۰۹ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۳۰۸۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۶ - ۱۹-۰۶-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۳۰۸۳
انتشار: ۱۴:۲۶ - ۱۹-۰۶-۱۴۰۴

کلاف سردرگم مسئولیت اجتماعی / چرا مدیران از «کار صحیح» هراس دارند؟

کلاف سردرگم مسئولیت اجتماعی / چرا مدیران از «کار صحیح» هراس دارند؟
پس چرا مقاومت؟ شاید پاسخ را باید در سیاست پنهانِ قدرت جست. مسئولیت اجتماعی، حوزه‌ای است که انحصار را می‌شکند: صدای مردم را به سازمان می‌آورد، مطالبات را آشکار می‌کند، و مدیران را ناچار می‌سازد به چیزی فراتر از سود کوتاه‌مدت بیندیشند. شاید ترس مدیران از همین است: از دست دادن مرکزیت تصمیم‌گیری و مواجهه با صدای جامعه.

 نازیلا حقیقتی - در اتاق‌ مدیران صنعتی، آیین‌نامه‌های مسئولیت اجتماعی همچون نسخه‌های بی‌مصرفی در کشوها خاک می‌خورند؛ اوراقی که قرار بود راهنمای عمل باشند، اما به «سند تزیینی» بدل شده‌اند. پرسش اصلی اینجاست: چرا پرداختن به مسئولیت اجتماعی به عنوان امری بدیهی و اصولی، با چنین مقاومت و بی‌اعتنایی روبه‌روست؟

مسئولیت اجتماعی، به‌معنای واقعی، بار تعهد می‌آورد. وقتی شرکتی بپذیرد که باید به سلامت محیط زیست، رفاه کارکنان، فرهنگ جوامع پیرامونی و آینده پایدار بیندیشد، ناچار است همه اجزای اکوسیستم سازمانی را به خط کند؛ از مالی و تولید گرفته تا منابع انسانی و روابط عمومی. مسئولیت اجتماعی، ساز و کاری است برای «یکپارچه‌سازی اخلاقی سازمان»؛ و همین است که مدیران را نگران می‌کند. زیرا کار درست، مطالبه‌گر است. چون وقتی مردم، رسانه‌ها و نهادهای مدنی نشانه‌های مسئولیت‌پذیری را دیدند، توقعاتشان هم افزایش می‌یابد.

اما عجیب است: چرا باید از کاری اصولی گریخت؟ مگر سلامت محیط طبیعی، امنیت فرهنگی و اجتماعی مردم، یا شأن خانواده کارکنان، تهدیدی برای شرکت است؟ مگر نه اینکه در منطق توسعه پایدار، صنعت تنها وقتی مشروعیت می‌یابد که به جوامع پیرامونی‌اش نیز سود برساند؟ اگر تولید، فقط ماشین پول‌سازی برای سهام‌داران باشد و نه سازوکاری برد-برد برای جامعه و سازمان، نتیجه چیزی جز بی‌اعتمادی و سایش سرمایه اجتماعی نخواهد بود.

مدیران می‌دانند که مسئولیت اجتماعی، نقطه پایان کارهای فیک و پراکنده است. دیگر نمی‌توان به نام مردم محلی چند سبد کالا داد و مدعی «رسالت اجتماعی» شد. وقتی ساختار اصولی شکل بگیرد، پروژه‌ها باید اولویت‌دار، ماندگار و شفاف باشند؛ با اثرگذاری واقعی بر توانمندسازی جوامع. این همان نقطه‌ای است که برند سازمان از سطح تبلیغات به ساحت اعتبار ارتقا می‌یابد.

پس چرا مقاومت؟ شاید پاسخ را باید در سیاست پنهانِ قدرت جست. مسئولیت اجتماعی، حوزه‌ای است که انحصار را می‌شکند: صدای مردم را به سازمان می‌آورد، مطالبات را آشکار می‌کند، و مدیران را ناچار می‌سازد به چیزی فراتر از سود کوتاه‌مدت بیندیشند. شاید ترس مدیران از همین است: از دست دادن مرکزیت تصمیم‌گیری و مواجهه با صدای جامعه.

اما واقعیت این است که مسئولیت اجتماعی نه حاشیه‌ای بر کار سازمان، که جوهره آن است. هیچ صنعتی نمی‌تواند در بلندمدت دوام آورد مگر آنکه محیط زیست را پاس بدارد، روابط انسانی درون کارگاه و کارخانه را تقویت کند، و با جوامع محلی رابطه‌ای برابر و معنادار بسازد. جامعه امروز بیش از هر زمان دیگر حساس است و بی‌اعتمادی، سرمایه‌ای نیست که بتوان به‌آسانی از دست داد.

مسئولیت اجتماعی، برخلاف تصور مدیران محافظه‌کار، قفسی برای صنعت نیست؛ بالی است برای پرواز. اگر پذیرفته شود، صنعت را از پراکندگی و بی‌هدفی به سمت معنا و پایداری می‌برد. اما اگر همچنان در کشوی میزها بماند، چیزی جز سندی خاک‌خورده بر زوال سرمایه اجتماعی نخواهد بود.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
امام جمعه رشت: جامعه باید به فرهنگ فاطمی بازگردد پاسخ پروفسور سمیعی در خصوص وضعیت صابر کاظمی امام جمعه یزد: خشکسالی و گرانی نتیجه غفلت از استغفار است وکیل پژمان جمشیدی مسافرت او خود به کانادا را تأیید کرد: قضات دادگاه تجدیدنظر، مستندات را که دیدند قرار بازداشت را لغو کردند اسرائیل؛ بزرگترین تظاهرات علیه سربازی اجباری طلبه های یهودی (+عکس) امام جمعه کرمانشاه: دشمن تمرکزش را روی ناامید کردن ملت ایران گذاشته است تکذیب ادعاها درباره مرخصی به یک محکوم امنیتی ادعای فایننشال تایمز: یادداشت روسیه باعث لغو نشست ترامپ با پوتین شد هاآرتص: ارتش اسرائیل در طول جنگ غزه بیش از ۱۰ هزار کشته و زخمی داشت تماس تلفنی وزیر خارجه مصر با عراقچی و گروسی درباره برنامه هسته‌ای ایران پورمحمدی: دلسوزان و عقلای سیاست، از اختلاف پرهیز کنند و منافع ملی را در اولویت بگذارند دکتر مهدی نصر آزادانی، مرد سال فولاد ایران شد علم الهدی: راه مبارزه و مقاومت ادامه دارد  پژمان جمشیدی در کانادا؛ یک واکنش نگران‌کننده و یک متن قابل‌تأمل عارف: جنگ ۱۲ روزه سخت نبود؛ جنگ علم با علم بود و نرم‌افزار با نرم‌افزار