۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۲۹۵۸۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۱۴-۰۵-۱۳۸۹
کد ۱۲۹۵۸۹
انتشار: ۱۰:۰۶ - ۱۴-۰۵-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

جام جم: ژست آمريكايي

«ژست آمريكايي» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي جام جم به قلم كتايون مافي است كه در آن مي‌خوانيد؛فردا 15 مرداد ماه (6 آگوست) روزي است كه همه‌ساله به ياد قربانيان بمباران هسته‌اي هيروشيما در پارك يادمان صلح اين شهر مراسم بزرگي برپا مي‌شود و حاضران در اين مراسم خواستار حركت به سمت جهاني عاري از سلاح‌هاي هسته‌اي مي‌شوند.

آمريكا كه تاكنون به خاطر بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي و قتل‌عام صدها هزار ژاپني از مردم اين كشور و جامعه بين‌المللي عذرخواهي نكرده است، امسال در نظر دارد تا در ژستي صلح‌دوستانه و به‌منظور حمايت از خلع سلاح هسته‌اي ، «جان روس» سفير خود در توكيو را به نمايندگي از ايالات متحده براي شركت در اين مراسم اعزام كند.

با اين حال همه مي‌دانند كه عنوان متمردترين كشور جهان در مساله هسته‌اي شايسته آمريكاست و از زمان پايان جنگ سرد ايالات متحده همه پيمان‌هاي مهمي را كه براي جلوگيري از جنگ با سلاح‌هاي كشتارجمعي، مخصوصا سلاح‌هاي هسته‌اي، طراحي شده، لغو، رد يا در طراحي آنها خرابكاري كرده است.

اين كشور كه اين روزها ايران را به خاطر تلاش در جهت استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي با فشارهاي بين‌المللي مواجه ساخته، با حمايت از رژيم صهيونيستي، خود عامل نقض پيمان ان.پي.تي است و لازم است كه به خاطر بي‌توجهي به اصول مهمي همچون خلع‌سلاح و عدم‌ اشاعه تحت فشار‌هاي بين‌المللي قرار گيرد.

آمريكا اولين كشوري است كه از سلاح‌هاي هسته‌اي استفاده كرده و اسنادي كه بعد از سال‌ها از حالت محرمانه خارج شدند ، نشان مي‌دهد كه اين كشور، حداقل در 3 موقعيت نزديك بوده تا بار ديگر از سلاح اتمي استفاده كند.

2 بار در دهه 1950 در طول جنگ كره و در هندوچين (عليه نيروهاي هوشي‌مين كه در حال غلبه بر نيروهاي اشغالگر فرانسوي بودند) و در طول جنگ 1973 اعراب ـ اسرائيل.

همچنين در دهه 1980 رونالد ريگان تهديد كرد به طور محدود از سلاح‌هاي اتمي استفاده كند و در زمان جورج بوش پسر، علاقه ارتش آمريكا (و انگليس) به استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي بار ديگر رو به افزايش نهاد.

اما در جديدترين تخلف بين‌المللي تهديد به استفاده از تسليحات هسته‌اي از سوي اوباما و دكترين جديد دولت وي مطرح شده است و اساس اين دكترين بر ادامه داشتن اين سلاح‌ها و نوسازي آنها تاكيد مي‌كند.

آمريكا در حالي ايران را به فعاليت‌هاي غيرصلح‌آميز متهم مي‌كند كه خود ضمن تهديد ايران به استفاده از اين سلاح‌ها، داراي يكي از بزرگ‌ترين زرادخانه‌هاي اتمي جهان است.

ابتكار:چشم‌انداز فروپاشي اسرائيل

«چشم‌انداز فروپاشي اسرائيل»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكاراست كه در آن مي‌خوانيد؛در مباحث براندازي نرم سعي بر آن سعي بر آن است كه با هدف‌گيري نقاط آسيب‌پذير مانند گست‌هاي داخلي و تهديدپذيري‌ها و با تعريض و تعميق اين گسست‌ها، فرايند واگرايي از درون و بحران‌هاي مختلف اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي كشور دچار هرج و مرج گرديده و در نهايت آمادگي براي برپايي شورش‌ها و جنبش‌هاي فراگير به وجود آيد. در اين جا با برشماري نقاط ضعف و تهديدپذيري‌ها رژيم غاصب صهيونيستي به گسست‌هاي داخلي و شكاف‌هاي محيطي آن اشاره مي‌نماييم.

گسست‌هاي اجتماعي
طي سال‌هاي اخير، حوادث خشونت بار در ميان جوانان دختر و پسر افزايش چشم‌گيري يافته و حوادثي چون تجاوز جنسي، آواز و اذيت جنسي، چاقوكشي در مدارس، حمله دانش‌آموزان به معلمان‌شان و هم‌چنين انصراف از خدمت به همراه بحران اقتصادي، از جمله عواملي هستند كه جامعه رژيم صهيونيستي را در منجلابي از بي‌ثباتي اجتماعي و تمردها فرو برده است. در زير به صورت مختصر به برخي از اين نابهنجاري‌ها اشاره مي‌گردد.

*افزايش استعمال مشروبات الكلي و مواد مخدر: داده‌هاي منتشره از سوي انجمن سلامتي كودك در رژيم صهيونيستي،‌نشان مي‌دهد كه طي سال 1999 تا 2005، تعداد جوانان اسرائيلي كه به اتهام حمل و فروش مواد مخدر دستگير شده‌اند، به 30درصد حتي بيشتر افزايش يافته است هم‌چنين طبق نظر سنجي‌اي كه در وزارت كار و رفاه اجتماعي رژيم صهيونيستي انجام داده است، درصد بالايي از دانش‌آموزان مدارس رژيم صهيونيستي به مشروبات الكلي اعتياد دارند.

* ميانگين بالاي خشونت: اشتغال‌گري صهيونيست‌ها نقش مهمي در تعميم و گسترش پديده خشونت دارد، چرا كه موجب تحكيم اين ايده مي‌شود كه تنها راه حل بيرون آمدن از مشكلات، استفاده از ابزار زور است از اينرو فرهنگ زورمدارانه در جامعه تعميم مي‌يابد كه در صورت بروز مشكلات داخلي امكان افزايش درگيري و تنازع قابل پيش‌بيني است.
*سست شدن پايه‌هاي زندگي خانوادگي: پايه‌هاي زندگي خانوادگي در جامعه رژيم صهيونيستي، به شدت متزلزل شده است، بنابر اعلام روزنامه هاريف، از هر سه ازدواج، يك مورد به طلاق منجر مي‌شود و اين نشان دهنده افزايش ميزان طلاق در اسرائيل، از سال 1990 است. در ضمن تل‌آويو در صدر ليست طلاق قرار دارد از ديگر موارد مي‌توان به افزايش تجاوز جنسي كودكان در خانواده، افزايش موارد جنايات و جرايم جنسي كه افراد كوچك جامعه در خارج خانواده در معرض آن قرار مي‌گيرند و بالا رفتن ميزان تولد فرزندان نامشروع اشاره كرد.

*مهاجرت معكوس: پديده مهاجرت معكوس در اسرائيل پديده‌اي است كه از زمان شروع انتفاضه دوم و به خصوص در سال‌ةاي اخير و طي دو جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه كه كمربند تهديدات امنيتي اسرائيل در شمال و جنوب كامل گشت، تشديد گشته است. يكي از ابعاد خطرناك اين پديده‌، مهاجرت نخبگان يا همان فرار مغزها و هم‌چنيني بدنه فعال جامعه اسرائيلي است.

*تبعيض سياسي اجتماعي: يهوديان مهاجر به سرزمين‌هاي اشغالي را مي‌توان به دو دسته يهوديان غربي (اشكنازي‌ها) و يهوديان شرقي (سفاردي‌ها) تقسيم كرد. موج اول و يا به تعبيري ديگر شهروندان درجه يك اسرائيل را يهوديان غربي تشكيل مي‌دهند از اين‌رو اين دسته از شهروندان كه غالبا يهوديان مهاجر از اروپاي غربي مي‌باشند بيشتر پست‌هاي كليدي و حساس را در اختيار دارند و يهوديان شرقي كه عمدتا مهاجران آسيايي آفريقايي و اروپاي شرقي هستند در رتبه بعدي براي رشد سياسي و در اختيار گرفتن مسئوليت‌ها قرار دارند. براساس گفتمان مدرنيستي صهيونيستي، يهوديان سفاردي داراي نقص تكاملي هستند. براساس اين گفتمان اشكنازي‌ها متمدن و مدرن هستند و سفاردي‌ها، اهل خرافه، سنتي و غيرمتمدن از اين رو حتي سفاردي‌ها به عنوان ابزار تحقق خواسته‌هاي اشكنازي‌ها نيز نگريسته مي‌شود.

*كاهش اميد به زندگي: جامعه اسرائيل به دليل اين كه دائما در شرايط امنيتي و پليسي به سر مي‌برد و هم‌‌چنين به دليل فشارهاي بالاي رواني ناشي از اين خطرات امنيتي محيطي و ضربات اقتصادي ناشي از جنگ‌ها و به ويژه دو جنگ 33 روزه و 22 روزه و در نتيجه افزايش نرخ بيكاري و تورم، اميد چنداني به آينده ندارد.

گست‌هاي سياسي
*بحران مشروطيت:رژيم غاصب صهيونيستي علي‌رغم تلاش فراواني كه نمود، تا در ميان افكار عمومي دنيا و دولت‌هاي منطقه و جهان به رسميت شناخته شود هنوز به عنوان رژيمي اشغالگر شناخته مي‌شود كه تشكيل آن مبتني بر زور و تجاوز و تحميل بوده است. و تنها كشور جهان است كه در موجوديت آن مناقشه است لازم به يادآوري است كه رژيم صهيونيستي هنوز فاقد يك قانون اساسي مدون و جامع است.

*منازعات حزبي: از آن جا كه احزاب در ساختار سياسي اسرائيل نقش اصلي را بازي مي‌كنند. فهم نحوه فعاليت آنها در تحليل شرايط سياسي اسرائيل نقش بسزايي دارد احزاب اصلي و صاحب رأي اسرائيل را مي‌توان به پنج حزب كار حزب موسوم به چپ، ليكود حزب راست افراطي، كاديما حزب راست ميانه‌رو، اسرائيل خانه ما حزب ملي‌گراي افراطي و شاس كه حزبي مذهبي مي‌باشد تقسيم كرد. به دليل اين كه اين احزاب از حيث آماري چندان برتري قابل توجهي بر يكديگر ندارند و هم‌چنين از رويكردهاي سياسي متفاوت و بعضا متعارضي برخوردارند مسئله انتخابات پارلماني و سپس تشكيل كابينه ائتلافي هميشه يكي از مهم‌ترين كشمكش‌ها و تضادهاي داخلي اسرائيل را تشكيل مي‌دهد در اين راستا حتي شيمون پرز رئيس جمهور فعلي نيز آينده محتوم اسرائيل را آينده‌اي شبيه به كشورهايي مانند يوگسلاوي و چكسلواكي دانست كه سرنوشتي جز تجزيه از درون را تجربه نكردند.

*افزايش بي‌اعتمادي مردم به رهبران: ريشه اين بي‌اعتمادي را مي‌توان در دو مسئله دانست اول اين كه رواج زياد فسادهاي مالي و اخلاقي در بين مسئولان عاملي بر افزايش اين بي‌اعتمادي گشته است. دوم اين كه نسل رهبران قوي و قابل اعتماد اسرائيل با مرگ آريل شارون از بين رفته‌اند و تقريبا بحران عدم وجود رهبران كاريزما و قابل اعتماد هر چه بيشتر اعتماد مردم را از مسئولان برداشته است.

*شكل‌گيري و گسترش پساصهيونيسم: واژه پست صهيونيسم يك اصطلاح سياسي است كه براي اولين بار “يوري رام “ جامعه‌شناس اسرائيلي به گروهي از نخبگان اسرائيل اطلاق كرد. اين واژه دو گروه را دربرمي‌گيرد: 1- مورخين جديد 2- جامعه‌شناسان منتقد.

تعبير پست صهيونيسم بر تمامي كساني اطلاق مي‌شود كه در كارهاي علمي و تحقيقاتي خود اعمال و اقدامات اسرائيل را از آغاز تاكنون مجددا مورد بررسي قرار داده و از آن انتقاد مي‌كنند. اين دو گروه پست صهيونيست به بازخواني تاريخ جعلي اسرائيل و هم‌چنين تحليل انتقادي جامعه صهيونيستي روي آوردند به طوري كه تصويرپردازي‌ غلط از تاريخ تشكيل اسرائيل كه بر اساس دروغ پردازي‌ها و مظلوم‌‌نمايي‌هاي مبتني بر منافع اسرائيل بود را زير سوال برده و هم‌چنين پرده‌هاي خوش‌بينانه از جامعه اسرائيل را كنار زده و به تحليل انتقادي جامعه صهيونيستي روي آوردند.

گسست‌هاي فرهنگي
*بحران هويت: اسرائيل به دليل اين كه هنوز نتوانسته است به دوران تثبيت خود برسد و دائما درگير كشمكش‌ها و ماجراجويي‌هاي گوناگون بوده است. هميشه با پديده مهاجرت معكوس و جايگزين مهاجران جديد مواجه بوده است از اين رو اين سياست فرهنگي باعث گرديده است تا شهروندان اسرائيلي تعريف دقيق از هويت يا كيستي خود نداشته باشند و امتداد و وابستگي‌هاي فرهنگي سابق و يا اميد به مهاجرت در آينده و هم‌چنين آينده مبهم و تيره و تار اسرائيل به آنها فرصت و يا انگيزه كافي براي پذيرفتن هويتي اسرائيلي را به مرحله تثبيت تعريف دقيق از اسرائيليت نتوانسته ارائه بدهد.

هم‌چنين كشمكش‌هاي تعريف يهوديت به عنوان قوم يا دين نيز بر شدت اين بحران افزوده است.

*چند پارگي فرهنگي: جامعه اسرائيل به دليل اين كه از كشورهاي مختلف جهان مهاجر پذيرفته است با توجه بحران هويتي كه در بالا به آن اشاره شد هنوز نتوانسته اين چندگانگي قوميتي فرهنگي را به وحدت برساند كه نتيجه طبيعي آن تبديل شدن جامعه اسرائيل به جامعه‌اي چندپاره است كه خود به عنوان تهديدي برجسته در تشديد واگرايي داخلي است.

گسست نظامي
*انصراف از خدمت در ارتش: از جمله مهم‌ترين عوامل اين پديده افزايش ميانگين امريكايي شدن و گرايش به سوي لذت و رفاه طلبي است. از ديگر عوامل رد خدمت نظام، درك سربازان از ميزان وحشي‌گري صهيونيست‌ها در مقابل فلسطيني‌هاست. اسرائيل هم‌چنين با پديده‌اي به نام جنبش انصراف از خدمت نظام روبروست اين جنبش در زماني كه جنبش مقاومت به اوج خود برسد، خطر واقعي عليه توان نظامي رژيم صهيونيستي به شمار مي‌آيد، چرا كه ارتش اسرائيل را از درون مسموم مي‌كند و موجب كاهش مشاركت در فعاليت‌هاي نظامي مي‌شود.

تهديد پذيري‌هاي اسرائيل
*تهديدات محيطي: اسرائيل از نگاه جغرافيايي سياسي از زمره كشورهاي ذره‌اي به حساب مي‌آيد كه از تهديدپذيري امنيتي بالا رنج مي‌برند. رژيم صهيونيستي در بدو تأسيس خود شعار تشكيل حكومت از نيل تا فرات را سر مي‌داد اما پس از عقب‌نشيني اسرائيل از جنوب لبنان در سال 2000 روند تنگ‌تر شدن دائره تهديدات امنيتي اين رژيم شدت يافت و هم‌چنين شكست‌هاي دوگانه اين رژيم در جنگ‌هاي 33 روزه و 22 روزه و عدم دستاوردي خاص در نابودي توان موشكي حزب‌الله و حماس به ويژه جنگ 22 روزه جنگ را به داخل مرزهاي سرزمين‌هاي اشغالي كشاند تا استراتژي امنيتي اسرائيل كه دفاع در عمق بود به شكست بيانجامد و اين خود آغازي بود بر تكميل كمربند تهديدات امنيتي شمال جنوب در اراضي اشغالي.

بدون شك بالا رفتن ميزان تهديدات اسرائيل به طور مستقيم بر مهاجرت معكوس، فرار سرمايه و نخبگان، كاهش نرخ و... تأثير مي‌گذارد كه خود عوامل بسيار مهمي در بحراني شدن اوضاع اقتصادي اسرائيل هستند.

*انزواي منطقه‌اي: رفتار وحشيانه اسرائيل باعث گرديده تا چهره‌اي منفور از اين رژيم ضدبشري در اذهان ملت‌هاي منطقه و جهان نقش بندد. از اين‌رو هيچ‌گاه اين رژيم نتوانسته براي خود جذابيت و گيرايي لازم به خصوص در سطح منقطه دست و پا نمايد همين مسئله باعث گرديده تا اسرائيل در سطح منطقه از انزواي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و حتي ورزشي رنج ببرد كه در صورت بالا رفتن هم‌گرايي كشورهاي اسلامي در افزايش ميزان انزواي منطقه‌اي اسرائيل و تحريم همه جانبه اسرائيل و حاميانش و قطع كامل روابط سياسي موجبات زوال اسرائيل را فراهم مي‌آيد.

