۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۹
فیلم بیشتر »»
کد ۱۳۲۲۰۵

حقیقی:بازوبند چیزی جز یک تکه پارچه نیست

خود بازوبند يك تكه پارچه است. ولي بر بازوي بزرگان زيادي بسته شده است. طبيعي است كه سعي مي‌كنم حرمت آن حفظ شود ولي در كل وقتي بازي مي‌كنيم، يادم مي‌رود چون تمام تمركزم روي كارم است و وظايف ذاتي خودم را انجام مي‌دهم.
 گل - براي رسيدن به قهرماني بايد يك دوازه‌بان خوب داشته باشيد و حالا مزد اعتماد دايي به عليرضا حقيقي دروازه‌بان آماده‌اي است كه درون دروازه‌ سرخ‌پوشان قرار گرفته است. با حقيقي در آستانه بازي راه‌آهن گفت و گويي داشتيم كه نظر شما را به آن جلب مي‌كنيم.

-در بازي قبل صدرنشين را برديد، در اين بازي برابر قعرنشين قرار مي‌گيرد؟

 براي ما فرق نمي‌كند. نبايد فكر كنيم حريف ضعيفي داريم، راه‌آهن تيم خوبي دارد. بازي آنها با صباي قم را ديديم. زياد حمله كردند. اگر بازي آنها را نديده بودم شايد باورش سخت بود ولي حالا مي‌دانيم تيم خوبي جلوي ما خواهد بود.

-در آبادان براي دقايقي از بازي تحت فشار قرار گرفته بوديد، تا جايي كه از بهترين بازيكنان زمين شدي؟

 نه! اينطور هم نبود. وضعيت هوا خيلي بد بود و آنها به آن شرايط عادت داشتند و خوب مي‌دويدند. در كل ديديم برخلاف آنچه گفته شده بود نتايج نفت، شانسي نبود ولي پرسپوليس قوي‌تر از آن بود كه بتوانند متوقف‌مان كنند.

-راستي با بازوبند كاپيتاني راحت هستي؟

 بازوبند بايد با ما راحت باشد.  سال‌هاي سال است در پرسپوليس تلاش مي‌كنم تا به اين سابقه برسم، ولي اين بازوبند دست‌مان امانت است و اميدوارم امانت‌دار خوبي باشم.

-تاثيرش روي تو چطور بود؟ به هر حال مسووليت كمي نيست؟

 خود بازوبند يك تكه پارچه است. ولي بر بازوي بزرگان زيادي بسته شده است. طبيعي است كه سعي مي‌كنم حرمت آن حفظ شود ولي در كل وقتي بازي مي‌كنيم، يادم مي‌رود چون تمام تمركزم روي كارم است و وظايف ذاتي خودم را انجام مي‌دهم.

 -راستي نمي‌خواهيد تيم را صدرنشين كنيد؟

صدرنشين هم مي‌كنيم. ولي مهم اين است كه روز آخر قهرمان بشويم. صدرنشين بشويم و نتوانيم در صدر بمانيم چه فايده‌اي دارد.

-براي پرسپوليس خوب نيست دو سال از اين موقعيت دور باشد؟

مگر تا اينجا بد كار كرديم. درست مي‌شود. دعا كنيد به اين پيروزي‌ها ادامه دهيم بازي با صبا يك اتفاق بود و خلاف جريان بازي گل خورديم و باخت هم بخشي از فوتبال است. البته از اين هفته يك اتفاق خيلي خوب مي‌افتد. باز هم تماشاگرانمان مي‌آيند. دلمان تنگ شده بود مي‌خواهيم همانطور كه با آمدنشان كام ما شيرين مي‌شود كام آنها را هم شيرين كنيم.

ارسال به دوستان