هنگامی که سیدمحمد حسینی با رای بالای نمایندگان مجلس شورای اسلامی وزیر
فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم شد، بسیاری از فعالان فرهنگی انتظار داشتند
رویکرد فرهنگی دولت نسبت به دوره قبل تغییر کند. انتصاب مشاوران نزدیک
محمود احمدینژاد، مانند جواد شمقدری، علیاکبر جوانفکر و محمدعلی رامین به
سمت معاونتها و روسای سازمانهای زیرمجموعه وزارتخانه، خبر از نزدیکتر
شدن سیاستهای این وزارتخانه به ایدهها و رویکردهای رییسجمهور میداد.
اما در این بین عملکرد محمدعلی رامین در معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی
وزارت بحث و انتقادهای بسیاری را به همراه داشت. تا آنجا که بسیاری از
ناظران تغییر وی و جایگزینی محمدجعفر محمدزاده، را در پی انتقادهای ریز و
درشت اهالی مطبوعات از رامین ارزیابی کردند. اما با آمدن محمدزاده و تغییر
در زیرمجموعههای معاونت که با رفع توقیف چند روزنامه و مجله نیز همراه شد
بسیاری را به این نگاه رساند که معاون جدید مطبوعاتی رویهیی متفاوت از
معاون قبلی در پیش خواهد گرفت.
محمدزاده که پیش از این در نهاد
ریاستجمهوری مسوولیت داشت، اینبار وعدههایی داد که در میان آنها
ساماندهی و مستندسازی وضع روزنامهنگاران و آثارشان در قالب یک سامانه
اینترنتی، بیش از همه به چشم آمد. او در آستانه روز خبرنگار درباره مباحثی
همچون سامانه سمان، نقش تشکلهای غیردولتی در تدوین برنامههای حوزه
مطبوعات گفتوگو کرد که حاصل آن را در پیمیخوانید.
گفتوگوی
ما با شما در آستانه روز خبرنگار اتفاق میافتد، به همین خاطر از همین
ابتدا میخواهیم درباره این روز و خبرهای ویژه آن شروع کنیم. بطور مشخص
امسال روز خبرنگار قرار است چه اتفاق جدیدی در حوزه مطبوعات یا بهتر بگویم
«خبرنگار» اتفاق بیفتد که نشاندهنده نوعی پیشرفت هم در این حوزه باشد؟
خبرنگار در جهان امروز کار حیاتی را انجام میدهد و اگر خبرنگار نباشد جهان
گسترده امروز که بر مدار ارتباطات میچرخد حتما دچار خلأ خواهد بود.
خبرنگاری ضمن آنکه به لحاظ حرفهیی یک شغل خوب و فرهنگی است در گستره
ارتباطات نیز از جهاتی کاری پیغمبرگونه است. پیامبران الهی برای این مبعوث
شدند که بشر را به وسیله وحی الهی به تعالی هدایت کنند. به نظر میرسد که
مثل اقشار دیگری همچون معلمان که همین وظیفه را دارند خبرنگار نیز وظیفهیی
الهی بر عهده دارد. یعنی وظیفه اطلاعرسانی برای هدایت جامعه بشری.
بنابراین اگر به حرفه خبرنگاری درست نگاه شود بدون شک شغلی خوب، دوست
داشتنی و ارزشمند است. بویژه جامعهیی که اسلامی است و اسلام به واسطه
آموزههای خود قصد دارد بشر را به تعالی راهنمایی کند. ب
نابراین خبرنگار در
چنین جامعهیی کافی است به این راه نگاه کرده و در این مسیر حرکت کند تا
فعالیتش منجر به هدایت بشر شود. ما هر ساله معمولا به این فکر میافتیم که
روزی به نام خبرنگار وجود دارد. اگر چه من معتقدم همه روزها روز خبرنگار
است. چون شما اگر یک روز را بدون خبر و خبرنگار تصور کنید، قطعا آن روز،
روز سکون جامعه خواهد بود. این خبرنگار است که تحول را در ایدهها، افکار و
فعالیتها ایجاد کرده و حرکت آفرین است. به شکل نمادین یک روز را به خاطر
سالروز شهادت خبرنگار شهید محمود صارمی، که در راه حرفه و وظیفه خود به
درجه شهادت نایل آمده است، به نام روز خبرنگار نامگذاری کردند که من این
روز را به همه خبرنگاران کشور تبریک میگویم. اما بگذارید کمی موضوع
خبرنگار را گستردهتر ببینیم.
