عصر ایران - شرکت اینترمكانيكا در سال ۱۹۵۹ توسط یک مهندس شیمی به نام «فرانک رایزنر» در تورین ایتالیا تأسیس شد. رایزنر که در زمستان ۱۹۳۲ در مجارستان به دنیا آمده بود، هفده سال بعد پس از یک زمستان سخت، به همراه والدینش از بوداپست به مونترال کانادا فرار کرد. او با کار در صنعت رنگ بهطور غیرمستقیم وارد دنیای خودرو شد.
فرانک و همسرش پائولا، که هر دو عاشق خودرو بودند، پس از ازدواج در سال ۱۹۵۷ مدتی به ساخت و مسابقه با یک خودروی اسپرت پرداختند و سپس تصمیم گرفتند به اروپا سفر کرده و در ایتالیا مستقر شوند. آقای رایزنر پیش از اقامت در تورین، یک شاسی مسابقهای برای شرکت "جیانینی اتومبیلی" در رم طراحی کرد.
اولین محصولات اینترمكانيكا، به سادگی، شامل کیتهای افزایش سرعت و سیستمهای اگزوز با برای خودروهای مختلف بودند. در سال ۱۹۶۰، فعالیتها با ساخت یک خودروی مسابقهای فرمول جونیور (یکی از اولین مدلهای موتور عقب) با موتور شدیداً بهینهسازی شده پژو، جذابتر شدند.
در همان سال، نمونه اولیه یک کوپه آلومینیومی دو نفره به نام IMP (مخفف Intermeccanica-Puch) با حداکثر سرعت ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت، بر اساس خودروی کوچک ۵۰۰ سیسی اشتایر-دایملر-پوخ توسعه یافت. این مدل توسط شرکت اتریشی تأیید شد و ۲۱ دستگاه از آن در اشکال مختلف تولید شد. نسخه مسابقهای آن توانست در کلاس ۵۰۰ سیسی مسابقات نوربرگرینگ پیروز شود.

پس از این شروع موفقیتآمیز، مدل آپولو GT، یک خودروی اسپرت مبتنی بر فنی بیوک (از جمله پیشرانه V8)، برای یک شرکت آمریکایی به نام "اینترنشنال موتور کارز" توسعه یافت. بدنه آن توسط "فرانکو اسکاگلیونه" ایتالیایی بر اساس طرحهای اولیه "ران پلسیا" طراحی شد. این شرکت سانفرانسیسکویی بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۵، ۹۰ دستگاه کوپه و ۱۱ دستگاه کانورتیبل از این مدل را تولید کرد که با چرم روکش شده و به چرخهای سیم پرهای مجهز بودند. پس از آن نیز نمونه اولیه آپولو ۲+۲ ساخته شد که در نمایشگاه خودروی نیویورک به عنوان "بهترین خودروی نمایشگاه" انتخاب شد.

در سال ۱۹۶۵، نمونه اولیه "وِلتِرو" (Veltro) بر اساس فورد ۱۰۶E بریتانیا ساخته شد و همچنین یک استیشن واگن ماستنگ برای یک آژانس تبلیغاتی آمریکایی خلق شد و بعداً به شرکت فورد در ایالات متحده پیشنهاد گردید.
پروژه دیگر آمریکایی در آن سال، یک سرمایهگذاری مشترک با "جک گریفیت" در لانگ آیلند، نیویورک، برای تولید برنامهریزی شده یک خودروی تمام استیل بود. متأسفانه، به محض آغاز تولید، شرکت گریفیت ورشکست شد و یکی از مشتریان آن، "استیو وایلدِر"، تولید را بر عهده گرفت که در نهایت ۳۳ دستگاه از این خودروها با نام "اُمگا" توسط "هولمن و مودی" در کارولینای شمالی به فروش رسید.


