عصر ایران ؛ نهال موسوی - مهران مدیری، در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۴ (۱۳ نوامبر ۲۰۲۵) برای اولین بار یک کنسرت رسمی در اپرای دبی برگزار کرد. این اجرا با هدف جشن گرفتن «۴۰ سال فعالیت هنری» مدیری برگزار شد و قرار بود ترکیبی از خاطره، نوستالژی و موسیقی باشد.
اما برخلاف آنچه در تبلیغات گفته شده بود، واکنش عمومی به کنسرت مهران مدیری در شبکههای اجتماعی آنچنان مثبت نبود؛ بلکه انتقاداتی هم مطرح شد که میتواند نشانه پیامدهای هنری، فرهنگی و اخلاقی چنین اتفاقاتی باشد.
کنسرت در معرفی خود «سفری به دل ترانههای ماندگار و خاطرات گذشته» توصیف شده بود. اما برخی مخاطبان انتقاد کردهاند که فقط چند قطعه محبوب مدیری اجرا شده و کیفیت اجرای زنده (ویولن، پیانو، ارکستر) به اندازه تبلیغ شده حرفهای یا احساسات برانگیز نبود.
در شبکههای اجتماعی تصاویری ویدئویی منتشر شدهاند که نشان میدهند بخشهایی از اجراها واقعا دارای ضعف کیفیت فنی و هنری بودهاند. این مسأله میتواند به این معنا باشد که «کنسرت نوستالژیک» بیشتر شبیه یک پرفورمنس نمایشی بوده تا یک کنسرت ماندگار موسیقی.
حتی بسیاری بر این اعتقاد بودند که مدیری چرا باید قطعاتی را که در خاطره جمعی ایرانیان جایگاه خاصی دارد را دوباره بخواند و تا این اندازه هم آنها را بد اجرا کند.
پرسشی که همواره پس از کنسرتهای اخیر مهران مدیری بیش از همیشه مطرح شد این است: چرا هنرمندی که در چند زمینه هنری تثبیت شده، با مخاطب گسترده و امکانات کافی، بهدنبال ورود به عرصهای کاملاً متفاوت مانند اجرای موسیقی زنده است؟
ورود چهرههایی مانند مدیری به عرصه کنسرت، بیش از آنکه روندی هنری باشد، ترکیبی از برندسازی، اقتصاد هنر، میل به تنوع، و سرمایهگذاری روی شهرت است.
این رفتار نه لزوماً اشتباه است و نه بیسابقه؛ اما میتواند پیامدهایی در تعادل فرهنگی، توقع مخاطب و کیفیت هنر ایجاد کند—بهویژه اگر خروجی کار کمتر از استانداردهای یک اجرای حرفهای باشد.
وقتی یک چهره هنری طی سالها به محبوبیت عمومی دست مییابد، این محبوبیت به سرمایهای تبدیل میشود که امکان ورود به حوزههای دیگر هنر را فراهم میکند.
برای بسیاری از چهرههای شناختهشده، موسیقی و کنسرت نه فقط یک تجربه هنری، بلکه ابزار استفاده از شهرت در حوزهای تازه است؛ حوزهای که بازده مالی سریعتری دارد و رسانهپذیرتر است.
در دنیای امروز، هنرمند تنها بازیگر، کارگردان یا کمدین نیست؛ بلکه یک «برند» است. هر حوزه تازه – از چای تبلیغشده گرفته تا کنسرت – بخشی از گسترش این برند محسوب میشود.
کنسرت، بهویژه در خارج از کشور و در سالنهای لوکس، موقعیتی برای تقویت تصویر بینالمللی و چندبعدی هنرمند ایجاد میکند؛ تصویری که فراتر از نقشهای تلویزیونی یا سینمایی قرار میگیرد.

سینما و تلویزیون ساختارهای پرهزینه و پیچیده دارند، سودشان زمانبر و محدود است و نظارت و سانسور نیز آنها را دشوارتر میکند. در مقابل، کنسرت – بهویژه برای چهرهای مشهور و در خارج از کشور – بازده مالی سریع، مستقیم و بر پایه حضور مخاطب وفادار دارد.
یکی از حاشیههای کنسرت مدیری در دبی، قیمت بلیط بود. گزارشها نشان میدهد که بلیطها بین ۳۰۰ تا ۱۵۰۰ درهم بودهاند، که معادل تقریبی «۹ میلیون تا ۴۵ میلیون تومان» است.
این عدد برای کنسرت یک شخصیت ایرانی که عمدتاً با طنز و تلویزیون شناخته میشود، از نظر بسیاری از کاربران «افراطی» تلقی شده است. بعضی مقایسه کردهاند که بلیط کنسرت مدیری از بلیط کنسرت ستارگان بینالمللی مانند جنیفر لوپز (در سطح بینالمللی) هم گرانتر بوده است.
برگزاری کنسرت توسط چهرهای غیرموسیقایی همواره خبرساز است. این خبرسازی خود تبدیل به سرمایه توجه میشود؛ توجهی که میتواند پروژههای بعدی هنرمند را تقویت کند. بنابراین کنسرت، علاوه بر درآمد، نقش یک «رویداد تبلیغاتی بزرگ» را نیز ایفا میکند.
در سالهای اخیر چند چهره غیرخواننده نیز به عرصه کنسرت وارد شدهاند. این روند یک جریان تازه ایجاد کرده: «اگر آنها توانستند، من هم میتوانم.» برای برخی هنرمندان، کنسرت بخشی از نمایش قدرت، گستردگی تواناییها و رسیدن به جایگاهی بالاتر در سلسله مراتب شهرت است.

بسیاری از بازیگران و طنزپردازان از همان ابتدا تمایل شخصی به موسیقی داشتهاند، اما فرصت یا جسارت آن را نداشتهاند. وقتی امکانات فراهم میشود و مخاطب گسترده است، رویای قدیمی خواندن بالاخره شکلی حرفهای پیدا میکند—هرچند گاهی بدون پشتوانه جدی موسیقایی.
بهرجهت در زمانه امروز که اکثریت جامعه ایران درگیر مشکلات متعدد اقتصادی هستند واقعا اینچنین کنسرjهایی فقط یک تفریح لوکس و پرتجمل برای افرادی خاص است که دیگر شکل تفریحاتشان کاملا تغییر کرده، این برنامه که میتواست یک مهمانی یا جشن بسیار صمیمانه خودمانی به مناسبت «۴۰ سال فعالیت هنری» مدیری باشد به این شکل درآمده است.