۰۲ شهريور ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۸۳۶۴
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۲ - ۰۲-۰۶-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۸۳۶۴
انتشار: ۱۷:۰۲ - ۰۲-۰۶-۱۴۰۴

آیا هیئت همراه دکتر مصدق در آمریکا جاسوس داشت؟ توافق محرمانه با آمریکایی ها چگونه لو رفت؟

آیا هیئت همراه دکتر مصدق در آمریکا جاسوس داشت؟ توافق محرمانه با آمریکایی ها چگونه لو رفت؟
«محرمانه با آمریکا توافق شده که اینها صدوبیست میلیون لیره در عرض شش ماه به ما بدهند که ماهی بیست میلیون که ما چرخ‌مان را بگردانیم تا کارها چیز بشود.»

عصر ایران-مظفر بقائی کرمانی متولد 1291 متوفی به سال 1366  از فعالان سیاسی ایرانی، مؤسس روزنامه شاهد، مؤسس و رهبر حزب زحمتکشان ملت ایران و از بنیان‌گذاران جبهه ملی ایران بود. او در سال 1365 با تاریخ شفاهی هاروارد مصاحبه کرد و در آن خاطرات سیاسی خود را از دوران پهلوی ذکر کرده است. در این قسمت به بخشی از خاطرات او می پردازیم که  ذکر مذاکران نفتی دکتر مصدق و هیئت آمریکایی در سال ۱۳۳۰ است:

«پابیز سال ۱۳۳۰ است که دکتر مصدق و هیئت همراه به آمریکا رفتیم برای حضور در شورای امنیت و صحبت با دولت آمریکا و ترومن رییس جمهور آمریکا. یک شب در جلسه ای آقای جرج مک‌گی معاون وزیر خارجه آمریکا و نماینده ترومن در مذاکرات نفتی با ایران خدمت آقای دکتر مصدق است. مترجم دکتر مصدق آقای دکتر احمد متین دفتری داماد خودش است. که من این را که شنیدم خیلی تعجب کردم چون همه آن انگلیسی‌دان‌ها توی هتل بودند ،دور هم بودیم. هم دکتر اسدی بود هم دکتر غلامحسین مصدق بود هم الهیار صالح هم شایگان و اینها. تعجب کردم که از میان همه چطور دکتر مصدق، دکتر احمد متین دفتری را انتخاب کرده که شهرت به جاسوسی برای انگلیسیها داشت. آن جلسه‌شان هم سه ساعت سه ساعت و نیم طول کشیده بود. بعد مک‌گی آمد رفت و صبح‌اش هم ما حرکت کردیم از واشنگتن و نیویورک پیاده شدیم که هواپیما بگیریم برویم قاهره. در فرودگاه نیویورک فقط یک عضو وزارت خارجه آمده بود به بدرقه که من تعجب کردم به، یادم نیست، کدام یکی از همسفرهای‌مان هنوز توی هواپیما بودند گفتم، «این بدرقه خیلی چیز است.» گفت، «نه آمریکایی‌ها این‌طور هستند خوب، وقتی ما آمدیم استقبال کردند و اینها، دیگر حالا وقت رفتن خداحافظ دیگر بدرقه‌ای ندارد.» هیچی سوار هواپیما شدیم که برویم قاهره. توی هواپیما البته آقای دکتر مصدق یک سوئیت داشت درجه یک. ما درجه یک بدون سوئیت بودیم. نشسته بودیم حالا مقداری از پرواز گذشته، یکی از خدمه آمد گفت« آقای دکتر مصدق خواستند.» من و سه چهار نفر دیگر، نه همه، رفتیم آن‌جا و دکتر مصدق خیلی خوشحال و مژده داد به ما که «محرمانه با آمریکا توافق شده که اینها صدوبیست میلیون لیره در عرض شش ماه به ما بدهند که ماهی بیست میلیون که ما چرخ‌مان را بگردانیم تا کارها چیز بشود.» این مژده را دادند به ما. قاهره که پیاده شدیم دیدیم که توی روزنامه‌ها نوشته شده که جرج مک‌گی معاون وزارت خارجه آمریکا به‌عنوان سفیر آمریکا در ترکیه معین شده. در صورتی که این‌طوری که شنیدم معاون دائم را هیچ‌وقت تا آن دولتی که سر کار هست معاون دائم را هیچ‌وقت عوض نمی‌کنند یک شغل دیگر به او بدهند. بعداً شنیدم که صبح آن روز آقای سفیر انگلیس می‌رود پیش آچسن وزیر خارجه آمریکا به اعتراض که شما از پشت به ما خنجر می‌زنید و در یک چنین موقع حساسی به ایران کمک می‌کنید. آچسن منکر می‌شود. او می‌گوید نه دیشب مک‌گی وعده داده صدوبیست میلیون دلار شما کمک کنید. او می‌گوید از پیش خودش وعده داده و برای این‌که خودش را تبرئه بکند فوری مک‌گی را معزول می‌کند که می‌گویم ما خبرش را در قاهره شنیدیم. و آقای دکتر مصدق هم که آمد ایران در نطق گزارشی که به مجلس داد که ما رفتیم این‌طور شد و این‌طور شد. این جرج مک‌گی که خیلی دوست ایران است با ما خیلی همراه بود این را معزولش کردند. از آن صدوبیست‌ میلیون لیره هم البته خبری نشد. حالا هر جوری می‌خواهید این را  توجیه کنید

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان