هفتاد... یک لحظه بود
هفتاد آرزو که دود شد
هفتاد کلاس و درس و "فردا چه درست کنم برای ناهار"
هفتاد پیامک "وقتی نشست بی خبر نذار"
هفتاد برنامهی ِ سفر ِ مشهد الرضا برای عید
هفتاد صدای زنگ در خانه و "آخ! یخ زدم! باز کن! منم"
هفتاد ساک پر از خستگی و مهر و هدایا که پاره شد
هفتاد "آه"، "آخ"، "خدایا مرا ببخش"
هفتاد زخم که دیگر دوا نداشت...
اینجا
وقتی تو ای وزیر و وکیل و رییس فلان و حضرت اجل
دیشب
در خواب ناز متن سخنرانی آتشین و تکبیر به خواب میدیدی
هفتاد آتش به هفت هزار نیستان فتاده است
صبحت بخیر
نسکافه، شیر؟ تلخ یا با کمی شکر؟
لینک منبع
"وقتی تو ای وزیر و وکیل و رییس فلان و حضرت اجل
دیشب
در خواب ناز متن سخنرانی آتشین و تکبیر به خواب میدیدی...."
آه این منتظران هفتاد چنان برخیزد از نهاد و در افتد درجان
که بمانی در انتخاب
آروزوی مرگ روزی هفتاد بار
محشر بود.
نکند در هیاهوهای پوچ سیاسی و برق جاه و مال از وظیفه انسانی و اصلی خود غافل شده ایم؟
خدایا به ما اندیشه انسانی و به رفتگان روح شادی عطا کن
سوختم ، خاکسترم آتش گرفت
چشم واکردم ، سکوتم آب شد
چشم بستم ، بسترم آتش گرفت
در زدم ، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم تَرَم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم ، دفترم آتش گرفت
قیصر امین پور
صدای ناله درختان برهنه زیر شلاق باد
باغبانی که میسوزاند اجسادشان را
و من زیر این خاک یخزده دیگر امیدی به آمدن بهار ندارم...
كمي...
بنده بجای وزیر راه بودم خیلی وقت پیش استعفاخود را تقدیم مردم می کردم
نماندند که ببینند
خدا به خانوادهاشون صبر بده
كز سنگ ناله خيزد روز وداع ياران
هر كو شراب فرقت روزي چشيده باشد
داند كه سخت باشد قطع اميدواران
من در اين حادثه غمبار دوست بسيار عزيزي را ازدست دادم و شب و روز برايش گريه مي كنم. خداوند به پدر و مادر دل شكسته اشصبر عنايت فرمايد.
یک چتر نجات با خودتون همراه داشته باشید. حتی اگر دوره های هوانوردی را هم نگذرانده باشید، بازم امید به ماندن بیشتر از آن است که با چندین تن وزن و چندصد کلیومتر سرعت به زمین کوبیده بشوید!