۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۶
فیلم بیشتر »»
کد ۱۴۱۸۴۶

و ناگهان ذوب‌آهن عزیز!

روزگار غریبی است. منصور ابراهیم‌زاده و بازیکنان‌اش در لابی هتل سعودی چشم به تلویزیون می‌دوزند و منتظر تا مگر رسانه‌ی ملی سراغی ازشان بگیرد اما آن‌چه که می‌بینند و می‌شنوند بحث‌های بی سروته بر سر یک آفساید است و سوالی که بر اساس گزاره احتمالی «اگر چنان می‌شد آن‌گاه ...»
گل - آنچه که از ذوب‌آهن در برابر الهلال دیدیم و میزان توجهی که رسانه‌های ما قبل از بازی حساس این تیم به آن مبذول داشتند نمایشی از وضعیت کلی فوتبال و بالاتر از آن جامعه امروز ما بود؛ غوغاسالاران بر صدر می‌نشینند و قدر می‌بینند و آنان که رگه‌هایی از کار اصولی را به دور از هیاهو نشان می‌دهند به حاشیه رانده می‌شوند و در پستو نهان.

روزگار غریبی است. منصور ابراهیم‌زاده و بازیکنان‌اش در لابی هتل سعودی چشم به تلویزیون می‌دوزند و منتظر تا مگر رسانه‌ی ملی سراغی ازشان بگیرد اما آن‌چه که می‌بینند و می‌شنوند بحث‌های بی سروته بر سر یک آفساید است و سوالی که بر اساس گزاره احتمالی «اگر چنان می‌شد آن‌گاه ...»

 ذهن ایرانیان را وارد چالشی سفسطه‌گرایانه می‌کند. متاسفانه بله؛ سر تراشیده شیث رضایی حتی می‌تواند نیمه نهایی جام قهرمانان آسیا را تحت تاثیر قرار دهد! طنزی است تلخ اگر بخواهیم از رسانه‌های غیرورزشی‌مان انتقاد کنیم که چرا رقص خودمان را یادمان ندادند تا در کینگ فهد جواب رقص شمشیر عرب‌ها در آزادی را با شالاخوی و لزگی و بندری بدهیم. در حد وسع‌مان به رسانه‌های ورزشی‌مان خرده می‌گیریم و از ایشان می‌پرسیم که چرا این‌گونه ملال‌انگیزند و سرشار از آن‌چه که نباید؛ چالش‌های منطقی جای خود را به جنگ‌های زرگری داده‌اند و آن‌چه که یافت می‌نشود اشارتی است به آرامش.

 کسی دیگری را به گفتگوی دوستانه به صرف چای دعوت نمی‌کند. عصبیت رنگ سال است و بالا بردن صدا و طعنه و تمسخر و هیاهو مد روز. برنامه دوست داشتنی نود نیز نتوانسته از این آشفته بازار مبرا بماند. یادمان نرفته که همین چند وقت پیش بخش مفصلی از این برنامه عرصه دعوای حقوقی – مالی علی دایی و فدراسیون فوتبال بر سر مبلغ قراردادشان بود. حالا که کمی گرد و غبار ماجرا خوابیده چرا کسی از عادل نمی‌پرسد که خب رفیق، آخر قصه چی شد؟!
و چرا کسی سوال بنیادی‌تری مطرح نمی‌کند: راستی این دعوا و پخش زنده آن اصولاً چه فایده‌ای برای فوتبال ما داشت؟

 بگذاریم و بگذریم و به ذوب‌آهن عزیز برسیم. تیمی که تمرکز ما را به هم می‌ریزد. مایی که به استقلال و پرسپولیس عادت کرده‌ایم و نهایتاً یک سپاهان هرازگاه مدعی را به بارگاه ذهن‌مان راه داده‌ایم، ناگهان با تیمی مواجه شده‌ایم که در سایه و آرام آرام «ساخته» شده و به آن‌جا رسیده که حالا حتی بی‌توجه به خود ما دلبری می‌کند و ناز می‌فروشد.

فینال توکیو رشک‌برانگیزتر از آن است که هنوز هم خود را سرگرم لیگ و آبی و قرمز و احیاناً سر تراشیده شیث رضایی نشان بدهیم و به فرزند ناتنی فوتبال بی‌اعتنا باشیم. جوجه اردک فوتبال ایران قو شده و زیبایی و وقارش چشمان‌مان را خیره کرده است. وقت کرنش است؛ تمام قد برخیزید و به احترامش کلاه از سر بردارید.

برچسب ها: الهلال ، ذوب‌آهن ، ایران
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۸ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۱
0
1
آقای ابراهیم زاده واقعا انسان خوش فکر و مربی کاربلدی هستند.ازطرف یک پرسپولیسی