دانشمندان در کریمه ابزارهایی از دوران سنگی کشف کردهاند که شبیه «مداد شمعی» است و نشان میدهد نئاندرتالها ممکن است از آنها برای طراحیها یا نشانهگذاریهای نمادین استفاده میکردند. اما همه پژوهشگران با این تفسیر موافق نیستند.
با این حال، به گفته نویسندگان این مقاله، شواهد واضحتری از استفاده نئاندرتالها از اُخر در اروپای شرقی و آسیای غربی در دست نیست و گونههای فرهنگی کشفشده در آن نواحی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
برای بررسی اینکه آیا اُخرهایی که پیشتر در در محوطههای نئاندرتالی کریمه کشف شدهاند ممکن است، معنای فرهنگی داشته باشند یا نه، پژوهشگران روی ۱۶ قطعه اُخر از سه پناهگاه سنگی در کریمه و یک محوطه روباز در شمالشرق اوکراین تمرکز کردند که قدمتشان بین حدود ۱۰۰ هزار تا ۳۳ هزار سال است.
گروهی پژوهشی، شکل و آثار سطحی این قطعات اُخر را با دقت بررسی کرده تا ببیند چگونه تراشیده و استفاده شدهاند و همچنین ترکیب شیمیایی هر قطعه را تحلیل کردند تا منشأ آن را مشخص کنند.
«دریکو» و همکارانش سه قطعه را که همگی به «کریمه» تعلق داشتند، یافتند که به گفته آنان احتمالا برای اهداف فرهنگی و نمادین به کار رفتهاند، و صرفا کاربرد عملی مانند دباغی پوست یا دفع حشرات نداشتند.
اولین مورد ابزاری بود که بارها تراش و ساییده شده تا پس از کُند شدن دوباره نوکتیز شود. این نشان میدهد اُخر مانند مداد رنگی برای کشیدن خطوط باریک روی سطوحی مانند پوست یا سنگها استفاده میشده است.
به گفته پژوهشگران، یکی از قطعات بهنظر میرسد بخشی از یک مداد شکسته باشد، درحالیکه قطعه سوم خطوطی دارد که عمدا روی پایهاش حک شده است.
گروه تحقیقاتی به این نتیجه رسید که اُخر از منابع محلی استخراج شده، اما از مکانهای دیگری هم آمده که هنوز شناسایی نشده است. «دریکو» گفت: ردیابی محل تهیه مواد رنگی توسط نئاندرتالها، دریچهای به سوی درک انتخابهایی است که آنها انجام میدادند و اینکه تفاوت رنگ و کیفیت را چگونه درک میکردند. با این حال، او افزود که تعداد نمونههای مدادهای اُخر بسیار اندک است و برای نتیجهگیری قطعی درباره شیوهی تصمیمگیری آنها کافی نیست.
«ربکا رگ سایکس» (Rebecca Wragg Sykes)، باستانشناس دانشگاه کمبریج که در این پژوهش مشارکت نداشته، نسبت به نتایج نویسندگان تردید دارد.
او در ایمیلی به «لایوساینس» گفت: «استدلال پژوهشگران مبنی بر اینکه شواهد مستقیمی از کاربرد نمادین در اینجا وجود دارد، لزوما تنها تفسیر ممکن نیست.»
برای مثال، این باستانشناس توضیح داد که خطوط حکشده بر کنار یکی از قطعات، لزوما به این معنا نیست که برای کاربران آن بار فرهنگی داشته است. به گفتهی او: «میتوان این علامتها را بهعنوان روشی خاص برای تولید پودر تعبیر کرد، بدون آنکه لزوما نشانه معنا یا الگوی نمادین خاصی باشند.»
با این حال، «سایکس» یادآور شد که هرچند خود علامتها شاید معنای نمادین نداشته باشد، اما نئاندرتالها ممکن است از پودرهای رنگی برای اهدافی از این دست استفاده کرده باشند.
او افزود: «اینکه من فکر نمیکنم شواهد قویای از حکاکی عمدی نقشهای نمادین در اینجا وجود دارد، به این معنا نیست که هیچ عنصر زیباشناختی یا اجتماعی معناداری در کار نئاندرتالها در ساخت و استفاده از پودرهای رنگی وجود نداشته است.»
اپریل ناول (April Nowell)، انسانشناس دوران پارینهسنگی در دانشگاه ویکتوریا در بریتیش کلمبیا، که او نیز در این پژوهش شرکت نداشته است، استدلال میکند که نباید بیش از اندازه بر تمایز میان کاربرد نمادین و کاربرد عملی اُخر تاکید شود. او در ایمیلی به لایوساینس نوشت: «بهمحض آنکه نئاندرتالها استفاده عملی از اُخر،  مثلاً برای دفع حشرات را شروع کردند، بهاحتمال زیاد آن را برای نقاشی بدن و تزئین لباس نیز به کار گرفتند تا افراد یا گروهها را از هم متمایز کنند، درست مانند جوامع غیرصنعتی امروزی.»