا دارد؟ و سرانجام منتقد، منفعل مي ماند و تهمت ها و پيامد ناگوار و پرداخت هزينه «نقد»! در روزهاي اخير، روزنامه «ايران» با صرف وقت و هزينه کافي، ويژه نامه ضميمه اي به نام «خاتون» منتشر کرده است. طبيعت و اهميت محتوايي اين ويژه نامه چنان است که مورد نقد واقع شود. کاستي هايش را بگويند و محسناتش را ارج بگذارند.
اين کنش و واکنش امري طبيعي است و چون ويژه نامه، از منظر «حجاب» سخن گفته، به حوزه تخصصي ديني مربوط مي شود، مراجع عظام و علماي اعلام و ديگر عزيزان صاحب نظر، انتقاد خود را ابراز کرده اند. اما از اين طرف بايسته بود که پاسخ نقدها را منطقي، سنجيده و با احترام، مطرح کنند در صورتي که شاهين کفه ها متوازن و متعادل و همخوان باشد. به همان شيوه اي که در کتاب «المراجعات» بين علامه شرف الدين و شيخ سليم مصري با نهايت حرمت و استدلال مطرح مي شود بدون کوچک ترين پرخاش و اهانتي... اما متاسفانه، برخي پاسخ هاي مدافعان ويژه نامه، منطقي به نظر نمي رسد و با آرامش و حوصله نيست! و بي معطلي ويژه نامه روزنامه را به دولت مي بندند که «منتقدان عيب جو مي خواهند، اقدامات فرهنگي بي نظير دولت نهم و دهم را که در دولت هاي پيشين سابقه ندارد، ناديده بگيرند!» و فلاني چنين گفت و چنين کرد و چه شد... ! خوب اينها چه ربطي به پاسخ نقد دارد؟
آيا جواب نقد را گفته ايم يا به سنگ ناسزا متوسل شده ايم؟ وقتي که فاضلان حوزوي و فرهيختگان دانشگاهي به اين نقدها برمي خورند بر غناي ذهني و مايه هاي علمي ما صحه خواهند گذاشت ؟ آيا ما پيرو مشي امام صادق (ع) هستيم که حضرتش، آن گونه پاسخ معاندان و تشکيک کنندگان را با متانت و بصيرت و سعه صدر مي فرمود؟ اينکه «شعار و عمل دولت از همان ابتدا، فرهنگي بود»، قبول «تا کور شود هر آن که نتواند ديد.» معارضه اي نداريم. سخن ما به نقد نقد منطقي و علمي و فقهي و استدلالي شماست. پاسخ نقد کجاست؟ «گر عاشق صادقي نشان کو؟» آسمان و ريسمان و پشت دولت پنهان شدن و از اعتبار و خدمتش خرج کردن چه معنا دارد؟ چرا ويژه نامه را در دولت و دولت را در ويژه نامه ، خلاصه مي کنيد و منزلت و شان دولت را پايين مي آوريد و ذهنش را مشغول مي کنيد؟ مزد را بر پاسخ معقول و منطقي مي دهند نه احساسي و حاکي از هيجان زدگي و انتقام جويي و کينه و تهديد. پاسخ نقد را بگوييد و داوري را به خوانندگان واگذار کنيد و مطمئن باشيد که آنها «احسن» را به اجتهاد يا به تقليد در مي يابند.
تهران امروز:هفته دولت و نگاه به چشماندازها
«هفته دولت و نگاه به چشماندازها»عنوان يادداشت روز روزنامهي تهارن امروز به قلم حسامالدين كاوه است كه در آن ميخوانيد؛هفته دولت، فرصت مناسبي است تا عملكرد و كارنامه سالانه دولت بررسي و نقد شود.
در اينكه دولت دهم از حداكثر توان و نيروي خويش براي پيشبرد امور بهره گرفته است، ترديدي نيست. گو اينكه گاه ديده ميشود كه مسئولان و روابط عموميهاي دستگاههاي دولتي در ارائه آمارها و كارنامهها مبالغه ميكنند و از سوي ديگر برخي از مخالفان دولت، پا را از حد و حدود نقد به معناي محكزدن و سره را از ناسره جدا كردن، بيرون ميگذارند و غير منصفانه زحمات و تلاشهاي خدمتگزاران كشور در داخل دولت را زير سوال ميبرند.
