عصر ایران ؛ احسان محمدی - دیدار دو تیم تراکتور و پرسپولیس در جام حذفی از آن دست مسابقات بود که فوتبالیها به این زودیها فراموشش نمیکنند، هیجانی فوقالعاده در هنگام زدن ضربات پنالتی. لذت ناب فوتبال.
اما ماجرای شادی بازیکنان و کُری خواندن آنها برای هم داستان دنبالهداری شد. از شادی نکردن «مهدی ترابی» بازیکن پیشین پرسپولیس موقع گلزنی به تیم سابق تا رقص «محمدحسین کنعانیزادگان» و به قول امروزیها «دیسبک» سنگین «شجاع خلیلزاده».
حساسیت بازی، رقابت دو تیم، پیشینه اتفاقات و ... به کنار اما چیزی که این روزها فراموش شده است «وقار» است. جشن گرفتن پیروزی با وقار، تحمل تلخی شکست با «فروتنی».
ابوالفضل بیهقی در داستان مشهور «بر دار کردن حسنک وزیر» مینویسد:«و حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنانکه پایهایش همه فروتراشید و خشک شد، چنانکه اثری نماند تا بدستور فرو گرفتند و دفن کردند، چنانکه کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست. و مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور، چنان شنودم که دو سه ماه ازو این حدیث نهان داشتند، چون بشنید، جزعی نکرد، چنانکه زنان کنند، بلکه بگریست بدرد، چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند.»
همیشه این توصیف مادر حسنک برایم جالب بود، اینکه در برابر چنان فاجعهای، از خود بیخود نشد، به درد گریست. همه حق دارند از پیروزی و یک دستاورد خوشحال شوند یا از تلخی یک شکست بغض کنند اما آنچه تمایز و احترام ایجاد میکند «وقار» است. آدمهای موقر با سکوت هم دیگران را وادار به احترام میکنند.