افکار -طرح موضوع ساخت ۳۵ ماهه هشت فاز پارس جنوبی از سوی رئیس كمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، چندی پیش، در حالی با واكنش شتابزده و به دور از منطق وزارت نفت روبهرو شد كه نظارت و اظهارنظر در این گونه موارد از وظایف ذاتی یك نماینده مجلس است و كسی نمیتواند او را از این جهت بازخواست و یا به او توصیه كند.
صحبت از این نیست كه اجرای پروژههای پارس جنوبی را دو دستی به خارجیها واگذار كنیم؛ بلكه بحث بر سر منطق مدیریتی و نظام برنامهریزی اجرای پروژههای استراتژیك میدان مشترك پارس جنوبی است.
موضوعی كه شایسته است وزارت نفت در مواجهه با كارشناسان و اهل فن به آن توجه كند، این است كه به جای به كار بردن ادبیات غیرمستدل، شعاری و به دور از قواعد «پروپاگاندای عامهپسند»، آن را در فضای فنی و غیرسیاسی و با حضور صاحبنظران به بحث و بررسی بگذارد.
مسعود سلطانپور از جمله مدیرانی است كه پس از پایان جنگ تحمیلی به عرصه بازسازی و سازندگی كشور وارد شد و هیچ گاه از دایره اصولگرایی خارج نشد؛ وی كه سابقه ۱۰ سال مدیریت در بك مجموعه صنعتی موفق را در كارنامه خود دارد، اخیرا در نامهای به مدیران ارشد نفت، دغدغههای خود در باره اجرای ۳۵ ماهه فازهای جدید پارس جنوبی را بیان كرده است.
پایگاه نفتنا برای اولین بار متن نامه را بدین شرح منتشر کرده است:
بسمه تعالی
با سلام و احترام
واگذاری ۶ فاز پارس جنوبی به مشاركتهایی از شرکتهای داخلی، کاری بسیار بزرگ و قابل توجه و تقدیر است. این کار در صورت تدبیر مناسب و برنامهریزی متناسب میتواند ضمن ارتقاء ظرفیتهای کمی و کیفی صنعتی کشور، برای خروج از رکود كنونی صنایع و اشتغال صنعتی کشور نیز قدمی شایسته و جهشی چشمگیر تلقی شود.
تنها نکته قابل تأمل و البته بسیار مهم، زمان پیشبینی شده برای اجرای این کار است؛ ۳۵ ماه زمان برای اجرای دو فاز میدان گازی پارس جنوبی که متکفل تولید روزانه ۵۰ میلیون مترمکعب گاز شیرین به علاوه ۸۰ هزار بشکه مایعات گازی و ۴۰۰ تن گوگرد خواهد بود، بهطور قطع هدفگذاری غیرواقعی است.
با این زمانبندی بهطور قطع این پروژهها اگر در بهترین شرایط و با بهترین رکوردهای واقعی و قابل اجرا هم به پایان برسد، در مقایسه با هدفگذاری غیرواقعی انجام شده، عدم واقعیت ارزیابی خواهد شد و موجب هجو و نقد سیاستگذاران و مجریان کشور و نظام خواهد شد.
آنچه بر اساس واقعیتهای مهندسی و اجرایی در بهترین شرایط و بدون توجه به محدودیتها و با فرض امکانات نامحدود در مورد زمانبندی واقعی و استاندارد اجرای چنین پروژههایی ارزیابی میشود، دست كم زمان ۷۰ ماه است.
پیش از جمعبندی و نتیجهگیری به چند مورد مشخص به عنوان مقدمه اشاره میشود:
۱ - سریعترین پروژه انجام شده در پارس جنوبی اجرای طرح توسعه فازهای ۴ و ۵ از سوی شرکت فوقالعاده توانمند ایتالیایی انی (ENI) است که به اتکاء سوابق فنی و منابع مالی بسیار خوب و در شرایط فقدان هیچگونه تحریمی در مدت زمان ۶۸ ماه توانست چهار واحد ۵۰۰ میلیون فوتمکعبی و در مجموع دو میلیارد فوتمکعب معادل ۵۰ میلیون مترمکعبی را راهاندازی کند.
افزون بر آن، این پروژه با سرمایهگذاری این شركت ایتالیایی و بانکهای حامی آن در چارچوب بیع متقابل انجام شد و سرعت اجرا برای کاهش دوره خواب سرمایهگذاری انجام شده و تسریع در آغاز بازپرداخت این سرمایهگذاری مهمترین مسئله مورد توجه انی (ENI) بود.
۲ - مثال دیگر در توسعه دو فاز میدان گنبد شمالی که معادل پارس جنوبی ایران در بخش قطری این میدان گازی است، ثبت رکورد ۶۳ ماه برای اجرای کار مشابه است.
۳ - قرارداد فازهای ۱۷ و ۱۸ پارس جنوبی در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۸۴ به کنسرسیوم سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (IDRO)/ شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (OIEC) و شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران (IOEC) واگذار شده است.
با گذشت ۵۱ ماه از آغاز اجرای این پروژه، بخش دریایی این پروژه با ۶۲ درصد پیشرفت، وضعیتی به مراتب بهتر از وضعیت پالایشگاه و بخش خشکی آن با حداکثر ۳۰ درصد پیشرفت قرار دارد.
پایان این پروژه به معنی واقعی که حفاری ۲۴ حلقه چاه و تکمیل خط لوله و اجرا و نصب و راهاندازی چهار واحد با ظرفیت ۵۰۰ میلیون فوتمکعب و تحویل ۵۰۰ میلیون مترمکعب گاز شیرین، دست كم برای کمتر از چهار سال آینده غیرممکن ارزیابی میشود.
۴ - قرارداد فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی در تیر ماه ۱۳۸۵ با کنسرسیوم قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص)، شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران، شرکت ایزوایکو و شرکت صف منعقد شده است.
با گذشت مدت ۴۸ ماه از آغاز اجرای این قرارداد، بخش دریایی این پروژه با ۶۵ درصد پیشرفت، وضعیتی بسیار مطلوبتر از بخش خشکی و پالایشگاه با پیشرفت ۳۵ درصد دارد؛ پایان این پروژه نیز برای کمتر از چهار سال آینده غیرممکن است.
۵ - قرارداد فاز ۱۲ پارس جنوبی که معادل سه فاز است، در تاریخ ۲۵ تیر ماه ۱۳۸۴ با شرکت پتروپارس منعقد شده است؛ بخش دریایی این طرح نیز در چارچوب سه قرارداد به شرح ذیل به پیمانکاران واگذار شده است.
الف ـ ساخت پایه سکوهای دریایی (جاکتها) این طرح به شرکت ایزوایکو واگذار شده و این پایهها خوشبختانه ساخته و نصب شدهاند.
ب ـ ساخت عرشه سکوهای دریایی این طرح نیز به شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران واگذار شده که پیشرفت این پروژه حدود ۲۰ درصد است و به نظر نمیرسد در مدتی کمتر از ۳۰ ماه آینده، امکان ساخت و نصب آن فراهم باشد.
ج ـ ساخت سه خط لوله ۱۵۰ کیلومتری به شرکت تأسیسات دریایی واگذار شده و پیشرفت این پروژه حدود ۶۵ درصد است و به نظر میرسد این پروژه در ۲۴ ماه آینده به انجام برسد.
در بخش تأسیسات خشکی و پالایشگاه حداکثر پیشرفت ۱۲ درصد است و به نظر نمیرسد در بهترین شرایط در مدتی کمتر از چهار یا پنج سال این فازها به بهرهبرداری برسند.
۶ - هماكنون با مروری بر شرکتهای طرف قرارداد پروژههای واگذار شده که عبارتند از: شرکت پتروپارس، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص)، شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران، شرکت مپنا، شرکت صدرا و ... ملاحظه میشود که پروژههای اخیر دقیقا به همان شرکتهای طرف قرارداد پروژههای یاد شده در بندهای ۳ و ۴ و ۵ واگذار شده است.
نکته قابل توجه این است که این مجموعهها به جز بخش دریایی که ضمن داشتن ظرفیت و با تدبیر و تمرکز قادر به اجرا و توسعه فعالیتهای بخش دریایی خواهد بود، مطلقا فاقد ظرفیتهای جدید برای اجرا این فازها هستند.
ضمن این كه هماكنون نیز برای اجرای پروژههای در دست اجرای خود دچار چالشهای متعددی همچون شبکه تأمین، ظرفیت مدیریتی، برنامهریزی، پیمانکاری و اجرایی هستند.
نتیجهگیری و پیشنهاد:
۱ - پیش از برنامهریزی و تعهد اجرایی فازهای جدید، همه شرکتها و کنسرسیومها باید موظف شوند که در مدت دو ماه، برنامه پایان عملیات اجرایی فازهای در دست ساخت ۱۵ و ۱۶، ۱۷ و ۱۸ و فاز ۱۲ پارس جنوبی را در سطوح ریز و بر اساس رویهها و روشهای استاندارد ارائه كنند.
ارزیابی این است که با روال جاری متأسفانه هیچ یک از این پروژهها تا پایان دوره دولت دهم به بهرهبرداری نخواهند رسید و در خوشبینانهترین سناریوها، پایان اجرای این هفت فاز در مدتی کمتر از پنج سال آینده امکانپذیر نخواهد بود.
۲ - با مروری بر سوابق و انجام ارزیابیهای مقایسهای میان فعالیتهای انجام شده در فازهای پیشین از سوی سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی و فعالیتهای انجام شده از سوی شرکتها و کنسرسیومهای داخلی در بخش ایرانی میدان گازی پارس جنوبی و انجام مطالعات مقایسهای با فعالیتهای مشابه انجام شده در بخش قطری این میدان، تهیه برآورد پایه زمانی و هزینهای اجرای این پروژهها در دستور کار سه ماهه یکی از مراکز ذیصلاح فنی، اجرایی کشور همچون مرکز پژوهشهای مجلس، دفتر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران یا معاونت مدیریت و برنامهریزی ریاست جمهوری (بخش انرژی) یا ... قرار گیرد و در این فاصله، وزارت نفت اکیدا از ایجاد تعهد و تأمین تزریق منابع مالی به این طرحها خودداری كند.
در غیر این صورت پیشبینی میشود که با تدابیر ناکافی و توهم انجام توسعه ۳۵ ماهه این طرحها در بخش دولتی که با شیطنت و برنامهریزی هدفمند و سودجویانه پیمانکاران و مجریان مشکوکالهویة همراه و همسو بوده و تقویت میشود، تزریق منابع وسیع مالی بدون برنامهریزی منطقی و واقعبینانه موجب اتلاف منابع در مسیرهای غلط و انتظارهای غیرواقعی و سرانجام تشدید و افزایش زمینه سوء استفاده و افزایش زمان اجرای پروژهها به زمانهای عملی واقعی و البته با هزینههای به مراتب بیشتر و چند برابری و متورم را فراهم آورد.
۳ - با ارزیابی اجمالی و مقایسههای انجام شده بایستی تصریح کرد که زمانبندی واقعی ۶ فاز اخیر واگذار شده در زمانی هشت تا ۱۲ ساله (بسته به شرایط و امکانات اجرایی) میتواند مورد انتظار باشد و هدفگذاریهای زمانی کوتاهتر جز توهم و ایجاد انتظارهای غیرواقعی در مسئولان و مردم و سرانجام سرخوردگیهای وسیع و اتلاف منابع ارزشمند کشور، حاصلی نخواهد داشت.
۴ - با بیان یک مثال تاریخی، آخرین نکته جمعبندی را به استحضار می رسانم:
نقل است که چند خیاط در چین به امپراطور پیشنهاد کردند که لباسی برای او تهیه کنند که با پوشیدن این لباس امپراطور بتواند خائن را از خادم تشخیص دهد، به این معنی که هر کسی که خادم باشد این لباس را میبیند و خائنان قادر نخواهد بود، لباس امپراطور را رویت کنند؛ لباس خیالی دوخته و به تن امپراطور پوشانده شد.
دربار عام امپراطور و تهیه کنندگان لباس با برداشتن دنباله لباس مجلل خیالی به دنبال امپراطور که لباس را پوشیده بود، در حرکت بودند و تمام حضار با تحسین زیبایی و شکوه امپراطور برهنه! در لباس اسرارآمیز او سعی داشتند که در صف خادمان قلمداد شوند و کسی را یارا و جرأت اظهار واقعیت و قرار گرفتن در فهرست خائنان نبود.
تا این که طفلی در آغوش مادر با دیدن این صحنه به فریاد برآمد که چرا امپراطور برهنه است؛ امپراطور با فریاد طفل و البته پس از رسوایی برهنگی و کشف عورت! به خود آمد و با تنبیه تهیهکنندگان لباس و تحسینکنندگان، برای جبران خسارت و رسوایی تلاش كرد.
با یادآوری موضوع ادعای بهرهبرداری نهایی از طرح توسعه فازهای ۹ و ۱۰ پارس جنوبی در سال ۱۳۸۷ و تهیه و ارسال گزارشی که در آن پیشبینی شده بود، با بررسی وضعیت كنونی طرح توسعه فازهای ۹ و ۱۰ به نظر میرسد پایان اجرای این طرح ـ بهصورت واقعی ـ در بهترین شرایط در اوایل سال ۱۳۹۱ امکانپذیر باشد.
حاصل این گفتار این است که بایستی مطلقا و قاطعانه در مقابل ادعاهای غیرواقعی که نوعا و در بهترین فرض ناشی از ناآگاهی و ناآشنایی با موضوع است و تائیدهای جاهلانه و مغرضانهای که با نیات نادرست از این ادعاها صورت میگیرد و هدف آن طیف وسیعی از انتقامجوییهای سیاسی تا سوءاستفادههای مالی و بیاعتبار کردن نظام را در بر میگیرد، ایستاد و از این طریق بر عقلانیت، دانش، قدرت ارزیابی و تشخیص و خواست نظام تأکید كرد و امید است که همین گونه نیز شود.
جزئیات بیشتر از طریق مشاوره با مجموعههای ذیصلاح و با استشهاد از شواهد و دلایل متقن فنی و کارشناسی قابل استعلام است و در صورت لزوم بهطور مستند تهیه و تقدیم خواهد شد.