نیاز اساسی که ما امروز در موضوع خبرنگار و
خبرنگاری داریم تا سایر موضوعات بر این محور قابلیت برنامهریزی داشته باشد
این است که ما باید تعریف صحیحی از خبرنگاری ارایه بدهیم. من معتقدم که ما
امروز تعریف دقیقی از خبرنگاری در کشور نداریم. حتما خبرنگار با دبیر
سرویس، سردبیر و مدیرمسوول تعریف متفاوتی دارد. بنابراین اگر تعریف درستی
از خبرنگار داشته باشیم میتوانیم بر اساس آن تعریف جامع و مانع،
برنامهریزی صحیحی برای این شغل به عنوان یک صنف کارآمد و اثربخش داشته
باشیم.چون ما در این زمینه تعریف درستی نداریم لاجرم آمار دقیقی هم از وضع
خبرنگاران نداریم.
الان اگر از شما که یک خبرنگار هستید بپرسند چه تعداد
خبرنگار در کشور مشغول فعالیت هستند حتما آمار دقیقی ندارید. از من هم که
معاون مطبوعاتی هستم اگر بپرسید چند خبرنگار در کشور شاغل هستند بر مبنای
آنچه پیش از این بوده حتما نمیتوانم آمار دقیقی بدهم. چرا؟ چون تعریف
درستی از حرفه خبرنگاری وجود نداشته است. بخش نخست وقتی ما از یک موسسه
خبری خواستهایم که آمار خبرنگارهای شاغل در موسسه را ارایه کند، از مدیر
مسوول تا پایینترین ردههای سازمانی موسسه را به عنوان خبرنگار فهرست کرده
است در حالی که نباید اینگونه باشد.
خبرنگاری یک حرفه مشخص با تعاریف و
ویژگیهای مشخص است. مهمترین کاری که در این مدت ما تلاش کردیم در این
حوزه انجام دهیم این است که بتوانیم این دو نقیصه را برطرف کنیم. یعنی
اینکه اول تعریف دقیقی از خبرنگار ارایه کنیم و دوم اینکه بر مبنای آن
تعریف، آمار دقیقی هم به جامعه و صنف خبرنگاران ارایه کنیم. برای این منظور
هم آمدیم و دو کار اساسی را شروع کردیم. در حوزه تعریف آمدهایم آییننامه
کار حرفهیی خبرنگاری را به دولت ارسال کردیم که اگر تصویب بشود
چارچوبهای مشاغل روزنامهنگاری را به واسطه این آییننامه تعریف کردهایم.
یکی از این مشاغل و البته مهمترین آن شغل خبرنگاری است. در حوزه آمار هم
یکی از کارهای مهم راهاندازی سامانه سمان است. این سامانه یک ارتباط به
روز و برخط (آنلاین) با خبرنگاران ایجاد میکند. خبرنگاران با این سامانه
در ارتباط خواهند بود و سمان بطور هوشمند باید تشخیص دهد که شما به عنوان
یک خبرنگار در طول یک ماه چقدر فعالیت حرفهیی داشتهاید.
آیا شما در حرفه
خودتان یک خبرنگار فعال بودهاید یا نه؟ در طول یکسال هم همینطور. ساز و
کارهای مربوط به این موضوع در این سامانه تعریف شده تا ما بطور مشخص آمار
خبرنگاران کشور را داشته باشیم. حالا چون شما موضوع روز خبرنگار را مطرح
کردید بگذارید مثالی در همین زمینه بزنم. در بحث هدایای ریاستجمهوری به
خبرنگاران که هر ساله در روز خبرنگاران اتفاق میافتد، سال گذشته بالای 15
هزار نفر هدیه داده شده است. من از شما میپرسم آیا ما واقعا 15 هزار
خبرنگار در کشور داریم؟ شخصا معتقدم که نداریم. اما از سوی دیگر میتوانیم
اثبات کنیم که این 15 هزار نفر خبرنگار نیستند؟ این را هم نمیتوانیم. چون
معیاری تاکنون وجود نداشته است.
موضوعی که درباره همین سامانه سمان و ارایه آثار در
آن وجود دارد این است که عمده خبرنگاران به خاطر وضع نه چندان مناسب
حرفهیی در کشور با مشکلاتی نظیر بیکاری، بیمه نبودن و نظایر آن مواجه
هستند. طبیعتا این معضل روی انتشار کار خبرنگاران هم تاثیر مستقیم
میگذارد. راحتتر بگوییم خبرنگاران بیکار که از قضا تعدادشان هم کم نیست
چه باید بکنند؟ چطور باید ثابت کنند خبرنگارند و باید حمایت شوند؟
چارهیی نداریم جز اینکه یک ساز و کار بر مبنای آماری درست داشته باشیم.
یعنی همین سامانه میتواند در این زمینه هم کاربرد داشته باشد. حتی این
افراد که شما به آنها اشاره میکنید باید به نحوی شناسایی شوند. به عبارت
دیگر ما باید بدانیم چه تعداد از افراد خبرنگار هستند اما بیکارند. بالاخره
یک جایی باید این آمار را به ما ارایه کند. بنابراین این را نمیتوانیم به
عنوان نقص سامانه قلمداد کنیم. اتفاقا این حسن سامانه است. وقتی یک
خبرنگاری بطور مثال سه ماه اثری را روی سایت قرار ندهد، مشخص میشود که یا
بیکار است یا اینکه تمایلی برای انتشار اثرش نداشته است. وقتی ما آمار درست
و دقیقی داشته باشیم آن وقت است که میتوانیم مسائل حرفهیی از جمله بیمه و
بیکاری را پیگیری کنیم.
ما وقتی تعریفمان از خبرنگار درست باشد میتوانیم
بیمه یا حتی مالیات خبرنگاران را بر مبنای آن اعمال کنیم. از طرف دیگر
همانطور که میدانیم خبرنگاری جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود، خب
ما در زمینه بازنشستگی خبرنگاران هم میتوانیم بر مبنای این تعریف اقدامات
اثربخشی داشته باشیم. الان در بحث مالیات، طبق قانون نظام مالیات بر درآمد
خبرنگاران شامل معافیت میشوند. در بسیاری از موارد این موضوع مورد نقد و
نارضایتی است. چرا این گله مندی وجود دارد چون تعریفی که ما از خبرنگار
داشتهایم با تعریف سازمان امور مالیاتی متفاوت بوده است. این را در سایه
تعاریف مشترک میتوان حل و فصل کرد.
در واقع با ارایه آییننامه کار حرفهیی روزنامهنگاری میتوان به این تعریف مشترک دست پیدا کرد؟
بله. این یک مبناست. نه تنها در بحث مالیات، ما در بحث بازنشستگی، بیمه و
اموری مشابه آنها هم میتوانیم این تعاریف مشترک را اعمال کنیم. اما پیش
نیاز یا بهتر بگویم زیرساخت همه اینها مشروط به تعریف و آمار دقیق است. بر
این اساس میتوانیم امیدوار باشیم که در آینده حرفه خبرنگاری، حرفهیی رو
به پیشرفت بوده و مسائل و مشکلات مربوط به آن رفته رفته برطرف میشود.
اما اینکه شما گفتید چه خبرهای جدیدی در راه است که در آستانه روز خبرنگار
اعلام شود باید بگویم ما همه برنامههایی که تدوین و اجرا میکنیم
خبرنگارمحور است. به عنوان مثال دورههای آموزشی که در حال برگزاری است
نگاه ویژه ما به خبرنگاران است. یعنی در حوزه روزنامهنگاری و مطبوعات نگاه
ویژه ما معطوف به خبرنگاران و ارتقا سطح علمی و حرفهیی آنها است. جشنواره
فصلی هم یکی دیگر از برنامههایی است که باز هم نگاه ما به مجموعه رسانه
با محوریت خبرنگار است. در گذشته هم در قالب جشنواره سالانه مطبوعات
همینطور بوده اما در جشنواره فصلی ما نگاهمان را تخصصیتر و متفاوت
کردهایم. در بعد حمایتی هم باز ما در تدوین و اجرای برنامهها خبرنگار را
محور قرار دادهایم.
آقای محمدزاده خبرنگاران در کنار مطالبات صنفی
خودشان همواره دنبال آزادی عمل و فعالیت بیشتر بودهاند. این مطالبه را هم
از دولتها داشتهاند هم از رسانههای محل فعالیتشان. به هر حال وضع جامعه
ما به گونهیی است که در مقاطعی این مطالبه با تعاریف متفاوتی روبرو شده
که قابل درک است. مثلا در دورهیی که فضای سیاسی ایجاب کرده آزادیهای
حرفهیی خبرنگاران به گونهیی تعریف میشود و در مقاطع دیگر شکل متفاوتی
داشته است. الان هم ما شاهد نوعی آزادی عمل بیشتر نسبت به چند ماه گذشته
هستیم. آیا این را میتوان به موضوعات سیاسی و انتخابات پیش روی مجلس مرتبط
کرد؟ یعنی میتوان رسانههای کنونی را دارای کارکرد انتخاباتی دانست؟
من چنین طرز تلقی ندارم. قطعا چنین تصوری از رفع توقیف برخی رسانهها
ندارم. اما آن چیزی که به رسانهها و مطبوعات ما آسیب زده است خروج مطبوعات
و رسانهها از کارکرد واقعی خودشان است. مطبوعات و رسانهها متعلق به فضای
فرهنگی هستند. در یک فضای فرهنگی بطور قطع هدف باید ارتقای سطح آگاهیها
باشد. یعنی ما باید سطح آگاهیهایی که مردم به آنها برای تعالی و پیشرفت
نیاز دارند را بالا ببریم. هر زمان رسانه در این مسیر حرکت کند به اعتقاد
من آن روز، روز توفیق رسانه است. اما گاهی اوقات این کارکرد فرهنگی تبدیل
به کارکرد حزبی و سیاسی میشود. وقتی کارکرد یک رسانه به پیگیری اهداف
سیاسی یک حزب یا جریان خاص تبدیل شود میبینیم آن رسانه آسیب میبیند. چون
رسانه به همه مردم تعلق دارد. البته حساب این رسانه از رسانههایی که ارگان
احزاب هستند جداست.
موقعی هست که رسانهیی ارگان یک حزب است و البته
اشکالی ندارد اما آن رسانه نمیتواند مدعی جریان آزاد اطلاعات باشد. یعنی
نمیتواند بگوید من چیزی را تولید میکنم که مردم به آن نیاز دارند. این
میشود بلندگوی یک حزب. بنابراین اگر رسانهیی از حوزه فرهنگ خارج شود دچار
آسیب میشود. اگر روزنامههای ما به سمت کارکرد انتخاباتی، حزبی و سیاسی
رفتهاند، بخش عمدهیی از جامعه را رها کردند. باید نیازهای فرهنگی مد نظر
رسانهها، مطبوعات و خبرنگاران قرار گیرد؟
یعنی فقط باید به نیازهای فرهنگی توجه کرد؟ مثلا مشکلات و نیازهای اقتصادی نباید مد نظر رسانهها باشد؟
من در بعد زیرساختی موضوع فرهنگ را مد نظر دارم. از این زاویه اگر رسانهیی
به موضوع سیاسی هم میپردازد باید در جهت ارتقای فرهنگ سیاسی گام بردارد،
همینطور در بعد اقتصادی. مگر درست مصرف کردن جزو حوزههای اقتصادی نیست؟ چه
کسی باید این را به مردم آموزش بدهد؟ آموزش سرمایهگذاری موفق و صحیح را
چه کسی باید به جامعه آموزش دهد؟ غیر از رسانهها محلی را سراغ دارید؟
اینکه از فرهنگ نام میبرم مقصود ارتقای فرهنگ عمومی در تمام حوزههاست.
اگر رسانهیی از این مسیر خارج شود قطعا آسیب دیده است. اگر میبینیم
رسانهیی دچار افت یا محدودیت شده به نظر من عمده این است که از کارکرد
اصلی خودش خارج شده است. بنابراین معتقد نیستم که اگر نشریهیی توقیف بوده و
الان رفع توقیف شده کارکرد انتخاباتی مد نظر بوده است. این یک فرآیند و
روندی است که ممکن است بعد از انتخابات هم اتفاق بیفتد و ربطی به یک زمان
خاص ندارد.
در زمان انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم آقای
احمدینژاد وعده کرده بودند که دولت بعدی ایشان موضوع فرهنگ را به شکل
جدیتری مد نظر قرار خواهد داد. بعد از تشکیل کابینه هم شاهد این بودیم که
برخی از مشاوران نزدیک رییسجمهور در معاونتها یا سازمانهای زیرمجموعه
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شدند. اما بطور خاص در معاونت مطبوعاتی
انتقاداتی از سوی فعالان رسانهیی وجود داشت. آیا این انتقادها بود که منجر
به تغییرات در معاونت مطبوعاتی شد یا اینکه صرفا یک ماموریتی وجود داشت و
معاون سابق مطبوعاتی بر مبنای یک جریان عادی پست خودشان را تحویل دادند؟
وقتی کسی مسوولیتی را به عهده میگیرد بطور قطع هدفش این است که خدمت کند.
حتما هر کدام از افرادی که پیش از من در معاونت مطبوعاتی حضور داشتند
هدفشان این بوده که کاری برای مطبوعات کشور انجام دهند. حالا ممکن است در
شیوهها متفاوت عمل شود و این تفاوت در شیوهها ممکن است به مذاق برخی خوش
آمده و به مذاق برخی خوش نیاید. بنابراین در حسن نیت هیچکدام از مسوولان
پیشین در معاونت مطبوعاتی شکی نیست. گاهی اوقات انتقادها بیشتر بوده و برخی
مواقع کمتر.
من یازدهمین معاون مطبوعاتی پس از انقلاب اسلامی هستم و تا
آنجا که یادم هست این حوزه همیشه بحثبرانگیز بوده است. من ضمن احترام به
همه دوستانی که قبل از من در این معاونت حضور داشتند باید بگویم در برهه
جدید ما تلاش کردیم حوزه معاونت مطبوعاتی را از موضوع مناقشات مطبوعاتی
بیرون بکشیم. بنابراین ما خودمان نباید محل مناقشه باشیم. ما نباید یک طرف
دعوا باشیم. باید تلاش کنیم فضای موجود را ارتقا دهیم.
تلاش دومی که داریم
میکنیم این است که به مطبوعات بگوییم خودشان تولیدکننده مباحث بحرانی
نباشند. البته زمانی هست که شخصیتی حرف تنشزایی بیان کرده و این در
مطبوعات نقل شده است. اینجا هم من میگویم کسی که تنش ایجاد کرده آن فردی
است که حرف را زده و نه مطبوعات اما تلاش ما باید این باشد که به مطبوعات
هم از موضوع مناقشه خودشان را بیرون بکشند. چون اگر بناست مردم به واسطه
اعتمادی که مطبوعات دارند مباحث را پیگیری کنند، خود مطبوعات نباید محل
مناقشه باشند. یعنی سرمقاله و گزارش و تولیدات دیگر تنشزا نباشد اما اینکه
اخباری از بیرون میآید یک موضوع دیگر است. این را باید به گونهیی طراحی
کنیم که به بهترین شکل به جامعه منتقل شود. بنابراین مرحله اول این است که
ما خودمان را از مناقشه بیرون بکشیم و در مرحله بعد به این فکر کنیم که
چطور میتوانیم مباحث بیرونی را به بهترین و مناسبترین شکل به جامعه منتقل
کنیم.
یک زمانی جایی اتفاقی افتاده و یک شخص مجروح شده است. حالا یک
رسانهیی بیاید و این را اینگونه منعکس کند که دهها تن در آن حادثه جان
باختند، ضمن اینکه دروغ است ایجاد بحران هم میکند. اما اگر کسی همان واقعه
را منطبق بر واقعیت منعکس کند کسی مانع آن نمیشود. به جای سیاهنمایی
باید سالمسازی شود.گیریم برخی از سیاستمداران در بیان خود انصاف را رعایت
نکرده و دچار افترا و بهتان میشوند. این را چه کسی باید اصلاح کند؟ به
نظرم یکی از مهمترین محلها رسانه و مطبوعات است.
بنابراین ما مطبوعاتیها
باید آن دسته از سیاسیونی که آداب رقابت سیاسی را نمیدانند را هم اصلاح
کنیم نه اینکه خودمان به آن رقابت وارد شده و موضوع یا بهتان و افترا را
بزرگنمایی کنیم. در موضوعات اقتصادی هم همینطور است. اما برخی میگویند
مطبوعات از اساس نباید اخبار ناخوشایند را منعکس کنند. من با این مخالفم.
مطبوعات باید حوادث را نقل کنند اما در کنار آن باید نقد حوادث هم داشته
باشند. این هم باید به گونهیی اتفاق بیفتد که منجر به کاهش بزهکاری شود.
پس نوع نگاه در نقل حوادث مهم است. اینکه ما نقل کنیم یک نفر در جایی کشته
شده است، نه تنها هنر نیست بلکه بهداشت روانی را هم به خطر میاندازد. اما
وقتی با نگاه آسیبشناسانه همراه باشد آن بزهکاری کاهش پیدا میکند. اگر
این روند اتفاق بیفتد مطبوعات هم نگاه خودشان را بیان کردهاند، هم کار
فرهنگی کردهاند و هم به سالمسازی فضای جامعه کمک کردهاند.
منبع: اعتماد