عصر ایران ؛ موحد منتقم - حادثهی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ نه تنها یکی از بزرگترین تراژدیهای معاصر بود، بلکه به سرعت به کانونی برای شکلگیری روایتهای توطئه و بحثهای فرهنگی بدل شد. سالها بعد، پژوهشگران و مخاطبان کنجکاو بارها به سراغ فیلمها، سریالها و انیمیشنهایی رفتند که پیش از آن تاریخ ساخته شده بودند و شباهتهایی شگفتانگیز با وقایع آن روز داشتند.
این شباهتها گاه در قالب تصاویری گذرا از برجهای دوقلو، گاه در داستانهای مربوط به هواپیماربایی و گاه حتی در جزئیات ظاهراً بیاهمیتی چون پوسترها یا تاریخ روی یک گذرنامه دیده میشد. بسیاری از این آثار در زمان خود صرفاً بهعنوان سرگرمی یا بازتاب فضای سیاسی و امنیتی دهه نود میلادی در نظر گرفته میشدند، اما پس از حادثه، بار معنایی تازهای پیدا کردند.
همین موضوع دستمایهی شکلگیری پرسشهای متعدد شد: آیا این تصاویر صرفاً تصادف بودند؟ یا نشانهای از آگاهی پنهان در پس پرده؟ از سیمپسونها گرفته تا جانی براوو و حتی فیلمهایی چون «ماتریکس» و «بازگشت به آینده»، همگی در نگاه توطئهباوران بدل به آثاری شدند که آینده را هشدار داده بودند.
فارغ از صحت این برداشتها، بررسی این نمونهها نشان میدهد که چگونه یک فاجعه واقعی میتواند نگاه ما به آثار هنری پیشین را دگرگون کند و معناهای تازهای به آن ها بدهد.
در فیلم ماتریکس، جزئیاتی وجود دارد که پس از حادثه یازدهم سپتامبر توجه بسیاری را جلب کرد. در یکی از نماها، گذرنامهی شخصیت نئو برای لحظهای کوتاه نمایش داده میشود و تاریخ انقضای آن دقیقاً ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است؛ همان روزی که برجهای دوقلو فرو ریختند.
هرچند در زمان ساخت فیلم این موضوع صرفاً یک تاریخ تصادفی به نظر میرسید، اما پس از فاجعه معنای نمادین و رازآلودی پیدا کرد. همین شباهت باعث شد بسیاری از علاقهمندان تئوریهای توطئه، ماتریکس را یکی از آثاری بدانند که ناخودآگاه وقوع آن روز را پیشبینی کرده است.
انیمیشن سیمپسونها سالهاست بهخاطر پیشبینیهای عجیب و دقیقش سر زبانها افتاده است، اما یکی از بحثبرانگیزترین نمونهها به اپیزودی در سال ۱۹۹۷ بازمیگردد. در این قسمت، خانوادهی سیمپسون تصمیم میگیرند به نیویورک سفر کنند.
در دست لیسا جلد مجلهای دیده میشود که قیمت بلیت اتوبوس را با عدد ۹ بزرگ نشان میدهد و درست در کنار آن تصویر برجهای دوقلو قرار گرفته است. ترکیب این دو عنصر بهسادگی عبارت «۱۱/۹» را تداعی میکند؛ عددی که بعدها به تاریخ حملهی تروریستی بدل شد.
این تنها یک تصویر ساده نبود؛ چراکه در پسزمینهی داستان، حضور برجهای دوقلو بهعنوان نماد شهر نیویورک پررنگتر میشود و به نظر میرسد سازندگان با جزئیاتی حسابشده، فضایی ساختهاند که پس از حادثه معنای تازهای پیدا کرده است.
بسیاری از علاقهمندان به تئوریهای توطئه معتقدند که این صحنه یکی از روشنترین نمونههای «پیام پنهان» در فرهنگ عامه است؛ پیامی که سالها پیش از ۱۱ سپتامبر در قالب یک انیمیشن طنزآمیز به نمایش گذاشته شد.
در سال ۲۰۰۱ و تنها چند ماه پیش از حملات یازدهم سپتامبر، اپیزودی از انیمیشن جانی براوو با عنوان Chain Gang Johnny پخش شد. در یکی از صحنههای پسزمینه، پوستر یک فیلم دیده میشود که ساختمانی شعلهور شبیه برجهای دوقلو را نشان میدهد و روی آن عبارت «بهزودی» نوشته شده است.
در زمان پخش، این جزئیات هیچ معنای خاصی نداشت، اما پس از فاجعه، بسیاری آن را یک «هشدار پنهان» یا نشانهای عجیب قلمداد کردند. همین صحنهی کوتاه کافی بود تا جانی براوو هم در فهرست آثار فرهنگیای قرار گیرد که بهطور تصادفی یا رازآلود با حادثه ۱۱ سپتامبر پیوند خوردهاند.
در این انیمیشن محبوب دیزنی، صحنهای وجود دارد که بعدها توجه علاقهمندان به تئوریهای توطئه را جلب کرد. در یکی از لحظات داستان، گوفی یک موشک کاغذی میسازد و آن را به سمت پسرش، مکس، پرتاب میکند. موشک به سر مکس برخورد کرده و سپس او آن را باز میکند.
در نگاه اول این اتفاق تنها یک شوخی کودکانه است، اما در گوشهی کاغذ نوشتهای دیده میشود که میگوید: «ما را در راهروی ۹۱۱ ملاقات کن.»
طرفداران نظریههای توطئه معتقدند که این صحنه چیزی فراتر از یک بازی ساده است. آنها موشک کاغذی را بهعنوان استعارهای از هواپیماهایی میدانند که به برجهای دوقلو برخورد کردند و سر مکس گوفی در این صحنه، نمادی از خود برجها تلقی شده است.
در این خوانش نمادین، پیام درجشده روی کاغذ نیز بهطور مستقیم تاریخ «۱۱/۹» را یادآوری میکند. همین ترکیب از نشانهها کافی بود تا A Goofy Movie هم به جمع آثاری بپیوندد که بهنوعی «پیشبینی» حادثهی ۱۱ سپتامبر قلمداد میشوند.
در سکانس تعقیب و گریز مشهور فیلم، جایی که ترمیناتور (آرنولد شوارتزنگر) در تلاش است جان کانر نوجوان را از دست مرد جیوهای نجات دهد، کامیون تعقیبکننده وارد یکی از زیرگذرها میشود. درست پیش از آنکه کامیون برخورد کند و منفجر شود، روی دیوار بالای زیرگذر عبارتی با عنوان Caution 9-11 (اخطار 11-9) دیده میشود.
در زمان ساخت فیلم این جزئیات شاید تنها یک علامت هشدار معمولی بوده، اما بعدها بسیاری آن را بهعنوان ارجاعی ناخودآگاه به تاریخ ۱۱ سپتامبر تفسیر کردند. همین عدد کافی بود تا این سکانس هم در فهرست صحنههایی قرار گیرد که به شکلی نمادین با فاجعهی نیویورک پیوند خوردهاند.
فیلم محبوب «بازگشت به آینده» سرشار از جزئیاتی است که بعدها با ۱۱ سپتامبر پیوند داده شد. در یکی از صحنههای فیلم، ساعت 9:55 شب را نشان میدهد؛ برخی معتقدند عقربهها بهگونهای قرار گرفتهاند که اعداد 9 و 11 را تداعی میکنند. در چند صحنهی کلیدی، ساعتها روی 9:11 تنظیم شدهاند و مارتی مکفلای با تأکید میگوید که «از آینده آمده تا هشدار بدهد». برج ساعت شهر ناگهان تخریب میشود؛ تمثیلی که برخی آن را شبیه فروپاشی برجهای دوقلو دانستهاند.
همچنین نام مرکز خرید فیلم، Twin Pines Mall («کاجهای دوقلو»)، یادآور برجهای دوقلو است و همین محل شاهد یک صحنهی تیراندازی و حادثهای تروریستی است. جالبتر اینکه ساعت دیجیتالی ورودی مرکز خرید دقیقاً روی 1:16 AM تنظیم شده است؛ اما اگر تصویر وارونه دیده شود، این اعداد به شکل 9:11 خوانده میشوند.
در پایان فیلم، نام مجتمع خرید از «کاجهای دوقلو» به «کاج تنها» تغییر پیدا میکند، نشانهای نمادین از تغییر مسیر تاریخ در داستان. این تغییر تنها به اسم محدود نمیشود؛ درست همانطور که در واقعیت پس از وقایع مربوط به برجهای دوقلو، تنها یک برج به عنوان ساختمان اصلی مرکز تجاری جایگزین شد.
این مجموعه از جزئیات و نشانهها باعث شده که «بازگشت به آینده» به یکی از مشهورترین آثار مورد بحث در تئوریهای توطئه پیرامون ۱۱ سپتامبر تبدیل شود.
در قسمت دوم بازگشت به آینده، یکی از صحنههای بهیادماندنی زمانی رقم میخورد که جنیفر در خانهی آیندهی مکفلایها با یک نمایشگر ویدیویی عظیمالجثه به اندازهی پنجره روبهرو میشود. او از دیدن این فناوری شگفتزده است، اما نکتهی مهم زمانی آشکار میشود که لورین وارد خانه شده و با استفاده از کنترل از راه دور، تصویر نمایشگر را تغییر میدهد.
در این لحظه، آنچه بهجای دو درخت کاج دیده میشود، تصویری از برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی است؛ گویی فیلمساز آگاهانه فروشگاه Twin Pines Mall («دو کاج») از قسمت نخست را، که همانجا شاهد یک حادثهی تروریستی و تیراندازی بودیم، اینبار به شکلی استعاری با برجهای دوقلو جایگزین کرده است.
جزئیات صحنه به همینجا ختم نمیشود. در اتاق، چراغ خوابی دیده میشود که بهطور واضح یادآور مشعل در دست مجسمهی آزادی است. جالب اینجاست که موقعیت این چراغ دقیقاً همراستا با جایی است که در واقعیت مجسمهی آزادی ایستاده و مشعلش را بالا برده است، درست همان نقطهای که در پسزمینهی فیلم، برجهای دوقلو نیز دیده میشوند.
جالبتر از همه حضور دکتر براون است؛ او که «از آینده» آمده، در این صحنه بهصورت وارونه آویزان است و تنها کفشهایش دیده میشوند. زاویه دید وارونه دکتر براون نسبت به برجهای دوقلو، گویی او آنها را در حال برعکس شدن و سقوط مشاهده میکند، که این میتواند بهطور نمادین به اتفاقات تلخ آینده و سرنگونی آن دو برج اشاره داشته باشد.
به این ترتیب، بازگشت به آینده ۲ نیز همچون قسمت نخست، سرشار از نشانههایی است که بعدها بهعنوان «پیشآگهیهای تصویری» حملات ۱۱ سپتامبر تفسیر شدند؛ نشانههایی که اگرچه ممکن است در زمان ساخت صرفاً بخشی از بازیهای بصری کارگردان بوده باشند، اما در نگاه پسینی بار معنایی عجیبی پیدا میکنند.
همین همزمانیها و نشانههای پراکنده، بستری حاصلخیز برای زایش دهها نظریهی توطئه فراهم کرده است؛ نظریههایی که نهتنها در میان مخاطبان عام، بلکه در محافل رسانهای نیز همچنان محل گفتوگو و جدلاند.
برخی این تصاویر را نشانههایی رمزآلود و هشدارهایی پنهان میدانند، در حالیکه دیگران آنها را صرفاً همنشینیهای اتفاقی و بازیهای ناخودآگاه ذهن هنرمند تلقی میکنند.
با این همه، آنچه انکارناپذیر است تأثیر عمیقی است که این آثار بر شکلگیری روایتهای فرهنگی و ذهنیت جمعی پیرامون فاجعهی ۱۱ سپتامبر گذاشتهاند. شاید هنر همیشه در مرز میان واقعیت و پیشگویی سرگردان است و چه کنایهای تلختر که خودِ سینما، پیش از وقوع فاجعه، بیآنکه بدانیم، ما را به تجربهای از بازگشت به آینده مهمان کرده بود.
11 سپتامبر در همان ماه های اول و دوم حمله معلوم شد که کار سازمان سیا و موساد است