عصرایران ؛ نازیلا حقیقتی - سالهاست در مناطق نفتخیز و صنعتی کشور، از خوزستان تا بوشهر، از شرق تا غرب، واژهی «مسئولیت اجتماعی» چونان وردی مقدس بر زبانهاست؛ واژهای که چنان تکرار شده که معنایش در گرد تصمیمهای بیاثر و نمایشهای سیاسی گم شده است.
برخی نمایندگان مجلس و ذینفوذان قدرت، با نیتهایی که شاید در ظاهر مردمی و توسعهگرایانه جلوه کند، هر بار فهرستی بلندبالا از «درخواستها» را برای شرکتهای بزرگ ارسال میکنند. اما واقعیت آن است که بخش قابل توجهی از این درخواستها، بهجای آنکه در مسیر ارتقای کیفیت زندگی مردم یا پایداری اقتصاد محلی باشد، بیشتر به شکل دریافت بودجههایی پراکنده و بیثمر جلوه میکند؛ بودجههایی که نه صنعت را منتفع میسازد و نه مردم را.
اگر به جای فریادها و تهدیدهایی که برای گرفتن اعتبار از وزارتخانهها سر میدهید، به اصلاح همان قوانین بالادستی میپرداختید که جلوی انجام کار صحیح را میگیرد، امروز حال مردم مناطق شما و حال این سرزمین بهتر بود.
اگر به جای مطالبهی کمکهای نقدی، به این میاندیشیدید که پسماند صنایع به چرخهای پایدار بازگردد و ظرفیت جوامع میزبان چنان تقویت شود که شرکتها ناگزیر باشند بخش قابلتوجهی از مایحتاج خود را از همان جوامع تأمین کنند، شاید «توسعه» را معنا میکردید نه صرفاً واژگان زیبا بر زبان میآوردید.
اگر تنها بخشی از انرژی و اعتباری که صرف لابیگریهای بیثمر میشود، به این هدف اختصاص مییافت که صنایع بزرگ از جمله نفت و گاز تا پتروشیمی متعهد شوند ۱۰ تا ۲۰ درصد از نیازهای خوراکی و مصرفی خود را از تولیدکنندگان محلی خریداری کنند، امروز چهرهی جنوب و شرق ایران دگرگون بود.
مردمان بومی، بهجای انتظار برای شغلهای خدماتی و ناپایدار، صاحب کسبوکارهای پایدار و آبرومند بودند؛ از تولید و توزیع مواد غذایی گرفته تا دیگر کالاهای مصرفی.
این، سادهترین شکل توانمندسازی اقتصادی است: ایجاد زنجیرهی ارزش در دل همان جوامعی که صنعت در آنها ریشه دوانده است. در چنین الگویی، مردم دیگر وابستهی صنعت نیستند، بلکه شریک و همنفس آن میشوند.
اما آنچه میبینیم، توزیع بودجههایی است که بیشتر به مُسکنهایی مقطعی میمانند؛ اقداماتی که نه عدالت اجتماعی میآفرینند و نه فاصلهی میان مردم و صنایع را کم میکنند.
اکنون زمان آن رسیده است که نمایندگان مردم، به جای افزودن بر فهرست درخواستهای عبث، از صنایع مطالبهی سیاست خرید محلی کنند؛ مطالبهای که هم اقتصاد منطقه را پویا میکند و هم شأن مردم را حفظ.
مسئولیت اجتماعی در ذات خود، تعهدی برای خلق آیندهای پایدار است، نه تکرار پروژههایی که صرفاً در گزارشها زیبا به نظر میرسند.
اگر صنعتی بناست در سرزمینی بماند، باید ریشه در همان خاک بدواند — با اقتصاد محلی نفس بکشد و از همان دستانی که در آفتاب جنوب سوختهاند، نان خویش را فراهم کند.