درک عمیق از روان و احساسات زنان در هنگام ناراحتی یکی از مهمترین موضوعاتی است که هم روانشناسی و هم روانکاوی به آن پرداختهاند. زنان به دلیل ویژگیهای زیستی، روانی و اجتماعی خاص خود، واکنشهای متفاوتی نسبت به ناراحتی، استرس و بحرانها نشان میدهند. در این میان نیازهای زنان هنگام ناراحتی تنها به ابعاد عاطفی محدود نمیشود، بلکه شامل نیازهای شناختی، روانتنی، اجتماعی و حتی معنوی نیز هست.
به گزارش میگنا، روانکاوی با نگاهی عمیق به ناخودآگاه زن، ریشههای این نیازها را در تجارب کودکی، روابط والدینی و ساختارهای عاطفی جستوجو میکند، در حالیکه روانشناسی زن بر ابعاد رفتاری، هیجانی و بینفردی او تأکید دارد. به همین دلیل، برای پاسخ به این پرسش که «زنان در هنگام ناراحتی به چه چیزهایی نیاز دارند؟» باید از ترکیب هر دو رویکرد استفاده کنیم تا تصویری جامع به دست آید.
نیاز زنان به شنیده شدن و درک عاطفی
یکی از اصلیترین نیازهای زنان هنگام ناراحتی، نیاز به شنیده شدن بدون قضاوت است. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که زنان در شرایط استرسزا، تمایل بیشتری به برونریزی عاطفی دارند. این تمایل ناشی از عملکرد متفاوت سیستم عصبی و هورمونها در بدن زن است. هورمون اکسیتوسین که در تعاملات اجتماعی و همدلی نقش دارد، در زنان سطح بالاتری دارد و به همین دلیل آنها در لحظات دشوار بیشتر به دنبال گفتگو و حمایت هیجانی هستند.
از نگاه روانکاوی، شنیده شدن نیاز عمیقتری را منعکس میکند؛ یعنی نیاز زن به تأیید ارزشمندی خود و جبران کمبودهایی که ممکن است در روابط اولیه با والدین تجربه کرده باشد. برای مثال، اگر در کودکی تجربه نادیده گرفته شدن داشته باشد، در بزرگسالی هنگام ناراحتی به شدت نیازمند توجه و درک میشود. بنابراین، گوش دادن فعال و همدلانه به زنان هنگام ناراحتی نهتنها آرامش لحظهای ایجاد میکند، بلکه احساس هویت و امنیت روانی آنها را تقویت مینماید.
نیاز به امنیت روانی و جسمانی
زنان هنگام ناراحتی اغلب بیش از هر چیز به احساس امنیت نیاز دارند. امنیت روانی یعنی زن مطمئن باشد که احساساتش جدی گرفته میشوند و مورد تمسخر یا بیتوجهی قرار نمیگیرد. در بسیاری از روابط زوجی یا خانوادگی، مشکل اصلی زنان این است که هنگام بیان ناراحتی با واکنشهایی همچون بیحوصلگی، تغییر موضوع یا حتی سرزنش مواجه میشوند. این امر باعث تشدید اضطراب و افسردگی میگردد.
روانکاوی فروید و پس از او نظریهپردازان روابط موضوعی، به نقش امنیت اولیه در رشد شخصیت زن تأکید دارند. اگر کودک در سالهای نخستین زندگی امنیت عاطفی و جسمانی را تجربه کند، در بزرگسالی نیز هنگام ناراحتی میتواند با آرامش بیشتری به حل مسئله بپردازد. در غیر این صورت، فقدان امنیت اولیه در ناخودآگاه او باقی مانده و هر بحران یا تنشی، نیاز به امنیت را دوباره فعال میکند. روانشناسی نوین نیز تأکید دارد که ایجاد محیط امن خانوادگی و اجتماعی، شرط اساسی برای تابآوری زنان در برابر بحرانهاست.
نیاز به همدلی و لمس عاطفی
یکی دیگر از نیازهای مهم زنان در هنگام ناراحتی، دریافت همدلی و لمس عاطفی است. همدلی یعنی فرد مقابل بتواند خود را جای زن بگذارد و دنیا را از زاویه نگاه او ببیند. روانشناسان تأکید میکنند که همدلی با دلسوزی یا نصیحت متفاوت است؛ همدلی مستلزم حضور فعال، پذیرش احساسات و پرهیز از قضاوت است.
از منظر روانکاوی، لمس عاطفی ریشه در نیازهای اولیه کودک به تماس بدنی و توجه مادری دارد. بسیاری از روانکاوان معتقدند که زنان در هنگام ناراحتی ناخودآگاه به دنبال بازآفرینی همان حس آرامشبخش دوران کودکی هستند؛ یعنی زمانی که آغوش مادر بهترین پناهگاه بود. در نتیجه، یک لمس ساده مانند گرفتن دست، در آغوش کشیدن یا تماس دوستانه میتواند به زنان کمک کند تا اضطراب و ناراحتی خود را بهتر مدیریت کنند.
نیاز به ابراز هیجان و تخلیه روانی
زنان برخلاف بسیاری از مردان، تمایل دارند در زمان ناراحتی احساسات خود را ابراز و تخلیه کنند. این نیاز بر پایه تفاوتهای روانی و اجتماعی میان دو جنس بنا شده است. زنان اغلب در جامعه یاد گرفتهاند که بروز هیجانها نه تنها منفی نیست، بلکه میتواند ابزاری برای ارتباط بهتر باشد. بنابراین گریه کردن، نوشتن احساسات یا گفتوگو با دوستان برای زنان یک مکانیسم روانی سالم محسوب میشود.
در روانکاوی، این موضوع با مفهوم «کاتارسیس» یا تخلیه هیجانی توضیح داده میشود. فروید معتقد بود که هیجانهای سرکوبشده میتوانند به علائم رواننژندی تبدیل شوند. از این رو، اجازه دادن به زنان برای گریه کردن یا صحبت کردن درباره مشکلاتشان، در واقع نوعی درمان پیشگیرانه است. روانشناسی مثبت نیز این رویکرد را تأیید میکند و بیان میکند که نوشتن احساسات یا گفتوگو درباره آنها، استرس را کاهش داده و احساس انسجام درونی را تقویت میکند.
نیاز به معنا و بازسازی شناختی
یکی از جنبههای کمتر دیدهشده اما بسیار مهم، نیاز زنان به یافتن معنا در تجربه ناراحتی است. زنان معمولاً به دنبال درک چرایی و پیامدهای رویداد ناخوشایند هستند. روانشناسی شناختی نشان داده است که زنان نسبت به مردان گرایش بیشتری به «بازسازی شناختی» دارند؛ یعنی تلاش میکنند تجربه منفی را در قالبی معنادار بازنویسی کنند.
برای مثال، یک زن ممکن است بگوید: «این مشکل باعث شد قویتر شوم» یا «از این تجربه یاد گرفتم که بیشتر به خودم اهمیت بدهم».
روانکاوی نیز در این زمینه تأکید دارد که معنابخشی به رنج، بخشی از فرآیند ناخودآگاه برای یکپارچگی شخصیت است. نظریهپردازانی مانند یونگ معتقد بودند که ناخودآگاه زنان در زمان بحران فعال میشود و تلاش میکند با استفاده از نمادها و آرکیتایپها معنایی عمیقتر به رویداد بدهد. بنابراین، زنان در زمان ناراحتی نیاز دارند که کسی آنها را در مسیر یافتن معنا همراهی کند و از تحقیر یا بیارزش کردن تلاش شناختی آنها پرهیز شود.
نیاز به استقلال و حفظ عزت نفس
اگرچه زنان در هنگام ناراحتی به حمایت دیگران نیاز دارند، اما این به معنای وابستگی مطلق نیست. بسیاری از زنان نیازمند حفظ استقلال و عزت نفس در مواجهه با ناراحتی هستند.
روانشناسی فمینیستی بر این موضوع تأکید دارد که زنان نباید تنها به عنوان موجوداتی نیازمند مراقبت دیده شوند، بلکه باید توانایی تصمیمگیری و مدیریت شرایطشان تقویت گردد.
از نگاه روانکاوی، عزت نفس زنان در هنگام ناراحتی میتواند تحت تأثیر مکانیزمهای دفاعی قرار گیرد. برای مثال، برخی زنان ممکن است به دلیل تجربههای ناخودآگاه احساس بیکفایتی کنند و در این لحظات نیازمند تأیید بیرونی باشند.
در حالیکه گروهی دیگر برای حفظ استقلال ممکن است حتی کمک دیگران را رد کنند.
بنابراین شناخت مرزهای روانی و احترام به استقلال زنان یکی از مهمترین نیازهای آنها در زمان ناراحتی است.
نیاز به شبکه حمایتی اجتماعی
هیچ زنی در هنگام ناراحتی تنها به رابطه با همسر یا خانواده نزدیک محدود نمیشود. زنان به طور طبیعی به شبکههای حمایتی اجتماعی نیاز دارند.
دوستان، گروههای اجتماعی، همکاران یا حتی گروههای مجازی میتوانند نقش مهمی در کاهش اضطراب و ایجاد احساس همبستگی داشته باشند. تحقیقات نشان میدهد زنانی که شبکه حمایتی قویتری دارند، سطح پایینتری از افسردگی و اضطراب را تجربه میکنند.
روانکاوی روابط موضوعی نیز تأکید دارد که انسانها موجوداتی رابطهمند هستند و زنان به دلیل ساختار روانی و فرهنگی خود بیش از مردان به ارتباطات بینفردی متکیاند. بنابراین، هنگام ناراحتی داشتن امکان گفتگو با دوستان یا حضور در گروههای حمایتی به زنان کمک میکند تا بار روانی کمتری احساس کنند و تابآوری آنها افزایش یابد.
یکی از جنبههای کمتر مورد توجه، نیاز زنان به مراقبت از خود (Self-Care) در هنگام ناراحتی است. روانشناسی مثبتگرا توصیه میکند که زنان در شرایط دشوار باید به بازسازی انرژی جسمی و روانی خود بپردازند؛ مثل ورزش، خواب کافی، تغذیه سالم، مدیتیشن یا فعالیتهای هنری. این اقدامات ساده به زنان کمک میکند تا احساس کنترل بیشتری بر شرایط داشته باشند.
از نگاه روانکاوی، مراقبت از خود به معنای بازگشت به «خود واقعی» است. بسیاری از زنان در زندگی روزمره نقشهای مختلفی همچون همسر، مادر، کارمند یا دانشجو بر عهده دارند و در نتیجه نیازهای شخصی خود را نادیده میگیرند. ناراحتی فرصتی است برای بازنگری و بازگشت به خود. بنابراین، زنان نیاز دارند که به آنها اجازه داده شود از مسئولیتهای اضافی فاصله بگیرند و زمانی را برای بازسازی روانی خود صرف کنند.
بر اساس آنچه گفته شد، زنان در هنگام ناراحتی نیازهایی چندبعدی دارند که از سطح عاطفی و هیجانی تا شناختی، اجتماعی و معنوی گسترده است.
از دید روانکاوی، این نیازها ریشه در تجربههای ناخودآگاه، روابط اولیه و ساختار شخصیت زن دارند. روانشناسی نیز تأکید میکند که پاسخ به این نیازها میتواند سطح تابآوری، سلامت روان و کیفیت زندگی زنان را ارتقا دهد.
عفت حیدری عضو ارشد خانه تاب آوری که ترجمه کتاب تاب آوری زنان را نیز در کارنامه خود دارد در پایان آورده است مهمترین نیازهای زنان در هنگام ناراحتی عبارتاند از: شنیده شدن، امنیت روانی، همدلی، ابراز هیجان، معنابخشی، حفظ استقلال، حمایت اجتماعی و مراقبت از خود. نادیده گرفتن این نیازها میتواند به افزایش اضطراب، افسردگی و مشکلات ارتباطی منجر شود، در حالیکه توجه آگاهانه به آنها زمینهساز رشد فردی و تقویت روابط بینفردی است.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر