۲۸ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۴۰۹۹
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۴ - ۲۳-۰۶-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۴۰۹۹
انتشار: ۱۶:۲۴ - ۲۳-۰۶-۱۴۰۴

قصه‌های نان و نمک (30)/ مقدس‌ترین بطری آب معدنی شهر!

قصه‌های نان و نمک (30)/ مقدس‌ترین بطری آب معدنی شهر!
مرد قیافه سختی کشیده‌ای دارد، موها و ریش جوگندمی، صورت استخوانی، دست‌های بلند، چشم‌های خسته. از آنهایی که معلوم است که ....

عصر ایران ؛ احسان محمدی -مرد قیافه سختی کشیده‌ای دارد، موها و ریش جوگندمی، صورت استخوانی، دست‌های بلند، چشم‌های خسته. از آنهایی که معلوم است روزگار چندباری توی کوره رنج او را انداخته و نیم‌سوخته بیرون آمده.

معمولاً کنار هم ورزش می‌کنیم، توی باشگاهی که یک مشت مرد با وزنه‌ها ور می‌روند، بعضی برای بزرگ کردن عضلات و خیلی‌ها برای کوچک کردن شکم!
 
خیلی کم حرف است، در حد سلام و علیک و خدا قوت! همیشه هم یک بطری آب معدنی کوچک همراهش است که از اینور باشگاه می‌برد آن‌ور. امروز توی رختکن و بعد از ورزش، بطری را شست و گذاشت توی کوله‌اش. بعد بدون اینکه من بپرسم با همان صدای آرام گفت:
- آقا میلاد امروز هم تیکه انداخت به این بطری ما!
 
میلاد پسر خوش قد و بالا و شوخ و شنگی است که همیشه سرخوش ورزش می‌کند، یکی دوباری به شوخی به مرد گفته: مشتی! خسیس نباش، یه آب معدنی ده تومنه، از بوفه باشگاه بخر، تا لازم نباشه کول کنی بیاری!
 
مرد همینطور که کفش‌هایش را عوض می‌کرد، گوشی را با یک‌دستش گذاشت روی نیمکت و گفت: 
من یه دختر دارم ده سالشه، می‌رفت ژیمناستیک، پارسال تو راه باشگاهش تصادف کرد الان روی ویلچره، این بطری مال اونه، میگه بابا من که نمی‌تونم برم ژیمناستیک، تو برو باشگاه جای من! این بطری اون‌روز تصادف باهاش بود داده به من. واسه همین خیلی واسه من عزیزه وگرنه راستشو بخوای دل و دماغ ورزش ندارم که! به خاطر اون میام.
 
این را گفت و عکس دختر را با چشم‌های سیاه، موهای بافته، پاهای لاغر و بینی کوتاهش نشانم داد که روی ویلچر بود.
 
هیچ حرفی برای گفتن نداشتم، چه می‌توانستم به مردی بگویم که مقدس‌ترین بطری آب معدنی شهر را توی‌ کوله‌اش داشت؟!
ارسال به دوستان
کدام خودرو قابل‌اعتمادتر است؟ میوه ای کوچک با معجزه ای بزرگ برای قلب و اعصاب! رتبه‌بندی کشورهای جهان بر اساس سهم پول نقد در تراکنش‌های روزمره (+ اینفوگرافیک) «اثر آخرین ماه سال»؛ چگونه زمان محدود بهره‌وری را افزایش می‌دهد؟ امیر عابدینی: آقای محمد خاتمی مخالف این بود که دوباره اسم باشگاه ما پرسپولیس شود قصه‌های نان و نمک(74)/ وقتی استرسِ مصاحبه، مهم‌تر از رزومه است مهران مدیری: طنز رضا عطاران چرک است/ کمدی دوست ندارم رویایت را به خاطر برادر احمقت خراب نکن! می‌خندیدند، تحقیر می‌کردند و اخراجم را می‌خواستند؛ شکایت جنجالی کارمند رئال عذرخواهی سرمربی رئال مادرید از این جوان خستگی شیاطین سرخ از اشتباهات داوری: بس است دیگر! خودکشی ۶۱ نظامی ارتش اسرائیل از آغاز جنگ غزه فاطمه گودرزی: گوگوش به خاطر رفاقتش با بیتا فرهی، او را جایگزین من در فیلم مسعود کیمیایی کرد مهران مدیری: گفتند به برنامه قیاسی می‌روی؟ گفتم به درک!/ افشای پایان قهوه تلخ!(فیلم) ترامپ: به توافق اوکراین نزدیک می‌شویم