خبر بزرگ سال ۱۹۶۶ این بود که یک توزیعکننده برای اینترمكانيكا در ایالات متحده پیدا شد و تولید مدل "ایتالیا" (Italia) که در ابتدا "تورینو" نام داشت و از مکانیک و موتور V8 فورد استفاده میکرد، آغاز شد و تا سال ۱۹۷۰ به ۵۰۰ دستگاه رسید. به این ترتیب، میزان تولید سالانه خودروهای اینترمكانيكا از ۱۰۰ دستگاه در سال فراتر رفت. همچنین یک نمونه اولیه دیگر به نام "فینیکس" بر اساس کوروِیر، برای شرکت آمریکایی "فیچ" ساخته شد.

سال بعد، ۱۱ دستگاه استیشن واگن مورِنا جیتی (Murena GT) برای یک واردکننده آمریکایی تولید شد. این خودروهای لوکس که از موتور ۴۲۹ اسب بخاری فورد استفاده میکردند، دارای صندلیهای چرمی، کفپوشهای ضخیم و یک بار نوشیدنی با لیوانهای کریستالی بودند.

در سال ۶۹، سه خودروی توسعه یافته توسط اینترمكانيكا در غرفههای مختلف نمایشگاه خودروی نیویورک به نمایش گذاشته شدند، که نشان دهنده مسیر طولانی این شرکت از آغاز متواضعانهاش بود. فروش مدل ایتالیا در اروپا سرانجام در سال ۱۹۷۰ آغاز شد و در آلمان با توزیع "اریک بیتر" رونق گرفت. علاوه بر این، یک نمونه اولیه اصلاح شده از ایتالیا به نام "ایتالیا IMX" ساخته شد و در نمایشگاه خودروی تورین به نمایش درآمد.

سال بعد، یک سدان ۲ در منحصر به فرد مبتنی بر کوروِت به نام "سنتائور" (Centaur) برای یک مشتری آمریکایی ساخته شد و همکاری با اوپل (GM اروپا) آغاز گردید که منجر به تولد مدل "ایندرا" (Indra) شد.
ایندرا که از موتور شورولت ۳۵۱ استفاده میکرد و مکانیک اوپل را به کار میگرفت، در نمایشگاه خودروی ژنو توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد. تولید آن در سال ۱۹۷۱ آغاز شد و تا سال ۱۹۷۴، ۱۲۵ دستگاه در اشکال مختلف تولید گردید. به نظر میرسید همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه به طور ناگهانی جنرال موتورز، تأمین قطعات مکانیکی و موتورها را قطع کرد، که به معنای پایان فروش ایندرا بود. علاوه بر این، "اریک بیتر" مدل "بیتر سیدی" (Bitter CD) را تولید کرد که بر اساس اوپل دیپلمات بود و شباهت زیادی به ایندرا داشت. تنها نکته روشن سال ۱۹۷۲ مونتاژ رپلیکاهای جگوار SS به نام "اسکوایر" برای یک شرکت آمریکایی بود.

سال ۱۹۷۵ به نظر میرسید که اوضاع به زودی بسیار مساعد خواهد شد. فعالیت یک شرکت مانند اینترمكانيكا در ایتالیا گران شده بود. هنگامی که خبر رسید "شورای توسعه اقتصادی" شهر سن برناردینو کالیفرنیا مایل به تأمین مالی یک پروژه تولید خودرو است، فرانک رایزنر، همسرش پائولا و فرزندانشان (هنری، ادوارد و ایوِلین) این فرصت عالی را دیدند و به این شهر کویری نقل مکان کردند.
با این حال، پیش از این، دو نمونه اولیه ایندرا با موتور فورد ساخته و همراه با تمام داراییهای شرکت، شامل خودروهای کامل، قالبها، دایها و سایر ملزومات تولید، به آنجا ارسال شدند. متأسفانه، بودجه فدرال وعده داده شده تغییر مسیر داد و به جز یک دستگاه ایندرا، بقیه اموال در بندر توقیف شدند. بنابراین، هزینههای نقل مکان و تسویه بدهیها در ایتالیا، تنها ۵۰۰ دلار و یک خودرو برای فرانک باقی گذاشت که به زودی فروخته شد تا پولی به دست آید.
در اواخر همان سال و سال بعد، فرانک محصولی را توسعه داد که اینترمكانيكا بیش از همه برای آن شهرت یافت: رپلیکای پورشه اسپیدستر. تصمیم برای تولید این مدل به شدت تحت تأثیر مشاهده تعداد زیادی اسپیدستر گرانقیمت در خیابانهای کالیفرنیا بود. قالبسازی و نمونه اولیه پس از مدتها اندازهگیری منحنیها و ابعاد یک اسپیدستر اجارهای در لس آنجلس ساخته شد. شایان ذکر است که فرانک از اولین باری که پورشه ۳۵۶ را در سال ۱۹۴۹ در یک نمایشگاه خودرو دید، همیشه بدنه زیبا و صدای فوقالعاده آن را تحسین میکرد.
برای تولید اسپیدسترها، آقای رایزنر با "تونی باومگارتنر" در سانتا آنا، کالیفرنیا، شراکت کرد. این شرکت که "اتومبیلی اینترمكانيكا" نام داشت، حدود ۶۰۰ دستگاه از این زیباییهای بدنه فایبرگلاس مبتنی بر فولکس واگن (VW) را تولید کرد، تا اینکه فرانک سهم خود را به تونی فروخت و کل پروژه به شرکت "کلاسیک موتور کاریِجِز" در فلوریدا واگذار شد. بدین ترتیب، اوضاع دوباره به روال عادی برگشت.
حدود سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰، یک طرح و قالبسازی برای ساخت یک سدان نئوکلاسیک عظیم با فاصله بین دو محور ۱۲۹ اینچ بر روی شاسی چِکِر (معروف به تاکسیهای چکر) توسعه یافت، اما همزمان با رکود اقتصادی کالیفرنیا، بازار این خودرو از بین رفت. پروژه موفقتر سال ۱۹۸۰، طراحی کیت تبدیل سقف نرم برای فورد ماستنگ بود که از طریق نمایندگیهای فورد به فروش میرسید.
سفر به ونکوور، بریتیش کلمبیا، در سال ۱۹۸۱، پیشدرآمدی برای نقل مکان به آنجا در سال بعد بود. پیش از این انتقال، فرانک مدل Roadster RS را با بدنه فایبرگلاس و به عنوان رپلیکای پورشه کانورتیبل 'D' (۱۹۵۹) توسعه داد که باز هم مبتنی بر شاسی فولکس واگن بیتل بود.
بنابراین، در سال ۱۹۸۲ شرکت "اینترمكانيكا اینترنشنال" (Intermeccanica International Inc.) در ونکوور تأسیس شد و تولید رودستر RS آغاز گردید. تعداد قابل توجهی از این مدل تولید شد و عمدتاً به مشتریان ژاپنی و آمریکایی فروخته شدند. بعدها تغییرات ساختاری در RS اعمال شد، از جمله جایگزینی شاسی فولکس واگن با یک شاسی لولهای جدید توسعه یافته، که به ادعای سازنده، خودرو را به مدلی بهتر از خود پورشه تبدیل کرد. در مراحل بعدی، RS با افزودن فندر فلِرها، قسمت جلوی اصلاح شده، سقف سخت (هاردتاپ) و استفاده از مکانیک پورشه ۹۱۱ شش سیلندر، بیشتر پالایش شد.
«هنری رایزنر»، پسر ارشد فرانک، این حرفه را از پدرش آموخته و مدتی است که با موفقیت کسبوکار را اداره میکند. اینترمكانيكا اینترنشنال همچنان مجموعهای از رپلیکاهای دستساز و باکیفیت پورشه ۳۵۶ و مشتقات آن و... را عرضه میکند.