علیرضا جباری دکترای علوم ارتباطات، پژوهشگر و فعال حوزه مالی و روابط عمومی
بنگاههای مالی در جوامع معاصر، صرفاً نهادهایی برای تجهیز و تخصیص منابع پولی نیستند. آنها در بطن شبکهای از روابط اجتماعی، انتظارات عمومی و داوریهای اخلاقی فعالیت میکنند.
در چنین فضایی، سرمایه اجتماعی عنی اعتماد، پذیرش و همکاری داوطلبانه شهروندان به یکی از مهمترین پشتوانههای دوام و کارآمدی این بنگاهها تبدیل شده است.
پرسش اساسی اینجاست: سرمایه اجتماعی چگونه حفظ میشود و نقش کنشگری اجتماعی بنگاههای مالی در این فرآیند چیست؟
کنشگری اجتماعی را نباید با اقدامات خیریهای یا تبلیغات مسئولیت اجتماعی یکسان دانست.
کنشگری اجتماعی به معنای «حضور معنادار و مسئولانه» بنگاه در مسائل اجتماعی است؛ حضوری که از منطق ارتباطی، فهم اجتماعی و پذیرش مسئولیت عمومی سرچشمه میگیرد.
بنگاه مالی کنشگر، صرفاً درباره جامعه سخن نمیگوید، بلکه در عمل نشان میدهد جامعه را میفهمد.
سرمایه اجتماعی دقیقاً در نقطه تماس میان بنگاه و شهروند ساخته یا تخریب میشود. هر بار که مشتری وارد شعبه میشود، هر پاسخگویی تلفنی، هر پیام رسانهای و حتی هر سکوت سازمانی، حامل معناست.
اگر این معانی در مجموع، حس احترام، عدالت و صداقت را منتقل کنند، سرمایه اجتماعی تقویت میشود؛ در غیر این صورت، بیاعتمادی بهتدریج جای آن را میگیرد.
برای درک بهتر کنشگری اجتماعی، میتوان به یک مثال ساده اما معنادار توجه کرد. تصور کنید در شرایطی که بخشی از جامعه با فشارهای اقتصادی مواجه است، یک بانک بهجای صدور بخشنامههای خشک یا تبلیغات پرزرقوبرق، تصمیم میگیرد فرآیند وصول مطالبات خرد را بازطراحی کند؛ بهگونهای که گفتوگو، انعطاف و حفظ کرامت مشتری در اولویت قرار گیرد.
این اقدام شاید در ظاهر یک تصمیم اجرایی باشد، اما در واقع یک کنش اجتماعی است؛ کنشی که پیام آن به جامعه میرسد: «بانک شما را صرفاً یک بدهکار نمیبیند، بلکه عضوی از جامعه میداند.»
در مقابل، زمانی که کنشگری اجتماعی به سطح اقدامات نمایشی تقلیل مییابد—مثلاً حمایت رسانهای از یک موضوع اجتماعی، بدون تغییر واقعی در رفتار سازمانی—جامعه بهسرعت این ناهماهنگی را تشخیص میدهد. نتیجه چنین رویکردی نهتنها تقویت سرمایه اجتماعی نیست، بلکه تضعیف آن است. زیرا شکاف میان گفتار و کردار، بزرگترین دشمن اعتماد عمومی است.
نگاه جامع به کنشگری اجتماعی نشان میدهد که این مفهوم، به راهبرد کلان بنگاه، فرهنگ سازمانی و شیوه تصمیمگیری مدیران گره خورده است. کنشگری اجتماعی نمیتواند پروژهای کوتاهمدت یا وابسته به روابط عمومی باشد. این کنشگری باید در سیاستهای اعتباری، طراحی خدمات، آموزش کارکنان و حتی زبان ارتباطی سازمان بازتاب پیدا کند.
در نهایت، بنگاههای مالی زمانی میتوانند سرمایه اجتماعی خود را حفظ کنند که بپذیرند اعتماد، محصول اجبار یا تبلیغ نیست؛ بلکه حاصل تجربههای انباشته شهروندان از مواجهه با سازمان است. کنشگری اجتماعی، اگر بهدرستی فهم و اجرا شود، سازوکاری است برای همراستا کردن منافع اقتصادی بنگاه با منافع اجتماعی جامعه. جایی که هر دو طرف، نه در تقابل، بلکه در یک رابطه مبتنی بر احترام و اعتماد متقابل قرار میگیرند.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر