آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران، در یادداشتی در کانال تلگرامی خود با عنوان «بشنوید پیش از آنکه دیر شود» نوشت: جامعه ایران در کمتر از دو روز با دو فقدان دردناک روبهرو شد؛ احمد بالدی، جوان ۲۱ ساله اهوازی که در اعتراض به نابودی معیشت خانوادهاش جان باخت، و فؤاد شمس، روزنامهنگار و تحلیلگری که در سختترین شرایط از گفتوگو و اصلاح سخن گفت و ناگهان درگذشت.
«فؤاد شمس از جمله روزنامهنگاران دغدغهمندی بود که در بزنگاههای حساس، از منافع ملی و شأن ایران دفاع کرد. شنیدهام که در مقطع دکتری پذیرفته شده بود اما از ادامه تحصیل بازماند و از یافتن شغلی آبرومند محروم ماند. رفتن او، همچون خاموشی احمد بالدی، نشانهای از عمق بحرانهای اجتماعی و روانی در جامعه امروز ماست.»
این دو واقعه در ظاهر از هم جدا هستند، اما در ریشه به هم پیوند خوردهاند؛ احمد با فریاد در آتش، و فؤاد با قلمش اعتراض کردند. هر دو قربانی ساختاری شدند که «شنیدن را به تأخیر انداخته و نقد را با تهدید پاسخ داده است».
«این شیوه حکمرانی دیگر قابل دوام نیست. نظام تصمیمگیری کشور نیازمند بازنگری جدی در رویکردها و روشهاست. تداوم مسیر کنونی، سرمایههای انسانی و اجتماعی را از میان میبرد و مشروعیت نظام حکمرانی را تهدید میکند.»
«مرگ احمد بالدی تنها سوختن یک فرد نیست؛ نماد سوختن امید و کرامت انسانی است. رفتن فؤاد شمس نیز تنها خاموشی یک قلم نیست؛ نشانه بیاعتنایی به ارزش تفکر مستقل و گفتوگوست.»
مسئولان به جای انکار واقعیتها، به اصلاح ساختارها بیندیشند، فضاهای گفتوگو را بگشایند و صدای نسل جوان را بشنوند». «مرگ فؤاد شمس و احمد بالدی دو واقعه مستقل نیستند؛ دو هشدارند برای آنان که میتوانند و باید بشنوند، پیش از آنکه دیر شود.»