عصر ایران ورزشی؛ اردلان مجد- با آغاز لیگ برتر دهم باز هم باید شاهد تقلا و تلاش تیم ها باشیم. تیم های لیگ برتر

همیشه به چند دسته تقسیم می شوند.
دسته اول تیم هایی هستند که با برنامه ریزی و هزینه هایی که برای تیم هایشان می کنند، به این امیدوار هستند که بتوانند به قهرمانی برسند و یا حداقل سهمیه آسیا را کسب کنند.
دسته دوم تیم هایی هستند که در میانه های جدول هستند و نه دغدغه سقوط دارند و نه می توانند به رتبه های بالاتر برسند.
اما دسته سوم تیم هایی هستند که برای بقا می جنگند و با غول سقوط در طول فصل دست و پنجه نرم می کنند.
در بین این تیم ها فقط تعداد کمی از آنها در لیگ دهم ریسک کرده اند و از سرمربیان جوان بر روی نیمکت خود بهره برده اند.
اما چیزی که بسیار زیاد در بین تیم های لیگ برتری مشاهده می شود، این است که مدیران تیم ها خطر نکرده اند و ترجیح داده اند که بر سکان هدایت فنی تیم هایشان را به مربیان با تجربه تر بسپارند.
از این رو در لیگ امسال میانگین سنی مربیان بالا رفته است.
در دهمین دوره لیگ برتر محمود یاوری با 71 سال مسنترین مربی است و فراز کمالوند با 34 سال، همچنان به عنوان جوانترین مربی لیگ برتری شناخته می شود. میانگین سنی مربیان در لیگ دهم 51 سال است که از این امر گفته فوق را که تیم ها به مربیان سن بالا روی آورده اند تصدیق می کند.

این خود می تواند دلایل مختلفی داشته باشد، اینکه فوتبال امروز به سمت نتیجه گرایی رفته است و مجال برای جوانان فراهم نیست که تجربه کسب کرده و در چنین کارزار بزرگی پخته شوند و آزمون و خطا کنند.
تیم های خصوصی به جهت هزینه هایی که از جیب خود خرج می کنند، دوست ندارند که مربی را برگزینند که نتیجه نگیرد و تمام هزینه هایشان به باد برود.
از سویی دیگر هم تیم های دولتی و صنعتی هستند که با اینکه خرج آنها را دولت تامین می کند، ولی مدیران آنها امنیت شغلی ندارند و با یک باخت از جهات مختلف به آنها فشار وارد می شود.
آن مدیران اغلب برای حفظ میز و موقعیت خود، به نتیجه گرایی روی می آورند و از سرمربی تیم انتظار دارند که فقط پیروز شوند.
این رویکردی که در فوتبال ایران حاکم شده است و در لیگ دهم به صورت واضحی به چشم می آید باعث می شود که خون تازه ای در رگ های فوتبال کشور تزریق نشود و همین امر موجبات رکود در این ورزش را فراهم کند.
اینکه تیم ملی کشورمان در حال حاضر چیزی برای برداشت ندارد، دلیلی جز این ندارد که باشگاه ها غرق در نتیجه گرفتن شده اند و از سازندگی غافل شده اند.

اینکه هنوز بازیکنان پا به سن گذاشته ای چون کریم باقری و علی کریمی ستارگان لیگ برتر هستند، این را می رساند که باشگاه ها هیچ تلاشی برای تیم های پایه خود نمی کنند و از این رو خروجی بازیکنان جوان و آینده ساز بسیار کم و ناچیز است.
تیم های بازیکن سازی همچون مقاومت سپاسی و ابومسلم که سالها بازیکنان زیادی را به بدنه فوتبال تزریق کرده اند، فقط به دلیل عدم حمایت مالی از مسئولان ذیربط به دسته پایین تر سقوط کردند.
این که تیم ملی ما به جام جهانی نمی رود، هشداری است به مدیران فوتبال که بدانند بدون برنامه ریزی و نسل سازی در فوتبال حاصل همین است که داریم می بینیم.