پرسش اساسی بسیاری از خانوادهها این است که «والدین خوب چه کسانی هستند؟». در واقعیت، والدین خوب الزاماً کسانی نیستند که تمام امکانات مادی را برای فرزند فراهم کنند، بلکه آنها افرادی هستند که میان عشق، انضباط، آموزش و الگوسازی تعادل ایجاد میکنند.
به گزارش میگنا، در ادبیات علمی، واژهی Parenting به معنای مجموعهی رفتارها، نگرشها و شیوههای تربیتی والدین برای رشد سالم کودک تعریف شده است. در عصر حاضر که کودکان در معرض شبکههای اجتماعی، تغییرات فرهنگی و فشارهای آموزشی قرار دارند، نقش والدین بیش از گذشته حیاتی شده است. والدین خوب کسانی هستند که ضمن تأمین نیازهای اساسی، بر شکلگیری شخصیت، عزتنفس و توانمندیهای اجتماعی فرزند تمرکز میکنند.
آنها میدانند که کودکی صرفاً مرحلهای گذرا نیست، بلکه بنیان شخصیت آینده در همین سالها شکل میگیرد. از این رو، والدین موفق بهجای رفتارهای مقطعی و واکنشی، چشماندازی بلندمدت برای تربیت فرزند خود در نظر میگیرند.
عفت حیدری عضو ارشد خانه تاب آوری در ادامه آورده است یکی از مهمترین شاخصههای والدین خوب توانایی ایجاد رابطهی عاطفی ایمن با کودک است. در نظریه دلبستگی یا Attachment Theory، که توسط جان بالبی (John Bowlby) مطرح شد، بر این نکته تأکید میشود که پیوند عاطفی اولیه کودک با مراقب اصلیاش، کیفیت روابط او در بزرگسالی را تعیین میکند.
والدین خوب با حضور مداوم، پاسخدهی به نیازها و ابراز محبت مداوم، به کودک احساس امنیت میدهند. برای مثال، وقتی کودکی از تاریکی میترسد، واکنش والدین خوب صرفاً خندیدن یا بیتوجهی نیست، بلکه آنها با همدلی در کنارش میمانند و ترس او را جدی میگیرند.
این نوع پاسخدهی به کودک میآموزد که جهان مکان امنی برای کشف و یادگیری است. در مقابل، کودکانی که با بیتوجهی یا واکنشهای خشن والدین مواجه میشوند، در بزرگسالی بیشتر مستعد اضطراب، افسردگی و مشکلات روابط عاطفی خواهند بود. بنابراین والدین خوب با ایجاد دلبستگی ایمن، پایههای سلامت روان فرزندشان را بنا میگذارند.
والدین خوب بهجای استفاده از تنبیههای بدنی یا کلامی که پیامدهای منفی بلندمدت دارد، از رویکرد Positive Parenting بهره میبرند. این شیوه بر پایه آموزش و تقویت رفتارهای مطلوب شکل گرفته است. برای مثال، اگر کودکی بهجای انجام تکالیف مشغول بازی شود، والدین خوب بهجای فریاد زدن، با او گفتوگو کرده و پیامدهای رفتارش را توضیح میدهند. همچنین آنها با ایجاد جدول پاداش یا تشویق کلامی، انگیزهی کودک را برای ادامهی رفتار مثبت افزایش میدهند.
مطالعات نشان داده است که کودکان تربیتشده با روش مثبت، در مقایسه با کودکانی که تحت تربیت تنبیهی هستند، از اعتمادبهنفس بالاتر، روابط اجتماعی سالمتر و توانایی خودکنترلی بیشتری برخوردارند. والدین خوب باور دارند که تربیت فرزند فرایندی زمانبر است و هیچ تغییر مثبتی با تهدید و اجبار پایدار نمیماند. به همین دلیل، انضباط مثبت بهعنوان یکی از مهمترین نشانههای والدگری موفق شناخته میشود.
پرورش هوش هیجانی در خانه
امروزه یکی از شاخصهای اصلی موفقیت فردی و اجتماعی، سطح Emotional Intelligence یا هوش هیجانی است. والدین خوب میدانند که رشد هیجانی کودک بهاندازهی موفقیت تحصیلی اهمیت دارد. آنها به کودک اجازه میدهند احساساتش را بیان کند، بدون آنکه مورد قضاوت یا سرزنش قرار گیرد. بهعنوان مثال، اگر کودکی از شکست در امتحان ناراحت باشد، والدین خوب بهجای مقایسه یا سرزنش، احساس او را بازتاب میدهند: «میبینم که خیلی ناراحتی، چون فکر میکردی نتیجه بهتری میگیری.» این نوع واکنش باعث میشود کودک احساس درک شدن کند و یاد بگیرد که با هیجاناتش کنار بیاید.
والدین خوب همچنین با آموزش مهارتهایی مثل مدیریت خشم، همدلی و حل مسئله، هوش هیجانی کودک را تقویت میکنند.
پژوهشها نشان داده است کودکانی که در محیط خانواده از چنین آموزشهایی بهرهمند میشوند، در آینده توانایی بیشتری در ایجاد روابط پایدار، حل تعارضات و مدیریت استرس خواهند داشت بعبارت دیگر خانه اولین محل آموزش تاب آوری است.
والدین خوب به اهمیت آموزش غیررسمی در رشد کودک آگاهند.
بسیاری از مهارتهای شناختی و زبانی کودک در تعاملات روزمره با والدین شکل میگیرد. والدین موفق محیط خانه را به یک فضای یادگیری فعال تبدیل میکنند؛ جایی که پرسش، کنجکاوی و تجربه ارزشمند شمرده میشود. برای مثال، زمانی که کودک در مورد پدیدههای طبیعی مثل باران یا رنگینکمان سؤال میپرسد، والدین خوب او را به تحقیق، مشاهده و حتی آزمایشهای ساده علمی تشویق میکنند.
این رویکرد نهتنها دانش کودک را افزایش میدهد بلکه روحیه پژوهشگری و استقلال فکری او را پرورش میدهد. همچنین فعالیتهایی مثل کتابخوانی مشترک، بازیهای فکری و گفتگوهای خانوادگی، بستری غنی برای تقویت حافظه، تمرکز و خلاقیت کودک فراهم میکند. بنابراین والدین خوب میدانند که آموزش یک فرایند مادامالعمر است و مدرسه تنها بخشی از آن را بر عهده دارد.
یکی از اصول مسلم روانشناسی تربیتی این است که کودکان بیش از آنکه از توصیهها یاد بگیرند، از رفتار والدین الگو میگیرند. والدین خوب این واقعیت را میدانند و سعی میکنند در زندگی روزمره نمونهای عینی از ارزشهایی باشند که میخواهند فرزندشان بیاموزد. برای مثال، اگر احترام به دیگران ارزش مهمی در خانواده است، والدین باید در روابط خود با همسر، دوستان و حتی افراد غریبه، این احترام را نشان دهند.
همچنین اگر والدین انتظار دارند کودکشان به مطالعه علاقهمند باشد، باید خودشان نیز اهل مطالعه باشند. الگوسازی نهتنها در رفتارهای بزرگ بلکه در جزئیات روزمره نیز تأثیرگذار است؛ مثل نحوهی غذا خوردن، مدیریت زمان یا واکنش به مشکلات.
به بیان دیگر، والدین خوب اولین معلمان زندگی هستند و کودک از طریق مشاهده، یادگیری ضمنی (Implicit Learning) را تجربه میکند. این سبک تربیتی پایدارترین و مؤثرترین شکل آموزش محسوب میشود.
بنظر میرسد والدین خوب کسانی هستند که با تلفیق عشق، انضباط، آموزش و الگوسازی، فرزندی سالم، توانمند و متعادل پرورش میدهند.
والدین خوب بهجای تمرکز بر نتایج فوری، بر فرایند رشد تأکید دارند و با صبر و استمرار، به کودک فرصت میدهند تا توانمندیهایش شکوفا شود. در دنیای امروز که کودکان با چالشهای متعددی مثل فشار تحصیلی، رقابت اجتماعی و تهدیدات فضای مجازی روبهرو هستند، والدین آگاه و انعطافپذیر بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارند.
والدگری و مهارت والدینی یک مسیر یادگیری مداوم است؛ والدین خوب کامل و بینقص نیستند، بلکه همواره در تلاشاند تا بهتر شوند و با نیازهای جدید فرزندشان هماهنگ گردند. این انعطافپذیری و تعهد، اصلیترین نشانهی والدین خوب است.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر