۱۱ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۹۶۲۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۲ - ۱۱-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۹۶۲۹
انتشار: ۱۰:۰۲ - ۱۱-۰۸-۱۴۰۴

در نخستین ماه جنگ چند خلبان از دست دادیم؟

در نخستین ماه جنگ چند خلبان از دست دادیم؟
اگر خلبان‌ها در آن دوران همکاری نمی‌کردند و در صحنه نبرد حضور نمی‌یافتند، آن‌چه صدام گفته بود محقق می‌شد؛ یعنی خرمشهر در سه یا چهار روز سقوط می‌کرد و پس از آن تهران نیز در معرض خطر قرار می‌گرفت!

سرتیپ دوم خلبان احمد مهرنیا از شمار خلبانانی است که در جنگ تحمیلی هشت ساله، برای دفاع از حریم وطن، ماموریت‌های هوایی متعددی را انجام داده است. مهرنیا پس از پایان جنگ تحمیلی و به اتمام رساندن دوران خدمت در نیروی هوایی، به گردآوری خاطرات همرزمان خلبان خود مشغول شد.

به گزارش ایبنا، او کتاب‌هایی چون «حمله هوایی به الولید»، «خلبان وارسته»، «یزد در اسارت»، «بال‌های شکسته من» و مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی» را تالیف کرده است. «ستاره‌های نبرد هوایی» مجموعه‌ای ۶ جلدی است که به بیان خاطرات خلبانان دوران جنگ تحمیلی می‌پردازد. اولین جلد این مجموعه در سال ۱۳۹۱ انتشار یافت و در حال حاضر، جلد ششم و آخر آن در دست تالیف است.

به مناسبت اتمام مجموعه کتاب‌های «ستاره‌های نبرد هوایی» بر آن شدیم تا با خلبان احمد مهرنیا به گفت‌وگو بنشینیم و از او درباره چگونگی گردآوری خاطرات و روند نگارش آخرین جلد از مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی» و همچنین پروژه‌های در دست تالیف او در آینده جویا شویم.

با توجه به این‌که تعدادی از خلبانانی که خاطرات و زندگی‌نامه‌های‌شان در مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی» آمده، به شهادت رسیده‌اند؛ منابع و روش شما برای جمع‌آوری این خاطرات و اطلاعات چه بوده است؟

برای گردآوری زندگی‌نامه شهدای نیروی هوایی، منبع اصلی خود را پرونده‌های خاص آن‌ها در معاونت عملیات نیروی هوایی قرار داده‌ام؛ برای هر خلبان یک پرونده وجود دارد که به دلیل جلد آبی آن، به «پرونده جلدآبی» شهرت دارد و حاوی جزئیات مربوط به فعالیت‌های عملیاتی آنان است. برای گردآوری خاطرات، اگر امکان دسترسی به خانواده، دوستان و آشنایان‌شان وجود داشت، به آن‌ها مراجعه کردم. برای آن دسته از شهدایی که دیگران از آن‌ها خاطره نداشتند، اما خودم آن‌ها را می‌شناختم، خاطراتی را که با آن‌ها تجربه کرده بودم، در این مجموعه آوردم.

در پنج جلدی که تاکنون از مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی» منتشر شده و همچنین جلد ششم که در دست تالیف دارید، مجموعا به خاطرات چند خلبان نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس پرداخته شده است؟ آیا هنوز خلبانان دیگری باقی مانده‌اند که خاطرات‌شان نیازمند ثبت و روایت باشد؟

تمام خلبان‌هایی که خاطرات‌شان در این کتاب آمده، شهید نشده‌اند. در هر جلد از این مجموعه، از مجموع تقریبا ۵۰ خلبان، حدود پنج شش نفرشان شهید هستند. خاطرات خلبانانی که همچنان در قید حیات هستند در این کتاب وجود دارد. همچنین خلبانانی که از دنیا رفته‌اند یا آن‌هایی که به دلایلی در میانه جنگ از خدمت اخراج شدند. به عبارتی، همه خلبان‌هایی که کتاب صفحه دارند، در نیروی هوایی خدمت کرده و در جنگ تحمیلی هشت ساله حضور داشته‌اند.

در چهار جلد اول، که خاطرات کمی فشرده‌تر است، هر جلد شامل ۵۰ خلبان است که مجموعا ۲۰۰ نفر می‌شود. جلد پنجم خاطرات ۴۰ خلبان را در بر می‌گیرد؛ بنابراین تا این‌جا مجموعا به ۲۴۰ خلبان رسیده‌ایم. جلد ششم فعلا در حال کار است و هنوز مشخص نیست که با چند نفر به پایان خواهد رسید. تلاش ما این است که باقی‌مانده افراد را نیز در آن جلد جای دهیم تا پروژه تکمیل شود. خلبانان بسیاری باقی مانده‌اند که خاطرات‌شان ثبت نشده است. حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از خلبانان هستند که به دلیل شرایط و وضعیت اقتصادی نامناسب و بی‌توجهی و بی‌مهری‌هایی که به آنان شده، تمایلی به ثبت خاطرات خود ندارند.

... برای ثبت و ضبط خاطرات و دستیابی به زندگی‌نامه افراد، نیاز به همکاری خلبانان وجود دارد. افرادی هستند که ۹۵ درصد ثبت خاطرات‌شان انجام شده بود، اما اکنون در حالی که فقط مطالب جزئی باقی مانده، ناگهان اعلام می‌کنند که تمایل ندارند نام و خاطرات‌شان در کتاب باشد. حتی اگر ما یک عکس یا اطلاعات جزئی از آن‌ها بخواهیم. با حدود بیش از ۱۰۰۰ نفر از خلبانان در ارتباط هستم و آن‌ها از وجود این مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی» مطلع هستند. اما تعدادی از آن‌ها به دلایل شخصی علاقه‌ای به همکاری ندارند.

این موضوع اتمام این کتاب پایانی را با همان استانداردها و تعداد مورد نظر برای من دشوار کرده است. البته از آن‌جایی که نام بخش عمده‌ای از خلبانان دوران جنگ تحمیلی در خاطرات دیگران آمده است، در آینده محققان می‌توانند با جست‌وجوی آن‌ها، اسامی سایر خلبانان را نیز استخراج کنند.

هدف اصلی شما از گردآوری و ثبت خاطرات خلبانان دوران دفاع مقدس در این مجموعه چه بوده است؟

ثبت و ضبط خاطرات جنگ تحمیلی را به عنوان رسالت خود در نظر گرفته‌ام. در گذشته در دانشگاه «فرماندهی و ستاد ارتش» تدریس می‌کردم و در این کلاس‌ها برای سرگرد، سرهنگ و سرهنگ تمام، از موضوعات مربوط به جنگ‌های گذشته در دنیا صحبت می‌کردم که گاهی قدمت آن به سه هزار سال می‌رسید؛ مثلا داستان سان‌تزو یا ژنرال توسیدید. در کلاس‌هایم که تا سال ۱۳۹۱ برگزار می‌شد؛ هنگامی که از این موضوعات برای خلبان‌ها و پرسنل ارتش سخن می‌گفتم، انتظار داشتم که وقتی به جنگ تحمیلی خودمان برسیم آن‌ها بتوانند خاطرات جنگی که حدود بیست سه چهار سال از اتمام آن گذشته را به خاطر بیاورند و درباره آن صحبت کنند. اما می‌دیدم هیچ‌کس در این زمینه علاقه چندانی نشان نمی‌دهد و اطلاعات کافی نیز ندارد!

دانشجویان دلیل آن را کمبود منابع می‌دانستند. می‌گفتند، کسی برای ما تعریف نکرده و یا کتابی در این زمینه در اختیارمان قرار نداده است. از سوی دیگر، گاهی می‌دیدم حتی دوستان خلبان خودمان را که سال‌ها با هم در یک مجتمع مسکونی کنار هم زندگی کرده‌ایم، نمی‌شناسم! این کتاب باعث شد تا دوستان همکار یکدیگر را بشناسند. زیرا بعضی از خلبان‌ها که با اف -۱۴، اف -۴ یا اف -۵ می‌پریدند، پایگاه‌های‌شان جدا بود و ارتباطی با یکدیگر نداشتند!

 مثلا خودم که با گروهی از آن‌ها در یک مجتمع زندگی می‌کنم، شناخت چندانی نسبت به برخی از آن‌ها نداشتم. همین موضوع برای من انگیزه‌ای شد تا این مجموعه کتاب را برای نسل‌های آینده بنویسم. با این امید که از این دوستان نیز تا دو سه هزار سال آینده یاد شود تا همه بدانند، چنین خلبان‌هایی وجود داشتند که در دفاع از سرزمین مادری کارهای بزرگی انجام دادند و سهم بزرگی در پیروزی نیروهای مسلح بر دشمن بعثی که تحت حمایت قدرت‌های بزرگ.بود ایفا کردند.

ارزیابی شما از نقش خلبانان نیرو یهوایی را در دوران دفاع مقدس چیست؟ چرا با وجود شعارهای انحلال ارتش در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی، امام خمینی (ره) از ارتش، و خصوصا نیروی هوایی حمایت ویژه‌ای داشتند و آن را «نیروی الهی» نامیدند؟

اگر خلبان‌ها در آن دوران همکاری نمی‌کردند و در صحنه نبرد حضور نمی‌یافتند، آن‌چه صدام گفته بود محقق می‌شد؛ یعنی خرمشهر در سه یا چهار روز سقوط می‌کرد و پس از آن تهران نیز در معرض خطر قرار می‌گرفت! این اتفاق می‌توانست رخ دهد، زیرا لشکرهای زمینی ما و حتی نیروی هوایی به دلیل شرایط انقلاب صدمات سنگینی دیده و فشارهای بسیاری را تحمل کرده بودند. آخرین ضربه نیز مربوط به کودتای نقاب بود. تا زمان شروع جنگ هم تقریبا نزدیک به یک گردان از خلبان‌های هر پایگاه، اخراج شده بودند و بسیاری از سران ارتش که مغزهای متفکر محسوب می‌شدند؛ به نوعی سازمان را ترک کرده بودند!

در آن شرایط نیروی هوایی حضور پیدا کرد و عملا جای خالی نیروی زمینی را پُر کرد. نیروی هوایی با تمام توان و همت در جنگ حضور یافت. در نخستین ماه جنگ، ۶۰ خلبان را از دست دادیم. در حالی که مأموریت اصلی ما هوایی بود؛ ناچار شدیم وظیفه‌ای را انجام دهیم که برعهده نیروی زمینی بود. چراکه زیرساخت‌های نیروی زمینی از بین رفته و سرباز کافی در آن یگان‌ها باقی نمانده بود.

کودتا هم باعث شد، لشکر ۹۲ زرهی و تیپ نوهد آن، از هم بپاشند! همچنین لشکرهای بزرگ‌تری مانند لشکر ۷۷ خراسان، نیز برای رسیدن به جبهه بیش از یک ماه زمان نیاز داشتند. نیروی هوایی به یاری سایر نیروها آمد و کاستی‌ها و کمبودها را جبران کرد. با تقدیم آن همه شهید، نه‌تنها سرعت پیش‌روی ارتش عراق را کُند کرد، بلکه باعث شد آن‌ها در مناطقی مانند پشت رودخانه کرخه یا خطوط اهواز متوقف شوند و مواضع دفاعی مانند سنگر و خاکریز بسازند. این مهم، عملکرد نیروی هوایی را در آن مقطع برجسته کرد. از سوی دیگر، نیروی هوایی نخستین یگان ارتشی بود که بخشی از کارکنان آن پیش از پیروزی انقلاب با امام خمینی (ره) دیدار کرد و عملا پشت حکومت پهلوی را خالی کرد و همین سبب شد امام خمینی آن را «نیروی الهی» بنامد.

آیا برنامه‌ای برای تدوین، ثبت و انتشار خاطرات خود از دوران جنگ تحمیلی دارید؟

نیت اولیه من از نوشتن، ثبت خاطرات شخصی خودم بود؛ اما هنگامی که برای تکمیل این خاطرات به سراغ دوستان و همکارانم رفتم، با خاطرات بسیار شیرین و جذاب آنان مواجه شدم. این موضوع باعث شد دستگاه ضبط خبرنگاری تهیه کنم و به ثبت اطلاعات و خاطرات دوستان بپردازم تا بتوانم مراحل چاپ آن‌ها را انجام دهم. از آن زمان، نگارش خاطرات خودم متوقف شد. البته پیش از این؛ موفق شدم خاطرات خود را تا زمان ورود به نیروی هوایی بنویسم. اکنون، در تلاش هستم تا آخرین جلد از مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی» را به پایان برسانم و پس از آن به سراغ تدوین خاطرات شخصی خودم بروم.

علاوه بر مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی»، آیا کتاب یا پروژه دیگری در دست تألیف دارید؟

در حال حاضر، کتاب دیگری در دست نگارش دارم که مربوط به «بیست و چهار ساعت نخست جنگ تحمیلی» است. برای نگارش این کتاب با توجه به اسناد، مدارک و اطلاعاتی که از دوستان جمع‌آوری کرده‌ام، به یک اثر بسیار جذاب تبدیل خواهد شد. حدود ۶۰ درصد این کتاب آماده است؛ اما همچنان به بررسی، تحقیق و تکمیل نهایی نیاز دارد.

متأسفانه صنعت نشر تا حدی راکد شده و استقبال چندانی صورت نمی‌گیرد. فرایند چاپ طولانی است و ناشران با دشواری فراوان هزینه‌های چاپ را تأمین می‌کنند تا بتواند اثری را روانه بازار کند. وقتی این اتفاق می‌افتد، ناشر تمایلی به صرف هزینه‌های سنگین نخواهد داشت و دلسرد خواهد شد. از سوی دیگر؛ من هیچ‌گونه تشویق یا حمایتی از مقامات کشوری و لشکری دریافت نکرده‌ام. با وجود تلاش‌های بسیار، به صورت انفرادی، نتوانستم به جایگاه شایسته‌ای که در نظر داشتم، دست یابم.

انتظارم این بود که مجموعه نیروهای مسلح و به‌ویژه نیروی هوایی، سالانه و به بهانه‌های گوناگون، یک یا دو تیراژ ۲۵۰۰ نسخه‌ای از این کتاب‌ها را در اختیار کارکنان قررار دهند، اما این اتفاق در سطحی بسیار محدود انجام شد و در نتیجه شمارگان چاپ بیشتر کتاب‌ها به ۳۰۰ یا حتی ۲۰۰ نسخه کاهش یافت! موضوعی که خود نشانه وقوع یک فاجعه است؛ انقراض نویسندگان ایران زمین و محرومیت نسل‌های آینده کشور از فرهنگ و تمدن خودی!

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha