۱۴ تير ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۴ تير ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۹۲۸۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۱ - ۲۴-۰۹-۱۳۸۹
کد ۱۴۹۲۸۵
انتشار: ۰۸:۴۱ - ۲۴-۰۹-۱۳۸۹

مهران مدیری: شکیبایی از آن آدم‌های غمگینی بود که ذاتا اندوه را در خود داشت

دوست داشت تنها باشد . دوست داشت خلوت باشد . ديگران را به خود راه نمي داد . هرگز نفهميدم چه چيزي خوشحالش مي كند و چه زماني حالش خوب است .

مهران مدیری در یادداشتی که در کتاب مرحوم خسرو شکیبایی منتشر شده به تمجید از مرحوم شکیبایی پرداخته است .

شكيبايي هيچ وقت حالش خوب نبود

به گزارش پارس توریسم ،مدیری دراین یادداشت نوشته است :از روزي كه او را شناختم و از اولين باري كه او را ديدم ، حالش خوب نبود . اصولا هيچ وقت حالش خوب نبود . منظورم بد حالي جسماني اش نيست . احساس خوشبختي دروني نداشت . از آن آدم هاي غمگيني بود كه ذاتا اندوه را در خود داشت . اين در صدايش بود . در لحن گفتارش بود ، در چشمانش بود و در حركت دستانش . شايد با همين اندوه درون ، احساس شادي داشت و با همين دلمشغولي هاي درون ، خودش را زنده نگه مي داشت . دوست داشت تنها باشد . دوست داشت خلوت باشد . ديگران را به خود راه نمي داد . هرگز نفهميدم چه چيزي خوشحالش مي كند و چه زماني حالش خوب است .

براي بازي در پاورچين به او تلفن زدم . رفتم خانه اش و نشستيم به درد دل . در همه جاي خانه بود . مجسمه اش ، عكس هايش ، نقاشي هايي كه از چهره او كشيده بودند ، جوايزي كه گرفته بود . تصوير آدم هاي مهمي كه با او كار كرده بودند . و نقطه درخشان كارنامه اش ، هامون . همه جا پر از او بود و او غمگين ، مثل كودكي بود كه توسط خداوند تنبيه شده باشد .

يك بغض نهفته كه در گلوي او بود و نمي دانم چرا . گفت كه مي آيد و در پاورچين بازي مي كند . فردا به محل فيلمبرداري ما آمد و حرف زديم . مي دانستم كه نمي آيد . حوصله نداشت ، حقيقت را نمي گفت كه دل مرا نشكند . حوصله نداشت و رفت . چند سال گذشت . براي بازي در مرد هزار چهره به او تلفن زدم و در يك روز برفي دوباره به محل فيلمبرداري ما آمد . غمگين تر ، شكسته تر و بي حوصله تر .

شكيبايي مي گفت، هميشه يك بازي به تو بدهكارم

مدیری درادامه یادداشت خود نوشته است :باز هم مي دانستم كه نمي آيد . با هم حرف زديم . حوصله نداشت . باز هم نمي خواست كه دل مرا بشكند . بهانه آورد و باز هم حوصله نداشت و رفت . نزديك درب خروجي برگشت ، مرا بوسيد و گفت : من هميشه يك بازي به تو بدهكارم ، و رفت ، براي هميشه رفت . روزي كه براي خاكسپاري رفتم ، و هزاران نفر آمده بودند تا اين پيكر غمگين را به خاك بسپارند و مردم فراواني كه دوستش داشتند و مي گريستند . و مردم فراوان ديگري كه آمده بودند با هنرمندان مورد علاقه شان عكس بگيرند و عده فراوان هنرمنداني كه سعي داشتند به ديگران بفهمانند كه ما بيشتر از شما با ايشان دوست بوديم ، و در اين هياهوي عظيم ، آخرين جمله او را دوباره شنيدم كه مي گفت : من هميشه يك بازي به تو بدهكارم ......... مطمئنم در بهشت ، روزي با او كار خواهم كرد . احتمالا در يك تئاتر مشترك كه آنجا ديگر ، حوصله دارد ، حالش خوب است و غمگين نيست .

منبع : کتاب خسرو شکیبایی . نویسنده کتاب : الهام قره خانی .
منبع : وبلاگ http://atipic.blogfa.com/
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
شاه ایرانی که شاعر، عارف، حکیم و کتابدار بود ولی ناشناخته مانده است! شوک در جام جهانی باشگاه‌ها: پاری‌سن‌ژرمن ۹ نفره بایرن مونیخ را حذف کرد قدیمی ترین تکیه هنوز فعال تهران کجاست؟ (عکسهایی از گذشته و حال آن) فاکس‌نیوز فاش کرد: شرط ترامپ برای فروش اف-۳۵ به ترکیه؛ اس-۴۰۰ باید غیرفعال شود! فایننشال‌تایمز: جنگ بعدی می تواند بین ترکیه و اسرائیل باشد تاسوعای حسینی در تبریز با حضور رئیس جمهور (عکس) آئین سنتی شام‌پایلاماق تاسوعای حسینی - اردبیل (عکس) ایران به سازمان ملل نامه نوشت: ربایش دیپلمات‌ها توسط اسرائیل "اقدام تروریستی" است خنثی‌سازی مهمات پهپاد اسرائیلی در اردبیل: اقدام موفقیت‌آمیز فرماندهی انتظامی استان خبرنگار مشهور آمریکایی: با رئیس‌جمهور پزشکیان مصاحبه کردم؛ به زودی منتشر می‌شود انور ابراهیم در پاریس: محکومیت تجاوز اسرائیل به ایران و حمایت از آتش‌بس غزه و اوکراین فراجا: امنیت کامل مراسم محرم با حضور حداکثری پلیس تضمین شد السودانی: جنایات در فلسطین و لبنان، تلاشی برای ساکت کردن صدای حق است سنت ۴۰۰ ساله تعطیلات تابستانی پاپ از سر گرفته می‌شود/ چرا پاپ فرانسیس اهل تعطیلات رفتن نبود؟ بند فوق‌امنیتی "۲۱" در دامون: اسرائیل در پی افزایش جاسوسان ایرانی، تدابیر شدیدتری می‌گیرد