موضوع بارورسازی ابرها و شایعات در خصوص ابردزدی در شرایط خشکسالی ایران مورد پرسش قرار گرفته است که در برخی موارد با تخیل عجین میشود.
به گزارش فرارو، فرآیند بارورسازی ابرها پیچیده و نتیجه آن مبهم است و حتی در برخی کشورها آزمایشها موفقیت چشمگیری نداشتهاند. این مساله تصمیمگیری برای ایران را دشوار میکند؛ آیا باید تمرکز بر بارورسازی ابرها باشد یا اولویت با بازچرخانی آب، شیرینسازی و جلوگیری از هدررفت در شبکههای فرسوده قرار گیرد؟
احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، در گفتوگو با فرارو با نگاهی علمی به کندوکاو مساله بارورسازی ابرها در ایران و جهان پرداخته است:
احد وظیفه به فرارو گفت: «این پرسش که آیا بارورسازی ابرها از نظر اقتصادی و عملیاتی ارزش هزینه کردن دارد یا خیر، پاسخ ساده و صفر و یکی ندارد؛ اما میتوان پروژههای انجامشده در دنیا را مبنای تصمیم گیری قرار داد. گزارشها نشان میدهند بارورسازی ابر تا حد زیادی وابسته به مکان و شرایط و ویژگیهای جوی مرتبط است. در صورت موفقیت، بارورسازی ابر نسبت به روشهای دیگری مانند شیرینسازی آب دریا هزینه کمتری دارد، هرچند منوط به کسب «اطمینان از نتایج مطلوب و موثر عملیات بارورسازی است».
او اضافه کرد: «در کشورهای مختلف، پروژههای بارورسازی ابر به منظور افزایش مصنوعی بارش اجرا شده ونتایج در ژورنالهای علمی معتبر منتشر شده و میتواند به صورت علمی تحلیل شود. برخی روشهای بارورسازی مانند یونیزاسیون جو توسط مجامع علمی بینالمللی تأیید نشدهاند. به عنوان مثال، امارات از روش «یونیزاسیون» را با همکاری شرکتهای روسی بکار میبرد و تاثیرات مثبت آن در تولید ابر و بارش دارند که برای تیم تخصصی بینالمللی قابل تایید نیست و مجری طرح نتوانسته فرآیندهای فیزیکی و علمی را تا حد قابل قبول توضیح دهد.»
رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی گفت: «در جنوبغرب آمریکا نیز بارورسازی سابقه طولانی دارد، اما گزارشهای علمی با تفاوتهای زیاد از نتایج آنها وجود دارد. شرکتهای فعال در این حوزه ادعا میکنند بارش را ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش میدهند، اما تحقیقات آکادمیک معتبر معمولاً چنین ادعایی را تأیید نمیکنند و با روشهای مختلف ثابت شده که نتایج تا این حد تغییر بارش صحیح نیست»
او ادامه داد: «بررسیهای علمی نشان میدهد تنها حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد سامانههای جوی در فصل سرد سال قابلیت بارورسازی دارند و ضمن اینکه بذرپاشی یا عملیات بارورسازی بهنگام باید باشد و تعجیل و تاخیر در این عملیات منجر به نتیجه مطلوب نمیشود. ضمن اینکه این کار باید بصورت مداوم در یک منطقه مشخص صورت گیرد و نتایج عملیات پراکنده در مناطق جغرافیایی مختلف قابل ارزیابی نیست.
بر این اساس چنانچه عملیات بارورسازی با هر روشی با «شناسایی سامانههای مستعد» و در «زمان مناسب» و «مکان مناسب» و بطور مداوم در فصلها یا بازههای زمانی مشخصی مثلا برای ۵ یا ۱۰ سال انجام شود، میتوان نتایج عملیاتی آن را مورد تحلیل و بررسی آماری قرار داد.
در غیر اینصورت نتیجه گیری علمی مورد قبول ممکن نیست. نتایج پروژههای مختلفی با رعایت تمام ویژگیهای فنی و علمی وجود دارد که نشان میدهد با رعایت تمام این ویژگیهای علمی، بارورسازی تنها منجر به افزایش ۱.۵ یا کمتر از دو درصد از بارش سال منجر شده و این میزان احتمالا میتواند ناشی از خطای محاسباتی حاصل شود و بنابراین عملا تاثیر مثبتی نداشته است.»
رئیس مرکز ملی خشکسالی گفت: «در سال ۲۰۲۵ گزارش برای کنگره آمریکا تهیه شده است که بیشتر برای ساستگذاری در این خصوص تهیه شده است. اشکال بزرگ این گزارش این است که مبتنی بر مصاحبه با افراد مختلف است و بیشتر بر نظرات افراد منتخب تکیه نموده و نمیتواند بعنوان تحقیق علمی مبتنی بر داده قلمداد شود. همینور که عرض کردم نتایج پروژهها متفاوت است.
در برخی مناطق تاثیر ۱۰ تا ۲۰٪ در افزایش بارش در محل برای موارد بارور شده را گزارش دادهاند از جمله عملیات بارورسازی در ابرهای کوهستان برفی استرالیا که چند سال و در دوره فصل سرد سال بارشها بیشتر جامد است و برای افزایش انباشت برف انجام شد. اما چندین گزارش معتبر و فنی دیگر از آمریکا و سایر کشورها وجود دارد که علیرغم رعایت نکات فنی تنها منجر به ۱.۵ درصد افزایش بارش شده است و در واقه نتایج عملیات بیحاصل بوده است. این موضوع نشانگر مکان محور بودن یا وابستگی مکانی این فرآیند است.»
او تاکید کرد: «به طور کلی نمیتوان به پرسش درباره بارورسازی ابرها با پاسخ «آری یا خیر» اکتفا کرد. اگر شرایط مطابق دستورالعملهای فنی فراهم شود، ممکن است این روش جواب دهد؛ بهویژه در ابرهای کوهساری که ساختار دما و رطوبت مطلوب دارند. بطور مشخص در ابرهای حاوی آب «فراسرد» یا ابر با دمای زیر صفر که حاوی آب مایع است وضخامت لایه ابر کافی باشد و به بیان دیگر بخش عمده ابر حاوی آب مایع با دمای زیر صفر، امکان بارورسازی بیشتر است. که معمولا در فصل زمستان و در مناطق کوهستانی تشکیل میشوند.»
او اضافه کرد: «روشهای سنتی بارورسازی، برخلاف روش یونیزاسیون که هنوز فیزیک و فرآیندهای مربوطه تقریبا مبهم است، به دو بخش تقسیم میشوند. بارورسازی ابرهای گرم یا ابری که قسمت اعظم ضخامت لایه ابر بالای دمای صفر است و روش دوم ابرهای زمستانی در مناطق کوهستانی با بیشتر لایه ابر در دمای زیر صفر.
در ابرهای گرم با ذرات آب دوست مانند نمک و در ابرهای سرد از ذرات یخ دوست مانند یدور نقره استفاده میشود. آزمایشها نشان دادهاند که نتایج در ابرهای زمستانی کوهساری نتایج بهتری دارد و بر عکس نتایج در اغلب عملیات با ابرهای گرم بدون دستاورد مثبت بوده است.»
او نتایج کلی را چنین شرح داد: «با این حال حتی در بهترین شرایط و با سنجشهای نسبتا متراکم و چند لایه نتایج در پروژههای مختلف متغیر بوده است. برخی آزمایشات با دوره عملیاتی ۵ تا ۸ سال و در بهترین شرایط (ابرهای سرد) منجر به نتایج قابل توجه نشده است. لازم به ذکر است که ارزیابی تاثیر بارورسازی بسیار پیچیده است و با روشهای مختلف آماری و شبیهسازی عددی حاصل میشود.»
رئیس مدیریت بحران سازمان هواشناسی گفت: «بارورسازی ابر در ایران پیشتر در یزد انجام میشد؛ زمانی که «دفتر بارورسازی ابر» وابسته به وزارت نیرو نام داشت. در دولت سیزدهم با تغییر ساختار آن، سازمانی «بهره برداری فنآورانه از آبهای جوی» زیر نظر وزارت نیرو تشکیل شد. به طور کلی برای بارورسازی ابر، علاوه بر تجهیزات و مواد بارورسازی کننده مانند هواپیما، راکت و فلر ذرات بارور کننده، به تجهیزات پایش و سنجش دقیق مانند رادار هواشناسی و شبکه متراکم بارانسنجی نیاز است.
ضمن اینکه دستورالعملهای فنی مانند انتخاب منطقه شاهد و هدف و تداوم عملیات در بازههای زمانی مشخص با اندازه گیری دقیق و منظم دادههای محیطی و هواشناسی و همچنین شناخت ویژگی اقلیمی سامانههای جوی و هر برای سامانه در کوتاه مدت قبل و حین و بعد از بارورسازی بسیار مهم است. بدون رعایت این دستورالعملهای فنی مورد قبول، و بدون داشتن برنامه منظم برای برداشت داده تاثیر هر گونه اثر مثبت یا منفی بارورسازی ممکن نیست.»
ایشان تاکید کرد: «سیستمهای بارش بطور طبیعی تغییرات شدید دارند و تفکیک تاثیر بارورسازی که ممکن است به ۵ یا ۱۰٪ برسد با چنین تغییرات طبیعی کار بسیار پیچیده است.»
وظیفه گفت: «در یک روش آماری، نتایج عملیات بارورسازی طی ۵ تا ۲۰ سال بررسی و با میانگینهای اقلیمی مقایسه میشود تا مشخص شود اثر بارورسازی معنیدار بوده است یا خیر. اخیرا در شمال اسرائیل و منطقه دریای جلیلی بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ یک پروژه ۸ساله تعریف شده بود که بعد از هفت سال ارزیابی نتایج نشان داد که عملیات بارورسازی منجر به نتیجه مثبت در افزایش بارش نشده است و در نتیجه اتمام پروژه را در سال هفتم اعلام نمودند.
علیرغم اینکه این منطقه بارش سالانه حدود ۹۰۰ میلیمتر دارد (به نسبت گذر بیشتر سامانههای جوی قابل بارورسازی) و تجارب قبلی از سه دوره قبل را هم در این پروژه استفاده نمودند.»
او اشاره کرد: «در تعدادی از کشورها؛ حدود ۴۰ کشور و اغلب به صورت تحقیقاتی بارورسازی ابر دنبال میشود. یکی از بزرگترین عملیات بارورسازی در شمال چین و در مناطق کم بارش فلات تبت در جریان است، که هدف آنها تبدیل مناطق بیابانی به مناطق نسبتا سرسبز برای کاهش تولید گردوخاک در این منطقه است. این پروژه بسیار بزرگ است ولی جامعه هواشناسی هنوز منتظر خروجیهای علمی این پروژه در باره تاثیر بارورسازی ابر میباشد.»
رئیس مرکز ملی خشکسالی گفت: «در وضعیت مشابه با اقلیم ایران، و البته در اغلب مناطق دنیا، الویت با روشهای مطمئن مانند بازچرخانی آب و بکارگیری اقدامات ضروری برای کاهش مصرف آب و اقداماتی نظیر رعایت الگوی کشت وعدم توسعه صنایع آب بر در مناطق کم آب، رعایت پتانسیلهای اقلیمی برای هر گونه توسعه از جمله ایجاد مناطق مسکونی و جمعیت، کشاورزی یا صنعت و غیره میشود.
به هیچ عنوان با بارورسازی ابر نمیتوان خشکسالی را برطرف نمود و در دنیا بیسابقه است. به بارورسازی بیشتر مانند یک موضوع آزمایشی و تحقیقاتی باید نگریسته شود و از ایجاد امید کاذب به نتایج آن حتما باید جلوگیری شود.»
او اشاره کرد: «برای مثال تاثیر بازچرخانی آب بسیار قابل توجه است و متأسفانه در کشور ما به آن توجه کافی نشده است. این دسته از روشها اصلیاند و باید به عنوان هدف اصلی و هسته عملیاتی مورد توجه قرار گیرند. بارورسازی در کنار آنها صرفاً بهعنوان یک ابزار مکمل میتواند مطرح باشد که احتمالا در برخی مناطق خاص میتواند نتایج محدود ایجاد کند. »
او افزود: «در کشور ما همچنان این پرسش در بین عامه وجود دارد که آیا بارورسازی واقعاً پاسخ میدهد یا خیر. برای مثال، اگر هدف افزایش برف باشد، چون بارورسازی در فصل سرد و بر روی سامانههایی که در مناطق کوهستانی شکل میگیرند انجام میشود، این موضوع ماهیتی محلی پیدا میکند.
ممکن است اجرای این کار در آذربایجان نتیجه بدهد، اما همان روش در تهران بیاثر باشد. بنابراین اثرگذاری بارورسازی وابسته به مکان است و اقلیم ایران نیز چالشهای خاص خود را دارد که آن را با مناطقی مانند جنوب آمریکا متفاوت میکند.»
وظیفه گفت: «یکی از مهمترین این چالشها، وجود گرد و غبار فراوان در جو ایران است. در بارورسازی سنتی تلاش میشود با افزودن هستههای تراکم، بخار آب موجود در ابر پیرامون این هستهها متراکم شده و سپس قطرات در اثر برخورد و چسبندگی به یکدیگر بزرگتر شوند و بهصورت باران به زمین برسند.
اما اغلب سامانههایی ورودی به کشور از غرب و جنوب، با انبوهی از گرد و غبار همراه هستند و غلظت این ذرات گاهی بسیار بیشتر از حد مطلوب و طبیعی لازم برای تولید هستههای تراکم بارش است. در واقع، در اقلیم خشک ایران، هر باد تودههای عظیمی از گرد و خاک را به همراه نمک وارد جو میکند و این ذرات بهطور طبیعی بهعنوان هسته باران عمل میکنند.»
او اشاره کرد: «هر قطره باران، صرفنظر از بارورسازی، در دل خود یک ذره دارد؛ چه ذره نمکی که از دریا یا کویر برخاسته باشد، چه ذرهای خاکی همچون رس. به همین دلیل، پرسش اصلی این است که آیا ما با بارورسازی واقعاً میتوانیم بارش را افزایش دهیم یا خیر.»
رئیس مدیریت بحران سازمان هواشناسی گفت: «بازچرخانی آب از مهمترین موضوعاتی است که در ایران به آن توجه کافی نشده است. بسیاری از شهرهای ما حتی سیستم جمعآوری فاضلاب و تصفیه ندارند و تنها معدودی مانند تهران چنین امکاناتی دارند.
هر جا سیستم جمعآوری وجود نداشته باشد، طبیعتاً بازچرخانی هم ممکن نیست و آب فاضلاب به شکل غیرتصفیه وارد محیط میشود. این موضوع علاوه بر هدررفت آب، آلودگی خاک و منابع طبیعی را نیز به دنبال دارد.»
او افزود: «نمونه بارز این وضعیت، فاضلاب بندرعباس است که نماینده هرمزگان با ایستادن جلوی خروجی آن به دریا، تلاش کرد توجهها را به آلودگی دریایی جلب کند. حال تصور کنید چنین وضعیتی در دریای بستهای مانند خزر چه پیامدهایی دارد، بهویژه که بسیاری از شهرهای شمالی نیز فاقد شبکه فاضلاباند.
از سوی دیگر، فاضلاب روستاها و شهرهای کوچک که در مسیر رودخانهها هستند، وارد منابع آبی میشود و در نهایت به همان سدهایی میریزد که آبشان برای شرب تصفیه و مصرف میشود.»
وظیفه گفت: «در کنار این مشکل، شبکه آبرسانی کشور نیز فرسوده و نیاز به تعمیر و بازسازی دارد. سرمایهگذاری کافی در این بخش نشده و همچنان از طراحیهای قدیمی استفاده میشود. لولهها در زیر خاک دفن میشوند و دسترسی به آنها بسیار دشوار است.
در حالی که در بسیاری از کشورهای دیگر، مسیر آب، برق و تاسیسات شهری در زمین و در کانالهای خاص در دسترس دائمی قرار دارد و در صورت لزوم امکان تعمیر و رفع مشکلات نشتی را سریع را فراهم میکنند. اما در ایران، هر بار به خاطر وجود مشکلی در شبکه مخابرات، برق یا گاز و آب مسیرهای مربوطه در خیابانها کنده میشود.»
او افزود: «مثال روشن این وضعیت، خیابان ولیعصر تهران است که بارها برای تعویض کابل برق یا مخابرات در طول چندین کیلومتر کانالهایی کنده میشود و سپس با خاک پر میشود. در این فرآیند، ریشه درختان در عمق یک متری یا بیشتر در پیاده روها قطع میشود. همین امر یکی از دلایل خشکیدگی درختان این خیابان تاریخی میتواند باشد»
رئیس مرکز ملی خشکسالی گفت: «مساله «ابردزدی» کاملاً تخیلی است و واقعیت علمی ندارد. دزدیدن ابر در توان بشر نیست و تاکنون هیچ سابقهای در این زمینه وجود نداشته است. سیستمهای جوی انرژی عظیمی دارند؛ بهطوریکه انرژی نهفته در یک سامانه ابری از دهها بمب هستهای بیشتر است. بنابراین انسان هنوز به سطحی از فناوری نرسیده که بتواند چنین انرژی عظیمی را کنترل یا ابرها را جابهجا کند.»
او اشاره کرد: «با این حال، شاید در آینده با پیشرفت فناوریها سناریوهای تازهای مطرح شود، اما در حال حاضر، چنین ادعایی علمی و قابل اثبات نیست. در واقع، مشکل کمآبی کشورها ریشه در مدیریت منابع دارد، نه «دزدیدن ابر». برای مثال، ترکیه در برخی مناطق خود با بحران کمآبی روبهرو بوده و سیاستهای صرفهجویی و مدیریت مصرف را بهکار بسته است. همچنین در خاورمیانه و بهویژه در شهرهای حاشیه خلیج فارس، سالهاست که آب شرب از طریق شیرینسازی آب دریا تأمین میشود.»
وظیفه گفت: «در ایران، بحث شیرینسازی آب بهطور محدود انجام میشود و نسبت به کشورهای عربی کمتر توسعه یافته است. در استانهای بوشهر و هرمزگان شیرینسازی در مقیاس بسیار محدود انجام میشود و اخیرا هم با شیرینسازی آب دریا را در حجم محدود تا اصفهان منتقل نموده اند، اما یکی از دلایل محدودیت آن این است که ایران نسبت به کشورهای عربی از نظر منابع آبی، وضع بسیار بهتری دارد.
کشورهای عربی منطقهای بیابانیاند و بارش سالانه آنها بسیار پایین است؛ بهعنوان مثال، در امارات بارش سالانه تنها ۶۰ تا ۷۰ میلیمتر است، در حالی که ایران میانگین بارش سالانهای حدود ۲۳۰ تا ۲۴۰ میلیمتر دارد.»
او یادآور شد: «ترکیه با میانگین بارش ۵۶۰ میلیمتر شرایط متفاوتی دارد و متوسط بارش جهانی نیز حدود ۷۵۰ میلیمتر است. بنابراین ایران کمتر از یک سوم متوسط جهانی بارندگی دارد، اما مشکل اصلی تنها میزان کل بارش نیست، بلکه توزیع آن نیز یکنواخت نیست. در کشور ما، مناطق سواحل شمالی، رشتهکوه زاگرس و کویر مرکزی تفاوتهای چشمگیری در میزان بارش دارند که مدیریت منابع آب را پیچیدهتر میکند.»
رئیس مرکز ملی خشکسالی گفت: «وضعیت خشکسالی ایران در پاییز پیشرو، کم و بیش مشابه پاییز سال قبل پیشبینی میشود. متأسفانه قالب مدلهای عددی که شبیهساز بارندگی فصلی را ارائه میدهند حکایت از تداوم کم بارشی نیمه اول سال جاری دارند و با احتمال زیاد بارش پاییز امسال مشابه سال گذشته خواهد بود. این خبر نامطلوبی است و باید توجه داشت که با همین میزان موجود باید مدیریت منابع آب را انجام دهیم.»
او افزود: «با این حال، یک تفاوت نسبت به سال قبل وجود دارد و پیشبینیهای فصلی نشان میدهد که بارش زمستان برخلاف پاییز و زمستان سال قبل، رو به بهبود خواهد بود و انتظار میرود با احتمال متوسط حدود ۵۰ درصد، بارش زمستانه به شرایط نرمال برسد.
حتی برخی از مدلها، حد بالاتر از نرمال را هم پیشبینی کردهاند. اگر این اتفاق بیفتد، بسیار مهم است زیرا زمستان تقریباً ۴۵ درصد از بارش سالانه ایران را تأمین میکند.»
او در نهایت گفت: «بنابراین، اگر زمستان متوسط و نرمالی داشته باشیم، از مجموع بارش سالانه، حدود ۴۵ درصد تأمین خواهد شد و شدت خشکسالی در انتهای سال، همانند امسال نخواهد بود و بهتر از امسال خواهد شد.
سال جاری، علاوه بر پاییز، زمستان و بهار نیز بسیار کمبارش و گرمتر از نرمال بود؛ پاییز و بهار گذشته بیش از ۴۰٪ و زمستان ۳۰ درصد بارش کمتر از میزان بارش نرمال را دریافت کردیم که اثر شدیدی بر منابع آب و طبیعت و کشاورزی داشت و کسر مخازن آب در سطح و زیر زمین را تشدید کرد.»