به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انجمن عدالت (خانواده های شهدای ترور) : به اذعان بسياري از آگاهان مسائل سياسي و بين المللي نبود اراده منسجم و بروز روند هاي دوگانه در مبارزه جهاني با تروريسم از مهمترين عواملي بوده كه تا كنون ريشه كني تروريسم را به تاخير انداخته و زمينه هاي گسترش اين پديده شوم را فراهم آوده است. در اين ميان حمايتهايي كه از گروهك تروريستي منافقين توسط برخي از دولتهاي غربي صورت مي گيرد به واقع نمونه اي آشكار از اين نوع نگرش گزينشي و دوگانه نسبت به مبارزه با تروريسم مي باشد كه در حال حاضر برخي از دولتها و نهادهاي اروپايي همچون پارلمان اروپا را در جرگه نهادهاي حامي تروريسم قرار داده است.
در راستاي همين روند در روزهاي گذشته برخي از نمايندگان پارلمان اروپا با ارائه قطعنامه اي خواستار آن شدند تا كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا ، وزارت خارجه آمريكا را مجاب به خارج كردن نام گروهك تروريستي منافقين از ليست سازمانهاي تروريستي اين كشور نمايد. اقدامي كه چندي پيش نمونه آن توسط دادگاه فدرال آمريكا رقم خورد و با مخالفت شديد وزارت خارجه آمريكا مواجه گرديد. در واقع اين روند حمايت از گروهك تروريستي منافقين كه با توجه به مسائل سياسي و بدون در نظر گرفتن عواقب خطرناك آن براي جامعه جهاني صورت مي گيرد بدون شك عاملي براي گسترش اقدامات ضد انساني اين گروهك و ديگر سازمانهاي تروريستي خواهد گرديد.
همچنين اقداماتي از اين دست به خوبي پرده از ادعاهاي دروغي كه برخي از دولتها و نهادهاي اروپايي در جريان مبارزه با تروريسم سرداده و خود را در اين مسير پيشرو مي دانند برداشته و ثابت مي نمايد كه مبارزه آنها نه بر اساس واقعيات جهان بلكه مبتني بر منافع سياسي دولتهايشان است، حتي اگر اين منافع باعث شود پا روي حقيقت بگذارند و از گروهي جنايتكار همچون مجاهدين خلق حمايت نمايند و خون هزاران انسان بيگناه را پايمال كنند.
اما در اين ميان بحث درخواست نمايندگان پارلمان اروپا از مسئول سياست خارجي اين اتحاديه براي مجاب كردن آمريكاييها در خارج نمودن منافقين از ليست سازمانهاي تروريستي جاي تعجب دارد، در واقع هيچ يك از دولتهاي اروپايي و حتي آمريكا به هيچ وجه موضوع گروهك منافقين را آنچنان دراي اهميت نمي دانند كه بخواهند در چنين سطحي درباره آن رايزني نمايند و بي شك طرح چنين مباحثي تنها براي بازي با مهره اي بي ارزش به نام منافقين در برابر ايران است. و جاي ترديدي نيست كه اين درخواست در روزهاي آينده به فراموشي سپرده ميشود و تنها زمينه يك هياهوي رسانه اي چند روزه توسط منافقين و گروههاي معارض را تامين نمودهاست.
براستي اگر نمايندگان پارلمان اروپا به دنبال روشن شدن حقيقت و فهم واقعيت بودن نگاهي به روابط درون فرقه اي اين گروهك تروريستي مي انداختند و مي ديدند كه چگونه اعضاي اين فرقه حتي از حقوق اوليه خويش همچون داشتن همسر و فرزند منع شده اند، چگونه اعضاي اين سازمان تحت بدترين متدهاي مغز شويي از خويشتن خويش تهي شده اند و چيزي از شخصيتشان باقي نمانده است و يا نگاهي به گزارشهايي بين المللي مي انداختند كه به اتفاق اين سازمان را فرقه اي تروريستي و خطرناك معرفي نموده اند. گزارشهايي همچون گزارش ديده بان حقوق بشر در مي 2005 ، گزارش انستيتو تحقيقات دفاع ملي آمريكا در سال 2009 و گزارش پليس فدرال آلمان كه نه براي دلخوشي قربانيان تروريسم و نه از روي دشمني با گروهك تروريستي منافقين بلكه به استناد واقعيتهايي كه به چشم خويش ديده اند ارائه شده است.
در اين ميان حمايتهاي پارلمان اروپا از گروهك تروريستي منافقين بي شك ضربه اي بر جامعه اروپا خواهد بود و پس از ابن اروپا بايد منتظر روزهايي همچون روزهاي 17، 18 و 19 ژوئن 2003 باشد. روزهايي كه اقدام غير انساني سران سازمان در وادار كردن اعضاي سازمان به خودسوزي تمام اروپا را در بهت و حيرت قرار داد. آري اروپا بايد شاهد فجايعي باشد كه به قيمت جان و مال شهروندان اروپايي تمام ميشود.