۱۴ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۰۸۷۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۳ - ۱۴-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۰۸۷۱
انتشار: ۱۱:۴۳ - ۱۴-۰۸-۱۴۰۴

تیشه بر خانه اندیشمندان/ روایت فروپاشی علوم انسانی در ایران

تیشه بر خانه اندیشمندان/ روایت فروپاشی علوم انسانی در ایران
ارزش‌گذاری درس‌ها و حتی معلمان و دبیران محترم نیز بر پایه همین دو استعاره تنظیم شده است. در نتیجه، دانش‌آموزانی با هوش بالاتر به طرف علوم تجربی و ریاضی هدایت و سرریز آن‌ها روانه علوم انسانی می‌شوند. از استثناها که بگذریم، این وضعیت در نظام آموزشی پیشادانشگاهی تبدیل به قاعده نانوشته شده است.

سیدمهدی زرقانی

روزنامه اعتماد

چند روزی است که فیلمی کوتاه در فضای مجازی دست به دست می‌شود. مرد میانسالی با تیشه‌ای در دست به جان کتیبه‌ای افتاده که روی آن نوشته شده «خانه اندیشمندان علوم انسانی».

اگر قرار بود فیلمساز زبردستی وضعیت علوم انسانی در ایران را به تصویر بکشد، باید یک چنین تصویری را تدارک می‌دید که در عین سادگی و ایجاز، عمق فاجعه را به خوبی نمایش می‌دهد. واقعیت این است که خانه اندیشمندان علوم انسانی در ایران سال‌هاست که در حال ویران شدن است.

واقعیت‌ها وقتی خیلی تلخ می‌شوند یا به هر علت دیگری تشخص و تمایز می‌یابند، تن به صُور سمبلیک می‌دهند. این فیلم کوتاه به همان اندازه که واقعی است، در جهان مجازی وجه نمادین به خود گرفته و دارای بار معنایی تراژیک شده است. واقعیت‌ها که به نماد تبدیل می‌شوند، در حافظه جمعی ته‌نشین شده، برای مدت‌های طولانی در نهاد جامعه ادامه حیات می‌دهند.

وقتی واقعیت تراژیکی تبدیل به نماد شود، زنگ خطری است برای گوش‌های شنوا اگر باشد. ممکن است ده‌ها سال دیگر همین فیلم کوتاه از آرشیو به درآید و متناسب با افق انتظار عصر بازخوانی و تفسیر شود. آرشیوها در شرایط خاصی به سخن درمی‌آیند و گذشته را بازسازی و بازآفرینی می‌کنند. صور سمبلیک، پیوسته، گذشته را به حال می‌آورند و فراموش نمی‌شوند.

وقتی یک تیشه روایتگر بحران می‌شود/تصویری از حال زار علوم انسانی در ایران

تیشه در دستان مردی که در روز روشن و در ملأعام و بی‌آنکه کسی مانع و رادع او شود، در حال خراب کردن کتیبه‌ای است که «خانه اندیشمندان علوم انسانی» را نمایندگی می‌کند. من از کم و کیف واقعیت حقیقی و حقوقی «خانه» اطلاعی ندارم و نمی‌خواهم تهمتی هم به کسی یا کسانی وارد کنم اما به عنوان عضوی کوچک از جامعه علوم انسانی در ایران برای خودم این حق را قائلم که بپرسم آیا هیچ راهی برای خراب نکردن «خانه» وجود نداشت؟

یعنی در پایتخت کشوری که افتخار تاریخی‌اش به علوم انسانی است، هیچ نهادی، دفتری، دستکی نبود که راه‌حل بهترین برای این مساله بیابد؟ نکند اراده‌ای معطوف به ویران کردن خانه علوم انسانی وجود دارد؟ می‌توان توجیهات فراوانی برای این کنش نمادین ذکر کرد و مخاطبان را متقاعد کرد که این بهترین راه‌حل بوده اما باید دانست که به مرور وضعیت استعاری بر طرف و رویه‌های پنهان آشکار می‌شود.

در آن صورت آنچه بر جای می‌ماند، یک چیز است: ویران شدن خانه اندیشمندان علوم انسانی. این تصویر نمادین مرا بر آن داشت تا یادداشتی درباره وضعیت علوم انسانی در کشور عزیزمان ایران بنویسم. تقریبا همه متولیان فرهنگی و زعمای قوم آنگاه که درباره اهمیت علوم انسانی سخن می‌گویند، کلام‌شان سرشار از استعاره‌های ستایش‌آمیز و شکوهمند است.

چنان‌که مخاطب می‌اندیشد ایران بهشت محققان علوم انسانی است اما در زیر پوست شهر ماجرا از لونی دیگر است. مثلا چگونه است که با این همه اهمیت علوم انسانی، در ۴۰ سال گذشته تنها یک بار وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از حوزه علوم انسانی برگزیده شده است؟ مگر نه اینکه «دانش مدیریت» اساسا به حوزه مطالعات علوم انسانی تعلق دارد؟ یا باید در رده‌بندی رشته‌های تحصیلی تجدید نظر کنیم یا وزارت علوم خودش نظام دانش خودش را به رسمیت بشناسد؟

علاوه بر این، تا آنجا که من اطلاع دارم در طول این چند دهه نیز قاطبه معاونان وزارت علوم نیز از حوزه غیر علوم انسانی انتخاب شده‌اند. اگر سری به سابقه مدیریتی دانشگاه‌های مادر بزنیم، خواهیم دید آنجا نیز کمابیش وضعیت بر همین منوال است. ذهنیت مهندسی و علوم تجربی چنان بر وزارت علوم سایه انداخته که از سال ۱۳۷۹ نام این وزارتخانه که قرار است سیاست‌های علمی کشور را طراحی و تدوین کند از «وزارت فرهنگ و آموزش عالی» به «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» تغییر یافت.

گویا کلیدواژه «فرهنگ» بر سر در این وزارتخانه زیادی بود. توجه داشته باشیم که تغییر نام فقط جابه‌جایی و حذف و تغییر چند کلمه نیست بلکه کنشی گفتمانی است که جهت‌گیری‌ها، اولویت‌ها و ضرورت‌های دیپلماسی علمی کشور را تعیین می‌کند. در نام جدید، سه کلیدواژه وجود دارد. «علوم» که می‌تواند ناظر بر همه دانش‌ها، اعم از علوم مهندسی و تجربی و انسانی باشد؛ «تحقیقات» که کلیدواژه مناسبی است و «فناوری». این کلمه اخیر چرا به نام وزارتخانه افزوده شد؟

سلطه علوم مهندسی بر دانشگاه‌ها/ حذف تدریجی علوم انسانی از نظام آموزش

مگر مفهوم «فناوری» در دو کلمه پیشین نیست که آن را برجسته‌سازی کنیم؟ متمایز کردن «فناوری» منجر به برجسته‌سازی علوم مهندسی و حاشیه‌رانی علوم غیرفناورانه شد و این واقعیتی است که هم در نهاد دانشگاه و هم در دیگر نهادهای کشور جاری و ساری است. سایه تکنوکرات‌ها بر اثر وزارت علوم سنگینی می‌کند و از آنجا به دیگر نهادها و سازمان‌های کشور هم سرایت کرده است.

اجازه بدهید این وضعیت را کمی دقیق‌تر بررسی کنیم. نظام آموزشی پیشادانشگاهی چنان وانمود می‌کند که رشته‌های علوم تجربی و ریاضی به حیث ارزشی در جایگاهی بالاتر از رشته‌های علوم انسانی قرار دارند. احتمالا یکی از علل این ذهنیت خطرناک کارکردهای اقتصادی رشته‌هاست.

در ذهنیت عمومی جامعه، بازار کار و میزان درآمد فارغ‌التحصیلان علوم تجربی و ریاضی بهتر از فارغ‌التحصیلان علوم انسانی است. واقعیت‌های اجتماعی نیز این نظرگاه را تأیید می‌کند. بر همین اساس، دو استعاره «دکتر» و «مهندس» بر ذهن و زبان اولیا و معلمان مسلط شده و دانش‌آموزان، سوای استعداد و علاقه‌شان، با چنین باوری وارد نظام آموزشی می‌شوند و در طول دوره آموزش نیز پیوسته این شعار تکرار می‌شود که علوم ریاضی و تجربی بالاترند.

ارزش‌گذاری درس‌ها و حتی معلمان و دبیران محترم نیز بر پایه همین دو استعاره تنظیم شده است. در نتیجه، دانش‌آموزانی با هوش بالاتر به طرف علوم تجربی و ریاضی هدایت و سرریز آن‌ها روانه علوم انسانی می‌شوند. از استثناها که بگذریم، این وضعیت در نظام آموزشی پیشادانشگاهی تبدیل به قاعده نانوشته شده است. در دانشگاه نیز همین نظام ارزش‌گذاری حاکم است. من به عنوان معلمی که ۲۵ سال در دانشگاه تدریس کرده‌ام و به عنوان عضو هیات ممیزه دانشگاه به مساله می‌نگرم. نظام ارزشی فوق در رتبه‌بندی استادان و نمره‌دهی به مقالات نیز حاکم است.

در ذهنیت مدیران ارشد دانشگاهی بر طبق قاعده‌ای نانوشته، عموما پایه و مبنای کار، علوم مهندسی و تجربی است و علوم انسانی در قیاس با آن‌ها ارزش‌گذاری می‌شوند. حال آنکه ما با دو پارادایم سر و کار داریم. در پارادایم علوم انسانی روش تحقیق، مسائل و نیز تعاریف مفاهیم بنیادین با پارادایم علوم مهندسی و تجربی تفاوت دارد. طبیعتا خروجی کار آن‌ها نیز متفاوت است و قیاس کردن این دو گروه از دانش‌ها از اساس نادرست است.

سلطه ذهنیت علوم مهندسی و تجربی بر دانشگاه‌ها چندان زیاد است که حتی بر پیشنهادهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی (پروپوزال‌ها) نیز سایه انداخته است. این خطای شناختی و تحلیلی در نظام بودجه‌بندی گروه‌های آموزشی و دانشکده‌های دو تجربی و علوم انسانی کاملا نشان‌دار است. اگر روزی دانشگاه‌ها بودجه اختصاص یافته به هر دانشکده را رسما اعلام کنند، متوجه خواهیم شد چه تبعیض تأسف‌آوری در نظام بودجه‌بندی دانشگاه‌ها برقرار است.

علوم مهندسی و تجربی نیازمند تجهیزات و مواد آزمایشگاهی است، این درست اما آیا کسی به فکر آزمایشگاه علوم انسانی هم هست؟ آزمایشگاه علوم انسانی سامانه‌ها و پیکره‌های عظیم داده‌پردازی و اطلاع‌رسانی است. میزان دسترسی استادان علوم انسانی به آزمایشگاه‌شان اصلا قابل مقایسه با میزان دسترسی استادان علوم مهندسی و تجربی به آزمایشگاه و تجهیزات‎شان نیست.

در غیبت دسترسی به داده‌های پهن‌پیکر و پایگاه‌های بزرگ داده‌محور، نظام رتبه‌بندی دانشگاه از استادان علوم انسانی می‌خواهد همانند استادان علوم تجربی و مهندسی به فکر چاپ مقاله در مقالات JCR با درجهQ۱ باشند. حال آنکه امکان چنین اقدامی برای آن‌ها فراهم نیست. هزینه‌های هنگفت دسترسی به پیکره‌های داده‌پردازی جهانی بسیار بیشتر از میزان اهمیتی است که مدیران ارشد علمی کشور به علوم انسانی و لوازم و اقتضائات آن می‌دهند. «کشتی ما غرق این گرداب‌هاست.»

اینها هیچ کدام به معنای کم اهمیت جلوه دادن علوم مهندسی و تجربی نیست بلکه منظور من متوجه کردن نگاه‌ها به سویه دیگر این معادله است؛ یعنی به علوم انسانی که خانه‌اش در حال ویران شدن است. آیا هیچ اندیشیده‌اید که بی‌عنایتی به علوم انسانی چطور می‌تواند بر علوم مهندسی و تجربی نیز تأثیر منفی بگذارد؟

مساله این است که غفلت ما از علوم انسانی بحران‌های اجتماعی متعددی را برای جامعه ایران به بار آورده که بر همه شؤونات زندگی انسان ایرانی تأثیرات مخرب داشته و دارد. آیا بحران‌های خانواده، محیط زیست، ناترازی‌های انرژی در ایران ریشه در ضعف ما در دانش‌های فنی و تجربی دارد یا در مدیریت دانش؟ نقطه کور نظام دانایی در ایران در بخش دانش‌های تجربی و مهندسی است یا در بخش علوم انسانی؟

به نظر می‌رسد مشکل ایران بیش از آنکه فناوری باشد، مسائل و معضلات بینشی و ساختاری است. بینش‌های نادرست حاکم بر ساختار مدیریتی کشور سبب شده دانش‌های مهندسی و تجربی که موتور محرکه صنعت و اقتصاد هستند، درست کار نکنند. گویا مدیران ارشد علت‌ها را رها کرده‌اند و به معلول‌ها دل مشغولند. تغییر دولت‌ها و مدیران اگر منجر به تغییر بینش جمعی نشود، مشکلی را بر طرف نمی‌کند. ضعف در علوم انسانی در کشور نهادینه شده است. طبیعی‌سازی امور غیرطبیعی جامعه را از جهت انسانی به بحران‌های عمیق و ویرانگر گرفتار می‌سازد.

اکنون دوباره به تصویر نمادینی بازمی‌گردم که در آغاز بدان اشارت کردم. تیشه‌ای که بر «خانه اندیشمندان علوم انسانی» در ایران می‌خورد، با هر توجیهی که باشد، بیش از آنکه رفتاری طبیعی و متعارف باشد، طبیعی‌سازی یک رفتار غیر طبیعی و بیانگر کنشی نمادین است که در سطوح مختلف جامع ما جریان دارد اما ما دیده بدبین‌مان را فروبسته‌ایم و همچنان اصرار داریم که خطا بر قلم صنع نرفته است. اگر دل‌مان برای ایران، این سرزمین اهورایی می‌تپد، به علوم انسانی بیندیشیم و خانه‌اش را آباد کنیم.

ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
اثر هنری «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (+عکس) صعود قاطع مقصودلو به مرحله سوم جام جهانی شطرنج؛ یک پیروزی و دو تساوی سهم ایران سفر غریب‌آبادی به عربستان آمریکا موشک بالستیک قاره‌پیما آزمایش کرد زیبایی های رنگ سیاه در معماری مینیمال(تصویری) برد با طعم غم؛ تیم ملی والیبال پیروزی مقابل بحرین را به صابر کاظمی تقدیم کرد مقام ایرانی: هیچ برنامه‌ای برای گفت‌وگو با آمریکا وجود ندارد/ برای مقابله با هر حمله ای آماده ایم میلیارد آمریکایی به دانشجویان بابت انصراف 100 هزار دلار می‌دهد؛ او معتقد است که دانشگاه خلاقیت را می کشد و جوانان را بدهکار می کند! معماری زیبا و طراحی داخلی عالی یک خانه در برزیل(+عکس) جای تأسف است که زباله‌گردی را نشانه پیشرفت می‌دانید غزاله هاشمی به عنوان نخستین زن مسلمان، معاون فرماندار ویرجینیا شد اسارت بیش از ۹۰۰۰ فلسطینی در زندان‌های اسرائیل از شرط ۱۰۰۰ دلاری تا مرسدس؛ جزئیات شرط‌بندی جنجالی مایکل جردن با ستاره بسکتبال نماینده مجلس: تا اطلاع ثانوی به گروسی اعتماد نمی‌کنیم برنامه کامل فوتسال جام ملت‌های آسیا؛ ایران در روزهای ۸، ۱۰ و ۱۲ بهمن به میدان می‌رود