عصر ایران ؛ احسان محمدی - ویدیویی در اینستاگرام دیدم که زنی روی تخت، پتو را پیچیده بود دور خودش، با این متن: «حلقه ازدواج شوهرم رو بردم فروختم با پولش موهامو رنگ کردم، بعد برگشتم توی خونه با شوهرم دنبالش گشتیم، پیداش نکردیم، الان هم باهاش قهر کردم!»
بامزه بود اما مشکل از همینجا شروع میشود. این روزها یک موج آرام و جذاب راه افتاده که اسمش را میگذارم: «قهرِ دلبری». قهر به عنوان حرکت نمایشی. یک مدل سِلف برندینگ. عصبانی نیستی، دلخور نیستی، اصلا چیزی نشده. فقط قهر میکنی چون جذاب است. چون در اینستاگرام جواب میدهد. چون زیر پستش هزار تا کامنت میآید: «عاشقتم ملکه»، «درست زدی وسط هدف»، «زن قوی یعنی همین».
انگار به جای یاد گرفتن گفتوگو و توضیح ناراحتی، داریم «قهر کردن» را به عنوان حق طبیعی زن آموزش میدهیم. بعضی دخترها هم این رفتار را مثل یک اکسسوری خوشگل میچسبانند به شخصیتشان: کیف، عطر، لاک، قهر.
اما رابطه جای رقص نمایشی نیست. رابطه مثل گلدان است. اگر هر روز قهرهای نمکی پایش بریزی، خشک میشود. قهر کوتاهمدت شاید شبیه فاصله گرفتن برای نفس کشیدن باشد، اما قهرهای نمایشیِ بیدلیل، تبدیل میشود به یک مسابقهی بیصدا: چه کسی کمتر حرف بزند؟ چه کسی دیرتر آشتی کند؟ چه کسی بیشتر دیگری را معلق نگه دارد؟
اینها جذاب نیست. اینها تمرین تنهایی است. بعد هم روزی میرسد که آن مرد دیگر دنبال حلقه نمیگردد. دنبال حرف نمیگردد. دنبال تو هم نمیگردد.
آدم را میشود با قهر نگه داشت؟ شاید یک بار. شاید دو بار.
اما عشق و زندگی، با «حرف» زنده میماند، نه «قهر».