*افزايش ميزان نفرت از اسرائيل در غرب: اسرائيل هميشه يكي از نقاط قوت خود را حمايت بي‌چون و چرا و همه جانبه غرب به ويژه آمريكا از خود مي‌دانسته كه اين حمايت يكي از عوامل بنيادي حفظ و استمرار اين رژيم استعمار ساخته بوده و خواهد بود. اما دو عامل باعث گرديده تا مسئله حمايت‌هاي غرب از اسرائيل دستخوش بازنگري شود. اول انزجار افكار عمومي غرب از اسرائيل دوم شريك جرم بودن غرب در جنايات اسرائيل و كاهش جذابيت خود و يا محكوميت اسرائيل را برگزينند. از اين رو يكي از جهت‌گيري‌هاي مبارزه با اسرائيل مي‌بايست تبديل كردن فرصت حمايت‌هاي غرب از اسرائيل به تهديدي براي اين رژيم باشد.

كيهان: تأديب تل آويو فقط در چند ساعت

«تأديب تل آويو فقط در چند ساعت»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي‌خوانيد؛درگيري چند ساعته ارتش لبنان با رژيم صهيونيستي كه در پي تجاوز آشكار صهيونيست ها به خاك لبنان به وقوع پيوست سوالات و گمانه زني هاي مختلفي را در بر داشته است.

از دو روز پيش كه اين اتفاق رخ داد بازتاب آن درصدر اخبار رسانه ها و مطبوعات كماكان رو به افزايش است.

در اين ميان، سوال كليدي اين است كه آيا اين رخداد از جنگ احتمالي در منطقه خبر مي دهد؟ آيا صهيونيست ها با حمله به روستاي العديسه در جنوب لبنان و شليك گلوله به يك پايگاه ارتش اين كشور، درصدد هستند تا شيپور جنگ را به صدا درآورند؟

اينكه پشت پرده تجاوز صهيونيست ها به مناطق مرزي لبنان چيست و آيا رژيم صهيونيستي قادر به تدارك يك جنگ نظامي هست يا نه؟ از ديگر سوالاتي است كه پيرامون اين مسئله وجود دارد.

اما قبل از ورود به بحث ناگزير بايد به صحنه اين درگيري نگريست. در اين ماجرا رسانه هاي غربي- و از جمله خبرگزاري رويترز وابسته به محافل صهيونيستي- به مانند هميشه به صحنه آمدند و دقايقي پس از درگيري با پيش دستي وانمود كردند كه شروع كننده درگيري و تنش ارتش لبنان بوده است!

اين ادعاي واهي در حالي است كه نظاميان صهيونيست تلاش مي كردند با قطع درختان داخل اراضي لبنان در منطقه العديسه دوربين هايي براي نظارت و جاسوسي نصب كنند و پس از مواجه شدن با نيروهاي نظامي لبنان بسوي يك پايگاه ارتش اين كشور در منطقه هجير واقع در وادي سلوكي گلوله شليك كردند.

بنابراين با توجه به موقعيت سوق الجيشي روستاي العديسه و همچنين پايگاه نظامي ارتش لبنان، آنچه در بدو امر به نظر مي رسد اين است كه نظاميان صهيونيست چشم طمع به تصرف العديسه و آن پايگاه نظامي داشتند.

با نگاه دقيق و موشكافانه به صحنه درگيري و در نظر داشتن تحولات منطقه اي و تحركات رژيم صهيونيستي در چندماه گذشته ذكر نكاتي دراين باره قابل اعتناست:
1- نظاميان صهيونيست در درگيري دو روز پيش با مقاومت ارتش لبنان روبرو شده و پاسخي دندان شكن دريافت كردند به نحوي كه پس از چند ساعت از شروع درگيري نظاميان صهيونيست از طريق بلندگو از ارتش لبنان درخواست آتش بس مي نمايند تا جنازه يك افسر اين رژيم و زخمي هاي خود را از كارزار جنگ بيرون كنند.

به نظر مي رسد رژيم صهيونيستي دراين درگيري به دنبال تست زدن توان نظامي ارتش لبنان و محك سربازان لبناني بود كه البته واكنش غيرمنتظره اي را دريافت كرد.
صهيونيست ها براي اولين بار پي بردند كه ارتش لبنان قادر است به قوت پاسخي در خور به جنايات و تجاوزات آنها بدهد.

رژيم صهيونيستي پس از جنگ 33 روزه 2006 با حزب الله لبنان و جنگ 22روزه 2008 با گروه هاي جهادي فلسطين اين بار در جنگي يك روزه مغلوب ارتش لبنان مي شود از همين روي، با توجه به اينكه درگيري دو روز پيش صهيونيست ها با ارتش لبنان- و نه حزب الله- بود و بيش از يك روز هم به درازا نكشيد نشان از آن دارد كه از يك طرف توان دفاعي اين رژيم كاهش يافته و از طرف ديگر با به صحنه آمدن ارتش لبنان در كنار حزب الله، توان و قدرت جريان مقاومت افزايش يافته است؛ اتفاقي كه صهيونيست ها آن را در ارزيابي هاي خود برآورد نكرده بودند و يا در پي ارزيابي و آزمون آن بودند.

2- شايد رژيم صهيونيستي به دنبال فشار محكوميت هاي بين المللي در جريان محاصره غزه و حمله به كاروان آزادي، در پي آن بود تا به نحوي پاي حزب الله را به جنگي ناخواسته باز كند، كه البته در درگيري دو روز پيش نتوانست از اين ترفند طرفي ببندد.

حزب الله با اشراف بر اوضاع و احوال به گستاخي و تجاوز رژيم صهيونيستي هشدار داد و با حمايت از ارتش كشورش، اين بار صبر كرد تا ارتش لبنان به تجاوزگري صهيونيست ها پاسخ قاطعي بدهد. اين در حالي است كه ناظران و تحليلگران با توجه به دو جنگ قبلي رژيم صهيونيستي طي 4 سال گذشته معتقدند اين رژيم در موقعيتي نيست كه بتواند جنگ جديدي را سر و سامان دهد. تحليل غالب كارشناسان اين است كه شايد طي روزهاي آينده اوضاع متشنج و ناآرام باشد اما اين مسئله سبب بروز جنگ از سوي اسرائيل نخواهد شد.

3- مقامات تل آويو با تجاوز به خاك لبنان، پازل اشتباهاتشان را تكميل كردند و در ادامه جنگ و محاصره غزه و حمله به ناوگان آزادي بار ديگر طي دو سال گذشته ماهيت تجاوزطلبانه شان را ناخواسته و براساس ارزيابي ها و تحليل هاي غلط به رخ افكار عمومي جهان كشيدند.

البته صهيونيست ها مي پنداشتند با به راه انداختن يك درگيري مرزي با ارتش لبنان به خواسته اوليه شان يعني انحراف افكار عمومي نسبت به سخنان اخير سيدحسن نصرالله دست مي يابند، چرا كه دبير كل حزب الله لبنان چندي پيش در سخناني افشاگرانه سناريوي جديد صهيونيست ها در خصوص اتهام حزب الله لبنان در ترور رفيق حريري را نقش برآب كرد.

اما خروجي اين درگيري نتيجه معكوسي داشت چون اولاً اين درگيري آنطور كه صهيونيست ها مي خواستند پيش نرفت و آنها بصورتي عجزآلود خواستار آتش بس شدند، ثانياً سيد حسن نصرالله سه شنبه شب در سخناني پس از اتمام درگيري ميان تل آويو و ارتش لبنان بار ديگر نسبت به توطئه صهيونيست ها كه سعي دارند از طريق يك رأي دادگاه به اصطلاح بين المللي حزب الله را به ترور حريري متهم نمايند، هشدار داد.

4- جالب اينجاست مقامات صهيونيستي درحالي تلاش داشتند كه با به راه انداختن يك درگيري مرزي با ارتش لبنان، اوضاع داخلي را به سود خودشان تغيير بدهند و از شرايط پرفشار خارجي رها شوند كه به محض پاسخ ارتش لبنان به تجاوزگري اين رژيم، ساكنان مناطق صهيونيست نشين در شمال سرزمين هاي اشغالي با مشاهده شليك موشك هاي لبنان از شدت ترس و رعب و وحشت به پناهگاه ها سرازير شدند و اوضاع بلبشويي در داخل سرزمين هاي اشغالي بوجود آورد اما در ديگر سو، مردم جنوب لبنان علي رغم خبر درگيري ارتش اين كشور با نظاميان صهيونيستي خود را آماده شنيدن سخنان سيدحسن نصرالله كرده بودند كه قرار بود در جشن چهارمين سالگرد پيروزي لبنان در جنگ 33 روزه سخنراني كند كه همين طور هم شد.

از بعد بيروني و فراتر از سرزمين هاي اشغالي هم اوضاع به زيان اسرائيل چرخش پيدا كرد و مقامات تل آويو نه تنها بر نفرت جهاني خود افزودند بلكه از سوي ديگر اتحاد حزب الله و ارتش لبنان آنطور به نمايش آمد كه نشان داد اسرائيلي ها در توطئه تفرقه و درگيري ميان گروه هاي لبناني و تضعيف نقش حزب الله ناكام مانده اند.

5- رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه 2006 قصد داشت «جريان مقاومت» را ترور نمايد و با حذف اين جريان آنچه كه «خاورميانه بزرگ» نام نهاده بود نشانه برود اما درگيري دو روز پيش نشان داد كه نه تنها جريان مقاومت حذف شدني نيست بلكه امروز ارتش لبنان مشي مقاومت را برگزيده و در كنار حزب الله، بيش از پيش اين توان و قدرت را يافته اند كه رژيم صهيونيستي را به چالش جدي و مضمحل كننده بكشانند.

دبيركل حزب الله نيز در سخنان دو روز پيش خود، افسران و نظاميان ارتش لبنان را برادران حزب الله در معناي انساني، و نمادي از كرامت لبناني ها در معناي ملي توصيف و تاكيد مي كند: «من با صراحت مي گويم در هر مكاني كه دشمن صهيونيستي به ارتش تجاوز كند و دست مقاومت به آن برسد، مقاومت كوتاه نخواهد آمد و دستي كه براي تجاوز به ارتش دراز شود را قطع خواهيم كرد.»

6- و بالاخره بايد گفت؛ رژيم صهيونيستي در باتلاقي از چالش ها و بحران ها دست و پا مي زند كه هر روز بيشتر در آن فرو مي رود و عنقريب است كه ملت هاي آزاده و مستقل در اقصي نقاط عالم، جهان پس از اسرائيل را تجربه كنند.

خيزش و خروش افكار عمومي دنيا عليه صهيونيست ها كه از پس از جنگ غزه هر روز بر دامنه آن افزوده مي شود، محكوميت هاي بين المللي سران كودك كش تل آويو كه از جمله گزارش قاضي گلدستون بر آن دلالت دارد، اختلافات داخلي مقامات صهيونيستي و احزاب آنها با يكديگر، بحران عدم مشروعيت رژيم صهيونيستي در صحنه تصميم گيري ها و معادلات منطقه اي و بين المللي، تمركز كشورها بر مسئله پرونده هسته اي اين رژيم كه در كنفرانس اخير بازنگري NPT 918 كشور نسبت به استانداردهاي دوگانه در اين باره و در اختيار داشتن كلاهك هاي هسته اي اسرائيل اعتراض كردند و... و همچنين از سوي ديگر، افزايش توانمندي جريان مقاومت و گسترش آن در ميان منطقه در برابر رژيم صهيونيستي باعث شده است تا همه اين موارد حكايت از آن داشته باشد كه رژيم به سوي فروپاشي و اضمحلال حركت مي كند.

و البته همه اينها ناشي از تفكر بيداري اسلامي و ايستادگي در برابر چپاولگري، غارت، افزون طلبي و زياده خواهي رژيم جعلي صهيونيستي است. احياي اين تفكر و ارائه راه حل محو رژيم صهيونيستي از جغرافياي جهان كه امروز افكار عمومي دنيا آن را به خوبي درك كرده و بر تحقق آن پافشاري مي كند مرهون امام خميني(ره) است كه همواره مي فرمودند؛ اين غده سرطاني بايد از بين برود.

اين نكته را هم بايد افزود كه توفيقات امروز حزب الله كه هر روز بيشتر و بيشتر مي شود به خاطر حركت در راه امام راحل عظيم الشأن است. از همين روي است كه در زيارتنامه شهيد سيدعباس موسوي دبيركل حزب الله لبنان مي خوانيم: «السلام عليك و علي من التزمت بنهجه و سرت علي هديه و اخلصت لولايته و احبك و احببته علي الامام الخميني العظيم».

مردم سالاري:نگراني ها را دشمني تلقي نکنيد

«نگراني ها را دشمني تلقي نکنيد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم سروش ارشاد است كه در آن مي‌خوانيد؛بالا خره بعد از مدت ها، خبر جديدي  در خصوص هدفمندکردن  يارانه ها از زبان محمود احمدي نژاد اعلا م شد. «واريز اولين قسط يارانه ها در مهر ماه» موضوعي بود که احمدي نژاد در سفر به همدان به آن اشاره کرد تا بدين ترتيب، منتظر اين اتفاق پرحاشيه باشيم. امادر اين ميان حمله احمدي نژاد به دولتمردان قبلي، جاي تامل بسيار دارد. «عده اي که زماني مي خواستند يارانه ها را حذف کنند، امروز مردم را از اين طرح مي ترسانند... در اين طرح هيچ چيز پنهاني نداريم...» اينها گوشه اي از مباحثي است که رئيس دولت به آن اشاره کرد.

اما در خصوص اين ديدگاه ها، چند نکته قابل ذکراست: اول آنکه همانطور که بارها مطرح شده اقتصاددان و سياستمداري را نمي توان يافت که موافق وضع کنوني تقسيم يارانه ها در کشور باشد و اتفاق نظر عمومي براي اصلا ح و چه بسا جراحي اقتصادي کشور وجود دارد. اما نگراني که وجود دارد و چه بسا دولتمردان گذشته نيز بر آن تاکيد جدي دارند، ايجاد زمينه سازي و بسترسازي مناسب براي اجراي اين طرح است.

نمي توان يک بيمار که نياز به جراحي دارد را بدون طي کردن مراحل پيش از عمل به يکباره جراحي کرد. چه بسا اين جراحي، تبعاتي در پي داشته باشد که جبران ناپذير باشد. لذا، نگراني کارشناسان غيرهمسو با دولت در اين است که بايد در روش اجرا دقت ها و کارشناسي هاي لا زم صورت گيرد. چرا که راه برگشت  در اين طرح و اعمال سياست آزمون و خطا، ضررهاي بسيار به همراه خواهد داشت.

دوم آنکه درحالي که احمدي نژاد از اين که «در اين طرح هيچ چيز پنهاني نداريم» سخن به ميان مي آورد، اما در عمل حتي از زبان دولتمردان شنيده مي شود که هنوز تصوير مشخصي از آن چه قرار است اتفاق بيفتد وجود  ندارد. رئيس بانک مرکزي پيش از اين  در اتاق بازرگاني ايران گفته بود که چون نمي دانيم پس از اجراي هدفمند کردن يارانه ها چه خواهد شد، تورم نيز قابل پيش بيني نيست.

از اين دست اظهار نظرها توسط دولتمردان رده بالا  بسيار وجود دارد. سوم آن که همه نگراني کارشناسان غير همسو با دولت در اين است که دولت با تورم وگراني پس از هدفمند کردن يارانه ها چه خواهد کرد؟ چرا که اگر قيمت ها بالا  برود شاهد تورم چسبنده خواهيم بود که ديگر حتي با تعليق اجراي هدفمند کردن نيز قيمت ها قابل کنترل نخواهد بود.

حال چرا بايد نسبت به نگراني هايي که وجوددارد اين گونه واکنش نشان داده شود؟ تورم وگراني بيش از آن که بر طبقه بالا ي جامعه تاثير بگذارد طبقه ضعيف و متوسط را تحت ردشعاع خود قرار مي دهد لذا دولت بهتر است نگراني را مخالفت تلقي نکند و در خصوص اين طرح که با زندگي همه مردم مرتبط است،نگاه بازتري داشته باشد.

رسالت:مولفه‌هاي بازدارندگي

«مولفه‌هاي بازدارندگي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛رئيس جمهور روز گذشته در اجتماع با شکوه مردم همدان با تاکيد بر اينکه ايران اهل گفتگويي است که بر پايه عدالت و احترام باشد، خطاب به آمريکاييها گفت: “اگر خيال مي کنيد با بلند کردن چماق مي توانيد امتيازي از ملت ايران بگيريد، بدانيد اين ملت با منطق خود و ايمان و همبستگي خود صدها چماق را بر سرتان خرد خواهد کرد.” قاطعيت احمدي نژاد که مظهر اقتدار و اطمينان ملت ايران در برابر زورگويان بين المللي است ناشي از مجموعه اي از تصميمات و اقدامات براي پيشگيري از رفتار خصمانه دشمن توسط نظام مقدس جمهوري اسلامي است که ذيل بخشهايي از استراتژي بازدارندگي ايران تعريف مي شود. امروزه بازدارندگي که قدمتي به طول پيدايش دولت ها دارد از حوزه سخت افزاري نظامي به حوزه هاي نرم افزاري ديگر، مثل مسائل سياسي و اقتصادي نيز سرايت کرده است.

رئيس جمهور روز گذشته در اجتماع با شکوه مردم همدان با تاکيد بر اينکه ايران اهل گفتگويي است که بر پايه عدالت و احترام باشد، خطاب به آمريکاييها گفت: “اگر خيال مي کنيد با بلند کردن چماق مي توانيد امتيازي از ملت ايران بگيريد، بدانيد اين ملت با منطق خود و ايمان و همبستگي خود صدها چماق را بر سرتان خرد خواهد کرد.”
قاطعيت احمدي نژاد که مظهر اقتدار و اطمينان ملت ايران در برابر زورگويان بين المللي است ناشي از مجموعه اي از تصميمات و اقدامات براي پيشگيري از رفتار خصمانه دشمن توسط نظام مقدس جمهوري اسلامي است که ذيل بخشهايي از استراتژي بازدارندگي ايران تعريف مي شود.

امروزه بازدارندگي که قدمتي به طول پيدايش دولت ها دارد از حوزه سخت افزاري نظامي به حوزه هاي نرم افزاري ديگر، مثل مسائل سياسي و اقتصادي نيز سرايت کرده است.

استراتژي بازدارندگي در نظام جمهوري اسلامي ايران از بدو پيروزي انقلاب اسلامي علاوه بر ويژگي هاي عمومي از اختصاصات نرم افزاري و سخت افزاري نيز برخوردار است که به مراتب از قدرت بازدارندگي سلاح هاي هسته اي تاثيرگذارتر است.

قدرت بازدارندگي نظام اسلامي طي31  سال گذشته باعث شده است تا با افزايش هزينه بر محاسبات استراتژيک دشمن کمتر قدرتي توان مقابله و يا دست اندازي به گوشه اي از خاک ايران را داشته باشد و نظام مقدس جمهوري اسلامي با اتکا به  مولفه هاي بازدارندگي خود پاسبان امين و مقتدري براي دفاع از مام ميهن بوده است. اگر چه تهديدات اخير آمريکايي ها غير عملياتي و  بيشتر در قالب يک جنگ رواني و تبليغاتي قابل تحليل است اما شايسته به نظر مي رسد در ذيل به برخي از اين مولفه ها که مانع از هر گونه تجاوز احتمالي و يا سوء رفتار دشمنان انقلاب مي شود، نظري بي افکنيم.
 
1  - نشاط مردمي و اميد به آينده
يکي از اختصاصات جوامع ايماني نشاط عمومي و اميد به آينده است. ملت هاي مومن به عنايت هاي پروردگار عالميان همواره اميدوار هستند و وعده حق را صادق مي دانند. انقلاب اسلامي نيز از جنس اميد و انتظار است. طي31  سال گذشته همين روحيه اميد پشت بادبان کشتي انقلاب دميده است و حرکت ملت را روز به روز توفنده تر از گذشته کرده است. اميد به آينده موتور محرک انقلاب اسلامي و راز ماندگاري آن است. اميد به آينده يعني قانع نبودن به وضع موجود، باور به آينده مطلوب و تلاش براي تحقق چشم انداز روشن. وظيفه صيانت از اين سرمايه اجتماعي به طور مستقيم متوجه نخبگان سياسي، رسانه ها و مردم است.  امروز فضاي عمومي جامعه بيشتر از هر زمان ديگر نيازمند اميد بخشي و تقويت عواملي است که موجب نشاط عمومي مي شود. مديريت عالمانه اين تحولات در گرو آگاهي بخشي به جامعه و تقويت روحيه اميد به آينده است. هر گونه القاي ياس و ناميدي به مردم آب ريختن به آسياب دشمن و بازي در زمين آمريکايي ها و صهيونيست هاست. به خصوص که جنس تهديدات اخير بيشتر فضاسازي و تبليغاتي است.

2  - وحدت کلمه مسئولان نظام ذيل رهبري داهيانه ولايت فقيه
يکي ديگر از مولفه هاي سياسي بازدارندگي نظام جمهوري اسلامي وحدت کلمه دولت، مجلس، قوه قضائيه و پايان دادن به برخي اختلافات محتمل و سطحي ذيل هدايت هاي مقام معظم رهبري در مواقع حساس است. طي سه دهه گذشته هر جا کشور در وضعيتي حساس قرار گرفته نقش محوري ولي فقيه کارگشا بوده و مانع از اختلاف نظرات مسئولان در نحوه برخورد و مديريت بحران شده است. دشمن چند سال است با دامن زدن به منازعات سياسي درون گروهي و برون گروهي نخبگان سياسي سعي دارد موجبات غفلت برخي از مسئولان کشور را از مسائل اصلي فراهم کند و آنها را به موضوعات فرعي مشغول نمايد.
 هدف وانمود کردن تصويري پر تلاطم و ملتهب از ايران در افکار عمومي دنياست تا ضمن آماده سازي شرايط براي هر نوع اقدام غير متعارف آنها نان خود را در تنور اين اختلافات بپزند. ناسازگاري در مديريت کلان جامعه مهمترين عامل هدر رفتن منابع مادي و معنوي در کشور و برداشت هاي خام دشمن از وضعيت داخلي مي شود.

3 - محاسبات نادرست دشمن از وضعيت داخلي
در تئوري هاي بازدارندگي يکي از مسائل اصلي برداشت طرف متخاصم از وضعيت عمومي حاکم بر جامعه است. نبرد نرم دشمن نيز که با هدف اشغال افکار عمومي ملت ايران يک سلسله اقدامات مرتبط به يکديگر در حوزه هاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، رسانه اي را در بر مي گيرد وضعي مشابه با آرايش نظامي دشمنان انقلاب در8سال جنگ تحميلي دارد. در دشمن و دشمني هايش تغييري حاصل نشده است. دشمنان انقلاب همان آمريکا، انگليس و چند کشور اروپايي هستند که آن روز بمب و اسلحه به صدام مي فروختند و امروز ايران را تهديد به تصويب قطعنامه و حتي بي شرمانه تر، تهديد به حمله هسته اي مي کنند.خطاي تحليلي دشمن اينجاست که خيالباف است و تصور مي کند پس از حوادث مرتبط با انتخابات رياست جمهوري سال گذشته افکار عمومي را دربست اشغال کرده است. اين در حالي است که افکار عمومي نه تنها در اختيار دشمن نيست بلکه مردم با احساس خطر درباره انقلاب نسبت به توطئه هاي دشمن آگاه تر شده اند و مصمم تر از گذشته براي دفاع از انقلاب در صحنه حاضر هستند.

4  - توان سخت افزاري برتر
  تحولات عظيم نرم افزاري و سخت افزاري که در صنايع دفاعي و موشکي، ارتش و  سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پس از انقلاب اسلامي رخ داده امروز کشور را در راس معادلات نظامي منطقه قرار داده است. جمهوري اسلامي به صراحت و بدون تعارف اعلام کرده در صورت کوچکترين تحرک نظامي عليه ايران، منافع آمريکا در فواصل مختلف مکاني مورد هدف موشک هاي ميانبرد و دوربرد قرار خواهد گرفت. هزينه حمله به ايران براي دولتمردان آمريکايي غير قابل تصور است. دولت آمريکا با پي ريزي يک جنگ رواني در صدد است با القاي فضاي بحران قدرت تصميم گيري صحيح را از مسئولان ايراني سلب کند غافل از اينکه با افشاگري احمدي نژاد و ساير مسئولان کشور حتي جمهوري اسلامي براي عمليات هايي خارج از مرزها آماده شده است و هيچ راه گريزي براي تجاوزگران به خاک ايران نخواهد بود. دوران بزن دررو تمام شده است هر خطاي احتمالي تاوان سنگيني در پي خواهد داشت.

تهران امروز:عزت، شرط اول سياست خارجي

«عزت، شرط اول سياست خارجي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم حسين رضايي است كه در آن مي‌خوايد؛سخنان چند باره محمود احمدي‌نژاد رئيس جمهور براي گفت‌وگوي مستقيم با رئيس‌جمهور آمريكا و پاسخ منفي كاخ سفيد به اين درخواست، اين سوال اساسي را ايجاد كرده است كه مبناي كارشناسي پيشنهاد رئيس جمهور چيست و چرا در شرايطي كه آمريكا به پرچمدار تحريم‌ها عليه ايران تبديل شده است و از سوي ديگر قدرت نظامي خود را به رخ مي‌كشاند و فرمانده ارشد اين كشور از وجود نقشه‌ها براي حمله به ايران سخن مي‌گويد اما در همان حال هم عالي‌ترين مقام اجرايي كشور از يك تريبون عمومي از آمادگي براي گفت‌وگو با رئيس جمهور چنين كشوري سخن گويد؟

جالب‌تر اينكه رئيس جمهور ايران خود تاكيد دارد كه براي بار چندم است كه خواستار گفت‌وگو با روساي جمهور آمريكا از بوش تا اوباما بوده است و البته درخواست‌هاي او هم يا بدون پاسخ مانده يا از سوي طرف مقابل پذيرفته نشده است. رئيس‌جمهور هر چند خواسته خود را در قالب مناظره يا گفت‌وگوي رو در ‌رو با رئيس‌جمهور آمريكا و در حضور رسانه‌ها مطرح مي‌كند اما در عرف ديپلماتيك معناي سخنان رئيس‌جمهور چيزي جز درخواست رسمي از سوي عالي‌ترين مقام اجرايي كشور براي گفت‌وگو با طرف مقابل يعني آمريكايي‌ها به دست نمي‌آيد.

از همين رو مقامات آمريكايي هم از اين فرصت استفاده كرده و با ژستي ديپلماتيك درخواست رئيس‌جمهور ايران را براي گفت‌وگو رد مي‌كنند و در عين حال از ايران مي‌خواهند پاي ميز مذاكرات هسته‌اي بنشيند. نحوه بيان مقامات كاخ سفيد جز با انگيزه تحقير بر زبان نيامده است و در همان حال هم رسانه‌هاي بين‌المللي تيتر مي‌زنند كه آمريكا درخواست گفت‌وگوي رئيس جمهور ايران را رد كرد.

حال سوال اين است كه مبناي دولت براي پيشنهادي كه نوع واكنش مقامات آمريكايي به آن هم قابل تشخيص بود، چيست؟ حفظ پرستيژ ديپلماتيك كشور در عرصه بين‌الملل كه در ترجمان سياست خارجي ما از ان تحت عنوان «عزت» ياد مي‌شود، يكي از وظايف و تكاليف اصلي دولت است. اين براي بار چندم است كه رئيس جمهور محترم آزموده را دوباره مي‌آزمايد.

از آن مهم‌تر درخواست گفت‌وگو يا به قول رئيس جمهور مناظره در حضور رسانه‌ها با رئيس‌جمهور كشوري كه عملا و علنا شمشير آخته تحريم و پنجه تبليغاتي تهديد نظامي عليه ايران را به كار گرفته است، چه تاثيري مي‌تواند داشته باشد؟ آيا غير از اين است كه زمينه بهره‌برداري تبليغاتي براي طرف مقابل را فراهم كرده‌ايم تا در برابر دوربين رسانه‌ها ژست ديپلماتيك بگيرد و درخواست رئيس جمهور ايران را ناشي از تاثير تحريم‌ها و نوعي عقب‌نشيني جلوه دهد؟

جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛گويي صداي روح نواز و دلنشين پيامبر خاتم در آخرين جمعه ماه شعبان سال دوم هجري از مسجد شهر مدينه به گوش مي‌رسد كه مسلمانان را مخاطب قرار داده و مي‌فرمايند: "اي مردم! همانا ماه رحمت و مغفرت خدا به شما روي آورده است، پس آنرا به تنگي در آغوش بگيريد و از نعمات و بركات اين ماه ضيافت الهي استفاده كنيد..." ما نيز در روزهاي پاياني ماه شعبان المعظم كه ماه منسوب به سيدالانبيا است، پنجره دل را به سوي ماه نيايش باز مي‌كنيم و با حركت به سوي كتاب آسماني قرآن، دلهاي پژمرده را با كلام پروردگار، بهاري مي‌نمائيم.

آخرين هفته ماه شعبان سپري مي‌شود و هفته آينده، ميهمان خدا خواهيم بود، لذا از ذات كبريايي مسئلت مي‌نمائيم روزي‌مان كند كه با رعايت تمام جوانب در اين ضيافت الهي بر سر سفره رمضان الكريم حاضر شويم و خود را مخاطب فرمايش پيامبر در آستانه ماه صيام بدانيم.

در هفته جاري موضوع تخلف دولت و عدم ابلاغ و اجراي مصوبات قانوني مجلس كه به تأييد شوراي نگهبان نيز رسيده و بايد از سوي رئيس‌جمهور اجرايي شود، محل مناقشه قرار گرفت و به شدت مورد اعتراض رئيس مجلس واقع شد. چندي است كه عدم تمكين دولت نسبت به اجراي قوانين و سرباز زدن از عمل به مصوبات مجلس و به عبارت دقيق‌تر در پيش گرفتن مواضع اجتهادي در مقابل نصوص قانوني، روابط بين دو قوه موثر كشور را تحت تاثير قرار داده و اين درحاليست كه فضاي عمومي و بين‌المللي به شدت حساس بوده و ضرورت همگرايي مسئولين نظام بيش از هر وقت ديگري احساس مي‌شود.

متاسفانه عدم اجرا و ابلاغ مصوبات قانوني مجلس از قبيل كمك مالي به توسعه مترو و تجميع برگزاري انتخابات رياست جمهوري و شوراها به نقطه‌اي رسيده كه رئيس مجلس بالاجبار، شخصاً آنها را ابلاغ كرده و تذكر داد درصورت تداوم تخلفات دولت، مجلس وظايف قانوني خود را انجام خواهد داد. قطعاً ادامه چنين وضعيتي مي‌تواند به كشمكش‌هايي بيانجامد كه در شرايط حساس كنوني هرگز به نفع منافع ملي نخواهد بود.

در اين هفته در راستاي تشديد سياست ضد ايراني كاخ سفيد و تنگ‌تر كردن دايره فشار، تحريم، تهديد و ارعاب عليه ملت ايران از سوي استكبار جهاني، رئيس ستاد ارتش آمريكا نيز در اظهاراتي تهديدآميز اعلام كرد واشنگتن طرح حمله نظامي به ايران را در اختيار دارد ولي در عين حال اذعان نمود كه چشم‌انداز حمله عليه ايران بسيار نگران كننده است.

اين اظهارات درحالي از سوي بالاترين مقام نظامي آمريكا عنوان شد كه آمريكائيها به قطعنامه چهارم تحريم شوراي امنيت عليه ايران كه توسط خود آنها ارائه شده بود بسنده نكرده و در اقدامي خصمانه، تحريم‌هاي يكجانبه و فراقانوني ديگري را عليه ايران به تصويب رسانده بودند. با توجه به اين حركتهاي سياسي و تحريمي و تكميل شدن زنجيره پيچيده خصومت‌هاي مقامات آمريكايي عليه ايران با انجام تهديدات نظامي مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه بايد با هوشياري و آمادگي بيشتري با موج‌هايي كه به سوي جمهوري اسلامي ايران روان هستند مقابله كرد و تدبير و هماهنگي سرلوحه سخنان و تصميم گيريهاي مسئولين در سطوح مختلف قرار گيرد.

اين هفته در حوزه مسائل خارجي، شاهد وقوع چند رخداد مهم بوديم. در لبنان، محافل صهيونيستي با همراهي حكام مرتجع عرب جنجال دوباره‌اي پيرامون موضوع ترور رفيق حريري نخست‌وزير اسبق لبنان، با هدف ضربه زدن به مقاومت اسلامي لبنان آغاز كردند.

صهيونيستها از همان ابتداي وقوع حادثه ترور رفيق حريري در 6 سال قبل، كوشيدند با اين حربه، بيشترين ضربه را به جبهه ضد صهيونيستي در لبنان وارد كنند و نهايت بهره‌برداري را از آب گل‌آلودي كه خود عامل ايجاد آن بوده‌اند، بكنند. همان هنگام شخصيتهاي سياسي مستقل و ناظران بين‌المللي منصف، ترور حريري را كار خود صهيونيستها دانستند و اكنون پس از گذشت 6 سال و تلاش‌هاي گسترده‌اي كه صهيونيستها براي سوء‌استفاده از اين حادثه براي پياده كردن اهداف خود به عمل آورده‌اند، اين ظن تبديل به يقين شده است كه دستگاه جاسوسي رژيم صهيونيستي، عامل اصلي قتل حريري است. اصلي‌ترين دشمن رژيم صهيونيستي درحال حاضر جبهه مبارزان اسلامي است كه در لبنان،‌ حزب الله، طلايه‌دار آن است و تاكنون ضربات كمرشكني را به رژيم صهيونيستي وارد كرده است.

وارد كردن ضربات كاري و انجام عمليات متهورانه عليه اشغالگران صهيونيست كه در سال 1379 منجر به فرار خفت بار صهيونيستها از جنوب لبنان شد و متعاقب آن، شكست دادن صهيونيستها در جنگ 33 روزه سال 1385، رژيم صهيونيستي و حاميان بين‌المللي شان را به شدت تحقير كرد و آنها را به مثابه ماري زخم خورده به تكاپو انداخت تا به دنبال انتقام باشند. به زعم صهيونيستها، ترور حريري كه اختلافاتي سياسي با سوريه، از متحدين حزب الله لبنان، داشت مي‌توانست دستاويزي باشد براي قلع و قمع حزب الله و ترور حريري توسط موساد با همين پيش فرض و ارزيابي انجام شد.

اكنون بار ديگر بهره‌برداري سياسي از موضوع قتل حريري در دستور كار صهيونيستها قرار گرفته و تاسف بار اينكه برخي محافل عربي نيز ذليلانه عامل و مباشر صهيونيستها براي اجراي توطئه‌شان شده‌اند. اجلاس سه جانبه هفته جاري با شركت پادشاه عربستان، روساي جمهور سوريه و لبنان در همين راستا قرار داشت. با اينحال با موضع گيري قاطع و ضد صهيونيستي بشار اسد، صهيونيستها در گرفتن نتيجه مقصود از اجلاس بيروت ناكام ماندند و اين تحولات، نقشه تازه محافل صهيونيستي عليه حزب الله را در آستانه شكست كامل قرار داده است.

اين هفته، همچنين ارتش اسرائيل حمله وحشيانه‌اي را عليه مواضع ارتش لبنان انجام داد كه منجر به شهادت سه سرباز لبناني و زخمي شدن تعداد ديگري شد. صهيونيستها از موضع گيري اخير مقامات دولت لبنان در حمايت از مقاومت اسلامي خشمگين هستند و اينگونه اقدامات مذبوحانه را بايد ناشي از عصبانيت آنها از موضع متحد ضد صهيونيستي در لبنان دانست.

همزمان، ارتش صهيونيستي حملات ددمنشانه‌اي نيز به غزه صورت داد كه به خاك و خون كشيده شدن شماري از ساكنان اين منطقه منجر شد. دور تازه آتش افروزي صهيونيستها در لبنان و فلسطين و گستاخ‌تر شدن اين رژيم را بايد با اقدامات منفعلانه و تحركات خيانت بار جبهه حاكمان عرب به خصوص تصميم اخير دولت‌هاي عربي در اجلاس قاهره مرتبط دانست. وزراي خارجه عرب در اجلاس قاهره، تسليم دستور و ديكته كاخ سفيد شدند و با مذاكرات مستقيم اعراب با رژيم صهيونيستي موافقت كردند.

قبول مذاكره با رژيم صهيونيستي از سوي دولتهاي عرب در مقطع كنوني و درحاليكه كابينه حاكم بر رژيم صهيونيستي از شرورترين و افراطي‌ترين كابينه‌هاي تاريخ اين رژيم محسوب مي‌شود و آشكارا اعلام كرده است هيچ حقي را براي اعراب و فلسطيني‌ها به رسميت نمي‌شناسد، خدمت به دشمنان ملت فلسطين و اعطاي امتيازي بزرگ به صهيونيستها محسوب مي‌شود. در حاليكه بنيامين نتانياهو نخست‌وزير جنايتكار رژيم صهيونيستي علناً اعلام كرده است هيچ امتيازي را به اعراب نخواهد داد معلوم نيست دولتهاي عرب شركت كننده در اجلاس قاهره از پذيرش مذاكره با اين صهيونيست به دنبال چه هدفي هستند.

تنها موضوعي كه به ذهن متبادر مي‌شود اين است كه اين دسته از اعراب، مرعوب تهديدها و تشرهاي واشنگتن و ديگر دولتهاي غربي متحد رژيم صهيونيستي شده و به اين ننگ‌ها تن مي‌دهند. نكته اصلي، همان است كه خالد مشعل، از مسئولان حماس به آن اشاره كرد و آن نبود رهبريت قدرتمند در ميان اعراب است. قطعاً اگر اين نقيصه بزرگ مرتفع مي‌شد امروزه جهان شاهد اين همه انفعال در ميان جوامع اسلامي و عربي و جولان صهيونيستها در منطقه نبود.

هفته جاري همچنين در مسائل افغانستان تحولات جديدي به وقوع پيوست. خشم افغاني‌ها از كشتار بي رويه غيرنظاميان و همچنين افزايش بي سابقه شمار تلفات اشغالگران از جمله رخدادهاي تازه در اين كشور بودند. در پي كشته شدن روزمره شهروندان در حملات اشغالگران كه به بهانه مبارزه با شورشيان طالبان و القاعده صورت مي‌گيرد روز يك شنبه هفته جاري دهها نفر در مقابل سفارت آمريكا در كابل تجمع كردند و عليه آمريكا و ساير اشغالگران شعار دادند. در همين حال، حامد كرزاي نيز براي دور ماندن از اعتراضات افكار عمومي افغانستان، به منتقدين پيوست و ناتو را عامل كشتار شهروندان افغاني خواند.

از زمان اشغال غيرقانوني افغانستان توسط آمريكا و متحدين غربيش تاكنون هزاران نفر از مردم افغانستان قرباني جنگ قدرت بين استعمارگران غربي و گروههاي افراطي داخلي افغانستان شده‌اند.

در هفته جاري تعداد ديگري از نيروهاي ناتو در افغانستان كشته شدند. روند افزايش تلفات اشغالگران در افغانستان، هم اكنون بزرگترين معضل نيروهاي خارجي مستقر در افغانستان شده است و افكار عمومي كشورهاي عضو ناتو به شدت عليه ادامه حضور بي حاصل در افغانستان برانگيخته مي‌شود. هلند نيز اين هفته اعلام كرد نيروهايش را به زودي از افغانستان خارج مي‌سازد اين درحالي است كه ناتو از اعضايش خواسته است نيروهاي بيشتري به افغانستان اعزام كنند. 
 
آفرينش:پذيرش فرهنگ نقد در کشور

«پذيرش فرهنگ نقد در کشور»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛نقد را مي توان به معناي جداسازي ناتواني ها و سستي ها از توانايي ها وتلاش و سعي در راه از بين بردن کاستي ها ونواقص و يا کم کردن آنها دانست.در اين راستا نقد ،نقد پذيري وفرهنگ انتقاد همواره از، جايگاه ويژه و با اهميتي در ميان کشورهاي توسعه يافته داشته و دارد و حتي بسياري از بزرگان ديني وملي ما نيز بر اهميت آن در زندگي تاکيد کرده‌اند.

در اين بين  وجود فرهنگ نقد به نوبه خود باعث وسبب بيداري  روشن سازي و آگاه سازي جامعه و مقامات دولتي بوده  و با برخورداري از چنين ساز وکاري، بخش هاي گوناگون شامل اقتصاد، سياست، صنعت، قوانين و... تحت تاثير خود قرار داده و با بازتوليدي سازنده و جهشي و پويشي رو به تعالي رشد اين بخش ها را سبب مي شود.

در اين بين در واقع  هدف از نقد پاره کردن افکار و آرامش جامعه و مردم و دولت نيست، بلکه در کنار احترام و ارج نهادن به کار وفعاليت هاي  مثبت ديگران با يادآوري مشکلات و نارواها مي کوشد راه را بر افزايش تحرک، پويايي و شفاف شدن جامعه هموارتر سازدو جامعه ودولت  را به سوي پيشرفت رهنمون کند. البته بايد گفت که نقد نيازمند بايسته هاو الزاماتي نظير وجود روحيه صبر و،توجه به اصل رواداري و دادن حق اظهارنظر به ديگران، براساس انصاف بدور از  عيب جويي و...دارد الزاماتي که بايد مشخص کند که به دليل تخريب طرف ديگر نقد نمي کند بلکه نيت او خيرخواهانه و با توجه به معيار هايي اخلاقي وپذيرفته شده  است .

در حقيقت در همه جوامع تا اندازه اي موضوع نقد و اعتراض وجود دارد اما در واقع جوامعي موفق تر هستند که بتوانند ضمن وجود فضاي نقد ونقدپذيري براي شنيدن اعتراضات و پاسخ منطقي به آن از تحمل لازم  برخوردار باشند و در صدد اصلاح کاستي هاو مشکلات باشند.

در اين حال از آنجا که کشور ما ايران  يک کشوري  در حال توسعه و در حال گذر  از سنت به مدرنيته  است نقد منصفانه و درست در حوزه هاي گوناگون اقتصادي سياسي وفرهنگي پويايي و سرعت دگرگوني هاي  مثبت وسازنده  را  هم در حوزه فردي و هم  درحوزه اجتماعي وسعت بخشيده وبيشتر مي کند.

اين در حالي است که بنا به دلايل متعددي در سطوح فردي و دولتي و اجتماعي جامعه ما چندان روحيه نقدپذيري و فرهنگ پذيرش نقد وجود ندارد و فورا با نگاهي منفي به نقد نگريسته و در نتيجه بلافاصله در مقابل نقد موضع مي گيرند. در حالي که نقد همواره فرصتي براي رشد بوده است تا تهديد براي افراد اجتماع يا دولت .

در واقع در نبود نقد جامعه به سکون و رکود مي رسد و سطوح گوناگون آن چون با نگاهي آسيب شناسانه نگريسته نمي شود بر اين انديشه خواهد بود که نقطه ضعفي ندارد لذا اهميتي به پيشرفت و توسعه و پويايي خود نمي دهد و همين انديشه در حقيقت موجب رکود در حوزه ها ي گوناگون مي شود در اين حال است که در نبود فرصت نقد شناخت مشکلات  ازبين رفته و عملا تبديل به تهديد و وارد آمدن خسارات بيشمار  مي شود .

دنياي اقتصاد:ناسازگاري زماني در سياست‌هاي پولي

«ناسازگاري زماني در سياست‌هاي پولي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دكتر احمد يزدان‌پناه است كه در آن مي‌خوانيد؛اينكه سياست‌هاي پولي را بر مبناي يك «قاعده» بنا كنيم يا بر مبناي «مصلحت» بحث بسيار مهمي است.

يكي از مزاياي نظريه فريدمن براي قاعده‌مندي سياست‌ پولي آن است كه بنگاه‌ها، كارگران و كارمندان و مصرف‌كنندگان قادر خواهند بود، انتظارات آتي خود را در مقابل سياست‌هاي پولي بانك مركزي و مقامات پولي كشور شكل دهند. در سال 1977 كيدلند و پرسكات دو اقتصاددان برنده نوبل مفهوم «ناسازگاري زماني» را مطرح كرد‌ند. ايده اصلي آن است كه سياست‌گذاران مصلحت‌گرا بنا بر تشخيص خود در مورد سياست‌ A تصميم مي‌گيرند و آن را به اجرا مي‌گذارند.

به‌زعم آنها آن سياست در زمان خود بهينه و بهترين است، از طرف ديگر، تصميم‌گيران غيردولتي (مردم)، كم و كيف مصرف، سرمايه‌گذاري و عرضه نيروي كار خود را برپايه آن تصميم‌ دولت و مقامات پولي كشور شكل مي‌دهند. با وجود اين، وقتي مردم تصميم‌سازي كردند، ممكن است سياست A ديگر بهينه نباشد و سياست‌گذاران به سياست B متوسل شده باشند.

اين تغيير موضع دولتمردان، انتظارات بنگاه‌ها و مصرف‌كنندگان و نيروي كار را كه مبناي تصميم‌گيري‌ آنها است بي‌اعتبار مي‌سازد. يك مثال از دنياي معلمي: اساتيد دوست دارند دانشجويان با جديت و علاقه مطالب آنها را بياموزند، اما از گرفتن امتحان و تصحيح اوراق دل خوشي ندارند. «ناسازگاري زماني» وقتي رخ مي‌دهد كه استادي اعلام كند امتحان سختي پيش روي دانشجويان است.

دانشجويان در پاسخ به اين سياست A با جديت تمام آن درس را مي‌خوانند، حال اگر استاد مزبور قبل از تاريخ امتحان اعلام كند كه امتحان آن درس منتفي است (اعلام سياستB)، فكر مي‌كنيد دانشجويان ترم آينده براي اعتبار حرف آن استاد در مورد امتحان چه فكر مي‌كنند؟
در اقتصاد كلان، مصاديق ناسازگاري زماني را در مواردي چون بده- بستان يا مصالحه بين تورم و بيكاري يعني منحني فيليپس مي‌توان يافت. با يك نرخ معين از بيكاري (مثلا 13 درصد)، نرخ تورم در عمل، به شرط اينكه نرخ انتظاري مردم از تورم پايين باشد، پايين خواهد بود.

اين امر به بانك مركزي و مقامات پولي اين انگيزه را مي‌دهد كه سياست A را براي كاهش نرخ تورم به مردم قول دهند، اما با كاهش انتظارات تورمي بانك مركزي اغوا و وسوسه مي‌شود تا با سياست‌ تحريكي پولي نرخ بيكاري را در جامعه پايين آورد؛ حتي اگر، اين سياست جديد تورم را بالا برد و به انتظارات بنگاه‌ها و نيروي كار و مصرف‌كنندگان در مورد روند كاهشي تورم خدشه‌ وارد نمايد.

عبرت‌آموزي از «ناسازگاري زماني» آن است كه به طور متوسط، اگر بخش غيردولتي اقتصاد بدانند و باور كنند كه بانك مركزي به سياستي محكم در هدف‌گذاري تورم وفادار است، «عملكرد اقتصادي» جامعه بهتر خواهد شد. اين باور مردم كه مقامات پولي، ‌مصلحتي به معني سليقه‌اي عمل نمي‌كنند و مصالح كوتاه مدت، آنها را از منافع بلندمدت غافل نمي‌‌نمايد، موجب مي‌شود تا انتظارات تورمي فروكش كند و نرخ تورم نيز در عمل با توجه به سطح معيني از نرخ بيكاري به روند كاهشي خود ادامه دهد. وسوسه انحراف از اولويت هدفگذاري كاهش تورم براي سياست‌ پولي ما اگر سم نباشد نوشدارو نيست. از شوراي پول و اعتبار انتظار مي‌رود؛ به اين مهم در سياست‌گذاري‌هاي خود بها دهد و مباحث خود را در امر مهم سياست پولي شرايط ركود با مشورت‌ها غني‌سازي نمايد.

جهان صنعت: مرحله تازه‌تر ‌

«مرحله تازه‌تر»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم عبدالکريم کوهزاد است كه در آن مي‌خوانيد؛رحيم‌مشايي جانشين رييس‌جمهور در مراسم اختتاميه همايش بزرگ ايرانيان مقيم خارج از کشور اعلام کرد که فهميده‌ايم مذاکره با اروپا فايده‌اي ندارد.

ظاهرا اين دريافت‌ها يکطرفه نيست و احتمالا طرف مقابل نيز به نتيجه مشابهي رسيده است. اين در حالي است که مسايل مورد اختلاف همچنان به قوت خود باقي است.

از اين رو احتمالا طرفين از راه‌هاي ديگري غير از مذاکره مي‌کوشند که خواسته خود را به کرسي بنشانند؛ راه‌هايي که از راه مذاکره غيردوستانه‌تر است، به اين ترتيب وارد يک مرحله ديگر در حل اختلافاتمان با غرب خواهيم شد.
ارسال به دوستان
 معلم به‌مثابه کارگر فرهنگی در سینمای جهان شناسایی باند کلاهبرداری مسکوکات طلا با کشف ۵۹۵ سکه تقلبی در زنجان مهار آتش سوزی کارخانه رنگ شهرک صنعتی عباس آباد(+عکس) شلیک مرزبانی دریایی جمهوری آذربایجان / یک ایرانی کشته شد پز نیست سبک زندگیشون بوده/ از کارکردهای روزنامه در گذشته(عکس) معاینه فنی موتورها الزامی شد؟ مدت زمان پرواز تهران-نیویورک ۲۸ دقیقه شد! معاون وزیر راه: پروازهای داخلی در سال 403 پنج درصد بیشتر مسافر جابجا کردند؛ حدود 37 میلیون نفر «چت جی پی تی» برای کاربران ایرانی بدون فیلترشکن باز شد تبلیغ پنکه سقفی هما؛ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۰( عکس)   20 سال پیش علم‌الهدی در اولین نماز جمعه چه گفت؟/ دین‌گریزی جوانان را قبول ندارم   آزمایش موشکی پاکستان در سایه تنش‌های تازه با هند سارقان گوشی تلفن همراه دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی دستگیر شدند ایران در رتبه سوم جهانی در المپیادهای علمی واکنش تند ترامپ به طرح استیضاح سوم: دموکرات‌ها باید از کنگره اخراج شوند