عصر ایران؛ سعید اصلانی - 21 شهریور هر سال فرصتی است برای بازخوانی خاطرهها و تماشای دوباره آن قابهایماندگار که بخشی از حافظه جمعی ما را ساختهاند. امسال، پردیس سینمایی باغ کتابتهران به مدت هفت شب میزبان برنامهای بود که نه تنها یادآور روز سینما، که نشانیاز نفس تازه سینمای ایران در دل مخاطبان بود.
در این برنامه به همت سینماتیکت، هفتفیلم شاخص از گنجینه سینمای ایران روی پرده رفت؛ فیلمهایی از «مادر» علی حاتمی تا«یک حبه قند» رضا میرکریمی، از «بانو» داریوش مهرجویی تا «گلنار»، «بیپولی»،«مکس» و «دزد عروسکها» که هر یک بخشی از مسیر سینمای ایران پس از انقلاب را روایتمیکنند.اما آن چه این شبها را ویژهتر کرد، نه فقط نمایش فیلمها که حضورهنرمندانی بود که خاطرات و تجربههای شخصی خود را با مخاطبان در میان گذاشتند.
محمود کلاری از پشت صحنه فیلم «مادر» گفت و یاد علی حاتمی را زنده کرد؛ گوهر خیراندیشاز بازی در «بانو» گفت و غزل شاکری از تجربههای کودکانه در «گلنار». رضا میرکریمیاز جهان شاعرانه «یک حبه قند» سخن گفت، فرهاد آییش از چالشهای کمدی در «مکس» و آزیتاحاجیان از اولین تجربه بازیاش در «دزد عروسکها».
این گفتوگوهای صمیمی نشان دادسینما تنها بر پرده جاری نیست، بلکه در خاطرهها و روایتهای کسانی که آن را ساختهاندهمچنان زنده و پرشور جریان دارد. حضور پرشور مردم برای تماشای فیلمهایی که سالهااز ساخت و اکران آنها میگذشت مهر تاییدی بود بر این زندگی و پویایی. حضوری که باپرسش و پاسخهایی متفاوت از نسلهای جدید و قدیم مخاطبان فضای تماشا و گفتگو رامتفاوت نیز کرده بود.
با این حال، این برنامه یک وجه انسانی و اجتماعی مهم هم داشت: بلیتهاییکه تماشاگران خریدند، نه صرفاً برای ورود به سالن، بلکه برای آینده کودکان مناطقمحروم بود. تمام عواید فروش بلیت به خرید لوازمالتحریر برای دانشآموزان نیازمنداختصاص یافت؛ گامی کوچک اما ارزشمند برای پیوند هنر با مهربانی و مسئولیت اجتماعی.
بر خلاف تصورات عمومی، نه میزبان با سالن سینماییاش، نه برگزارکننده بعنوان اصلیترینپلتفرم فروش بلیت آنلاین و نه هنرمندان درجه یک این هفت شب، پولی دریافت نکردند تاهمه با هم برای این گام کوچک، قدمی برداشته باشند.این تجربه نشان میدهد.
سینمای ایران، برخلاف آنچه گاه در فضای عمومیمطرح میشود، نیازی به نفس مصنوعی و دخالتهای دستوری ندارد. همین برنامه، که باتلاش بخش خصوصی برگزار شد، اثباتی بود بر اینکه سینما در پیوند با مردم زنده است؛هنرمندان در کنار مخاطبان، با خاطرههای مشترک، میتوانند به یادمان بیاورند کهچرا سینما هنوز اهمیت دارد. شبهای گرم تابستان و شهریور 1404 حالا با حضور اینهنرمندان گرمتر شد...بازخوانی فیلمهای ماندگار،
دیدار دوباره با خالقان آنها و زندهکردن خاطرهها در یک فضای جمعی، بار دیگر یادآور شد که سینما، پیش از هر چیز، هنرِزندگی است؛ هنری که گذشته را حفظ میکند، حال را معنا میدهد و آینده را روشنتر میسازد.روز ملی سینما، در این روایت، تنها یک روز در تقویم نیست؛ جشنی است برای استمرارخاطرهها و امید به فردا.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر