۲۸ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۵۳۲۹
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۳ - ۲۸-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۵۳۲۹
انتشار: ۰۸:۳۳ - ۲۸-۰۸-۱۴۰۴

مقایسه، ابزار رشد کودکان نیست

مقایسه، ابزار رشد کودکان نیست
تشویق کودکان یعنی توجه کردن، تحسین کردن یا تأیید کردن رفتارهای مثبت، تلاش و پشتکار آن‌ها به شکلی که باعث تقویت انگیزه، رشد هیجانی و اعتمادبه‌نفسشان شود.
مریم قوامی عضو سازمان نظام روانشناسی و نویسنده کتاب مهارتهای والدینی بر این باور است  که مقایسه اغلب نتیجه‌ای جز اضطراب، کاهش اعتمادبه‌نفس و کاهش انگیزه واقعی ندارد.
 
به گزارش میگنا، تشویق، بر خلاف مقایسه، تمرکز خود را بر رفتار، تلاش و پیشرفت فرد می‌گذارد، نه بر نتیجه یا موقعیت او در برابر دیگران. تشویق‌کننده به فرد می‌گوید: «تو تلاش کردی و این کار را به خوبی انجام دادی» یا «پیشرفتت در این زمینه واقعاً قابل توجه است.» این جملات به فرد پیام می‌دهند که ارزش او مستقل از دیگران است و موفقیت، نتیجه تلاش و یادگیری شخصی است، نه رقابت با دیگران.
 
مقایسه همواره یک معیار بیرونی را معرفی می‌کند و ذهن کودک یا فرد را به جای تمرکز بر رشد درونی، به مقایسه و رقابت با دیگران می‌کشاند. نتیجه این رفتار معمولاً ایجاد استرس، اضطراب و کاهش اعتمادبه‌نفس است. تحقیقات روانشناسی نشان می‌دهند کودکانی که مرتب با دیگران مقایسه می‌شوند، در درازمدت احتمال بیشتری دارند دچار ترس از شکست، اضطراب اجتماعی و حتی افسردگی شوند.
 
تشویق کودکان یعنی توجه کردن، تحسین کردن یا تأیید کردن رفتارهای مثبت، تلاش و پشتکار آن‌ها به شکلی که باعث تقویت انگیزه، رشد هیجانی و اعتمادبه‌نفسشان شود. در حقیقت، تشویق سالم تلاش می‌کند مسیر رشد کودک را روشن‌تر کند و به او بیاموزد که موفقیت یک «فرایند» است، نه یک نتیجه لحظه‌ای.
 
اما در مقابلِ این رویکرد حمایتی، پدیده‌ای وجود دارد که متأسفانه در بسیاری از خانواده‌ها رواج دارد و آن مقایسه کردن فرزند با دیگران است؛ رفتاری که شاید از نگاه والدین ساده و بی‌ضرر باشد، اما می‌تواند پیامدهای عمیق و آسیب‌زایی برای شخصیت کودک داشته باشد.
 
بسیاری از والدین با نیت خیر به فرزندشان می‌گویند «ببین هم‌سن‌وسالات کجا رسیدند» یا «فلانی چقدر بهتر از توست». هدف والدین معمولاً تشویق است، اما کودک این جملات را به معنای «تو کافی نیستی» تفسیر می‌کند. جهان کودکان بسیار حساس‌تر از چیزی است که تصور می‌کنیم و عباراتی که شاید برای بزرگسالان عادی به نظر برسد، ممکن است در ذهن کودک تبدیل به یک برچسب دائمی شود.
 
زمانی که تشویق جای خود را به مقایسه بدهد، کودک یاد می‌گیرد که ارزش او نه به توانایی‌ها و تلاش خودش، بلکه به برتری‌اش نسبت به دیگران وابسته است. به گزارش میگنا، نخستین رسانه سلامت روان ایران، کودکانی که بیش از حد مورد مقایسه قرار می‌گیرند، دچار اضطراب، ترس از شکست، کاهش انگیزه و حتی کناره‌گیری از تلاش می‌شوند. چنین کودکانی یا وارد رقابت‌های ناسالم و فرساینده می‌شوند یا کاملاً ناامید شده و دست از تجربه و تلاش برمی‌دارند.
 
در سال‌های رشد، کودک نیاز دارد دیده شود، نه سنجیده. او نیاز دارد برای تلاشش ارزش قائل شویم، نه فقط نتیجه نهایی را. هر کودک در مسیر خاص خود رشد می‌کند و مقایسه کردن تفاوت‌های طبیعی کودکان با یکدیگر مانند این است که یک ماهی را مجبور کنیم از درخت بالا برود و پس از آن، از ناتوانی‌اش انتقاد کنیم.
 
در مقابل مقایسه‌های مخرب، تشویق سالم و علمی یکی از بهترین ابزارهای تربیتی است. تشویق‌های مؤثر به کودک کمک می‌کند از مسیر یادگیری لذت ببرد، انگیزه درونی‌اش تقویت شود و در برابر چالش‌ها تاب‌آوری بیشتری نشان دهد. در تشویق سالم، تمرکز بر تلاش است، نه استعداد. جملاتی مانند «تو خیلی باهوشی» کودک را وابسته به یک صفت ثابت می‌کند، اما وقتی والدین می‌گویند «تلاشت خیلی قابل توجه بود»، تمرکز کودک به سمت کوشش، پشتکار و تلاش هدایت می‌شود. این نوع نگاه، کودک را از ترس شکست دور می‌کند و اعتمادبه‌نفس او را تقویت می‌کند.
 
تشویق فرایندی باعث می‌شود کودک بیاموزد که ارزشمند بودن او وابسته به رشد و تلاش خودش است. در چنین فضایی، کودک شکست را یک تجربه آموزشی می‌بیند، نه پایان مسیر. این نوع نگرش اساس تاب‌آوری را شکل می‌دهد؛ یعنی توانایی کودک برای برگشتن به مسیر تلاش پس از هر ناکامی.
 
یکی از راه‌های مهم برای ایجاد انگیزه در کودکان، تمرکز بر پیشرفت تدریجی است. اگر کودک امروز بهتر از دیروز عمل کرده، این خود یک موفقیت بزرگ است. والدین می‌توانند به جای گفتن «فلانی بهتر از توست» جمله‌ای مانند «تو نسبت به قبل پیشرفت کردی» را جایگزین کنند. این تغییر کوچک در نگاه والدین انگیزه درونی کودک را تقویت می‌کند؛ انگیزه‌ای که پایدارتر و عمیق‌تر از انگیزه ناشی از رقابت با دیگران است.
 
برای پرورش انگیزه سالم، والدین باید بدانند «هدف» با «فشار» متفاوت است. هدف یعنی همراهی کودک برای رسیدن به بهترین نسخه خودش، اما فشار یعنی هل دادن او به سوی نسخه‌ای که والدین برایش تصور کرده‌اند. وقتی اهداف تربیتی بر اساس توانایی واقعی کودک تنظیم می‌شود، مسیر رشد برای او طبیعی، لذت‌بخش و قابل تحمل است. اما اگر همین اهداف همراه با مقایسه و فشار باشد، کودک دچار ترس، اضطراب و ناتوانی می‌شود.
 
محیط خانه نقش کلیدی در شکل‌گیری عزت نفس و انگیزه کودک دارد. خانه‌ای که در آن گفت‌وگو، احترام، شنیده شدن و محبت وجود دارد، بستری مناسب برای رشد روانی کودک فراهم می‌کند. کودک باید بداند محبت والدین وابسته به نتیجه نیست. زمانی که کودک مطمئن باشد والدینش او را «بدون قید و شرط» دوست دارند، حتی اگر در کاری شکست بخورد، انگیزه‌اش را از دست نمی‌دهد. در چنین فضایی، شکست به معنای بی‌ارزشی نیست، بلکه فرصتی برای رشد و تجربه است.
 
