۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۹۴۳۸
تاریخ انتشار: ۲۳:۵۴ - ۲۶-۰۹-۱۳۸۹
کد ۱۴۹۴۳۸
انتشار: ۲۳:۵۴ - ۲۶-۰۹-۱۳۸۹

فرمول کیهان برای تشخیص اصولگرایان و سهیم شدن آنها در فرایند انتخابات

بيش از يك سال از فتنه 88 گذشته و هستند كساني كه هنوز به رغم ادعاهاي دور و دراز، حتي يك جمله به درد بخور و قابل استناد در رد بانيان و حاميان اين خيانت بزرگ نگفته اند. اين افراد ديگر نخواهند توانست و از آنها پذيرفته هم نخواهد شد كه نام خود را اصولگرا بگذارند و خواهان مشاركت در فرايندهاي تصميم سازي اين جريان باشند، چه رسد به آن كه در مواردي ادعاي رهبري و زعامت هم بكنند!
*سرمقاله کیهان

علائمي هست كه نشان مي دهد فضاي «سياست داخلي» در ايران دوباره در حال شكل گيري است. فتنه 88 بسياري دستوركارهاي سياسي را حذف و برخي مرزها را كه تا پيش از آن «خط قرمز» خوانده مي شد جابجا كرد.

 در كوران فتنه، مجال چنداني براي «سياست داخلي» به معناي مصطلح كلمه باقي نماند. گروهي كودتاچي بناي در افتادن با اصل نظام را داشتند و در اين كار دشمن نشان دار خارجي تمام قد پشت سرشان ايستاده بود.

 سياست داخلي قبلا كار خودش را كرده بود. اوج فضاي سياست داخلي زماني بود كه گروه هاي سياسي با آزادي كامل در انتخابات 88 وارد شدند و هر كدام سعي كرد، پاي صندوق بر ديگري غلبه كند.

فتنه اما از آنجا شروع شد كه كساني تصميم گرفتند با لگد زدن به صندوق راي، شكست خود را به شكستي براي همه نظام تبديل كنند!

اينجا بود كه «سياست داخلي» كنار رفت و «امنيت ملي» به جاي آن نشست. وقتي يك گروه سياسي مدعي وفاداري به اصل نظام، نقاب از چهره كنار زد و در قامت يك اپوزيسيون برانداز ظاهر شد، ديگر جايي براي سياست داخلي به معناي رقابت بهنجار و قاعده مند گروه هاي سياسي درون نظام باقي نماند. نوبت رقابت گذشته بود. بايد تكليف هايي روشن مي شد و شد.

اكنون اما در فاصله اي حدودا يك سال مانده به انتخابات مجلس نهم، چارچوب هاي آنچه مي توان آن را سياست داخلي ناميد دوباره در حال شكل گيري است.

 گروه هاي سياسي اصولگرا و غيراصولگرا، رايزني هايي كمتر آشكار و بيشتر پنهان را آغاز كرده اند تا براي آينده فعاليت هاي خود ساز و كاري روزآمد طراحي كنند.

 حالا كه خشت هاي اول در حال گذاشته شدن است، مهم است در اين پرسش تامل كنيم كه بنا يا بناهاي جديد را بر چه پايه اي بايد استوار كرد، تا «كج» نهاده نشود؟

 پيش از اين و در انتخابات گذشته، وقتي في المثل سخن از وحدت اصولگرايان به ميان مي آمد، بحث هايي دشوار و طولاني در مي گرفت در اين باره كه اصولگرايي چيست، اصولگرا كيست و از اين قبيل. گاه اين بحث ها چنان جدلي الطرفين بود كه حتي در بلندمدت اميدي به حل آن نمي رفت.

 اكنون اما فتنه 88 كه تازه در حال آشكار كردن بركات پنهان خود است، راه هايي ميان بر و پاسخ هايي بسيار سرراست براي اين سوال هاي دشوار فراهم آورده است و به همين دليل است كه مي توان گفت انديشيدن در درس هاي اين فتنه و راه هايي كه پيش پاي ما مي گذارد، بهترين نقطه شروع است.

درون اصولگرايان به طور طبيعي بحث وحدت با گفت وگو درباره ملاك ها و معيارها آغاز خواهد شد. اصولگرا كيست؟ چه كساني در دايره وحدت مي گنجند و شعاع اين دايره را چگونه بايد محاسبه كرد كه هم مانع دخول اغيار باشد و هم به استراتژي جذب حداكثري و دفع حداقلي پاي بند بماند؟

 تا پيش از فتنه 88 پاسخ هايي كلي براي اين سوال وجود داشت كه كساني را به نام اصولگرايي دور هم مي نشاند اما سره را از ناسره سوا نمي كرد.
 فتنه 88 اين مسئله را به شكلي بنيادين حل كرده و جوابي به اين سوال ها داده كه هم مرزها را به دقت ترسيم مي كند و هم بعيد است كسي خود را اصولگرا بخواند و در آن شبهه كند.

آن پاسخ اين است: اصولگرا كسي است كه مرزبندي خود با جريان فتنه را صريح و علني اظهار كرده باشد.

 اين ضابطه براي اصولگرايي را اول بار رهبر معظم انقلاب در اواسط سال 88 مطرح كرد و هر بحثي درباره وحدت اصولگرايان را از اينجا بايد آغاز كرد.

بحث مرزبندي صريح با جريان فتنه نه موضوعي كلي و فلسفي است كه كساني بتوانند از روي آن بپرند و نه مسئله اي اختلافي و مجادله برانگيز كه نتوان روي آن توافق كرد.

اگر از فيلسوفان علم يك اصطلاح وام بگيريم مي توان گفت كه اين ملاك كاملا «تحقيق پذير» است و لذا امكان گرفتن «تصميم»هايي قاطع و سريع را فراهم مي آورد؛ به اصطلاح هم «مسئله تحقيق» را حل مي كند و هم «مسئله تصميم» را.

وقتي بناست كساني به نام اصولگرا دور هم بنشينند و درباره آينده اين جريان تصميم بگيرند، نخستين سوالي كه بايد پرسيد و هر بحثي را از آن آغاز كرد اين است كه برخورد فرد يا جريان هاي مورد بحث با فتنه چگونه بوده است.

 بيش از يك سال از فتنه 88 گذشته و هستند كساني كه هنوز به رغم ادعاهاي دور و دراز، حتي يك جمله به درد بخور و قابل استناد در رد بانيان و حاميان اين خيانت بزرگ نگفته اند.

 اين افراد ديگر نخواهند توانست و از آنها پذيرفته هم نخواهد شد كه نام خود را اصولگرا بگذارند و خواهان مشاركت در فرايندهاي تصميم سازي اين جريان باشند، چه رسد به آن كه در مواردي ادعاي رهبري و زعامت هم بكنند!

دقيقا به اين دليل كه مورد عمل قرار گرفتن اين ملاك، بسياري از بگومگوهاي بي حاصل را به سرعت خاتمه خواهد داد و همان لحظه اول نام برخي مدعيان بي عمل را از فهرست هاي مورد گفت وگو خط خواهد زد، مي توان ديد كه اراده هايي قدرتمند براي ناديده گرفتن و ماست مالي كردن آن شكل گرفته است.

اكنون پنهان نيست كه كساني به عناوين مختلف خواهان به انحراف كشاندن اين بحث و جايگزين كردن اين ملاك روشن با متشابهاتي هستند كه امكان مانور سياسي به نام اصولگرايي را براي آنها فراهم بياورد بي آنكه مرزي جدي ميان خود و اهل فتنه قائل شده باشند.

 يك پروژه اين است كه وحدت اصولگرايان را به «وحدت عليه دولت» تبديل كنند. در اين ترديدي نيست كه درمواردي ايرادهايي جدي به دولت دهم وارد است اما هم زمان و با تاكيدي بسيار بيشتر در اين هم ترديدي نيست كه دولت دهم همچنان اصولگراست و تبديل كردن دولت به سيبل فعاليت سياسي درون اصولگرايان پروژه اي است كه نفع آن مستقيما نصيب دشمن خواهد شد.

پروژه دوم كه مي توان برخي علائم آن را مشاهده كرد مسيري متفاوت را طي مي كند. بانيان اين پروژه اساسا اعتقادي به اصولگرايي به عنوان علم و پرچمي كه بايد همچنان برافراشته باشد ندارند اما براي پايين كشيدن اين پرچم و جايگزين كردن آن تصميم گرفته اند به جاي نفي كامل، از تاكتيك «ايجاد بن بست» استفاده كنند: در فرايند مشاركت مي كنيم، اگر همه ما را به عنوان محور پذيرفتند كه هيچ؛ وگرنه كار را به بن بست مي رسانيم و ادعا مي كنيم كه ما مي خواستيم و كمك هم كرديم؛ ولي نشد!

 اين دو پروژه به موازات هم در حال پيش روي است. درست است كه طراحان اين قبيل نقشه ها اقليتي كوچك در جريان اصولگرا بيش نيستند اما تحركاتي كه آغاز كرده اند به روشني نشان دهنده آسيب هايي است كه سر راه قرار دارد و بايد آن را جدي گرفت.

اگر از جانب مقابل به موضوع نگاه كنيم، مسئله روشن تر هم مي شود. جريان فتنه اكنون با يك پديده بسيار مهم مواجه است كه مي توان آن را «بن بست فرايند اجتماعي شدن» ناميد.

 تصور فتنه گران در سال 88 اين بود كه قادر خواهند بود فتنه را به يك پديده اجتماعي تبديل كنند كه خرده فرهنگ هاي متعدد هر كدام به نحوي و از منظري در آن درگيرند و به طور خودجوش و بدون سازماندهي الگوي نظري و عملي مدنظر سران داخلي و اربابان داخلي آن را در تيراژ وسيع بازتوليد مي كنند.

 برخي از مشاوران جريان فتنه كه عموما در خارج از ايران مستقر هستند مي گفتند اگر چنين اتفاقي رخ بدهد، يعني پديده به طور كامل اجتماعي بشود آن وقت ديگر مهار آن غير ممكن خواهد بود. حالا و در زماني كمتر از يك سال روشن شده كه «اجتماعي شدن فتنه» چيزي غير از يك پروژه تخيلي نبوده است.

 اگر فقط خواسته باشيم يك فهرست از علل شكست اين پروژه ارائه كنيم، مي توان به اين موارد اشاره كرد:

 1- از نظر بدنه اجتماعي معتقد به انقلاب، كه اكثريت قريب به اتفاق را تشكيل مي دهد، حداكثر اتفاقي كه در جريان فتنه 88 رخ داده اين است كه چند نفري به خيل ضد انقلاب اضافه شده اند و اگر ضد انقلاب معاند در اين 30 سال توانسته كاري از پيش ببرد اينها هم خواهند توانست.

 2- عده معدودي از ضد انقلاب و آنها كه كينه نظام را در دل دارند، مدت هاست از سران فتنه عبور كرده اند و عقيده دارند اين افراد خودشان را هم نمي توانند جمع كنند چه رسد به اينكه رهبر يك جريان اجتماعي باشند. (تلفيق موارد 1و 2 اين مي شود كه سران فتنه هم بدنه اجتماعي انقلابي را از دست داده اند و هم ضد انقلاب را)

 3- واضح است كه در اين يك سال و نيم اين جريان توان محقق كردن هيچ كدام -حتي يكي- از اهداف اعلام شده خود را نداشته و اخيرا جز از روي بيانيه هاي قبلي بيانيه جديد نوشتن، كار خاصي هم نمي كند.

 4- در اين مدت ثابت شده است كه جريان فتنه نه يك جريان اعتراضي سياسي بلكه يك حلقه عميقا منحرف است كه با باورهاي بنيادين اسلام و انقلاب و مردم چون عشق به حضرت سيد الشهدا (ع) هم چنانكه در عاشوراي 88 آشكار شد مشكل دارد.

5- عامل ديگر اين است كه مردم اكنون به خوبي دريافته اند طرف خارجي نه فقط حامي جريان فتنه است (موسوي همين هفته پيش براي اثبات تقلب در انتخابات به يادداشت هاي افشا شده ديپلمات هاي امريكايي استناد كرد!) بلكه اكنون با اين توجيه كه بايد به اين جريان كمك كرد، وارد كردن فشار اقتصادي به مردم به نام تحريم ها را آغاز كرده و از تشويق فتنه گران داخلي هم برخوردار است

 6- و نهايتا حوادث يك ماه گذشته نشان داده كه از فتنه 88 در ايران جز تروريسم كور چيزي باقي نمانده است.
 ايده ترور سال گذشته با هدف حمايت از سران فتنه روي ميز سرويس هاي اطلاعاتي غربي قرار گرفت و اكنون هم ادامه دارد چرا اين سرويس ها احساس مي كنند اين تنها كسب و كاري است كه از فضاهاي ايجاد شده در سال 88 براي آنها باقي مانده است.

اكنون كه جريان فتنه به پايان راه رسيده و اميدي هم به بازسازي خود ندارد، آيا منطقي نيست كه فكر كنيم ايجاد اختلال در فرايند نوآرايي سياسي اصولگرايان به عنوان تنها راه باقي مانده در دستور كار دشمنان بيروني و دنباله هاي ورشكسته داخلي آنها قرار دارد؟
 
*مهدی محمدی
ارسال به دوستان
آغاز یک سریال تاریخی ـ فانتزی از فردا در تلویزیون یک ساعت گفت و گو درباره «پیامک پرانی» های ستاد امر به معروف/ در 60 دقیقه پیش رو، نظرتان را بنویسید و با بقیه گفت و گو کنید سعید جلیلی بابت چه چیزی تاسف خورد؟ اوکراین بالاخره به آمریکا امکان دسترسی به مواد معدنی کمیاب را داد طرز تهیه خرما ویفری ، میان وعده مقوی ۱۰، ۳۰ یا ۱۰۰ میلیارد دلار؟ پول‌ بلوکه‌شدۀ ایران چقدر است و نزد کدام کشورها؟ سازمان حج از تغییر قیمت واکسن مننژیت خبر داد بیانیه رسمی روابط عمومی سامانه شاد؛ وجود حفره امنیتی تکذیب می شود اگر با مشتری و مخاطب سر و کار دارید، به این 3 «چرا» پاسخ دهید خبری که دروغ نبود ؛ ساخت دنباله فیلم سینمایی «روزی روزگاری در هالیوود» به کارگردانی دیوید فینچر چشم دولت روشن! پیامک تذکر حجاب به گیلان هم رسید کارت سوخت خودروها و موتورهایی که بیمه شخص ثالث ندارند، می سوزد ساخت فصل دوم سریال «شوگان» رسمی ‌شد اعدام 2 دزد در دزفول / اتهام: محاربه گروسی : باید به هر قیمتی از درگیری نظامی جلوگیری کرد/ ایران با جدیت بی سابقه ای وارد مذاکرات با امریکا شده
نظرسنجی
به نظر شما هدف ستاد امر به معروف از ارسال پیامک های حجاب به موبایل های مردم چیست؟