عصر ایران _ دکتر جان کالهون، پژوهشگر مؤسسه ملی سلامت آمریکا، در آزمایشی مشهور و کمنظیر، سالها به مطالعه تأثیر تراکم جمعیت بر رفتار موجودات پرداخت. او گروهی از موشهای سفید را در محیطی کاملاً ایدهآل از نظر غذا، آب، بهداشت و محل سکونت قرار داد؛ محیطی که ظرفیت پذیرش سههزار موش را داشت و در آن تهدیداتی همچون شکارچیان و بیماریهای واگیردار حذف شده بود.
هدف، شبیهسازی وضعیتی مشابه افزایش جمعیت در جوامع انسانی بود. این کلونی در مراحل ابتدایی رشد، در مدت صد روز نخست به دورهای موسوم به «تلاش» وارد شد که طی آن موشها قلمرو تعیین کرده و لانه ساختند. در ادامه و طی حدود ۲۵۰ روز، جمعیت هر شصت روز دو برابر شد و دوره «سوءاستفاده» آغاز گردید؛ جایی که علیرغم شرایط یکسان، نابرابری در مصرف منابع شکل گرفت.
با گذشت سیصد روز، رشد جمعیت متوقف و «دوره تعادل» آغاز شد. نسلهای جوان، به دلیل کمبود فضا و جایگاه اجتماعی، رفتارهای غیرمعمولی از جمله خشونت یا انزوا نشان دادند و گروهی از نرها، موسوم به «موشهای زیبا»، از تعامل، جفتگیری یا درگیری پرهیز کرده و تنها به خوردن، خوابیدن و تمیز کردن خود پرداختند.
این روند با بیتوجهی متقابل و افزایش خشونت ادامه یافت تا در «فاز مرگ»، جمعیت از سههزار به حدود دو هزار و دویست رسید و در نهایت کل کلونی منقرض شد. دکتر کالهون نتیجه گرفت که تحمل تراکم بیشازحد جمعیت برای موشها عملاً غیرممکن است و این الگو، هشدار مهمی برای جوامع انسانی است.
در آزمایشی تکمیلی، دکتر جیمز هیل با نصب تراشههای ردیاب در بدن موشها، مشاهدات دقیقتری ثبت کرد که همان نشانههای خشونت، انزوا و فروپاشی روابط اجتماعی را در تراکمهای بالا تأیید کرد. کارشناسان معتقدند بشریت در آستانه مرحلهای مشابه «سوءاستفاده» قرار دارد و بدون برنامهریزی، این مسیر میتواند به بحرانهای اجتماعی و فروپاشی نظم همزیستی منجر شود.