حادثه آذر سال ۱۴۰۱ و پس از مرگ راننده یک خودروی تیبا با شلیک گلوله مأمور پلیس آغاز شد.
به گزارش ایران، وقتی تیم جنایی به محل حادثه رفت مأمور پلیس گفت: «نیمه شب بود و ما در حال انجام وظیفه بودیم که با خودروی تیبایی که در یک محل خلوت نزدیک پمپ بنزین پارک کرده بود روبهرو شدیم کنارش توقف کردیم و از راننده خواستم تا شیشه خودرواش را پایین بکشد اما او بدون توجه به ما دنده عقب رفت. من از خودرو پیاده شدم و اسلحهام را از غلاف بیرون کشیدم و اخطار دادم اما او بازهم توجهی نکرد من ۳ گلوله هوایی شلیک کردم که به یکباره راننده تیبا با خودرواش به سمتم آمد میخواستم فرار کنم که تعادلم را از دست دادم و گلولهای شلیک شد.»
وی در ادامه گفت: «بعد از این ماجرا یک دستگاه ضبط سرقتی از داخل خودرواش پیدا کردیم که مشخص شددقایقی قبل با شکستن شیشه یک خودروی ۲۰۶ آن را سرقت کرده است.»
پس از آن سربازی که همراه این مأمور بود مورد بازجویی قرار گرفت و اظهارات همکارش را تأیید کرد. اما در ادامه تحقیقات این سرباز حرفهای قبلی خود را نقض کرد و گفت: «ما آن شب از داخل خودروی مقتول هیچ وسیله مسروقهای پیدا نکردیم و مأموری که شلیک کرده بود قصد صحنهسازی داشت تا وانمود کند مقتول سارق بوده است.»
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در آن جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند. پس از آن مأمور پلیس با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی مدعی شد شلیکش ناخواسته بود و در اثر نداشتن تعادل گلوله به راننده تیبا اصابت کرده است. با پایان اظهارات متهم قضات وارد شور شدند و مأمور پلیس را به قصاص محکوم کردند.
با صدور حکم متهم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از بررسی موشکافانه پرونده حکم را نقض و مقرر کردند تا پرونده بار دیگر در دادگاه کیفری مورد رسیدگی قرار گیرد.
با تکمیل تحقیقات پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این جلسه نیز پدر و مادر مقتول بار دیگر خواستار قصاص متهم شدند. پدر وی به قضات گفت: «پسرم در کار کشاورزی بود و آن وقت شب در حال بازگشت از محل کارش به خانه بود و تلفنی با همسرش حرف میزد که به او شلیک شد.»
سپس مأمور پلیس به جایگاه رفت و گفت: «من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. من برای نجات خودم فرار کردم اما پایم به جدول خیابان خورد و اسلحه شلیک کرد و گلوله به راننده تیبا خورد. من خودم با دستهای لرزان به اورژانس زنگ زدم و خودم تا بیمارستان همراهیاش کردم. آن شب من فقط به وظیفهام عمل کردم. راننده با خودرواش به سمتم آمد آنقدر گاز میداد که صدای اخطار و فریادم را نمیشنید. حالا هم درخواست برائت یا حداقل اتهام شبه عمد دارم.»
پس از آن وکیل متهم در دفاع از موکلش گفت: «طبق نظر دیوان این پرونده از موارد لوث بوده و بایستی در این جلسه مراسم قسامه برگزار میشد. کمیسیون هم اعلام کرده که موکلم قصد تیراندازی نداشته و گلوله از سمت شاگرد وارد خودرو شده و بر اثر برخورد با شیشه تغییر مسیر داده است.»
در ادامه نماینده فراجا به جایگاه رفت و گفت: «تنها شاهد پرونده که یک سرباز وظیفه بوده اظهارات متناقضی را مطرح کرده است. وقتی شاهد اظهارات متناقضی را مطرح میکند اظهاراتش قابل استناد نیست.
این پرونده ۳ بار به کمیسیون رفته و هربار هم کارشناسان غیرعمدی بودن شلیک را تأیید کردهاند. با اینکه در زمان بازسازی صحنه جرم باید یک کارشناس رسمی دادگستری حضور پیدا میکرد. حالا هم ما خواستار آن هستیم که اظهارات سرباز وظیفه مورد تحقیق بیشتری قرار گیرد و هم یک کارشناس رسمی دادگستری اظهارنظر کند.»
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.