۲۸ شهريور ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۵۲۹۰
تاریخ انتشار: ۰۱:۰۰ - ۲۸-۰۶-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۵۲۹۰
انتشار: ۰۱:۰۰ - ۲۸-۰۶-۱۴۰۴

چرا این آسمان‌خراش مرموز در نیویورک حتی یک پنجره هم ندارد؟ (+عکس)

چرا این آسمان‌خراش مرموز در نیویورک حتی یک پنجره هم ندارد؟ (+عکس)
در مرکز شلوغ‌ترین شهر جهان، برجی بتنی و مرموز قد کشیده که هیچ پنجره‌ای ندارد؛ داستانی که از ترس جنگ اتمی شروع و به بزرگ‌ترین مرکز جاسوسی جهان ختم شد.

در مرکز شهر منهتن، جایی که برج‌های شیشه‌ای و آجری و فولادی، خطوط همیشگی چهره‌ی شهر هستند، ساختمانی خاص همه قواعد را زیر پا می‌گذارد. در خیابان توماس شماره ۳۳، برجی ۱۷۰ متری سر برآورده که نه نور را بازمی‌تاباند و نه شب‌ها روشنایی از آن ساطع می‌شود. هیچ پنجره‌ای بر بدنه‌اش دیده نمی‌شود و هیچ نشانه‌ای از زندگی درون آن به چشم نمی‌آید.

به گزارش زومیت، این سازه بتنی بیشتر شبیه یک پناهگاه است تا یک آسمان‌خراش؛ یک قلعه خاموش که در میان آپارتمان‌های گاه قدیمی و گاه مدرن اطراف، حضوری سنگین و رازآلود دارد.

برای دهه‌ها، این ساختمان که با سبک معماری بروتالیسم ساخته شده، با نام رسمی «ساختمان خطوط طولانی» (Long Lines Building) شناخته می‌شد. روایت‌های رسمی می‌گفتند AT&T در اوج جنگ سرد این برج را ساخت تا شبکه‌ی مخابراتی آمریکا در برابر خطر حمله هسته‌ای حفظ کند؛ نوعی پناهگاه برای ماشین‌ها.

کافی است به جزئیات معماری بنا نگاهی کنیم: دیوارهایی از گرانیت صورتی‌‌خاکستری به ضخامت چندمتر که می‌توانند موج انفجار اتمی را تاب بیاورند. سه طبقه زیرزمینی با ژنراتورهایی که توان تأمین برق یک شهر کوچک را برای دو هفته دارند. انبارهای آب و غذا برای ۱۵۰۰ نفر و سیستم تهویه‌ای که می‌تواند هوای آلوده به تشعشعات رادیواکتیو را تصفیه کند. همه‌چیز برای بقا طراحی شده بود؛ اما نه بقای انسان‌ها، بلکه بقای شبکه، بقای اطلاعات.

بااین‌حال، آنچه در ظاهر روایت می‌شد تنها پوسته‌ای سطحی بود؛ داستانی آماده برای خاموش‌کردن کنجکاوی رهگذران. پشت این چهره خاموش و دیوارهای بی‌روح، حقیقتی جریان داشت که سال‌ها از نگاه عمومی دور ماند. واقعیت این بود که این سازه‌ی عظیم نه صرفاً برای حفاظت از ارتباطات، بلکه برای کنترل و شنود آن‌ها بنا شد.

شماره ۳۳ خیابان توماس، در واقع صحنه‌ای بود که در آن معماری آخرالزمانی با جاه‌طلبی پنهان یک آژانس جاسوسی درهم آمیخت و یکی از قدرتمندترین مراکز نظارتی جهان را درست در برابر چشمان شهر بنا کرد. این همان جایی است که امروز با نام «تایتان‌پوینت» شناخته می‌شود.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک

هیولایی متولد جنگ سرد

در دهه‌ی ۱۹۶۰، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در میانه‌ی رقص مرگبار هسته‌ای گرفتار بودند. دکترین «تخریب حتمی متقابل» حکم می‌کرد هر طرف باید توانایی پاسخ به ضربه‌ی نخست را داشته باشد و همین وسواس پارانوئید، معمار اصلی شبکه‌هایی شد که حتی در دل انفجار اتمی باید زنده می‌ماندند.

در چنین فضایی، شرکت AT&T، غول بلامنازع ارتباطات آمریکا، با بحرانی مضاعف دست‌به‌گریبان شد. از یک‌سو باید تضمین می‌کرد که سیستم‌هایش در برابر جنگ احتمالی دوام می‌آورند، و از سوی دیگر باید پاسخی برای انفجار تقاضا در تماس‌های راه دور پیدا می‌کرد.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک

 جان کارل وارنک معمار مشهور آمریکایی در کنار جان اف کندی

فناوری آنالوگ قدیمی دیگر تاب فشار نداشت. راه‌حل، ایجاد زیرساختی تازه و مستحکم‌تر بود؛ پروژه‌ای محرمانه که در درون شرکت «پروژه ایکس» نام گرفت و مسئولیت طراحی آن به جان کارل وارنک، معمار سرشناس آمریکایی، سپرده شد.

سبک بروتالیسم این برج، نه برای انسان‌ها، بلکه برای ماشین‌ها و سوئیچ‌های غول‌پیکر طراحی شده بود

وارنک که پیش از آن بنای یادبود جان اف کندی در آرامستان آرلینگتون را طراحی کرده بود، به درک عمیق از قدرت نمادین معماری شهرت داشت. او برای «پروژه‌ی ایکس» به سراغ سبک بروتالیسم رفت؛ فلسفه‌ای که بتن خام، فرم‌های هندسی جسورانه و کارکردگرایی بی‌پرده را می‌ستود. بروتالیسم زبان معماری قدرت و استقامت بود؛ زبان کاملی برای عصری که در سایه‌ی بمب اتم زندگی می‌کرد.

طراحی جان کارل وارنک نمونه‌ای درخشان از کارکردگرایی مطلق بود. او این ساختمان را نه برای انسان‌ها، که از همان ابتدا برای ماشین‌ها طراحی کرد. مشتریان اصلی او سوئیچ‌های تلفنی غول‌پیکر بودند؛ ماشین‌هایی که نه به نور خورشید نیازی داشتند و نه به منظره‌ی شهر. آن‌ها به فضای وسیع، کف‌های تقویت‌شده برای تحمل وزن و سامانه‌های خنک‌کننده‌ی قدرتمند نیاز داشتند.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 شکاف‌های عظیمی در طبقات دهم و بیست‌ونهم برای تهویه هوا طراحی شدند

به همین دلیل، وارنک تصمیم گرفت پنجره‌ها را به‌کلی حذف کند؛ اقدامی که علاوه بر کاهش هزینه‌ها، لایه‌ای تازه از امنیت ایجاد می‌کرد؛ از مقاومت در برابر انفجار گرفته تا محافظت در برابر جاسوسی الکترونیکی.

طبقات با ارتفاع غیرمعمول ۵٫۵ متر ساخته شدند تا تجهیزات عظیم در آن‌ها جای گیرند. در طبقات دهم و بیست‌ونهم، شکاف‌های عظیمی تعبیه شد که مانند آبشش‌های یک لویاتان مکانیکی، عمل تنفس ساختمان را بر عهده داشتند و هوای موردنیاز سامانه‌های تهویه را به گردش درمی‌آوردند.

در دهه ۱۹۹۰، روزانه ۱۷۵ میلیون تماس از دیوارهای خاموش این ساختمان عبور می‌کرد

در مرکز این قلعه، سه سوئیچ دیجیتال مدل 4ESS نصب شده بود؛ نخستین سیستم‌های تمام‌کامپیوتری که قادر بودند میلیون‌ها تماس تلفنی را به‌صورت دیجیتال مسیریابی کنند. درواقع این دستگاه‌ها مغز متفکر شبکه به شمار می‌رفتند.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 دفاتر قدیمی AT&T در نیویورک تاب تجهیزات و زیرساخت‌های جدید را نداشتند

به‌این‌ترتیب در دهه ۱۹۹۰، شماره ۳۳ خیابان توماس به سیستم عصبی ارتباطات نیویورک تبدیل شد؛ جایی که روزانه به‌طور میانگین ۱۷۵ میلیون تماس از میان دیوارهای خاموشش عبور می‌کرد. اما ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۱، همین سیستم عصبی دچار سکته شد:

یک قطعی برق، ناشی از ترکیب خطای انسانی و نقص فنی، ژنراتورهای پشتیبان را از کار انداخت و شش ساعت تمام نیمی از ترافیک تلفنی شهر را فلج کرد. برج‌های کنترل ترافیک هوایی در سه فرودگاه اصلی نیویورک ارتباط خود را از دست دادند؛ بیش از ۵۰۰ پرواز زمین‌گیر یا با تأخیر مواجه شد و پنج میلیون تماس از دست رفت.

آن روز نیویورک به شکلی دردناک فهمید که چه اندازه به این هیولای خاموش وابسته است. همان روز، در دالان‌های قدرت در واشنگتن، این وابستگی نه به چشم یک ضعف، بلکه به‌عنوان یک فرصت استراتژیک تلقی شد: اگر امکان دسترسی به این شاهرگ اطلاعاتی وجود داشت، چه گنجینه‌ای از داده‌ها در اختیار قرار می‌گرفت؟

اولین نجوا در تاریکی

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 جورج بوش در حال امضای «قانون میهن‌پرستی» (Patriot Act) پس از حمله ۱۱ سپتامبر

پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، معادله‌ی امنیت ملی آمریکا برای همیشه تغییر کرد. «قانون میهن‌پرستی» به آژانس‌های اطلاعاتی، به‌ویژه آژانس امنیت ملی (NSA)، اختیاراتی بی‌سابقه برای نظارت بر ارتباطات داخلی و خارجی اعطا کرد. سازمانی که مأموریت سنتی‌اش جاسوسی از دشمنان خارجی بود، اکنون نگاه خود را به درون مرزهای آمریکا دوخته بود. اما برای اجرای چنین برنامه‌ای، به همکاری صنعت نیاز داشت ـ به کلید ورود به قلعه‌های مخابراتی.

بعد از ۱۱ سپتامبر، NSA برای شنود داخلی و خارجی آمریکا به همکاری AT&T تکیه کرد

داستان افشای این همکاری تاریک، نه از نیویورک، که از سانفرانسیسکو آغاز شد. سال ۲۰۰۳، مارک کلاین (Mark Klein)، تکنسین باسابقه‌ی AT&T، در مرکز اصلی این شرکت در خیابان فالسوم مشغول کار بود که به چیزی غیرعادی برخورد.

اتاقی جدید و به‌شدت محرمانه به نام «اتاق 641A» در حال ساخت و تجهیزشدن بود؛ اتاقی با سطح دسترسی محدود که درست در کنار سرورهایی قرار داشت که بخش عمده‌ای از ترافیک اینترنت ساحل غربی آمریکا از آن عبور می‌کرد.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 اتاق 641A مرکز AT&T در خیابان فالسوم، جایی که مارک کلاین اسرار اولیه را کشف کرد

کنجکاوی کلاین کنجکاو شد و پس از بررسی اسناد و نقشه‌های فنی، به کشفی هولناک رسید: کابل‌های فیبر نوری اصلی، حامل داده‌های میلیون‌ها کاربر، به دستگاهی به نام «اسپلیتر نوری» (Optical Splitter) متصل شده بودند. این دستگاه یک کپی کامل و بی‌نقص از همه‌ی ترافیک اینترنت را، از ایمیل‌ها و جستجوهای وب گرفته تا چت‌ها و تماس‌های اینترنتی، مستقیماً به اتاق 641A می‌فرستاد؛ اتاقی که تجهیزاتش در اختیار NSA بود. کلاین فهمید شرکتش نقش بازوی پنهان دولت را در جاسوسی از مشتریان ایفا می‌کند.

مارک کلاین در سانفرانسیسکو پرده از اتاقی مخفی برداشت که تمام ترافیک اینترنت را کپی می‌کرد

او در ابتدا سکوت کرد، اما ترس نمی‌توانست برای همیشه دهانش را ببندد. سال ۲۰۰۵، وقتی روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز وجود برنامه‌ی جاسوسی بدون مجوز دولت بوش را فاش کرد، کلاین به این نتیجه رسید که باید سکوتش را بشکند. او با اسنادش به بنیاد مرزهای الکترونیکی (EFF) مراجعه کرد و آن‌ها علیه AT&T شکایتی تنظیم کردند.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 مارک کلاین در ساختمان شماره ۳۳ خیابان توماس منهتن سال ۱۹۸۸

اما سال ۲۰۰۸، کنگره با تصویب قانونی تازه، به شرکت‌های مخابراتی که با دولت در برنامه‌های نظارتی همکاری کرده بودند، مصونیت قضایی عطف‌به‌ماسبق عطا کرد. به‌تبع پرونده‌ی کلاین هم مختومه شد.

بااین‌حال، او کار خود را کرده بود و موفق شد برای اولین‌بار، همکاری سیستماتیک و پنهانی میان غول‌های مخابراتی و آژانس‌های جاسوسی را به اثبات برساند. کمتر کسی می‌دانست ماجرای کلاین فقط یک پیش‌لرزه است و زلزله‌ی اصلی به‌زودی فرامی‌رسد.

رمزگشایی از تایتان

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 ادوارد اسنودن

ژوئن ۲۰۱۳، جهان با نام ادوارد اسنودن آشنا شد؛ تحلیل‌گر جوانی که برای یکی از پیمانکاران NSA کار می‌کرد، با هزاران سند فوق‌سری به هنگ‌کنگ گریخت و بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین معماری نظارت جهانی در تاریخ را برای روزنامه‌نگاران فاش کرد.

افشاگری‌های اسنودن شوکی عظیم به سیستم بین‌الملل وارد کرد. اسناد او نشان می‌دادند که NSA نه فقط از مظنونان تروریستی، بلکه از شهروندان عادی، شرکت‌های بزرگ، متحدان سیاسی و حتی رهبران جهان مانند آنگلا مرکل نیز جاسوسی کرده است.

ادوارد اسنودن با اسناد فوق‌سری خود وجود پروژه‌ای به نام «تایتان‌پوینت» را برملا کرد

در میان این کوه اطلاعات، خبرنگاران وب‌سایت تحقیقی «اینترسپت» (The Intercept) به دنبال سرنخ‌هایی برای شناسایی مکان‌های فیزیکی این عملیات جاسوسی بودند. آن‌ها متوجه شدند که اسناد پر از نام‌های رمزی‌اند:

«بلارنی» (Blarney)، برنامه‌ای برای جمع‌آوری داده از کابل‌های بین‌المللی؛ «فِیرویو» (Fairview)، اسم رمز همکاری با یک شرکت بزرگ مخابراتی آمریکایی. و یک واژه‌ی مرموز دیگری که مدام تکرار می‌شد: «تایتان‌پوینت» (Titanpoint).

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 تجهیزات دیجیتالی که داخل ساختمان شماره ۳۳ خیابان توماس یافت شد

اسناد «تایتان‌پوینت» را به‌عنوان یک «سایت نظارتی مخفی» در نیویورک توصیف می‌کردند؛ سایتی مجهز به فناوری‌هایی ویژه، از جمله «سوئیچ‌های دروازه‌ی خارجی» با دسترسی موسوم به «ریم‌راک» (Rimrock). همین جزئیات به سرنخی حیاتی تبدیل شدند.

خبرنگاران کشف کردند تایتان‌پوینت همان ساختمان خطوط طولانی در خیابان توماس است

با اندکی تحقیق مشخص شد که «ریم‌راک» در واقع اسم رمز داخلی NSA برای سوئیچ‌های دیجیتال مدل 4ESS است؛ دقیقاً همان مدل سوئیچ‌هایی که در ساختمان شماره ۳۳ خیابان توماس کار می‌کردند.

سرنخ بعدی، اسم رمز «لیتیوم» بود که ظاهراً به «شریک تجاری، مسئول نظارت و دسترسی به تایتان پوینت» اشاره داشت. سایر گزارش‌هایی که بر اساس اسناد دیگر اسنودن منتشر شدند، هویت لیتیوم را هم فاش کردند: شرکت AT&T.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 داخل ساختمان ۳۳ باتری‌های پشتیبانی نگهداری می‌شد که انرژی را برای مواقع ضروری ذخیره می‌کردند

قطعات پازل کنار هم قرار گرفتند: یک سایت مخفی NSA در نیویورک، تحت مدیریت AT&T و متکی بر سوئیچ‌های 4ESS. تنها یک مکان در شهر با همه‌ی این مشخصات تطابق داشت. خبرنگاران «اینترسپت» با اطمینان نتیجه‌گیری کردند: «تایتان‌پوینت همان ساختمان خطوط طولانی است.»

دیش‌های ماهواره‌ای روی بام برج، شنود ارتباطات سازمان ملل را برای NSA ممکن می‌کردند

در جریان تحقیقات، حتی یک راهنمای سفر محرمانه برای مأموران NSA کشف شد که صریحاً به این ساختمان اشاره داشت.

در این راهنما از مأموران خواسته شده بود برای توضیح غیبت‌های خود نزد خانواده و دوستان، داستان‌های پوششی آماده کنند؛ چیزی مثل «برای یک جلسه‌ی فنی به دفتر AT&T می‌روم.» به آن‌ها توصیه شده بود از خودروهای پوششی استفاده کنند که توسط دفتر میدانی FBI فراهم می‌شد؛ مرکزی که درست در همسایگی ساختمان قرار داشت.

شاید عجیب‌ترین بخش ماجرا، دستورالعمل ورود به این قلعه‌ی به‌ظاهر نفوذناپذیر بود: «به معنای واقعی کلمه، فقط زنگ در را فشار دهید.»

گوگل برای جاسوسان

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 ورودی ساختمان شماره ۳۳ خیابان توماس در شب
 

با فاش‌شدن هویت تایتان‌پوینت، سؤال بعدی این بود که NSA در داخل این قلعه‌ی بتنی دقیقاً چه می‌کند؟ اسناد اسنودن و تحلیل‌های «اینترسپت» پرده از عملیاتی چندلایه برداشتند؛ معماری یک مرکز جاسوسی عظیم در قلب نیویورک.

داده‌های رهگیری‌شده با ابزار «ایکس‌کی‌اسکور» تحلیل می‌شد؛ ابزاری که شبیه گوگل برای جاسوسان عمل می‌کرد

در دل ساختمان، اتاقی ویژه وجود دارد؛ مشابه همان «اتاق 641A» که مارک کلاین در سانفرانسیسکو دیده بود. در اسناد از آن با عنوان «تأسیسات اطلاعاتی طبقه‌بندی‌شده‌ی حساس» (SCIF) یاد می‌شود این اتاق، مرکز کنترل عملیات NSA به‌شمار می‌رود و امکان اتصال مستقیم به جریان‌های متعددی از داده‌هایی را فراهم می‌کند که از ساختمان عبور می‌کنند.

اولین و واضح‌ترین هدف، همان سوئیچ‌های 4ESS بودند. با دسترسی به این سوئیچ‌ها، NSA می‌توانست فراداده و محتوای میلیون‌ها تماس تلفنی بین‌المللی را که از نیویورک عبور می‌کرد، رهگیری کند.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 پشت بام ساختمان ۳۳ خیابان توماس منهتن با دیش‌های ماهواره‌ای و خنک‌کننده‌های تجهیزات دیجیتال

هدف دوم، دیش‌های عظیم ماهواره‌ای روی پشت‌بام ساختمان بودند. این مکان تنها نقطه‌ای در نیویورک است که AT&T برای برپایی ایستگاه زمینی ماهواره‌ای مجوز رسمی دارد. دیش‌ها بخشی از برنامه‌ای موسوم به «اسکیدرو» (SKIDROW) محسوب می‌شوند که برای رهگیری داده‌های در حال عبور بین ماهواره‌های ارتباطی طراحی شده‌اند؛ داده‌هایی مانند تماس‌های تصویری، کنفرانس‌های ویدیویی و ترافیک اینترنت ماهواره‌ای.

همکاری مشتاقانه AT&T با NSA در اسناد داخلی آژانس بارها مورد تقدیر قرار گرفته بود

تحقیقات نشان می‌داد یکی از اهداف اصلی این برنامه، مقر سازمان ملل متحد در نیویورک بود. حتی یک حکم دادگاه مخفی در سال ۲۰۰۳ به AT&T اجازه داده بود تا به NSA در شنود کامل ارتباطات اینترنتی سازمان ملل یاری رساند.

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 مرکز NSA در فورت مید مریلند، جایی که تمام اطلاعات رهگیری‌شده را دریافت می‌کرد

تمام داده‌های رهگیری‌شده، از تماس‌های تلفنی گرفته تا ایمیل‌ها و چت‌های اینترنتی، از طریق یک رابط کاربری ویژه‌ی AT&T، مستقیماً به مقر اصلی NSA در فورت مید، مریلند، منتقل می‌شد. در آنجا، تحلیل‌گران با استفاده از ابزاری به نام «ایکس‌کی‌اسکور» (XKeyscore) به این اقیانوس داده‌ها دسترسی پیدا می‌کردند.

ایکس‌کی‌اسکور، نوعی موتور جست‌وجو است؛ چیزی شبیه گوگل برای جاسوسان. ادوارد اسنودن آن را این‌گونه توصیف می‌کند:

 
می‌توانم ببینم با چه کسی صحبت کرده‌اید. می‌توانم دوستان فیسبوک شما را ببینم. می‌توانم پیامک‌هایی را که فرستاده‌اید و ایمیل‌هایی را که نوشته‌اید؛ بخوانم.

 اسناد داخلی NSA که بعدها فاش شد، مملو از قدردانی از AT&T به دلیل «تمایل شدید برای کمک» به مأموریت‌های آژانس بود. به عبارتی ماجرا فراتر از مشارکتی اجباری، رنگ‌وبوی همکاری فعال، گسترده و مشتاقانه‌ای را داشت.

دیواری از سکوت

آسمان‌خراش مرموز نیویورک
 یکی دیگر از ساختمان‌های مرموز بدون پنجره AT&T در شهرهای آمریکا
Henrik Moltke

باوجود کوهی از شواهد، AT&T هرگز به طور علنی به همکاری خود با NSA یا هویت واقعی ساختمان شماره ۳۳ خیابان توماس اعتراف نکرد. سخنگوی این شرکت همواره با بیانیه‌هایی مبهم و حقوقی به سؤالات پاسخ داد: اینکه اطلاعات صرفاً در واکنش به احکام قانونی ارائه می‌شود و هیچ سازمان دولتی «دسترسی مستقیم» به شبکه ندارد.

هنوز هیچ‌کس نمی‌داند فعالیت‌های تایتان‌پوینت متوقف شده یا در قالبی دیگر ادامه دارد

 گرچه انکار این انکارها باتوجه‌به اسنادی که نشان می‌دهد AT&T زیرساخت لازم برای این دسترسی را فراهم کرده، توخالی به نظر می‌رسد.

امروز، هیولای خیابان توماس همچنان در جای خود ایستاده است؛ ساکت، نفوذناپذیر و رازآلود. هنوز مشخص نیست که آیا عملیات تایتان‌پوینت پس از افشاگری‌ها متوقف شده یا صرفاً در قالبی دیگر ادامه دارد. با افول خطوط تلفن ثابت و مهاجرت گسترده‌ی ارتباطات به پلتفرم‌های رمزنگاری‌شده، شاید این دژ مخابراتی اهمیت پیشین خود را ازدست‌داده باشد.

شاید هم ساختمان شماره ۳۳ فقط یک نمونه باشد. گزارش‌ها از وجود دست‌کم هشت سازه‌ی مشابه بدون پنجره در شهرهایی چون شیکاگو، لس‌آنجلس و واشنگتن‌دی‌سی حکایت دارند؛ همگی تحت مالکیت و مدیریت AT&T، و به‌احتمال زیاد در خدمت اهدافی مشابه.

معماری‌ای که در آغاز برای ماشین‌ها طراحی شد، سرانجام به ابزاری برای نظارت بر انسان‌ها بدل گشت.

هنوز برای گروهی از مردم که افشاگری‌های اسنودن را به‌خاطر دارند این بنا بیش از هر زمان دیگر شبیه موجودی زنده به نظر می‌رسد؛ پیکری از بتن و فولاد که نفس نمی‌کشد، اما با سکوتش حقیقتی را تداعی می‌کند: در جهان دیجیتال، رازهای بزرگ نه در پناهگاه‌های زیرزمینی، بلکه در دل زیرساخت‌هایی پنهان می‌شوند که هر روز از آن‌ها استفاده می‌کنیم.

ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
خواص گیاه کبر (کاپاریس)؛ ۱۲ خاصیت درمانی این گیاه سرشار از آهن چرا این آسمان‌خراش مرموز در نیویورک حتی یک پنجره هم ندارد؟ (+عکس) وتوی مجدد آمریکا علیه آتش‌بس غزه؛ واشنگتن باز هم مانع قطعنامه شورای امنیت شد شهادت مأمور پلیس مازندران در محور کیاسر؛ برخورد عمدی خودروی متخلف درخشش ملی‌پوشان تنیس روی میز ایران در ترکیه؛ ۳ نماینده به مرحله بعد صعود کردند زلزله شدید ۷.۸ ریشتری در روسیه؛ هشدار سونامی در اقیانوس آرام صادر شد ایران در آژانس انرژی اتمی: بی‌تفاوتی در برابر حمله به تأسیسات هسته‌ای، عادی‌سازی قانون‌شکنی است حادثه تلخ در نیشابور؛ غرق شدن مادر و دختر در استخر کشاورزی نور عجیب در آسمان چند استان؛ علت پدیده، آزمایش موشکی داخلی بود (+عکس) انفجار گاز در برج مسکونی تبریز؛ تخریب کامل یک واحد در الهیه نابغه بازیگری ایران و اعتیاد غم انگیزش خبرنگار آمریکایی: رأی‌گیری فردا آغاز اسنپ‌بک نیست واژگونی مرگبار سمند در سیستان و بلوچستان؛ ۲ نفر کشته شدند ایران در سازمان ملل: هرگونه تلاش برای تجزیه سوریه غیرقابل قبول است اولیانوف: حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، بزرگترین ضربه به آژانس بود / فعال‌سازی اسنپ‌بک، تلاش‌های دیپلماتیک را از بین می‌برد