یکی دیگر از عناصر مهم تربیت، شناخت استعدادهای منحصر به فرد کودک است. هر کودک در زمینه خاصی رشد می‌کند؛ برخی در هنر می‌درخشند، برخی در علوم، برخی در مهارت‌های اجتماعی و برخی در فعالیت‌های حرکتی. والدین با شناخت این استعدادهای طبیعی می‌توانند مسیر رشد کودک را شخصی‌سازی کنند. وقتی کودک در مسیر توانایی‌های واقعی خود قرار گیرد، احساس موفقیت و دیده شدن در او افزایش می‌یابد. این احساس دیده شدن، یکی از قدرتمندترین منابع انگیزشی در کودکان است.
 
کودکان بیشتر از گفته‌های والدین، از رفتار آن‌ها الگو می‌گیرند. اگر والدین عادت دارند خود را با دیگران مقایسه کنند، طبیعی است که کودک نیز همین رفتار را تقلید کند. بنابراین والدین باید تلاش کنند به توانایی‌های خود با دید مثبت نگاه کنند و مسیر رشد خود را بدون مقایسه ادامه دهند. وقتی پدر یا مادر درباره تلا‌ش‌هایشان صحبت می‌کنند، شکست‌های خود را می‌پذیرند و از آن‌ها درس می‌گیرند، کودک می‌آموزد که رشد یک فرایند مداوم است و هر انسان در مسیر منحصر به فرد خود حرکت می‌کند.
 
کودک برای رشد نیاز به تجربه دارد. گاهی والدین برای جلوگیری از شکست یا آسیب، کودک را از تجربه کردن محروم می‌کنند. اما رشد واقعی در تجربه کردن، اشتباه کردن و تلاش دوباره شکل می‌گیرد. با سپردن مسئولیت‌های کوچک به کودک، فرصت برای یادگیری مهارت‌های ارزشمند فراهم می‌شود. این تجربه‌ها اعتمادبه‌نفس حقیقی به کودک می‌دهد؛ اعتمادبه‌نفسی که بر اساس تلاش و تجربه است، نه تعریف و مقایسه.
 
محبت، توجه و حضور والدین عناصر اساسی در شکل‌دهی شخصیت کودک هستند. محبت بی‌قید و شرط به کودک یادآوری می‌کند که او صرفاً به دلیل «بودن» ارزشمند است، نه صرفاً به دلیل «عملکرد». کودکانی که محبت پایدار دریافت می‌کنند، در مسیر رشد احساس امنیت بیشتری دارند و در برابر چالش‌ها توانمندتر هستند.
 
در مقابل، مقایسه مداوم بزرگ‌ترین مانع شکوفایی کودکان است. مقایسه انگیزه درونی را از بین می‌برد، عزت نفس را کاهش می‌دهد، ترس از شکست را افزایش می‌دهد و رابطه والد و کودک را آسیب‌پذیر می‌کند. مقایسه نه تنها کودکان را از مسیر رشد طبیعی‌شان دور می‌کند، بلکه آن‌ها را به سمت رقابت‌های ناسالم و اضطراب‌آور سوق می‌دهد.
 
در پایان، همان‌طور که مریم قوامی، روان‌شناس و نویسنده کتاب مهارت‌های والدینی بیان می‌کند، والدین در هر لحظه بین دو انتخاب قرار دارند: انتخاب میان مقایسه یا حمایت، میان ایجاد ناامنی یا تقویت اعتماد، میان فشار یا انگیزه. حتی کوچک‌ترین تغییر در نگاه و رفتار والدین می‌تواند آینده‌ای متفاوت برای فرزندان رقم بزند. آینده‌ای که در آن کودک با شادی، انگیزه، اعتمادبه‌نفس و تاب‌آوری مسیر رشدش را طی می‌کند؛ نه از روی ترس یا رقابت، بلکه از روی عشق به یادگیری و تلاش.
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha