۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۶۶۱۲۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۳ - ۲۹-۰۲-۱۳۹۰
کد ۱۶۶۱۲۸
انتشار: ۰۹:۵۳ - ۲۹-۰۲-۱۳۹۰

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
كيهان:بركات روز نكبت !

«بركات روز نكبت !»عنوان  يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛«آنچه در منطقه اتفاق مي افتد، عمقي است نه سطحي. اين انقلابات در حال تكميلند.

در 30 سال گذشته، رژيم صهيونيستي با تكيه اي كه به مصر داشت به دشمنان خود در منطقه حمله مي كرد الان اسرائيل پشتوانه منطقه اي خود را از دست داده و از اين رو آنچه در مصر طي ماههاي اخير اتفاق افتاد با امنيت ملي اسرائيل ارتباط پيدا مي كند.»

اين بخشي از اظهارات متفكر مصري- فهمي هويدي- است كه چند روز پيش در اجلاس مبارزه با تروريسم در تهران بيان كرد. اين اظهارات را بگذاريد كنار مقاله دو روز پيش «فارين پاليسي»- كه ديروز در كيهان به چاپ رسيد- تا عمق مشكل رژيم تل آويو معلوم شود. اين نشريه آمريكايي بطور تلويحي نوشته بود در جامعه آمريكا درباره اينكه اسرائيل براي آمريكا فايده است يا هزينه اختلاف نظر وجود دارد. از سوي ديگر حركت آوارگان فلسطيني- ساكن در اردوگاهها- به سمت مرزها در سالروز تأسيس رژيم صهيونيستي- روز نكبت- نشان داد كه اين رژيم با مشكل چندجانبه و فزاينده مواجه است. در خصوص اين موضوع نكاتي به چشم مي خورند.

1- حركت ساكنان اردوگاه هاي فلسطيني در لبنان، سوريه، اردن و مصر به سمت مرزها و عبور از خطوط مرزي با قطع سيم هاي خاردار در طول 63 سال گذشته- از 1948تاكنون- بي سابقه بوده و دولت اسرائيل طي چند دهه گذشته به اين نتيجه رسيده بود كه گويا موضوع بازگشت آوارگان فلسطيني به شهرها و روستاهاي خود عملاً منتفي شده است. 4 روز پيش نسل سومي هاي آواره فلسطين - كه آنان و حتي پدرانشان هيچگاه خانه خود را نديده اند- اين انگاره را باطل كردند و نشان دادند كه به آرمان آزادي كامل سرزمين فلسطين كاملاً وفادارند و مرور زمان آنان را نااميد نكرده است. نسل سوم آوارگان با قطع سيم هاي خاردار و در بعضي مناطق با فرو ريختن ديوار عزم جدي خود را براي بازگشت به خانه و كاشانه هاي خود نشان دادند. آوارگان مستقر در اردوگاه هاي 4 كشور همجوار فلسطين به اندازه جمعيت يهودي- اعم از شهروندان واقعي و غاصبين- است و اين در حالي است كه به همين اندازه - 5/5 ميليون نفر- مسلمان فلسطيني هم در درون اين سرزمين زندگي مي كنند بنابراين حتي با احتساب حدود 4 ميليون يهودي ساكن كه هيچگاه فلسطيني نبوده اند، مسلمانان دوبرابر يهوديان مي باشند.

2- ساكنان اردوگاه ها در لبنان- حدود 400 هزار نفر- در سوريه- حدود 200 هزار نفر در اردن- حدود 5/4 ميليون نفر- در مصر- حدود 200 هزار نفر- در غزه- حدود 800 هزار نفر- در كرانه باختري- حدود 300 هزار نفر- بيش از 80 درصد متعلق به سرزمين هاي اشغالي 1948 مي باشند و بايد به اين مناطق بازگردند. حركت آوارگان به سمت مرزهاي 1948در حالي صورت مي گيرد كه آمريكايي ها در حال تمهيد مقدمات و لوازم و الزاماتي هستند كه در اجلاس شهريور ماه امسال مجمع عمومي سازمان ملل براي هميشه سرزمين هاي 1948- يعني حدود 78درصد سرزمين فلسطين- را بنام رژيم صهيونيستي سند بزنند و برگشت ناپذير نمايند. حركت فلسطيني ها در مرزهاي لبنان، سوريه، اردن و مصر نشان داد كه برخلاف تصور آمريكا راه به هيچ وجه براي چنين خيانت و جنايتي هموار نيست.

آمريكايي ها اخيراً با اشاره به انقلابات منطقه به نتانياهو گفته اند اگر ثبت سرزمين هاي 48 بنام دولت اسرائيل در سال جاري ميلادي اتفاق نيفتد هيچگاه اتفاق نخواهد افتاد، از سوي ديگر تحولات اخير مرزي به خوبي ثابت كرد كه دست مخالفان طرح هاي آمريكا به هيچ وجه بسته نيست و آشوب هاي ساختگي عليه سوريه و مقاومت لبنان، مسئولان مقاومت را از اثرگذاري جدي بر مسايل منطقه اي بازنداشته است.

3- روز 15 ماه مي امسال براي رژيم صهيونيستي واقعاً «روز نكبت» بود. 15 مي مهمترين روز در تقويم صهيونيست ها است كه به بدترين روز آنان تبديل شد در سال هاي گذشته اگر كسي از اين واژه استفاده مي كرد، صهيونيست ها عليه او به دادگاهها شكايت مي كردند ولي اين واژه (يوم النكبه ) آنقدر در رسانه ها و تظاهرات خياباني تكرار شد كه روزنامه چپ گراي صهيونيستي سه روز پيش نوشت: «روز نكبت هلوكاست را كه فلسفه پيدايي رژيم ما بود، به چالش كشيد اينك به جاي يادآوري هلوكاست همه از رنج و محنت فلسطيني ها سخن مي گويند و اين نشان داد كه ما يك ملت نيستيم چرا كه بعضي از ما 51 ماه مي را روز مبارك مي دانيم و بعضي از ما آن را روز نكبت مي خوانيم» روزنامه يديعوت آحارونوت هم پس از حوادث روز 51 مي نوشت:« تفاوت قايل شدن ميان حقوق يهوديان و حقوق مسلمانان نژادپرستي است ما نمي توانيم حقوق آوارگان مسلمان را كه قطعنامه سال 1994 شوراي امنيت نيز به حقوق آنان اشاره كرده است، ناديده بگيريم» از سوي ديگر موج حركت جوانان فلسطيني ساكن اردوگاه ها به سمت مرزها تلاش رژيم صهيونيستي براي تثبيت حاكميت دائمي يهودي ها بر اين سرزمين را با چالش جدي مواجه مي گرداند و همكاري بين المللي و منطقه اي را براي تحقق اهداف صهيونيست ها با كندي مواجه مي كند بعضي از خبرها بيان گر آن است كه سفر هفته پيش نتانياهو به كشورهاي انگليس و فرانسه و تماس او با مقامات آلماني براي دريافت تضمين- دفاع اروپا از ايده يهودي سازي دائمي حاكميت فلسطين 1948- بي نتيجه بوده و آنان زمان را براي دادن چنين تضميني مناسب ندانسته اند.

در واقع تاثير حركت جوانان ساكن اردوگاه ها به سمت مرز بسيار فراتر از آن است كه تصور مي شد اين موضوع بويژه از آنجا اهميت راهبردي پيدا مي كند كه فلسطيني ها گفته اند ورود به مرزها را ادامه مي دهند خود اسرائيلي ها هم مي دانند كه قادر نيستند هر بار با كشتار حركت فلسطيني ها را متوقف گردانند. عبور فلسطيني ها از محدوده بلندي هاي جولان، عبور آنان از محدوده كرانه باختري رود اردن و حضور پرحجم فلسطيني ها در - بندر العريش مصر- نزديكي سرزمين هاي اشغالي نشان داد كه از اين پس اسرائيل نمي تواند روي كنترل دولت هاي سوريه، مصر و اردن بر شهروندان آواره فلسطيني و مردم هوادار فلسطين در اين كشورها حساب كند خود اسرائيلي ها گفته اند بدون اجازه و رضايت «اسد» امكان نداشت فلسطيني ها سيم هاي خاردار را قطع كرده و بيش از يك كيلومتر به داخل محدوده نظامي اسرائيل وارد شوند.

4- يك روزنامه چاپ تل آويو 4 روز پيش نوشت: «2011 آخرين سال اسرائيل بدون مرز است». منظور اين روزنامه اين بود كه چاره اي جز تحويل دادن سريع بلندي هاي استراتژيك جولان، جبل الشيخ، مزارع شمالي شبعا، بيت المقدس و مجموعه كرانه باختري نداريم. اين در حالي است كه با بازگشت جولان به سوريه، پهناورترين استان هاي رژيم صهيونيستي- شامل جليل شمالي- كه در عين حال بهترين زمين هاي فلسطين هم در اين منطقه قرار دارد، آسيب پذير مي شود. حزب الله لبنان با تسلط بر مناطق مرتفع جنوب لبنان يك تهديد فراگير امنيتي براي اين استان هاي شمالي خواهد بود و تسلط سوريه بر جبل الشيخ و جولان منابع آب اسرائيل را با محدوديت شديد مواجه مي كند. از سوي ديگر روند امور حكايت از آن دارد كه با انتخابات آينده، حماس بر كرانه باختري هم مسلط مي شود و دايره ناامني براي تل آويو توسعه مي يابد با اين وصف سران رژيم صهيونيستي ترديدي ندارند كه اوضاع كاملا به زيان آنان پيش مي رود.

5- در كشاكش اين وضعيت دو مقام امنيتي نظامي اسرائيل بحث حمله به ايران را به ميان كشيدند رئيس سابق موساد- مئير داگان- اعلام كرد كه حمله به ايران احمقانه ترين خيال است و ايهود باراك وزير جنگ اسرائيل گفت ايران مجهز به بمب اتمي هم تهديدي براي اسرائيل به حساب نمي آيد. در واقع به نظر مي آيد داگان و باراك كه هر دو به جناح چپ اسرائيل تعلق دارند پرده از يك طرح نيمه كاره برداشتند اين موضوع نشان داد كه نتانياهو و بعضي ديگر از عناصر اسرائيلي براي برون رفت از اين وضعيت سخت به فكر حادثه آفريني هستند كمااينكه يكي از روزنامه هاي متعلق به نتانياهو نوشت با كشته شدن بن لادن، القاعده درصدد انتقام جويي است و اين كار ممكن است با ضربه زدن به نيروهاي آمريكا در عراق صورت پذيرد همين روزنامه- جروزالم پست- در خبر ديگر از تجمع نيروهاي آمريكايي در نزديكي مرزهاي ايران خبر داد. البته بعد از سخنان باراك و داگان نتانياهو به زبان آمد و گفت برخورد با ايران يك مسئوليت بين المللي است نه تكليفي به دوش اسرائيل. بر اين اساس بايد گفت به موازات مواجه شدن اسرائيل با دشواري ها و شرايط پيچيده احتمال اقدام تاكتيكي اسرائيلي ها براي تغيير يا مهار شرايط افزايش مي يابد كه صد البته اين روش كه در دو دهه گذشته بارها به شكل هاي مختلف به صورت بمباران يا عمليات ترور عليه سوريه، لبنان و ايران اجرا شده، نتيجه اي براي رژيم صهيونيستي در پي نداشته است.

جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛هر چند در اين روزها حال و هواي بهار و طراوت و لطافت طبيعت كه ويژگي آغاز سال است همچنان به مشام مي‌آيد ولي صداي زنگ پايان سال تحصيلي نيز به گوش مي‌رسد كه دانش آموزان و دانشجويان را به تلاش و اغتنام فرصت فرا مي‌خواند.

طبعاً در اين روزهاي انتهايي از سال تحصيلي، طالبان علم و دانش سعي دارند با جبران عقب ماندگي‌ها و اصلاح كاستي‌ها، خود را براي صحنه آزمون نهايي و امتحانات پاياني آماده كنند و كارنامه درخشاني از خود به يادگار بگذارند. ايكاش سياستمداران و كارگزاران اجرايي نيز سعي مي‌كردند تا با نيم نگاهي به عملكردهايشان، به فكر تحقق وعده‌هاي بي‌پايان و انجام نشده خود به مردم و پايان دادن به سياست ورزي‌ها و يا بهتر بگوئيم طمع ورزي‌هاي سياسي مي‌افتادند و رد پايي شايسته براي نظام از خود به يادگار مي‌گذاشتند زيرا در يك نظام سياسي، دولتها همه رفتني هستند ولي آنچه مي‌ماند، عملكردهاست كه به نظام منتسب مي‌گردد و اين نظام سياسي است كه سرانجام بايد تاوان عملكرد مسئولين را بپردازد.

در اين هفته همچنين بوي عطر ولادت ريحانه‌اي به مشام مي‌رسد كه نگين درخشان خلقت و مهد امامت است. بيستم جمادي الثاني سالروز ولادت اولين و آخرين معصومه آفرينش، حضرت زهراي مرضيه(س) است كه به نام روز زن و مادر نيز نامگذاري شده، زني كه گل سرسبد خلقت و افتخار خاندان نبوت و امامت محسوب مي‌شود و خط روشني كه او و فرزندانش در تاريخ ترسيم كردند، نوراني‌ترين خطي است كه انسانيت را به سر منزل حقيقت و عبوديت هدايت مي‌كند و حامل همه جلوه‌هاي يك زندگي متعالي و پاسخگوي كليه نيازهاي بشري است.

هفته جاري و در صحنه مسائل داخلي شاهد ادامه واكنش نمايندگان مجلس و افكار عمومي به اقدام رئيس‌جمهور در عزل سه وزير بوديم كه به تصريح رئيس مجلس، بركناري وزراي صنايع، رفاه و نفت به استناد ماده 53 قانون برنامه پنجم، غيرقانوني است و اين اقدام رئيس قوه مجريه، برگي ديگر بر تخلفات و قانون شكني‌هاي دولت دهم افزود.

آقاي احمدي نژاد همچنين در هفته جاري پس از مدتي خانه نشيني و قهرو آشتي، در يك مصاحبه تلويزيوني تبعيت خود را از نظام ولايت فقيه اعلام كرد و همچنان بر وعده‌هاي غيرقابل تحقق دولت دهم تاكيد نمود. اما اين اظهارات نير خالي از واكنش نبود و مسئولان آنرا ناكافي دانسته و تاكيد كردند پيروي از ولايت فقيه را بايد در عمل ببينند نه در شعار و مردم انتظار دارند مسئولان، گفتارشان توام با كردار و عمل باشد.

در لابلاي سخنان رئيس‌جمهور در گفتگوي تلويزيوني، بيان اين نكته نيز بازتاب فراواني در رسانه‌ها داشت كه ايشان تصريح كرد ايران در تحت سياستهاي دولت دهم به تنها كشوري در روي زمين تبديل شده كه هيچ خانوار گرسنه‌اي در آن وجود ندارد. در اينكه نظام جمهوري اسلامي طي سالهاي پس از انقلاب توانسته است به موفقيتهاي بسياري در رسيدگي به امور محرومين نايل شود، ترديدي نيست ولي اينكه ادعا شود ايران به چنان جايگاه و استاندارد منحصر به فردي از لحاظ كيفيت زندگي دست يافته كه هيچ خانوار گرسنه‌اي در آن وجود ندارند، به قول برخي از نمايندگان مجلس كه از مردم حوزه‌هاي انتخابيه خود خبردارند، اين سخن رئيس‌جمهور درخصوص فقرزدايي در كشور شبيه توهم است و به گفته نماينده مردم زابل اگر شخص رئيس‌جمهور به زابل تشريف بياورند، با چهره‌هاي ملموس و دردناكي از فقر مواجه خواهند شد و شايد بي‌سبب هم نباشد كه رهبر معظم انقلاب در دومين نشست انديشه‌هاي راهبردي تصريح فرمودند وضع فعلي عدالت مطلقاً راضي كننده نيست و براي كاهش فاصله كنوني تا تحقق حداكثري عدالت، بايد به روشها و راهكارهاي جديد و مؤثر دست يافت.

پس بايد پذيرفت كه پرداخت نقدي يارانه‌ها و وضعيت كنوني اقتصادي كشور هيچ ربطي به عدالت اقتصادي ندارد و مردم ايران هرگز استحقاق وضعيتي را كه اكنون گريبانگيرشان شده است،‌ ندارند.

اين هفته در موضوعات خارجي، تحولات مربوط به فلسطين، انقلاب‌هاي عربي، تشديد اختلاف ميان پاكستان و آمريكا و خروج بخشي از نيروهاي آمريكايي از شهر كربلا در عراق، مهمترين رويدادهاي خبري را تشكيل مي‌دادند.

در فلسطين، دو حادثه در هفته جاري رخ داد كه هر دوي آنها از اهميت فراواني برخوردار بودند. توافق دو گروه فتح و حماس براي تشكيل دولت كه متعاقب آشتي ملي فلسطيني‌ها حاصل شد تحولات داخل فلسطين را وارد مرحله تازه‌اي كرد. توافق آشتي ملي كه توسط خالد مشعل، رئيس دفتر سياسي حماس و محمود عباس، رئيس تشكيلات خودگردان در قاهره امضا شد درعين حال كه داراي ابهاماتي است ولي في نفسه رخداد مثبتي در مسير مبارزات ملت فلسطين تلقي مي‌شود و از هم اكنون نشانه‌هاي سردرگمي در اردوگاه صهيونيستها نسبت به چگونگي برخورد با اين تحول جديد آشكار مي‌باشد. با اين حال، آنچه كه مي‌تواند براي مردم فلسطين محل نگراني باشد. تلاش جناح سازشكار در جنبش فتح براي منحرف ساختن مسير مبارزه ملت فلسطين و وارد ساختن آنها در كژراهه سازش است كه با توجه به تحولات مهمي كه در منطقه رخ داده است و همچنين بيداري و آگاهي ملت فلسطين، امكان چنين تحركي از سوي سازش طلبان در فتح، در آينده ضعيف مي‌باشد.

اساساً جنبش فتح به اين واقعيت پي برده است كه ابتكار عمل در منطقه به سرعت درحال خارج شدن از دست جريان‌هاي سازش طلب و حكام وابسته مي‌باشد و روز به روز ملت‌هاي منطقه در سايه مبارزات دمكراسي خواهانه، مقتدرتر و مستقل‌تر مي‌شوند و همين مورد را بايد از عوامل اصلي تغيير در رويكرد فعلي جناح سازش كار فلسطين دانست.

دومبن رويداد مهم در مسئله فلسطين طي هفته جاري، تظاهرات گسترده فلسطيني‌ها در داخل و همچنين مناطق مرزي فلسطين اشغالي بوده است كه اتفاق كم سابقه و مهمي محسوب مي‌شود. آنچنانكه گزارش شد هزاران فلسطيني در لبنان و اردن با تجمع در پشت مرزهاي فلسطين اشغالي به مناسبت سالروز اشغال فلسطين (روز نكبت) به تظاهرات پرداختند. اين تظاهرات اگرچه با حمله وحشيانه صهيونيستها به خاك و خون كشيده شد و چندين شهيد و زخمي برجاي گذاشت ولي حركتي بسيار موثر بود كه عمق اهميت آنرا مي‌توان از وحشت و واكنش‌هاي خشم‌آلود مقامات رژيم صهيونيستي دريافت.

محافل رژيم صهيونيستي با اعتراف به وحشت خود از رخداد جديد، آنرا آغاز انتفاضه‌اي جديد عنوان كرده و به سردمداران رژيم صهيونيستي هشدار داده‌اند كه انقلابهاي عربي به پشت دروازه‌هاي رژيم صهيونيستي رسيده است.

در اين باره سازمان‌هايي كه تجمعات "روز نكبت" را سازماندهي كرده بودند بار ديگر درخواست كرده‌اند كه روز جمعه، جمعيت‌هاي ميليوني از اردن، مصر، سوريه و لبنان به سمت مرزهاي فلسطين اشغالي حركت كرده و تظاهرات ضد صهيونيستي برگزار كنند. همان موضوعي كه صهيونيستها از آن وحشت داشتند درحال رخ دادن است. اكنون طوفان انقلابهاي مردمي منطقه به سمت رژيم صهيونيستي وزيدن گرفته است و اين طوفان دير يا زود در ادامه، كار رژيم صهيونيستي را يكسره خواهد كرد.

اين هفته‌ها مجلس پاكستان در اعتراض به مداخلات گستاخانه آمريكا، خواستار تجديدنظر دولت اين كشور در مناسباتش با آمريكا شد. مجلس پاكستان همچنين از دولت خواست درصورت ادامه سياستهاي كنوني آمريكا در قبال پاكستان، مسير تداركات از پاكستان به نيروهاي آمريكايي در افغانستان را قطع كند. تنش در روابط اسلام آباد - واشنگتن كه از مدتي پيش آغاز شده است با حمله يكجانبه آمريكا به محل اقامت بن لادن در اسلام آباد، به اوج خود رسيد.

ملت پاكستان كه از سياستهاي گستاخانه و مداخله جويانه آمريكا به تنگ آمده فشار بر دولتمردان اين كشور را براي تجديدنظر در مناسبات ارباب و رعيتي با آمريكا افزايش داده است. اكنون به اذعان منابع آمريكايي، تفكر ضد آمريكايي در پاكستان بسيار شديد است و اكثريت مردم اين كشور آمريكا را دوست اين كشور تلقي نمي‌كنند.

موج ضد آمريكايي در پاكستان به خصوص پس از حملات آمريكا به خاك پاكستان كه از سه سال قبل و به بهانه مبارزه با عوامل طالبان و القاعده آغاز شده، به اوج خود رسيده است. مردم پاكستان، اقدامات آمريكا را ناقض حاكميت و استقلال ملي خود تلقي مي‌كنند و خواستار قطع اين اقدامات هستند. متأسفانه دولتمردان پاكستان آنچنانكه بايد پاسخگوي اراده مردم اين كشور نيستند و به دليل وابستگي‌هاي اقتصادي و سياسي به آمريكا، بسيار منفعل عمل مي‌كنند. با اينحال دامنه مداخلات و جنايات آمريكا در پاكستان اكنون به جايي رسيده است كه حيات سياسي دولتمردان اسلام‌آباد را به خطر انداخته و آنها را براي تجديدنظر در مناسبات نابرابر با آمريكا در فشار قرار داده است.

اين هفته قيام‌هاي مردمي و آزاديخواهانه در بسياري از كشورهاي عربي از جمله يمن، ليبي، بحرين و سوريه ادامه يافت و مردم اين كشورها بر مطالبات خود در برخورداري از آزادي و دمكراسي تاكيد كردند.

در بحرين، كه متأسفانه از سوي محافل خبري بين‌المللي مورد تبعيض قرار گرفته است و رسانه‌ها از رساندن صداي ملت مظلوم اين كشور به گوش جهانيان طفره مي‌روند، قيام مردمي طي هفته جاري نيز ادامه يافت و تظاهرات جسته و گريخته‌اي در ابراز انزجار از رژيم ديكتاتوري آل خليفه و جنايات مزدوران سعودي در اين كشور برگزار شد. گزارش‌هايي كه از بحرين مي‌رسد حكايت از تداوم رفتارهاي وحشيانه حكومت آل خليفه با مخالفان دارد و مأموران امنيتي بحرين با همدستي سعوديها به قلع و قمع مخالفان و دستگيري و شكنجه آنان ادامه مي‌دهند.

اين هفته، خروج بخشي از نيروهاي آمريكايي از شهر كربلا موجي از شادي در ميان مردم اين شهر برانگيخت و مردم، از جمله با پخش شيريني خوشحالي خود را از اين رخداد ابراز كردند. ارتش آمريكا اعلام كرد در قالب خروج نيروهاي اين كشور از عراق در سال جاري، نيروهايش را از كربلا خارج كرده است. با اينحال آمريكا برخلاف ادعايش، در خروج از عراق صادق نيست و نيروهاي اين كشور پس از عقب نشيني از شهرها در پادگان‌هاي تحت اختيار ارتش آمريكا و همچنين مجتمع سفارت آمريكا كه بزرگترين سفارت واشنگتن در خارج مي‌باشد مستقر مي‌شوند و در عمل، عقب نشيني رخ نمي‌دهد و آنچه كه اتفاق مي‌افتد يك جا به جايي نيرو است.

طبق توافق امنيتي بغداد - واشنگتن، آمريكايي‌ها بايد طي سال جاري تمامي نيروهاي خود را از عراق خارج سازند ولي واشنگتن، با تمسك به بهانه‌هايي، از جمله عدم توانايي دولت عراق در تأمين امنيت پس از خروج نظاميان آمريكايي، اعلام كرده است كه شمار زيادي از نيروهايش را در عراق باقي نگاه مي‌دارد. اين درحالي است كه دولت عراق به كرار اعلام كرده است ادعاي آمريكا در مورد عدم توانايش درست نمي‌باشد و نيازي به ادامه حضور نظاميان آمريكايي در عراق نيست.  
 
خراسان:اصلاح نظام بانکي فراموش شده است؟!

«اصلاح نظام بانکي فراموش شده است؟!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي خراسان به قلم مهدي حسن زاده است كه در آن مي‌خوانيد؛آيا موضوع اصلاح نظام بانکي به فراموشي سپرده شده است؟ به نظر مي رسد پاسخ مثبت به اين سوال بدبينانه باشد اما مي توان با قاطعيت گفت اين موضوع با جديتي که در اواخر سال گذشته دنبال مي شد هم اکنون پيگيري نمي شود رئيس جمهور در گفت وگوي مستقيم تلويزيوني تنها به بيان يکي دو جمله درباره اجراي طرح تحول نظام بانکي در سال جاري اکتفا کرد. نه وزير اقتصاد و نه رئيس کل بانک مرکزي نيز ۲ روز قبل در مهم ترين همايش سالانه پولي و بانکي کشور به طور جدي به بحث طرح تحول نظام بانکي اشاره اي نکردند.لذا مجموعه اظهارنظرها نشان مي دهد در سالي که وعده اصلاح نظام بانکي داده شده است و اين مسئله يکي از مهم ترين برنامه هاي دولت اعلام شده بود ، حتي وعده ريشه کني ربا از نظام بانکي نيز داده شد. اما اکنون مي بينيم که اظهارنظرها به جاي عيني تر شدن و تشريح جزئيات کلي تر مي شود اما سوال اين است که چرا پيگيري طرح تحول نظام بانکي ضروري است؟

۱ - نگاهي به الزامات اصلي تحقق اهداف سال جهاد اقتصادي نشان مي دهد اصلاح نظام بانکي براي عمل به اين الزامات و تحقق اهداف امسال ضروري است . مهمترين عامل براي ايجاد اشتغال و کاهش نرخ بيکاري برداشته شدن قفل سنگين ضوابط غلط حاکم بر نظام بانکي است اين ضوابط غلط باعث کاهش سهم بخش هاي توليدي نظير صنعت از تسهيلات بانکي شده است چنان که براساس گزارش کميسيون صنايع مجلس سهم بخش صنعت از تسهيلات بانکي در طول اجراي برنامه چهارم توسعه از ۲۵ درصد به ۸ درصد در سال ۸۸ کاهش يافته است. اين کاهش سهم تسهيلات که در عمل با افزايش سود براي همان ميزان اندک تسهيلات نيز همراه بود به کاهش نرخ رشد اقتصادي به 3.5 درصد منجر شد. هم اکنون با وجود الزام بانک ها به تعيين سقف سود براي تسهيلات مشارکتي در بسته سياستي بانک مرکزي در سال جاري خبرهاي رسيده حاکي از کندي روند پرداخت تسهيلات به واحدهاي توليدي است که مي تواند کاهش نرخ بيکاري و افزايش رشد اقتصادي به عنوان دو الزام اساسي تحقق اهداف جهاد اقتصادي را با تهديد مواجه کند.

۲ - بدون شک عملکرد جهادي در عرصه اقتصاد به پالايش اين عرصه از هر گونه پديده مخرب از جمله ربا نيازمند است. لذا اصلاح نظام بانکي با رويکرد تحقق بانکداري اسلامي و حذف ربا که به صورت صريح از سوي رئيس جمهور در ابتداي سال جاري وعده داده شد براي تحرک بخشيدن به اقتصاد ملي از يک سو و رفع آثار منفي ربا بر پيکره اقتصاد ايران از سوي ديگر که جز به حاشيه رفتن کار و خلاقيت و محور شدن دلالي و رانت خواري ثمره اي ندارد ضروري است. اما چرا مطالبه تحول در نظام بانکي از سوي مسئولان دولتي ، نمايندگان مجلس و حتي نخبگان به حاشيه رانده شده است؟

سايه ادغام بر سر جهاد اقتصادي
موضوع ادغام وزارت خانه ها با وجود اهميت آن و تاکيد قانون برنامه پنجم ضرورتي انکارناپذير دارد اما طرح مباحث حاشيه اي و اختلاف نظر درباره نحوه اجراي قانون در حالي اين مسئله را به اصلي ترين موضوع اقتصاد و حتي سياست کشور تبديل کرده است که بدون شک ادغام وزارت خانه ها حتي به بهترين شکل آن در مقايسه با اصلاح نظام بانکي قطعا سهم کمتري در تحقق اهداف سال جهاد اقتصادي دارد.

 نگراني از محوري شدن حاشيه ها در عرصه اقدامات اقتصادي و سايه افکندن اختلافات سياسي بر سر الزامات تحقق اهداف جهاد اقتصادي يکي از اصلي ترين نگراني هايي بود که از ابتداي سال از سوي دلسوزان عنوان مي شد و متاسفانه طي روزهاي اخير دولت با کم توجهي به چارچوب هاي حقوقي و نظر مراجع قانوني کشور درباره نحوه ادغام وزارت خانه ها باعث شد ولو به صورت ناخواسته اصلاح نظام بانکي در حاشيه ادغام وزارت خانه ها کمرنگ شود.

آيا شخص رئيس جمهور با همه تاکيدي که تاکنون بر اصلاح نظام بانکي داشته اند، به اين وضعيت راضي مي شوند؟! هرچند تحقق اهداف جهاد اقتصادي و محقق شدن الزامات آن در حد قابل قبول در سال جاري ممکن نيست ولي بايد پايه هاي جهادگري در عرصه اقتصاد که قطعا اصلاح نظام بانکي از جمله اين پايه ها است در سال جاري بنيان گذاشته شود. نمي توان از اقتصادي که نظام بانکي آن همچنان با دردهاي کهنه و مزمني چون فقدان شفافيت در ضوابط ارائه تسهيلات، دور زدن قانون براي اخذ سود هر چه بيشتر از تسهيلات، پايبند نبودن به سهم بخش هاي توليدي از تسهيلات و انحراف وام ها به فعاليت هاي کاذب، معوقات همچنان وصول نشده بانک ها و از همه مهم تر پياده نشدن روح بانکداري بدون ربا در کالبد نظام بانکي رو به روست، انتظار تحول داشت، ويروس ربا بلاي جان جهاد و فعاليت سالم اقتصادي است. آيا دوباره عزم ها براي اصلاح نظام بانکي جزم مي شود؟

رسالت:قسط و عدل با نگاهي به قرآن

«قسط و عدل با نگاهي به قرآن»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم سيد مرتضي نبوي است كه در آن مي‌خوانيد؛"خدا به يكتايي خود گواهي دهد كه جز ذات اقدس او خدايي نيست و فرشتگان و صاحبان علم نيز به يكتايي (توحيد) او گواهند، در حالي كه قيام به قسط و عدالت مي‌كنند غير از خداي عزيز و حكيم خدايي نيست". (18 آل عمران)

شايد بتوان از اين آيه چنين استنباط كرد؛ قيام به قسط و عدل متكي به توحيد مي‌باشد و شهادت به وحدانيت خدا در حقيقت همان برپايي عدالت است. يعني اگر در جامعه‌اي "توحيد" مستقر گرديد، عدالت نيز بر پا شده است و يا اگر مظاهر شرك وجود داشت، عدالت مستقر نگرديده است.

- برپايي عدالت و شهادت به توحيد را حضرت حق اولا و بالذات و فرشتگان و صاحبان علم ثانيا و بالتبع به عهده دارند. يعني برپايي عدالت روي زمين توسط مردم بدون عنايت حق و فرشتگان او و صاحبان علم (انبياء و اولياي خدا) ميسر نيست. به عبارت ديگر بايد براي برپايي عدالت در جامعه از عزت و حكمت خداداد برخوردار بود.

"اي رسول ما ياد كن وقتي را كه لقمان در مقام پند و موعظه به فرزندش گفت: اي پسر عزيزم! هرگز شرك به خدا نياور كه شرك ظلم بسيار بزرگي است". (13 لقمان)
از آنجا كه ظلم را مقابل عدل تعريف كرده‌اند از اين آيه و آيه  18 آل عمران مستفاد مي‌شود عدالت همان توحيد خالص و ظلم عظيم كه نقطه‌اي مقابل عدالت است همان شرك به خدا مي‌باشد.

پس تا شرك به خدا در زمين هست، عدالت مستقر نگرديده است.
"و خدا به كساني كه از شما بندگان ايمان آرند و نيكوكار گردند وعده فرموده كه در زمين خلافت دهد، چنان كه امم صالح پيامبران سلف جانشين پيشينيان خود شدند و علاوه بر خلافت،‌دين پسنديده آنان را بر همه اديان تمكين و تسلط عطا كند و به همه مومنان پس از خوف انديشه از دشمنان ايمني كامل دهد كه مرا به يگانگي
بي هيچ شائبه شرك و ريا پرستش كنند و بعد از آن هر كه كافر شود به حقيقت همان‌ها فاسقان و تبهكارانند." (55 نور)

مفسران گفته‌اند اين آيه اشاره به ظهور منجي دادگستر دارد كه زمين را پر از عدل و قسط مي‌كند و بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد.

ويژگي عصر ظهور، گسترش امنيت براي موحدان است كه بدون خوف و به دور از شرك خدا را عبادت مي‌كنند. پس عدالت وقتي در زمين مستقر مي‌شود كه شرك به خدا رخت بربسته باشد.

"همانا ما پيامبران خود را با ادله و معجزات فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند..." (25 حديد)

از اين آيه مي‌توان فهميد هدف خداوند از ارسال رسولان و نازل كردن كتاب‌ها و ميزان، برپايي عدالت در زمين توسط مردم است. مردم براي برپايي عدالت نياز به رسولان، كتاب و ميزان دارند و جز از اين طريق عدالت بر پا نخواهد شد.

"و ما ترازوهاي عدل را براي روز قيامت خواهيم نهاد و ستمي به هيچ نفسي نخواهد شد و اگر عملي به قدردانه خردلي باشد در حساب آريم وتنها علم ما از همه حسابگران كفايت خواهد كرد." (47 انبياء)

از اين آيه هم فهميده مي‌شود كه ترازوي عدل در روز قيامت برپا خواهد شد و عمل و لو به قدر ارزني باشد در آن روز آورده و مجسم مي‌گردد.

نتيجه اينكه شهادت به توحيد عين عدالت است و برپايي عدالت يعني زدودن شرك؛ همچنين نبوت،‌ امامت و معاد پشتوانه و مقوم عدالت مي‌باشند.

به اين ترتيب تا حدودي جمله حكيمانه رهبري در نشست عدالت (27/2/90) روشن مي‌گردد؛حضرت آيت الله خامنه‌اي اعتقاد به مبدأ و معاد را در مسئله عدالت، داراي نقش اساسي خواندند و افزودند: "اعتقاد به معاد و باور داشتن تجسم اعمال در قيامت موجب نيرو و نشاط عدالتخواهانه مي‌شود و در واقع نمي‌توان در جامعه‌اي كه اعتقاد به مبدا و معاد وجود ندارد، عدالت حقيقي را مستقر كرد".

همچنين مي‌توان نتيجه گرفت عدالت به معناي درست و واقعي آن، امري است توحيدي وديني و بدون دين نمي‌توان تصور صحيحي از عدالت و تحقق آن داشت.

قدس:گسترش نفرت جهاني عليه رژيم صهيونيستي

«گسترش نفرت جهاني عليه رژيم صهيونيستي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم مسعود شجره است كه در آن مي‌خوانيد؛موج بيداري ملتهاي جهان و خيزش مردم کشورهاي منطقه که جلوه اي ديگر از آن در راهپيمايي مردم مصر، لبنان، سوريه و اردن به سوي مرزهاي رژيم صهيونيستي در روز نکبت مشهود بود، مؤيد شکسته شدن سدهاي دفاعي سياسي پيرامون رژيم اشغالگر قدس و آسيب پذيري روزافزون اين غده سرطاني است.

با وجود جنايتهاي هولناک اخير صهيونيستها در برابر چشمهاي ناظر جهاني و دوربينهاي تلويزيوني، سازمانهاي حقوق بشري و نهادهاي حقوقي و مدافع صلح وابسته به مجامع بين المللي و کشورهاي غربي، هيچ گونه واکنشي نسبت به اين ظلم سازمان يافته و برنامه ريزي شده نشان نمي دهند، اما در مقابل سازمانهاي مردم نهاد و جنبشهاي خودجوش مردمي در جهان با ارائه تعريفهاي جديد از عناصر و مؤلفه هاي اثرگذاري در نظام بين المللي، در حال پيشتازي و شکل دهي به موج افکار عمومي جهان و هدايت بيداري ملتها نسبت به واقعيتهاي صحنه سياسي، بويژه نسبت به سرزمينهاي اشغالي و ماهيت رژيم صهيونيستي هستند.

تحولات اخير در خاورميانه و شمال آفريقا و فروپاشي نظامهاي سياسي که طي چهار دهه به همپيمانان امنيتي و سياسي اسرائيل بدل شده و نقش ژاندارم اين رژيم را در داخل کشورهاي خود و حتي منطقه ايفا مي کردند، موقعيت اسرائيل را بيش از پيش متزلزل کرده و حصارهاي امنيتي آن را از ميان برده است.

جنگ 22 روزه غزه، بيانگر اهميت اين ديوار حفاظتي براي رژيم صهيونيستي بود، به نحوي که در اين جنگ بخش عظيمي از بار سياسي جنايتها عليه غزه را رژيم حسني مبارک بر دوش کشيد و مردم غزه با کمک و نيروي حکومت مصر، به مدت دو سال تحت محاصره اقتصادي و پشت ديوارهاي فولادي قرار گرفتند.

به همين دليل است که حساسيت پذيري رژيم تل آويو تا بدان حد افزايش يافته که تحمل راهپيمايي مردم اين کشورها با دست خالي در پشت ميله هاي مرزي را هم ندارد و آنها را به رگبار گلوله مي بندد.

اکنون ملتهاي مصر، تونس، ليبي، يمن، عراق، لبنان، سوريه، و حتي اردن که هنوز از استبداد رهايي نيافته اند، شعارهاي ضد اسرائيلي صهيونيستي سر مي دهند و نهادهاي غيردولتي و مردمي با هدف صلح و رهايي ملت فلسطين در اين سرزمينها، در حال توسعه فعاليتهاي خود و سازماندهي حرکتهاي مردمي هستند و اين رخداد رعشه بر اندام رژيم صهيونيستي انداخته است.

نکته حايز توجه ديگر در اين حوزه، عبور اين بيداري و خيزش از مرزهاي منطقه و کشورهاي اسلامي است. با جنبشي که از مقطع زماني حادثه کاروان آزادي غزه آغاز شد و تا به امروز به جنبش حرکت به سوي مرزهاي رژيم صهيونيستي رسيده، موج بيداري مرزهاي اروپا و غرب را هم در نورديده و مردم اروپا نيز ديگر پذيراي تبليغات ماشين تبليغاتي و رسانه اي صهيونيستها نيستند و اين باور به بار نشسته که جنايتهاي رژيم صهيونيستي نه فقط عليه فلسطيني ها که بر ضد تمام بشريت است و ملتهاي اروپا نيز قرباني و برده اين رژيم هستند.

حوادث روز نکبت و اقدام تروريستي نظاميان صهيونيستي در به شهادت رساندن تظاهرکنندگان پشت مرزها، اثر ويژه و زيادي در افکار عمومي جهاني داشت و بازتابهاي گسترده اي را بر جاي گذاشت.در اين ميان کميسيونهاي حقوق بشر اسلامي در کشورهاي مختلف، از جمله در اروپا براي همراهي با اين موج بيداري و خيزش و کمک به اهداف آن، برنامه اي فراگير و مهم را براي تعامل و همکاري حقوقي و سياسي با هم براي انعکاس بيشتر و مؤثرتر چهره واقعي رژيم صهيونيستي، طراحي کرده و به اجرا گذاشته اند.اين برنامه در امتداد چارچوب و برنامه حقوقي است که از شش سال پيش توسط اين کميسيونها در اروپا طراحي و دنبال شده و با ايجاد شبکه هايي حقوقي با کمک وکلاي زبده، پيگرد قضايي و محدوديت زايي براي مقامهاي رژيم صهيونيستي را دنبال مي کند.در نتيجه اين فعاليتها، بسياري از محاکم اروپايي آمادگي آن را دارند تا به محض ورود اين مقامهاي رژيم صهيونيستي، آنها را تحت پيگرد قرار دهند و اين مشکلات زيادي را براي اسرائيل فراهم کرده است. در مقابل، با فشار بر دولتهاي اروپايي، به دنبال تغيير قوانين در اين قاره هستند.با وجود اين ، صهيونيستها امروز در افکار عمومي جهان و حتي اروپا کاملاً با چهره واقعي شان شناخته مي شوند و در نظرسنجيهاي جديد، اکثريت قاطع، اسرائيل را تهديد اصلي صلح در جهان مي دانند.

رفتار وحشيانه صهيونيستها در روز نکبت و کشتار تظاهرکنندگان کشورهاي همسايه و داخل فلسطين و فراخوان مجدد ملتهاي عرب و مسلمان پيرامون فلسطين براي حرکتي دوباره و نمادين به سمت مرزهاي اسرائيل در نماز جمعه اين هفته، نشانه شکست رژيم صهيونيستي در نبرد در صحنه افکار عمومي و نگرش ملتهاست، زيرا هر روز که رژيم صهيونيستي به حيات خود ادامه دهد، آن روز نکبت است.ملتها به اين باور رسيده اند که حمايت کلامي و معنوي کافي نيست و بايد وارد صحنه شوند و از اين رو، کاروانهاي مختلفي در اروپا نيز در حال پيوستن به جريان شکستن حصر فلسطيني ها هستند و اين حرکت ديگر متوقف شدني نيست، لذا لازم است در ابعاد مختلف حقوقي، سياسي و اقتصادي تقويت شود و ادامه يابد.

ايران:حرمت ميهمان

«حرمت ميهمان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ايران به قلم علي‌اكبر جوانفكر است كه در آن مي‌خوانيد؛بخش مهمي از تعامل قواي مقننه و مجريه از طريق همكاري و همفكري ميان معاونين پارلماني وزارتخانه‌ها و دستگاه‌هاي مهم اجرايي كشور با نمايندگان محترم مجلس انجام مي‌شود.

در نتيجه اين تعامل و ارتباط كاري، نمايندگان محترم مجلس، خواسته‌ها، ديدگاه‌ها، مشكلات و نظرات خود را درباره عملكرد و برنامه‌هاي جاري در هر دستگاه اجرايي به نماينده پارلماني آن وزارتخانه يا سازمان اجرايي منعكس مي‌كنند و آنها نيز همواره در تلاش هستند با دريافت پاسخ‌هاي قانع‌كننده از مبادي ذيربط، نمايندگان مجلس را نسبت به تصميمات و اقدامات در حال انجام توجيه و مجاب نمايند.

بدون ترديد، همدلي، اعتماد و حسن ظن از جمله عوامل ضروري براي بهره‌مند شدن از فرصت تعامل و همكاري مشترك ميان دولت و مجلس است. چه، در غير اينصورت نيل به تفاهم، هماهنگي، رايزني و انجام كار مؤثر براي حل مشكلات كشور به سختي ممكن خواهد شد.

مجلس شوراي اسلامي محلي براي گردهم آمدن نمايندگان منتخب مردم از سراسر كشور است و از اين رو بايد آن را تجليگاه اراده و خواست ملت ايران دانست. برپايه همين حقيقت است كه مردم از وكلاي خود انتظار دارند تا در فرايند تصويب قوانين و نظارت بر عملكرد دستگاه‌هاي اجرايي به اين مهم توجه كنند كه همه خصلت‌ها و ارزش‌هاي خوب و زيباي نهفته در ذات پاك ملت ايران بايد در رفتار، گفتار و منش نمايندگان عزيز مجلس متجلي شده و از اين طريق، الگوهاي شايسته‌اي به جامعه معرفي شود.

گزارش‌هاي مختلفي در دست است كه نشان مي‌دهد در صحن مجلس، بعضاً برخوردهاي مناسب و قابل قبولي با معاونان پارلماني وزارتخانه‌ها و سازمان‌هاي اجرايي صورت نمي‌گيرد. برخوردهاي تند همراه با سر و صداي بلند و توهين و تحقير نسبت به مسئولان پارلماني دستگاه‌هاي اجرايي، هيچ نسبتي با شئون نمايندگي و جايگاه مجلس شوراي اسلامي به عنوان خانه ملت ندارد.

مواجهه فيزيكي يكي از نمايندگان مجلس با معاون يك وزارتخانه در هفته گذشته كه پس از برخورد تند لفظي اين نماينده محترم با وي صورت گرفت، علاوه بر آن‌كه به موقعيت مجلس آسيب مي‌زند، انگيزه و رغبت مسئولان اجرايي را براي حضور در مجلس و همكاري مشترك از بين مي‌برد و همدلي و صميميت ميان آنان را كه لازمه پيشبرد امور است كمرنگ مي‌سازد.

انتظار طبيعي و بديهي آن است كه هيأت رئيسه محترم مجلس شوراي اسلامي با وسواس و دقت بسيار به اينگونه موارد رسيدگي كند و مانع از دلسردي و رويگرداني مسئولان دستگاه‌هاي اجرايي و به تبع آن توقف همكاري‌هاي ضروري ميان دولت و مجلس شود.

مجلس شوراي اسلامي خانه ملت است و آحاد مردم، بويژه مسئولان اجرايي كشور از اين منظر به مجلس نگاه مي‌كنند اما در عمل اين نكته را نمي‌توان از نظر دور داشت كه نمايندگان محترم مجلس در حكم ميزبان و مسئولان پارلماني دستگاه‌هاي اجرايي در حكم ميهمان هستند و آموزه‌هاي دين مبين اسلام به ميزبان حكم مي‌كند كه در همه حال حرمت ميهمان خود را نگه دارد.

مردم سالاري:شعارهاي تکراري به جاي آمارهاي رسمي

«شعارهاي تکراري به جاي آمارهاي رسمي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم محمدحسين روانبخش است كه در آن مي‌خوانيد؛ارائه آمارهاي رسمي درباره وضعيت اقتصادي کشور طي چند سال اخير يا تعطيل شده يا با اما و اگرهايي همراه شده است. سه شنبه گذشته بالا خره پس از مدت ها وزير اقتصاد نرخ رشد اقتصادي سال 88 را اعلا م کرد و نرخ رشد اقتصادي سال 87 را «اندک» دانست! درباره نرخ تورم اعلا مي در تمام اين سالها اما واگرهاي فراوان وجود دارد. در سال 85 چند نفر از نمايندگان اعلا م کردند که روش تعيين نرخ تورم را عوض کرده اند و در سال 88 هم درباره نرخ تورم داستان هاي عبرتآموزي در مناظره هاي انتخاباتي و تبليغات به وقوع پيوست!

درباره خط فقر سالهاست که دولت ساکت است و حتي يکبار وزير رفاه اعلا م کرد که نيازي به تعيين رسمي خط فقر نيست. همين چند نمونه کافي است که بدانيم در اين سالها از زير ارائه آمار رسمي شانه خالي شده است ولي جالب است که در عوض، بيان آمارهاي عجيب و غريب و غيرعلمي يا در يک کلا م ادعاهاي غير قابل اثبات، در سخنراني ها و گفت وگوهاي يک طرفه رواج پيدا کرده وهمچنان شيوه دولت در ارائه عملکردها است.

عنوان اين مطلب که سال گذشته رکورد شکسته شد و يک ميليون وهفتصد هزار شغل ايجاد شد يا اين مطلب که تنها کشور کره زمين هستيم که گرسنه ندارد، دو مصداق جالب براي همين مساله است که هر دو در جديدترين حضور زنده احمدي نژاد در صداوسيما بيان شده و اگر چه اولي مورد اعتراض رئيس مرکز پژوهش هاي مجلس قرار گرفته و قابل تحليل و بررسي است، دومين سخن آن قدر عجيب است که حتي نمي توان آن را مورد تحقيق و بررسي قرار داد!

«گرسنه» اگر چه در عرف کلمه اي است که معناي دقيق و روشني دارد اما اگر همين کلمه را به عنوان يک شاخص اقتصادي مورد توجه قرار دهيم معناي شفاف و واضحي ندارد. زيرا اين کلمه کاربردي علمي در علم اقتصاد ندارد و معلوم نيست منظور از «گرسنه» چه کسي است؟ آيا صرف اينکه کسي توانايي خريد نان را داشته باشد ديگر گرسنه نيست ولو اينکه از خدمات اجتماعي، بهداشت، مسکن، پوشاک و ديگر ملزومات زندگي برخوردار نباشد؟! در اين صورت نداشتن گرسنه چه ارزشي دارد؟ آيا منظور از گرسنه همان فقير با توجه به معيارهاي اقتصادي است؟ در اين صورت چطور مي توان ادعا کرد که ايران تنها کشور دنيااست که چنين وضعي دارد، در حالي که اين ادعا با اطلا عات اقتصادي اصلا  همخواني ندارد. از سوي ديگر بر فرض روشن و واضح دانستن کلمه «گرسنه» در علم اقتصاد، بر اساس چه اطلا عات و معيارهايي مي توان ادعا کرد که ايران تنها کشور با اين مختصات است؟ کدام دستگاه دولتي به قطعيت عدم وجود گرسنه در کشور رسيده و چه آماري در اين باره از کشورهاي ديگر وجود دارد؟

بيان چنين سخناني گر چه مي تواند به عنوان «شعار» و «تبليغ» براي بخشي از جامعه جذابيت داشته باشد و دلگرمي هايي ايجاد کند (اگر بعد از 6 سال بازهم چنين کارآيي داشته باشد!) هيچ منطق علمي در پشت سر ندارد و نه تنها قابل استناد نيست بلکه به راحتي هم مي توان در آينده اي دور يا نزديک آن را به گونه اي ديگر تفسير کرد يا از اساس تکذيب نمود.

دغدغه پيشرفت و عدالت در سالي که جهاد اقتصادي نامگذاري شده بيش از پيش وجود دارد و بايد گفت که استفاده از چنين رفتارهايي در سالي با اين عنوان و با چنان دغدغه هايي همخواني ندارد و لزوم اصلا ح آن - همچون گذشته- وجود دارد، اگر چه همتي در اين خصوص ديده نشده و نمي شود.
 
ابتكار:حکيمي که در فردوس جاودانه شد

«حکيمي که در فردوس جاودانه شد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن مي‌خوانيد؛روز بزرگداشت فردوسي چه غريبانه و ساکت در اين بي‌رمقي بازار فرهنگي و دل‌مردگي سياسي در محافلي سربسته منحصر مي‌شود و به پايان مي‌رسد! سال‌ها مي‌آيند و مي‌روند و عمرها سپري مي‌شوند. نام و روح انسان‌هاي تاريخ‌ساز در درازناي تاريخ با حرکت و تداوم آن، گذر عمر نسل‌ها را همراهي مي‌کنند.

فردوسي نه‌تنها تاريخ‌ساز و فرهنگ‌آفرين بود، که به‌تنهايي هويت و شناسه‌ي تمدن ديرينه بشري است. در فرهنگ عاميانه مردم ايران‌زمين، هرکس فرزند ذکوري نداشته باشد، اصطلاحاً مي‌گويند «چراغ خانه‌اش خاموش است». فرزند ذکور فردوسي به ثمر عمر نرسيد و در نوجواني خزان عمرش پرپر شد؛ اما اين نور چراغ حکيم طوس است که بر تارک تمدن ايران ‌تابيده و آن‌را روشن نگه داشته است.

نخبه‌اي که چنان با طبقات مختلف اجتماعي ايران، اعم از فرادست و فرودست و نيز فقير و غني سر آشتي دارد که کتابش در دورترين روستاهاي ايران، ورد زبان‌ها و نقل محافل است. شاهنامه چنان با تار و پود ما تنيده شده که در کودکي و نوجواني ذهن و ضمير ما را به خود مشغول ساخته و احساس ما را مسحور و روح ما را مصلوب کرده است. اين کتاب گران‌سنگ محک و ميزان دانايي و آگاهي و ترقي‌مان بود. وقتي به مدرسه مي‌رفتيم و از پايه‌اي به پايه ديگر از تحصيل مي‌رسيديم، مادران و پيرزنان محل براي آنکه بدانند فرزندانشان در چه پايه‌اي‌اند، مي‌گفتند «کي مي‌تواند شاهنامه بخواند؟»

فردوسي در روزگار خود، همچون ساير دانشمندان و فلاسفه ازمنه، چنان مورد غضب واقع بود که از جنازه او هم انتقام گرفتند و اجازه دفن آن‌را در گورستان مسلمانان ندادند. امروز نام و ياد او به شکرانه اثر ماندگارش از طرف پيروان مسلک‌ها و مرام‌ها و نيز سليقه‌ها و گرايش‌هاي گوناگون سياسي و فکري تکريم مي‌شود.

به‌راستي آيا اين نخبگان هستند که از زمانه پيشي مي‌گيرند و جلوتر از جامعه حرکت مي‌‌کنند و به‌سان ظرفي بزرگ‌تر از مظروف و روحي فراتر از کالبد و قبايي گشاده‌تر از تن هستند و جامعه توان حمل و پذيرش تاريخي آن‌ها را ندارد يا سکوت و سکون و سير قهقرايي و ميرايي فرهنگي يک جامعه است که قدر و منزلت مفاخر خود را ديرهنگام ارج مي‌نهد؟

در زمانه‌اي که پيام رحمت و رهايي اسلام ناديده گرفته مي‌شود و امامان شيعه يکي پس از ديگري يا خانه‌نشين مي‌شوند يا به شهادت مي‌رسند و آموزه‌هاي دين مبين اسلام از طرف حکام جور ناديده گرفته مي‌شود، در سرزمين دانش و مهر و هنر، مردي سر برمي‌آورد که بعدها کتابش سند هويت و افتخار ملي ما مي‌گردد و خود نيز از مشاهير بزرگ جهان مي‌شود. چه به‌حق و انصاف لقب حکيم بر او ارزاني مي‌شود. حکيمي که در هر بيت شعر او حکمت‌ها و پندها و اندرزها نهفته است.

شعر و شاعري در ايران، از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. بعضي از شعراي خردگرا حکيم بودند و فيلسوف. اعتقادات خود را در قالب شعر بيان مي‌کردند. فردوسي زاييده نهضت فکري‌فرهنگي جنبش‌هاي شعوبي بود که براساس آموزه‌هاي قرآني و سنت پيامبر(ص)، بر ضد سيادت عربي و تبعيض نژادي مبارزه مي‌کرد.

آنچه عده‌اي را به تحريک عليه او واداشت، روح حقيقت‌جويي و حق‌طلبي ديني نبود، بلکه قدرت‌طلبي و نژادپرستي حکام سياسي عباسي در بغداد بود که توسط مدارس نظاميه تئوريزه و به‌وسيله عده‌اي از علماي جاهل درباري عملياتي مي‌شد.

شاهنامه واکنشي به تاراج فرهنگ مهرورزي و انسان‌دوستانه‌اي بود که بعد از دو قرن سکوت و سيطره شمشير، به زبان دانش متراکم مي‌شود. اگر پا را فراتر بگذاريم، درواقع بايد گفت دادنامه‌اي است که از زبان ملتي تحت‌ستم بيان مي‌شود.

آنچه کوروش کرد و دارا وآنچه زرتشت مهين
زنده گشت از همت فردوسي سحرآفرين

رسالت او بازستايي و زنده‌کردن فرهنگ و شکوه و شوکت ملي ايرانياني بود که ساليان‌سال زير تازيانه تحقير اموي و عباسي به تاراج رفته بود. چه زيبا ملک‌الشعراي بهار حق مطلب را درباره او ادا مي‌کند.

شاهنامه است بي‌اغراق قرآن عجم
رتبه‌ي داناي طوس، رتبه‌ي پيغمبري

فردوسي نماينده و سمبل تفکر و شاهنامه منشور روح مسخ‌شده ملتي است که مي‌خواهد با تناسخي دوباره به کالبدش برگردد و زندگي را از سرگيرد. شاهنامه زايش انديشه مهرورزي است که به انيرانيان و اهريمن‌صفتان با انديشه و ادب، زبان به شکوه مي‌گشايد و مي‌گويد بر دفتر فرهنگ و دانش رقم مغلطه نکشيد و جرعه رندان را به حرمت نوشيد. در بين هم‌تباران فارسي‌زبانمان در تاجيکستان، باوري رواج يافته که مي‌گويد هزار سال قبل، در محلي در آن ديار، شخصي به نام رودکي زاده و در شعر و سخن شهره آفاق شد. هزار سال بعد، در همان روز و همان جا، فرزندي به نام شادروان لايق شيرعلي (شاعر معاصر تاجيک) متولد مي‌شود و عظمت و بزرگي را بدان پايه مي‌رساند.در سرزمين پهناور ايران و حوزه تمدني آن، سده‌ها و هزاره‌ها مي‌آيند و مي‌روند، آيا شود روزي که فرزندي به‌سان حکيم طوس نه در خراسان، که در سرزمين باستاني ايرانِ فرهنگي زاده شود و روح مسخ‌شده ما را تناسخي دوباره دهد.
 
آفرينش:نگاهي به مواضع اخير روس‌ها درباره ايران

«نگاهي به مواضع اخير روس‌ها درباره ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در ان مي‌خوانيد؛در يک هفته ي گذشته سياست خارجي روس ها درقبال ايران با دو رويکرد مواجه بوده است رويکردهايي که مي توان به نوعي هم سخنان نرم تر روسيه در قبال ايران را در پي داشته است و هم حفظ روابط اين کشور با اتحاديه اروپا و امريکا را.

 در اين بين از يک سو ويتالي چوركين، نماينده روسيه در سازمان ملل متحد هشدار داد گزارش شوراي امنيت سازمان ملل در خصوص تحريم‌ها تهران را بلوكه مي‌كند و مفاد و محتويات اين گزارش مبني بر آنكه ايران به سوريه سلاح مي‌فرستد را بسيار بي‌ربط مي داند و اشاره کرد که كارشناسان اين کشور با اين گزارش موافق نيستند و از سويي نيز وزير خارجه روسيه سرگئي لاوروف تاكيد كرده است كه گفت‌وگو با ايران بايد برنامه ‌هسته‌اي اين کشور را نيز شامل شود.

اين سخنان وزير روسي در حالي است که ايران بارها اعلام كرده است حاضر به گفت‌وگو درباره مسائل هسته‌اي نيست و گفت‌وگوها با 1+5 مي‌تواند در چارچوب بسته‌هاي پيشنهادي ايران ادامه يابد چنانچه تازه‌ترين نامه سعيد جليلي، دبير شوراي عالي امنيت ملي به کاترين اشتون دربردارنده تمايل ايران به مذاکره در مورد بسته پيشنهادي ايران است نه برنامه هسته‌اي‌ تهران.

آنچه مشخص است سياست خاجي روس ها در قبال ايران در سالهاي اخير تحت تاثير دو متغير اصلي بوده است نخست منافع ملي اين کشور و دوم روابط با امريکا و اتحاديه اروپا در اين بين اگر نگاهي به رفتار سياست خارجي اخير روس ها در قبال ايران داشته باشيم در مي يابيم از يک سو با توجه به عملکرد منتقدانه روسيه در قبال سياست خاورميانه اي ناتو و امريکا در انقلاب هاي خاورميانه اي روسها مسلما روابط خود با غرب را با چاشني انتقاد همراه کرده اند.

در اين بين موضع نرم تر و رفتار رو به ميانه روي سياست خارجي روس ها در قبال ايران را مي توان ناشي از اين رويکرد دانست چنانچه روسها اخيرا توجه بيشتري به راه اندازي نيروگاه بوشهر و مخالفت با گزارش شوراي امنيت سازمان ملل در خصوص تحريم‌هاي ايران کرده اند. در مقابل اين رويکرد نيز روسها همچنان با درخواست اطمينان100 درصدي از غير نظامي بودن برنامه هسته اي ايران و پاسخ ايران به پرسش‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در واقع کوشيده اند تا به نوعي ناهماهنگ ويا برخلاف سياست ايران در مورد گفتگو هاي هسته اي حرکت کنند.

آنچه مشخص است اظهارات و رفتار سياست خارجي روسيه در قبال ايران هر چند در مقايسه با گذشته (که با تندي خاصي همراه بود) رو به نشانه هايي از ميانه روي گراييده است اما نبايد منتظر بودکه روس ها رويکردي واگرايانه نسبت به غرب و همگرايانه نسبت به ايران در پيش گيرند در اين حال هر چند اکنون روس ها از موضع غرب و ناتو در قبال تحولات کنوني بين المللي ناخرسند هستنداما بايد توجه داشت که اين کشور با توجه به دو معيار اصلي خود يعني منافع ملي و رابطه با غرب روابط خود را تنظيم مي کند. در اين بين هر چند بايد از موضع روس ها در قبال گزارش تحريمي شوراي امنيت استقبال کرد اما نبايد منتظر حمايت بيشتر مسکو از موضع ايران در پرونده هسته اي کشور بود.

حمايت:ايران، گنجينه ميراث معنوي جهان

«ايران، گنجينه ميراث معنوي جهان»عنوان ياداشت روز روزنامه‌ي حمايت به قلم مهدي خليلي است كه در آن مي‌خوانيد؛اريک اريکسون هويت را به صورت يک احساس نسبتا پايدار از شخصيت خود تعريف مي کند.

 يعني علي رغم تغيير رفتارها، افکار واحساسات اما برداشت يک فرد از خودش همواره مشابه است. هويت انواع گوناگوني دارد که يک نوع آن هويت ملي است. در هويت ملي، تلاش و کوشش مي شود که ملتي مي خواهد بداند و بپرسد: آنها چه کساني هستند و جامعه شان چه خصوصياتي دارد؟ همچنين جامعه آنها چه دغدغه هايي دارد و عناصر دوام و سازنده جامعه ي آنها چيست؟ جامعه شناسان مي گويند: هويت ملي، بيان ويژگي ها و خصوصياتي است که موجب تمايز يک جامعه از جامعه ديگر مي شود.

 با نگاهي گذرابه تاريخ و گذشته کشورمان در مي يابيم که اين سرزمين از آغاز تا کنون با بحران هاي بزرگي روبرو بوده است که هدف و سعي هر يک از آنها، سلب هويت ملي و ديني بوده اما ايراني و هويت ايراني، استوار و پابرجا ماند و افتخار آفريد. نخست بحران يوناني بود که به رهبري اسکندر به ايران حمله کردند. ايرانيان پذيراي اسکندر شدند، اما مثل مصريان يوناني نشدند. دوم بحران امويان بود.

سلطه بني اميه بر جهان اسلام و ايران و هجوم فرهنگ اشرافي و جاهلي عرب، از دستاوردهاي اين بحران بود، اما ايراني پيام آسماني و الهي قرآن را با جان و دل پذيرفت. سوم هجوم وحشيانه مغولان و يورش بي رحمانه چنگيز بود. اينان به ايران حمله کردند و دانشمندان ايراني را کشتند و شهرها را به آتش کشاندند و مردم بي گناه را از دم تيغ گذراندند، اما مدتي بعد اينان نيز تحت تاثير فرهنگ و عظمت ملت ايراني قرار گرفتند.

در قرون حاضر نيز شاهد تهاجم استعماري غربيان هستيم که بي رحمانه تلاش مي کنند تا هويت ايراني را به چالش بکشانند. اما ايراني با غيرت و همت و هويت خويش، تا کنون از اين نبرد نابرابر سربلند و موفق بيرون آمده است و مانند ترکيه، مصر و هندوستان غربزده نشده است و تاريخ و عظمت و گذشته خويش را به بهانه ظواهر غرب و تجملات مدرن و به بهاي ارزان نفروخته و نمي فروشد.

وقوع انقلاب اسلامي ايران نيز دغدغه اي براي بازگشت به خويشتن و اصرار بر هويت ملي و ديني بوده است. در يک نظرسنجي که در سال 1387 و از سوي سازمان ملي جوانان انجام شد 4/89 درصد از جوانان ايراني گفته اند که به ايراني بودن خود افتخار مي کنند. 95 درصد از جوانان اعتقاد دارند که هر ايراني در هر جاي دنيا بايد زبان فارسي رابداند. 90 درصد از جوانان ايراني مولانا، حافظ و فردوسي را از برجسته ترين پشتوانه هاي ارزشمند فرهنگي مي دانند.

 96 درصد از جوانان ايراني گفته اند که اجازه نمي دهند يک وجب از خاک کشورمان به دست اجانب و بيگانگان بيفتد و 94 درصد از جوانان اين مرزوبوم پيروي از اولياي ديني را وظيفه شرعي خود مي دانند و از دوستي با اهل بيت احساس مباهات مي کنند. البته بايد توجه داشته باشيم که سه بحران گذشته با بحران معاصر تفاوت ماهوي و معرفتي عميقي دارند. يوناني ها و مغول ها و عرب ها، فقط در جنگاوري و نظامي گري قدرت داشته اند ولي از علم و فرهنگ و فلسفه بهره اي نداشته اند، اما بحران غربيان بسيار قدرتمندانه و مزورانه است و همين قدرت عظيم موجب اعجاب و حيرت شده است.

اينان با طرح تمدن انساني و بناي جامعه جهاني و شعار جهاني شدن، داعيه دار ميدان شده اند و براي ادامه سلطه فرهنگي خويش بر جوامع اسلامي و توسعه نيافته به طرح شبهات فلسفي، معرفتي و ديني پرداخته اند و جوامع را از بن مايه هاي معرفتي و فلسفي خويش دور ساخته و دور مي سازند و متاسفانه نظام سياسي و فرهنگي و آموزشي ما در يک قرن و نيم گذشته قادر به پرورش و تربيت نيروي انساني ايراني و اسلامي نبوده و در بهترين شرايط، کارشناسان و متخصصاني را تربيت کرده که همواره چشم به ديگران داشته اند.

کارشناساني که استعدادهاي آبا و اجدادي خود را نمي شناسند و به غلط مي کوشند تا آن را همانند سرزمين ديگران کنند. اين واقعيت به ويژه در حوزه علوم انساني و اجتماعي و فرهنگي و معماري به خوبي مشهود است و از اين بابت تا کنون خسارت بعضاً غيرقابل جبراني را متحمل شده ايم بنابراين براي برون رفت از اين بحران بايد به دور از شتاب زدگي و سياست زدگي به اصلاح ساختار نظام فرهنگي و آموزشي خود بپردازيم و با اين هدف که قادر باشيم کارشناس و متخصص اهل سرزمين خودرا تربيت کنيم آنگاه مي توانيم به سراغ ديگران رفته و از تجربه آنان نيز بياموزيم البته ازحضور قدرتمندانه در صحنه جهاني گريزي نيست که در غير اين صورت جز ضعف و زبوني چيزي عايدمان نمي شود .

همچنين بايد آگاه باشيم و با آگاهي قدم در مسير جهاني شدن برداريم تا بتوانيم داشته هايمان را حفظ کنيم و سنت و ميراث خويش را به نسل آينده به وديعه بگذاريم و عظمت فکري و روحي پربار خود را حفظ کنيم و با اصالت، بالنده تر از گذشته و در ساختن مدرنيسم جهاني، سهيم باشيم و همچنان اين گندم زار هويت ايراني سرسبز و رويايي بماند. ايران که در چهار راه تاريخ و معبر دائمي و باراندازي در ادبيات و اخلاق و عرفان و علم شهره ي جهانيان است. ايران که سرزمين آموزه هاي اخلاقي و ديني است و ايرانيکه موزه اي از ميراث معنوي جهان است در حدود 2 هزار و 200 عنوان از تجليات ميراث معنوي و فرهنگي در خود جاي وجود دارد. ‏

جهان صنعت:آمارهایی که با هم نمی‌خوانند

«آمارهایی که با هم نمی‌خوانند»عنوان سرمقالهِ‌ روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم محمدحسین مهرزاد است كه در آن مي‌خوانيد؛ نرخ بیکاری قرار بود کاهش یابد و دولت مدعی شد در سال گذشته 6/1 میلیون شغل ایجاد کرده است؛ 6/1 میلیون شغلی که به گفته دولتی‌ها  500 هزار آن مربوط به مسکن مهر بوده است.

دولتمردان بارها تک‌رقمی شدن نرخ بیکاری را وعده داده و در مقاطع مختلف سعی کردند با گام‌هایی بلند و ضربتی وعده خود را محقق شده اعلا‌م کنند اما هر بار در این راه ناکامی نصیبشان شد.

موضوع بنگاه‌های زودبازده که توسط محمد جهرمی، وزیر کار و امور اجتماعی سابق با علا‌قه و اشتیاق فراوان دنبال می‌شد، بنابر گزارش دستگاه‌های نظارتی و مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلا‌می با انحراف‌های بیش از تصور مواجه شد. اگرچه وزیر سابق کار هیچ‌گاه انحراف‌های بیش از 40 درصدی منابع بنگاه‌های زودبازده را نپذیرفت اما نپذیرفتن او چیزی را عوض نکرد و پرونده این بنگاه‌ها خیلی زود بسته شد تا دیگر کسی سراغ پروژه عقیم مانده دولت نرود.

سوت مسکن مهر که نواخته شد بار دیگر بستر ادعای ایجاد اشتغال فراهم شد و مسکن مهر با تمام کاستی‌های ریز و درشتش توانست تعدادی از متقاضیان اشتغال را مشغول به کار کند که البته طیف گسترده‌ای از این متقاضیان کارگران ساختمانی بودند که در مدت اشتغال و چگونگی تنظیم قراردادهایشان هنوز هم ابهامات فراوانی مطرح است.

کارگران ساختمانی در بهترین حالت از شروع تا پایان یک پروژه شاغل محسوب می‌شوند و در بسیاری از موارد ممکن است یک کارگر در طول سال پس از پایان یک پروژه در پروژه دیگری مشغول شود که این موضوع در آمارها خود را به عنوان دو فرصت شغلی نشان می‌دهد در حالی که همین مساله به ظاهر کوچک و البته قانونی باعث به دست آمدن آمارهای غیرواقعی می‌شود.

با این حال دولت هرگز نحوه محاسبه بیکاران را اعلا‌م نکرده و نگفته است که آیا شغل‌های فصلی را هم در زمره آماره اشتغال می‌گنجاند یا برخورد دیگری می‌کند.نکته دیگر اینکه به باور کارشناسان مستقل، رشد اقتصادی ایران در سال‌های اخیر هیچ تناسبی با ایجاد 6/1 میلیون شغل در سال گذشته و 5/2 میلیون شغل در سال‌جاری ندارد. در علم اقتصاد رشد اقتصادی تابعی است از مولفه‌های گوناگونی که یکی از آنها نرخ بیکاری است ،به واقع هرچه ایجاد اشتغال افزایش یابد به معنای افزایش تکاپو و رونق اقتصادی است در حالی که مردم کوچه و بازار هم این روزها می‌دانند شرایط اقتصاد ایران هرچه باشد نامش رونق و شکوفایی نیست.

با توجه به اینکه در حوزه اشتغال ایجاد 5/2 میلیون فرصت شغلی در سال‌جاری در صدر برنامه‌های اعلا‌م‌شده قرار دارد باید منتظر بود تا دولت از یک فعالیت دیگر نظیر بنگاه‌های زودبازده و مسکن مهر پرده بردارد چراکه شرایط فعلی نشان می‌دهد با رکود حاکم بر صنعت و تجارت به عنوان دو مولد اصلی اشتغال این وعده را هم باید به سیاهه وعده‌های محقق نشده بیفزاییم.

دنياي اقتصاد:ضرورت بازگشت به نظام تک‌نرخی

«ضرورت بازگشت به نظام تک‌نرخی»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است كه در آن مي‌خوانيد؛یکی از افتخارات بانک مرکزی ایران در یک دهه گذشته حفظ نظام تک نرخی ارز بوده است. امری که از دو دهه پیش سیاست‌گذاران اقتصادی به دنبال آن بودند و در مقاطعی کوتاه‌مدت به آن دست می‌یافتند و باز شکاف میان قیمت بازار و ارز دولتی گسترده می‌شد.

تا آنکه در ابتدای دهه 1380، نظام تک‌نرخی ارز به صورت ارز شناور مدیریت شده نهادینه شد. اما چند صباحی است که گویی دیگر این فخر از نهاد پولی کشور رخت بربسته و عملا نظام ارزی ایران دو نرخی شده است. اکنون فاصله فروش ارز در سیستم بانکی و بازار حدود 1200 ریال است و به عبارت بهتر 11 درصد اختلاف میان این دو رقم وجود دارد و این در حالی است که در پایان هفته گذشته این شکاف به بیش از 15 درصد رسید.

پرسش اینجا است که وقتی یک سرمایه‌گذار بهره‌مند از ارز دولتی می‌تواند چنین سود بی‌دردسری را نصیب خود کند، دیگر چه تضمینی وجود دارد که سرمایه‌ای تشکیل شود و تولیدی افزون گردد؟ این تجربه‌های تلخ را ما بسیار کرده‌ایم و دیده‌ایم نظارت نیز راه به جایی نمی‌برد و فساد است که دست به گریبان اقتصاد می‌شود و از بدحادثه منشا فساد کسی نیست جز خود نهاد سیاست‌گذار. رانت فساد می‌آورد و این رابطه علت و معلولی است که در همه جا صادق است.

فراتر از تثبیت نرخ ارز در بازه‌هایی که در اقتصاد ایجاد شوک نکند، حذف نرخ‌های گوناگون وظیفه مهم‌تر نهاد پولی است. بی‌تردید با سخنرانی و هشدار، ارز تک نرخی نمی‌شود. مگر بانک مرکزی در سال 1371 نرخ ارز دولتی را از 60 ریال به 1450 ریال نرساند؛ یعنی حدود 2316 درصد افزایش بها. باز در سال 1381 که تصحیح قیمتی رخ داد، بها 454 درصد افزایش یافت، حال چرا نهاد پولی ما نمی‌تواند این 11 درصد افزایش بها را تجربه کند؟ آیا باید منتظر باشیم تا مثل گذشته هر روز شکاف عمیق‌تر، تصحیح قیمتی سخت‌تر و شوک آن برای اقتصاد مخرب‌تر شود؟ از همین امروز می‌توان از شر این نظام دو نرخی رها شد. حاکمیتی که با تمامی‌انتقادات به سمت واقعی کردن قیمت نهاده‌ها رفت چرا نباید بهای ارز خود را نیز که اتفاقا از نگاهی، یکی از نهاده‌ها است، واقعی کند؟

اگر حتی گفته شود که بازار آزاد امروز دارای حباب است و تقاضای موجود در آن واقعی نیست باز توجیهی بر آن نمی‌شود تا وجود این دو نرخ مختلف را در اقتصاد تحمل کرد و موجبات رانت اقتصادی را به وجود آورد. اگر بانک مرکزی نتوانسته به دلیل افزایش تقاضا در بازه مورد نظر خود نرخ را مدیریت کند، باید نسبت به تصحیح بازه خود اقدام کند.

فراموش نکنیم که نظام ارز شناور مدیریت شده به معنی تشکیل قیمت در بازار است و بانک مرکزی تنها شوک‌ها را مدیریت می‌کند، بنابراین اگر بازار با تقاضا روبه‌رو است و نرخ رو به افزایش، باید نهاد پولی برمبنای شناور بودن بها، این افزایش را بپذیرد. بی‌تردید اگر این تقاضا کاذب باشد باز نرخ کاهش خواهد یافت؛ اما تا آن روز نمی‌توان سیستم دو نرخی ارز را بر اقتصاد تحمیل کرد و با وجود این همه رانت اقتصادی، رانتی این‌چنین را بر آن افزود.


ارسال به دوستان
این میوه نفخ شکم را نابود می‌کند و برای تنظیم فشار خون مفید است تبریک سفارت روسیه در تهران به "دوستان ایرانی"، به مناسبت روز ملی خلیج فارس وزیر کار : برای توزیع کالابرگ نیازمند تعریف منابع جدید هستیم کنکور سراسری ۱۴۰۴ آغاز شد زمین لرزه ۵ ریشتری «رُشتخوار» خراسان رضوی را لرزاند ناجیان خاموش زمین؛ نهنگ‌ها چگونه با ادرار خود به اقیانوس‌ها جان می‌دهند؟ روزنامه خراسان : دولت با تاخیر در معرفی وزیر اقتصاد، پیام خوبی به افکار عمومی نمی‌دهد ۲۰ سرمربی گرانقیمت دنیای فوتبال در سال ۲۰۲۵ در رده باشگاهی و ملی حسین شریعتمداری : مگر برجامی وجود دارد که مکانیسم ماشه آن قابل اجرا باشد؟ احتیاط هایی درباره مصرف گوشت سفید آیا ورم بدن می‌تواند نشانه‌ای از کمبود پروتئین باشد؟ ایران به جمع کشورهای همکار در پروژه ماه‌نشین «چانگِ۸» پیوست خواص این سبزی؛ از زیبایی پوست و لاغری تا بهبود عملکرد جنسی از دستکاری ژنتیکی تا بیوتروریسم؛ هشدار حمله هکرها به دی‌ان‌ای انسان! آیا باز و بسته شدن زاینده‌رود جای خوشحالی دارد؟