۱۶ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۱۲۹۹
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۸ - ۱۵-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۱۲۹۹
انتشار: ۱۶:۱۸ - ۱۵-۰۸-۱۴۰۴

اینفلوئنسرها در عصر لایک ؛ برندگان اقتصادی، بازندگان اخلاقی

اینفلوئنسرها در عصر لایک ؛ برندگان اقتصادی، بازندگان اخلاقی
مرز میان زیبایی و نمایش از میان رفته و طبیعی بودن دیگر چندان ارزشی ندارد. وقتی می‌بینند کسی با عمل های زیبایی نامتعارف یا فحاشی مشهور شده، دیگران هم همان مسیر را امتحان می‌کنند. این چرخه‌ی تقلید باعث می‌شود فضا آلوده‌تر شود، چون «ادب» دیگر پاداش نمی‌گیرد.
عصر ایران ؛ موحد منتقم - در سال‌های اخیر، پدیده‌ای عجیب در شبکه‌های اجتماعی ایران رواج یافته است: افرادی که نه تحصیلاتی دارند، نه مهارتی، نه حتی کمترین درکی از محتوا و فرهنگ، با این حال میلیون‌ها دنبال‌کننده دارند، هر روز تبلیغ می‌گیرند، و زیر پست‌هایشان هزاران کامنت دیده می‌شود؛ کامنت‌هایی که اغلب پر از فحش و تمسخر است. تناقض بزرگ اینجاست: چرا جامعه‌ای که مدام از بی‌محتوایی و ابتذال این چهره‌ها گلایه دارد، باز هم همان‌ها را دنبال می‌کند و خوراک روزانه‌اش را از صفحه‌ی آن‌ها می‌گیرد؟
 
شبکه‌های اجتماعی مرز میان دیدن و شرکت کردن را از میان برده‌اند. کاربران نه صرفاً بیننده، بلکه بخشی از نمایش‌اند. با گذاشتن کامنت و فحش و خشم، احساس حضور و اثرگذاری می‌کنند، اما در واقع، همین واکنش‌هایشان موتور دیده شدن اینفلوئنسر را روشن‌تر می‌کند. در جهان الگوریتم‌ها، حتی نفرت هم سود دارد.
 
برای بسیاری از کاربران هم فحش دادن به اینفلوئنسرها نوعی تخلیه‌ی خشم است. در فضای واقعی، امکان اعتراض ندارند، اما در شبکه‌های اجتماعی می‌توانند ناسزا بگویند و حس کنند آزادند. این آزادی جعلی در نهایت فقط به نفع همان کسی تمام می‌شود که ظاهراً هدف فحش است.
 
از سوی دیگر، وقتی جامعه‌ای دچار بحران فرهنگی و اقتصادی می‌شود، ذائقه‌اش نیز فرو می‌پاشد. مصرف ابتذال نوعی تسکین موقتی است؛ محتوایی که بی‌دغدغه فهمیده می‌شود، بی‌خطر است و ذهن را برای لحظه‌ای از اضطراب و بی‌عدالتی دور می‌کند. در چنین وضعی، نمایش بدن، روابط خصوصی و لحن بی‌پروا جای گفت‌وگو و اندیشه را می‌گیرد.
 
نگاهی به جامعه و اینفلوئنسرها در عصر لایک
 
فرهنگی که بر محور «لایک»، «بازدید» و «فالوور» می‌چرخد، به تدریج ارزش محتوا را نه بر اساس اندیشه یا خلاقیت، بلکه بر اساس میزان تحریک هیجانات و غریزه‌ها تعیین کرد.این ابتذال از سازوکاری برمی‌خیزد که انسان را وادار می‌کند برای دیده شدن، از عمق به سطح بیاید.
 
این چهره‌ها فقط به ترویج ابتذال اکتفا نمی‌کنند. گاهی برای دیده شدن آشکارا به سخره گرفتن فرهنگ و ادب ایران را هم جزئی از شوخی‌های خود می‌دانند. چند هفته پیش یکی از آن‌ها شاهنامه‌ی فردوسی را دست انداخت و با به‌کارگیری الفاظ جنسیت‌زده و تحقیرآمیز، ابیاتی را به فردوسی نسبت داد و آن را دستمایه شوخی قرار داد.وقتی میراث فردوسی به ابزار لایک و خنده تبدیل می‌شود، سقوط ذوق عمومی دیگر تصادفی نیست.
 
در کنار این‌ها، عده‌ای برای خنداندن مردم زن‌پوش می‌شوند و نمایش‌های تمسخرآمیز از زنانگی اجرا می‌کنند، و فروشندگان بسیاری برای فروش اجناسشان به رقص و پست‌ترین کارها پناه می‌برند. بعضی از این چهره‌ها با طنز توالتی و الفاظ سخیف دنبال‌کننده جمع می‌کنند و برخی دیگر با فحش‌های رکیک خود را «صادق و بی‌پرده» جا می‌زنند. 
 
عده‌ای هم از این رستوران به آن یکی رستوران می‌روند و تبلیغ می‌کنند؛ در هر رستورانی که پا می‌گذارند، «بهترین غذای عمرشان» را همان‌جا خورده‌اند. در این بازار بی‌معیار، هیچ چیز جز دیده شدن اهمیت ندارد.در دنیایی که دیده شدن تنها معیار موفقیت است، دیگر کسی نمی‌پرسد «چه می‌گویند»، فقط مهم است «چند نفر دیده‌اند».
 
بسیاری دیگر برای جلب توجه و متمایز شدن، به عمل‌های زیبایی نامتعارف روی می‌آورند؛ از فرم‌های اغراق‌آمیز لب و گونه گرفته تا تغییرات عجیب در رنگ پوست یا اندام. از سوی دیگر، الگوریتم‌های پلتفرم‌ها نیز با برجسته کردن چهره‌های غیرعادی و «غیرمعمول»، این چرخه را تشویق می‌کنند. 
 
در نتیجه، مرز میان زیبایی و نمایش از میان رفته و طبیعی بودن دیگر چندان ارزشی ندارد. وقتی می‌بینند کسی با عمل های زیبایی نامتعارف یا فحاشی مشهور شده، دیگران هم همان مسیر را امتحان می‌کنند. این چرخه‌ی تقلید باعث می‌شود فضا آلوده‌تر شود، چون «ادب» دیگر پاداش نمی‌گیرد.
 
نگاهی به جامعه و وضعیت اینفلوئنسرها در عصر لایک
 
پلتفرم‌ها به کیفیت کاری ندارند، آن‌ها فقط عدد می‌خواهند: تعداد لایک، بازدید، کامنت.برای شبکه‌های اجتماعی فقط تعامل مهم است حتی خیلی وقت است که دکمه دیسلاک از شبکه‌های اجتماعی مثل یوتیوب و...حذف شده است.
 
هرچیزی باعث کاهش تعامل شود در سال های اخیر از الگوریتم های شبکه‌های اجتماعی حذف شده است. همین منطق باعث می‌شود کسانی که عمداً جنجال می‌سازند و با شوک و وقاحت مخاطب را نگه می‌دارند، برنده‌ی اقتصادی باشند؛ حتی اگر بازنده‌ی اخلاقی باشند.
 
از طرفی، جامعه‌ی امروز ایران در خلأ چهره‌های مرجع فرهنگی و فکری به سر می‌برد. نویسندگان و روشنفکران یا به حاشیه رانده شده‌اند یا صدایشان شنیده نمی‌شود یا اثارشان توقیف و سانسور میشود. در غیاب الگوهای جدی، الگوهای مبتذل می‌رویند. مردم ناامید از نظام رسمی آموزش و رسانه، به سمت کسانی می‌روند که دست‌کم «سرگرمشان» می‌کنند، هرچند با تحقیر ارزش‌ها و ترویج بی‌مایگی.
 
واقعیت تلخ این است که اینفلوئنسرهای بی‌سواد، انعکاس جامعه‌ای هستند که خودمان ساخته‌ایم. آن‌ها آینه‌اند، نه علت. ما با نگاه‌کردن، خشم، فحش و حتی تمسخرمان، آن‌ها را زنده نگه می‌داریم.
 
تا وقتی وقت و انرژی‌مان صرف نفرت از ابتذال می‌شود، ابتذال همچنان برنده است. تنها راه، بازسازی سلیقه و اندیشه است، چرا که اینفلوئنسرها نمی‌روند، مگر وقتی ما دیگر به دیدنشان نیاز نداشته باشیم. 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
سیتروئن C5؛ از سدان تا کراس‌اوور جدید! (فیلم) سومین رویداد رسانه‌ای «نون»؛ این بار در گسترۀ جنوب ایران/ برگزیدگان معرفی شدند  منیرو روانی پور: فروغ فرخزاد عامل اصلی شهرت ابراهیم گلستان است فرمول های طلایی با سرکه سیب؛ ۳ ترکیب طبیعی برای بهبود هضم و ایمنی بدن شگفتی در لیگ برتر؛ چادرملو صدرنشین لیگ شد مسکو: روابط با ایران فارغ از شرایط سیاسی توسعه خواهد یافت بیانیه دادسرای مرکز خوزستان به دنبال خودسوزی یک جوان اهوازی خلیفه اصل: بازیکنم ۲۰۰ هزار تومان در جیبش ندارد آیا رابطه پوتین و لاوروف خراب شده است؟ عراقچی: رژیم اسرائیل منبع اصلی بی‌ثباتی در منطقه ما است دستور وزیر دفاع اسرائیل برای تخریب همه تونل‌ های غزه فرار فجر از شکست در وقت‌های تلف شده سازمان ملل: از ماه ژانویه تاکنون نزدیک به ۱۰۰ نفر در سوریه ربوده یا ناپدید شده‌اند رئیس موسسهٔ تحقیقات آب: تهران تا آخر پاییز بارش ندارد واکنش بقائی به اعتراف ترامپ درباره مشارکت در حمله اسرائیل علیه ایران