با اين حال بايد واقعبين بود. واقعيتها ميگويند كه دولت در تامين منابع يارانهها تاكنون موفق عمل نكرده است. در حوزه راهسازي هنوز فاصله بسياري تا حد مطلوب داريم، در بخش حمل و نقل و ارتباطات نيز وضعيت چندان مطلوب نيست و گرچه تحريمهاي اعمال شده بر كشور، تاثيراتي در حوزه حمل و نقل داشتهاند. در بخش صنايع دفاعي دستاوردهاي چشمگيري داشتهايم.پيشرفتهاي نرمافزاري و سختافزاري در صنايع وابسته به وزارت دفاع، ارتش و سپاه به راستي تحسينبرانگيز است، تا جايي كه چشم دشمنان را نيز خيره كرده است اما مطلوبترين حالت آن است كه كارنامه سالانه دولت را با سند چشمانداز بيست ساله مقايسه كنيم.
بر مبناي سند چشمانداز بيست ساله ما تا سال 1404 بايد به قدرت اول سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي منطقه خاورميانه تبديل شويم اما عقبماندگيها از سند چشمانداز بيستساله در برخي از بخشها بسيار نگرانكننده است.
به نظر ميرسد دولتهاي نهم و دهم، به امر توسعه و پيشرفت بر مبناي تعريف خودش نگاه ميكرده است و كمتر سند چشمانداز را پيشرو داشته. بخش مهمي از نيرو و توان دولت نيز صرف اصطكاك با قواي ديگر و نيروهاي سياسي شده است كه چهبسا با مديريتي دورانديشتر، دولت ميتوانست مانع هدررفت توان و نيروي خود شود.
به هررو هفته دولت است و بايد خسته نباشيد به رئيس دولت و همكارانش و كاركنان بخشهاي دولتي گفت اما امر پيشرفت و تعالي و نيز نامگذاري سال 90 به عنوان سال جهاد اقتصادي، كوشش بيشتر و بهتري را از تمامي مجموعه دولت ميطلبد.
ابتكار:خدا ميداند آن پشتپشتها چه خبر است؟
«خدا ميداند آن پشتپشتها چه خبر است؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم
غلامرضا
كمالي پناه است كه در آن ميخوانيد؛اصولگرايان براي دستيابي به قدرت و
شکست اصلاحطلبان، از سال 76 بهصورت ويژه چند شعار عامهپسند را در بوق
کردند و از همه ابزارهاي رسانهاي و تبليغاتي که در اختيار داشتند، براي
نشان دادن بيتوجهي جناح رقيب و بياعتمادي و بيعرضگي آنها هرچه در حد
توان داشتند در اذهان جامعه کاشتند.
داد و فريادشان گوش فلک را کر ميکرد که چرا به وضعيت معيشتي مردم رسيدگي نميشود؟ چرا اينهمه مفاسد اقتصادي رواج يافته است؟ چرا اخلاق و دين در جامعه کمرنگ شده است؟ چرا بيعدالتي صورت ميگيرد؟ چرا اشرافگري جاي سادهزيستي را گرفته است؟ چرا امنيت اجتماعي ضعيف است؟ و البته همه اين فريادها لازم بود و در هر شرايطي نيز جامعه به اين هشدارها نيازمند است.در انتخابات شوراي شهر دوم، اصولگرايان تحت نام آبادگران سرنخ قدرت را در دست گرفتند و اين آغازي بود براي دستيابي به همه ارکان قدرت، ازجمله مجلس و دولت.
مجلس هفتم با شعارهاي ذکرشده در سؤالات مزبور، دلها را ربود و بر کار سوار شد. تثبيت قيمتها را تصويب کرد و دولت دوم اصلاحات را در بسياري مواقع از تکاپو انداخت. مجلس هشتم هم به مدد حمايتهاي دولت نهم و ساير نهادها باز در اختيار اصولگرايان قرار گرفت. تقريباً هفت سالي است که هيچ مانعي بر سر راه تاختوتاز اين جناح وجود ندارد. هيچ ارگان و قدرتي که بتواند بحرانساز باشد و چوب لاي چرخ اين جناح بگذارد هم نبوده است. اکنون سؤال اساسي اين است که کداميک از اين وعدهها و شعارها تحقق پيدا کرده است؟
نخست: در مبارزه با مفاسد اقتصادي، کار به جايي رسيده است که اختلاسهاي چندميلياردي دلهدزدي بهحساب ميآيد و کار به صدها و هزارهاميلياردي رسيده است. بوي گند فساد از استانداريها، فرمانداريها، بانکها و... بلند شده و همهجا را گرفته است. چندي پيش مردم شمال از دست فرمانداران سوزوکيسوار شکايت داشتند که چرا در جلوي ما گرسنگان با ماشينهاي لوکس خود، نمک بر زخمها ميپاشند.
نگارنده به چشم خود ديده که مسئول دفتر فرماندار يک شهرستان کوچک سوار بر خودروي پنجاهميليوني پز ميدهد و حرص ديگران را درميآورد. اين فرد با مدرک سومراهنمايي، چند سال پيش راننده بخشدار يک بخش دورافتاده بود. سرجمع ارث پدرياش به پنجميليون نميرسد.
دو سه سالي که سردفتر فرماندار شده است، مدام خودروهاي گرانقيمت سوار ميشود. ظرف يک سال خودروي بيستميليوني را به پنجاهميليوني تبديل کرده است. هيچگونه سرمايه يا فعاليت تجاري هم ندارد. حقوق ادارهکاري هم ميگيرد.
اين چه حکايتي است که فردي با مدرک فوقليسانس و
25سال خدمت در آموزشوپرورش بهسختي يک خودروي پرايد هفتميليوني آنهم
اقساطي ميگيرد و سوار ميشود؛ ولي يک بيسواد در فرمانداري اينچنين است؟
خدا ميداند آن پشتپشتها چه خبر است؟ اين بود شعار ريشهکن کردن فساد و
اجراي عدالت و سادهزيستي و...؟
دوم: از بهبود وضعيت معيشت مردم که نگو و
نپرس. مقايسه کنيد قيمت تخممرغ و مرغ و لبنيات و مسکن و دکتر و پوشاک و
آب و برق و گاز و... را قبل از تثبيت قيمتها و بعد از آن. اصلاً نفهميديم
منظور از اينکه قيمتها ثابت بماند، چيست؟ آيا به اصطلاح طنزنويس مشهور
تلويزيوني، از افعال معکوس است؟ يعني شب همان روز است و بالعکس؟
سوم: امنيت اجتماعي که نهتنها بهبود نيافته، بلکه اوضاع بسيار بدتر هم شده است. در روز روشن سر ميبرند و بر لاشه شکار خود نعرهها ميکشند. گلهاي به زن و ناموس تجاوز ميکنند و...
چهارم: حاکميت اخلاق و دين، از اين چه بگوييم؟ دروغ حلال همه مشکلات شده است. راستي و درستي شيوه مهجور گذشتگان است. پايههاي دين نهتنها محکم نشده که بهشدت آسيب ديده است. مقدسات مذهبي بازيچه دست هوسبازان شهرتطلب شده است. روزي ميگويند امامزمان در فلان ساعت ظهور ميکند. فيلم ميسازند که فلاني و فلاني ياران مشهور امام زمان هستند. هرکسي هرچه ميتواند از انبان مذهب و دين به نفع خويش استفاده ميکند، سپس آنرا مچاله ميکند و دور مياندازد.
زيان کسان از پي سود خويش/ بجويند و دين اندر آرند به پيش
بهتر است بزرگان اصولگرا کبکوار سر در برف نکنند و حقايق و واقعيتها را ناديده نگيرند. رسماً از مردم به خاطر بيثمر بودن شعارهايشان عذرخواهي کنند. ديگر نميتوانند با اين شعارها رأي بگيرند؛ زيرا همه فهميدهاند در اين کشکول بهاصطلاح عوام شعارهاي کشکي است و انتظار ميرود اعتبار حيثيت بزرگان خرج جريانات شعاري نشود و سرنوشت اين بزرگان به سرنوشت اين جريانات پيوند نخورد. وقت آن است که انرژي بزرگان دين صرف آگاهيبخشي مردم و توسعه معروفها گردد.
شرق:دين به قرائت امام موسي صدر
«دين به قرائت امام موسي صدر»عنوان سرمقالهي روزنامهي شرق به قلم مهدي فيروزان است كه در آن ميخوانيد؛بازگشت امام موسي صدر به قلمرو تحولات منطقه خاورميانه آن هم پس از 33 سال اسارت در زندانهاي قذافي، از دو ديدگاه مهم قابل بررسي است. نخست آنكه نشانه بلوغ فكري و اجتماعي مردم ليبي است. مردمي كه طي چهار دهه حكومت كودتايي سرهنگ قذافي از هويت انساني خود تا حدود بسيار زيادي دور شده بودند و همچون بيابانهاي كويري از جريان زلال معرفت محروم بودند. طبيعت حكومتهاي ديكتاتور جلوگيري از انتقال هرگونه دانش، اطلاعات و تجربيات جامعه جهاني است، یعنی جهل در برابر علم نيست بلكه پديده متضاد عقل است.
اگر مهمترين دستاورد بشري رسيدن به مفهوم سيستم باشد به تعبيري گذر از مرحله غريزه به اقيانوس عقلانيت است و يا گذر از اتكا به خرد و نيل به عقل جمعي است. با این تعاریف قذافي مجموعهاي از خصلتهاي قبيلهاي، بدوي و ديكتاتوري است كه دوران حكومت خود را با دور نگهداشتن مردم از عقلانيت تقويت ميكرد.
اما سخن كوتاه آنكه تحولات اخير ليبي و آغاز انقلاب مردم ميراثخوار عمر مختار، نشانه پايان عمر طبيعي يك ديكتاتور است كه ديگر با شيوههاي تروريستي توان استمرار سيطره خود را ندارد و از سوي ديگر اراده ملتي را نشان ميدهد، همانطور كه بيان كردند «با اتكا به شعار قانون به دنبال تاسيس دموكراسي البته بومي شده و متناسب با قوه هضم جامعهاي قبيلهاي است.» ملت ليبي امروز بنا دارد از شرمندگي چهار دهه پذيرش سلطه ديكتاتوري خود را نجات دهد و با خون خود و فرزندانش لكه ننگ تحمل قذافي را از چهره خود پاك كند.
بازگشت به جامعه جهاني و گفتوگوي منطقي با كشورهاي همسايه و توسعه و پيشرفت، اراده امروز مردم ليبي است. انقلاب ليبي آغاز فرآيندي است كه ميتواند نشانه جهاني فكر كردن و در جامعه جهاني تنفس كردن باشد اما نشانههاي ديگري نيز لازم است. جبران گذشته و از آن جمله آزادي امام موسي صدر و بازگرداندن او به عرصه تفكر و معرفت و انسانيت از نشانههاي مهم ديگر است.
گفتوگوهايي كه تاكنون با مبارزان ليبيايي صورت گرفت و توجه ويژه شوراي انتقالي به مراقبت از امام موسي صدر و نجات وي، ما را اميدوار ميكند. ديدگاه دوم شرايط و تحولات منطقه بزرگ اسلامي و عربی است كه پيش از پيش به ديدگاههايي چون امام موسي صدر نيازمند است. مراجعه به منظومه فكري و مجموعه اقدامات عالي امام موسي صدر طي سالهاي 1338 تا 1357 يعني دوران رهبري ایشان بر طايفه شيعه، نشانگر این امر است كه ایشان نه تنها زمانشناس بودند كه آينده را نیز به خوبي ميديدهاند.
ديدگاههاي او نسبت به انسان كرامت و آزادي انسان، نسبت به دین و روابط دين با انسان، نسبت به جهان، نسبت به تمدن و علوم انساني اگر نگوييم منحصربهفرد است بديع و سرشار از مفاهيم نوين است. امام دين را پيش از آنكه توشهاي براي آخرت بداند وسيلهاي براي زندگي انسان ميداند و راز عقبماندگي جوامع مسلمان را در قرائتي ميبيند كه زندگي زميني را ملعون و بيارزش ميشناسد و به اين دليل از طراحي برنامه توسعه اقتصادي، اجتماعي براي زندگي روزمره مردم فاصله ميگيرد.
امام موسي صدر دين را در خدمت انسان ميداند و نه انسان را در خدمت دين و هشدار ميدهد كه سقوط تمدن مسيحيت در دوران رنسانس ناشي از تحميل انديشه متوليان ديني به خدمتگزاري انسان در سلطنت دين است. امام موسي صدر آزادي انسان را محدود شدني نميداند و سلب آزادي از انسان را بدگماني به فطرت الهي انسان و مالا بدگماني به خالق انسان یعنی خداوند ميشناسد.
امام موسيصدر در بحث حقوقي، برتري يك بعد از زندگي اجتماعي را به قيمت ناديده گرفتن ابعاد ديگر انساني و اجتماعي امري مغاير با فطرت الهي انسان ميشناسد، همچنان كه برتري هر قوه از قوههاي انساني به ساير قوا و برتري هر عضو به اعضاي ديگر را عامل اصلي عدم هماهنگي و بر هم خوردن تعادل انساني اعلام ميكند.
امام موسي صدر معتقد است كه اديان يكي هستند و «فاسطبقو الخيرات» را مسابقه انساني و برابري ميان پيروان اديان الهي براي رسيدن به كمال الهي ميشناسد. او ميتواند تصوير نويني از دين ارايه دهد، هنگامي كه در كليساي مسيحي خطبه ماه روزه را ميخواند و از رهبر مسيحيان براي خواندن خطبه نمازجمعه دعوت ميكند.
چنين قرائتي از دين كه سرچشمه يكپارچگي تفكر اسلامي و عمل ديني امام موسي صدر است امروز در تحولات پي در پي منطقه و تعاملات با دنياي ديگر نياز اساسي مردم دارالسلام است اگر ديدگاه دوم را هم نتيجه ديدگاه اول بدانيم و به دنبال حقيقت باشيم ناگزير همگي براي نجات او با معارضان انقلاب ليبي همراه و همدستان ميشويم تا چنين سرمايه گرانبهاي الهي «به تعبير آيتالله بهجت» را نجات دهيم.
دنياي اقتصاد:فدرال رزرو فعلا نظاره میکند
«فدرال رزرو فعلا نظاره میکند»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است كه در ان ميخوانيد؛سخنرانی برنانکه رییس فدرال رزرو در اجلاس جکسون هول از چند هفته پیش در کانون نگاه بازارهای مالی بود.
مساله این بود که پس از وقایع مربوط به سقف بدهیها و نمود کاهش سرعت بهبود اقتصاد ایالات متحده، فدرال رزرو اقدام به دور سوم سیاست تسهیل پولی میکند یا خیر. افتی که در بازارها مشاهده میشد و همچنین یادآوری این مساله که درست سال پیش در چنین اجلاسی، برنانکه دور دوم تسهیل پولی را با میزان 600 میلیارد دلار اعلام کرد، بسیاری را به صرافت انداخته بود که دور سوم نیز امسال عملی میشود.
در حقیقت این سیاستهای تسهیل پولی با خرید بدهی دولت ایالات متحده با هدف کاهش نرخ بهره بلند مدت انجام میشود و با وجود سطح نازل و در حدود صفر نرخ بهره کلیدی فدرال رزرو که راه را برای کاهش بیشتر این نرخ میبندد، از موثرترین ابزارهاي فدرال رزرو برای تحریک اقتصاد آمریکا است.
با این وجود هر چه به زمان اجلاس در ایالات وایومینگ نزدیک میشدیم، تحلیلگران بیشتری به این امر اطمینان پیدا میکردند که دور سومی اعلام نخواهد شد. به خصوص آنکه روند تورم در ماه ژوئیه به بالاترین حد در 19 ماه گذشته رسید؛ امری که هنگام اعلام برنامه دوم تسهیل پولی وجود نداشت.
در حقیقت ترس از تورم نیز اکنون برای فدرال رزرو بیش از گذشته است و در نتیجهبندی دیگر به پای مقامات پولی آمریکا بسته شده و از همین جهت است که برنانکه به صراحت در سخنرانی خود اعلام کرد که سلامت اقتصاد آمریکا بیش از آنکه در دست فدرال رزرو باشد در دست کنگره و کاخ سفید است و از آنها خواست که سیاستهای مالی خود را موثرتر از گذشته کنند.
به هر رو پیشبینی روزهای پایانی با شروع اجلاس درست از آب در آمد و برنانکه سخنی از تسهیل سوم پولی به میان نیاورد.
ای بسا که اگر حرفی نیز میزد، بازارهای مالی تنها نوسانی کوچک داشتند و به روند خود ادامه میدادند؛ زیرا به نظر میرسد که وضعیت رکودی فعلی حضیض دومیباشد که از رکود سال 2008 تداوم داشته است. با تمام اینها از سخنان برنانکه برمیآید که فدرال رزرو محتاطانه به این قضیه نگاه کرده است و به زمان بیشتری نیاز دارد تا این پیشبینی را بپذیرد.
در واقع برنانکه گفت که فدرال رزرو ابزارهایی دارد که در وقت مقتضی از آن استفاده میکند. این سخنان کلی بدون اشاره به نوع ابزارها و زمان استفاده از آن، کاملا آشکار میکند که فدرال رزرو در دوره انتظار است.
ضمن آنکه پیشبینی این بانک بر این است که رشد اقتصادی در 6 ماهه دوم سال میلادی جاری کمی بهتر میشود. البته هنوز تحلیلگرانی هستند که با رصد اقتصاد جهانی، معتقدند فدرال رزرو تا ماه آتی دور سوم تسهیل پولی را اعلام میکند که در آن صورت باید منتظر بود و دید این تحریک سوم با چه ابعادی انجام میشود و واکنش اقتصاد ایالات متحده و اقتصاد جهانی به آن چگونه است و بالاخره این تحرک آخر میتواند شرایط بهبود را هموار کند یا خیر. اما تا آن زمان باید فدرال رزرو را در نقش یک بازیگر ساکت در اقتصاد جهانی در نظر گرفت که تنها با دیدن تحولات تازه پیشبینیهای خود را بهروز میکند.