مرحوم اكبر مشدی برای مقابله با این سودجویی بالای پیشخوان و پشت شیشه های بستنی فروشی خود، دست نوشته هایی نصب كرده بود كه روی آن نوشته شده بود «اكبر مشدی شعبه ندارد».
روزنامه كیهان برای تاكید بر اینكه اصولگرایی انشعاب و شعبه ندارد ، مصداق بستنی « اكبر مشدی» را ذكر كرد و نوشت :
بستنی اكبر مشدی در همه جای تهران به عالی بودن جنس و طعم زبانزد بود و مغازه چند دهنه و بزرگش، همواره پر از مشتری كه از نقاط مختلف تهران و محله های دیگر آمده بودند. آوازه و شهرت بستنی اكبر مشدی باعث شد كه برخی از سودجویان در چند نقطه دیگر تهران، مغازه های بستنی فروشی دایر كنند و تابلوی «شعبه اكبر مشدی» بر پیشانی مغازه خود برافرازند. مرحوم اكبر مشدی برای مقابله با این سودجویی بالای پیشخوان و پشت شیشه های بستنی فروشی خود، دست نوشته هایی نصب كرده بود كه روی آن نوشته شده بود «اكبر مشدی شعبه ندارد».
حسین شریعتمداری در ادامه این یادداشت افزوده است: اصولگرایی، امروزه از آوازه ای فراگیر و تعریف شناخته شده ای برخوردار است و گفتنی است كه تا چند سال قبل، رسانه های غربی اصرار داشتند برای معرفی پیروان امام(ره) و رهبری در ایران از واژه فوندامنتالیسم -FOUNDAMENTALISM - با ترجمه بنیادگرایی استفاده كنند و آنان را با گروه های منحرف و آمریكا ساخته ای نظیر سلفی ها و القاعده، همسان نشان دهند ولی عملكرد اصولگرایان طی چند سال اخیر آنان را مجبور كرده است كه ترجمه PRINCIPLISM به مفهوم اصولگرا و پای بند به آموزه های تعریف شده را برای معرفی اصولگرایان برگزینند. واژه ای كه هرچند با واژه قبلی مفهوم چندان متفاوتی ندارد ولی نشان دهنده آن است كه «اصولگرایی» پدیده ای متفاوت با گروه ها و احزابی نظیر طالبان و القاعده و سلفی هاست.
كیهان خاطرنشان كرد: تنها راه باقیمانده برای شكست اقتدار اصولگرایان ایجاد شكاف در صف یكپارچه آنان است. این ترفند می تواند- و قرار است- در جریان انتخابات مجلس نهم در قالب ارائه لیست های انتخاباتی چندگانه از سوی اصولگرایان به كار گرفته شود. زیرا ارائه لیست های انتخاباتی جداگانه از سوی اصولگرایان، بر فرض كه تمامی نامزدهای معرفی شده نیز اصولگرای واقعی باشند، به طور طبیعی، مفاهیم و تعریف های جداگانه ای از اصولگرایی و مبانی اصلی آن یعنی ولایت، عدالت، آموزه های مردم دوست و ظلم ستیز به مردم ارائه می دهد و همین پراكندگی و چندگانگی مفاهیم و تعاریف، می تواند برداشت مخاطبان از اصولگرایی را خدشه دار كند.
و حال آن كه اگر تفاوت لیست ها به علت تفاوت سلیقه ها باشد كه عبور از آنها برای رسیدن به مقصود اصلی نه فقط ممكن بلكه ضروری است و اما، چنانچه لیست های جداگانه ناشی از تفاوت نظر در اصول باشد كه هر دو یا چند لیست احتمالی نمی تواند برخاسته از اصولگرایی باشد و صد البته با توجه به بصیرت مثال زدنی مردم و شاخصه های تعریف شده اصولگرایی، تشخیص سره از ناسره چندان دشوار نخواهد بود، اگرچه بعید نیست كه در پاره ای از موارد، زحمت آفرین باشد. از این روی اتحاد و یكپارچگی اصولگرایان ضرورتی اجتناب ناپذیر است و باید در سراسر كشور با لیست انتخاباتی واحد حضور یافته و اعلام كنند كه اصولگرایی شعبه دیگری ندارد.