رواندرمانی اگزیستانسیال رویکردی عمیق در روانشناسی است که ریشه در فلسفه اگزیستانسیالیسم دارد و به بررسی پرسشهای بنیادین زندگی مانند معنا، آزادی، تنهایی و مرگ میپردازد. در این روش، درمانگر تلاش میکند مراجع را به مواجههی آگاهانه با هستی خویش وادار کند تا بتواند مسئولیت زندگی خود را بپذیرد و معنایی شخصی بیابد.
دکتر شقایق هاشمی شکفته در ادامه آورده است یکی از ابزارهای کارآمد در این مسیر، هنر است. هنر بهعنوان زبانی جهانی و فراگیر، امکان بیان آن بخشهایی از وجود را فراهم میآورد که کلمات قادر به توصیفشان نیستند. از نقاشی و موسیقی گرفته تا شعر و مجسمهسازی، هر یک میتوانند در رواندرمانی اگزیستانسیال به عنوان وسیلهای برای کاوش درونی و مواجهه با مسائل وجودی عمل کنند. این ترکیب باعث میشود مراجع نه تنها در سطح شناختی، بلکه در لایههای عمیق احساسی و نمادین خود نیز با دغدغههای وجودیاش روبهرو شود.
هنر بهعنوان ابزار مواجهه با اضطراب وجودی
یکی از محورهای مهم رواندرمانی اگزیستانسیال، مواجهه با اضطراب وجودی است؛ اضطرابی که از آگاهی انسان نسبت به مرگ، آزادی و محدودیتهای زندگی سرچشمه میگیرد. بسیاری از افراد نمیتوانند این اضطراب را به شکل مستقیم بیان کنند و در نتیجه به رفتارهای اجتنابی یا دفاعی روی میآورند. هنر در اینجا نقش واسطهای قدرتمند را ایفا میکند.
وقتی مراجع با خلق یک نقاشی یا نوشتن شعری وجودی، اضطراب خود را در قالبی هنری بیرون میریزد، نه تنها فشار روانی او کاهش مییابد، بلکه فرصتی فراهم میشود تا درمانگر با او درباره معنا و ریشهی این اضطراب گفتوگو کند.
به همین دلیل، کارآیی هنر در رواندرمانی اگزیستانسیال، بیش از هر چیز در کمک به مراجع برای مواجهه سالم با اضطراب بنیادین زندگی است. این فرایند، مراجع را از سطح ناخودآگاه به سطح آگاهی میآورد و راهی برای پذیرش واقعیتهای وجودی باز میکند.
هنر و کشف معنا در زندگی
یکی از بنیادیترین اهداف رواندرمانی اگزیستانسیال، یافتن معنا در زندگی است. بسیاری از مراجعان با احساس پوچی یا بیمعنایی به سراغ درمان میآیند و نمیدانند چگونه میتوانند مسیر خود را بیابند.
در این میان، هنر بهعنوان آیینهای درونی عمل میکند. وقتی فرد اثری هنری خلق میکند یا حتی با یک اثر هنری مواجه میشود، با لایههای پنهان ذهن و روح خود ارتباط برقرار میکند. برای مثال، نقاشی میتواند نمادی از خواستههای ناخودآگاه یا ارزشهای عمیق فرد باشد. موسیقی میتواند حالاتی را آشکار سازد که در قالب کلمات نمیگنجند.
این تجربهها سبب میشوند مراجع معنایی شخصی برای زندگیاش بیابد و احساس کند وجودش ارزشمند و منحصربهفرد است. از این منظر، کارآیی هنر در رواندرمانی اگزیستانسیال، در شکوفاسازی حس معنا و هدف نهفته در عمق وجود انسان آشکار میشود.
هنر بهعنوان پل ارتباطی میان درمانگر و مراجع
یکی از چالشهای مهم در هر نوع رواندرمانی، ایجاد رابطهای عمیق و اصیل میان درمانگر و مراجع است. در رویکرد اگزیستانسیال، این رابطه اهمیت دوچندان دارد، زیرا اساس درمان بر گفتوگوی اصیل و مواجههی صادقانه با حقیقت استوار است. هنر میتواند این پل ارتباطی را تقویت کند.
هنگامی که مراجع اثری هنری خلق میکند، درمانگر به لایههایی از وجود او دست مییابد که شاید در کلام بیان نمیشد. همین امر سبب میشود گفتوگوها صادقانهتر و عمیقتر شوند. به علاوه، تجربهی مشترک هنری میان درمانگر و مراجع، حس نزدیکی و اعتماد متقابل را افزایش میدهد. بنابراین، کارآیی هنر در رواندرمانی اگزیستانسیال، تنها محدود به فرد مراجع نیست، بلکه به کیفیت رابطهی درمانی نیز عمق و غنا میبخشد.
آزادی و مسئولیت از محورهای کلیدی فلسفه و رواندرمانی اگزیستانسیال هستند. بسیاری از افراد از آزادی میگریزند زیرا پذیرش آن، بار مسئولیت را بر دوش آنان میگذارد. هنر در این زمینه میتواند تمرینی عملی باشد. وقتی فرد تصمیم میگیرد چگونه رنگها را در نقاشی ترکیب کند یا چه نغمهای در موسیقی بنوازد، در حقیقت در حال تمرین آزادی و مسئولیت خلاقانه است. او درمییابد که انتخابهایش نتایجی دارند و این نتایج بخشی از وجود او را بازتاب میدهند.
چنین تجربهای در محیطی امن و خلاقانه، کمک میکند فرد در زندگی واقعی نیز پذیرش بیشتری نسبت به آزادی و مسئولیتهایش پیدا کند. بدین ترتیب، هنر در رواندرمانی اگزیستانسیال ابزاری آموزشی و تجربی است که فرد را به سوی زیست اصیل و مسئولانه سوق میدهد.
با توجه به آنچه گفته شد، کارآیی هنر در رواندرمانی اگزیستانسیال را میتوان در چند بعد خلاصه کرد: کمک به مواجهه با اضطراب وجودی، کشف معنا در زندگی، تقویت رابطه درمانی و پذیرش آزادی و مسئولیت.
هنر با زبان نمادین و خلاقانهاش، امکان کاوش در لایههای عمیق روان را فراهم میآورد و به مراجع کمک میکند تجربهای اصیل و عمیق از خود داشته باشد. این فرایند به بهبود سلامت روانی فرد و تقویت تاب آوری وی منجر میشود،ضمن اینکه او را برای مواجهه با پرسشهای بنیادین زندگی آمادهتر میسازد. از این رو، ترکیب هنر با رواندرمانی اگزیستانسیال میتواند رویکردی نوین و مؤثر در حوزه سلامت روان به شمار آید. امروزه بسیاری از روانشناسان و درمانگران با بهرهگیری از این رویکرد، افقهای تازهای برای درمان مراجعان خود گشودهاند و نشان دادهاند که هنر نه فقط وسیلهای برای زیبایی، بلکه ابزاری برای تحول وجودی و روانی انسان است.
منبع: میگنا
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر