عصر ایران ؛ علی خیرآبادی - تصور کنید یک فیلم متوسط، از آنهایی که در گیشه گم میشود و فراستی آنها را ما قبل نقد میداند. قهرمان اصلی، یک ستاره سابق، هنوز عضلاتش را دارد، هنوز گاهی گلهای درخشانی میزند، اما صحنهها یکی پس از دیگری با شکستهای کوچک و بزرگ پر میشوند. نه آن حماسههای بزرگ هالیوودی با موسیقی پسزمینه پرطنین، بلکه یک درام خستهکننده و واقعی، مثل زندگی روزمره یک بازیکن که زمانش رو به پایان است. این دقیقاً تصویری است که کریستیانو رونالدو در النصر به ما میدهد – از زمانی که در دسامبر ۲۰۲۲ به این تیم سعودی پیوست، تا امروز که در ۲۳ آگوست ۲۰۲۵، دوباره یک جام را از دست داد.
رونالدو آمد تا النصر را به اوج برساند، اما واقعیت چیز دیگری بود. از زمان ورودش در ژانویه ۲۰۲۳، النصر هیچ جام رسمیای نبرده است. تنها دستاوردی که به نامش ثبت شده، جام قهرمانان باشگاههای عرب در ۲۰۲۳ است، اما این تورنمنت حتی رسمی هم نیست – مثل یک جایزه جانبی در یک فیلم که شخصیت اصلی برای دلخوشی خودش جشن میگیرد، اما مخاطبان میدانند که این پایان داستان نیست. در لیگ حرفهای عربستان، دو فصل متوالی دوم شدند، پشت سر الهلال که مثل یک رقیب بیرحم در فیلم، همیشه یک قدم جلوتر است. جام حذفی را باختند، سوپرجام را از دست دادند، و حتی در لیگ قهرمانان آسیا، به مراحل نهایی نرسیدند. آمار ساده است: ۱۱ جام رسمی از دست رفته از زمان ورود رونالدو. اینها نه شکستهای دراماتیک با پنالتیهای آخرین دقیقهای همیشه، بلکه اغلب باختهای معمولی، مثل صحنههایی که کارگردان برای پر کردن زمان فیلم اضافه کرده.
و حالا، امروز: فینال سوپرجام عربستان مقابل الاهلی. رونالدو گل زد – حتی تاریخساز شد با رسیدن به ۱۰۰ گل برای چهارمین باشگاه مختلف در دوران حرفهایاش. اما بازی ۲-۲ تمام شد و پنالتیها ۵-۳ به نفع الاهلی. النصر دوباره باخت، و رونالدو دو دقیقه روی چمن نشست، شوکهشده و خیره به اطراف، مثل یک بازیگر که فراموش کرده خط بعدی دیالوگش چیست. این صحنه، نه حماسی است و نه الهامبخش؛ فقط خستهکننده. مثل پایان فیلم "The Wrestler" میکی رورک، جایی که قهرمان سابق کشتی، با بدن خسته و زخمی، آخرین مبارزهاش را میبازد، نه با فریادهای تشویق، بلکه با سکوت و فراموشی تدریجی.
این افول سینمایی رونالدو در النصر، پر از جزئیات کوچک است که داستان را واقعی میکند. او هنوز گل میزند – بیش از ۱۰۰ گل در کمتر از سه سال – اما تیم اطرافش مثل یک سناریوی ضعیف نوشتهشده، نمیتواند حمایت کند. مربیان عوض میشوند، بازیکنان میآیند و میروند، اما نتیجه همان است: شکست. این مثل یک فیلم دنبالهدار است که قسمت اولش پر از هیجان بود (مثل دوران رئال و یوونتوس)، اما حالا به قسمت سوم رسیده و مخاطبان خسته شدهاند. نه آن کلیشههای هالیوودی از "بازگشت قهرمان"، بلکه یک درام واقعی از یک ستاره ۴۰ ساله که با واقعیتهای فیزیکی و تیمی دست و پنجه نرم میکند. هواداران در توییتر (یا حالا X) واکنشهای مختلفی نشان میدهند: برخی شوکه، برخی مسخرهکننده، اما همه میدانند که این پایان یک عصر است.
در نهایت، این داستان سینمایی رونالدو در عربستان، درس سادهای دارد: حتی بزرگترین ستارهها هم نمیتوانند همیشه ببرند. النصر با رونالدو قویتر شده، اما نه به اندازهای که جام ببرد. این شکستها، مثل صحنههای پایانی یک فیلم متوسط، ما را وادار به فکر میکنند: آیا این پایان است، یا هنوز یک صحنه دیگر مانده؟ اما بدون موسیقی حماسی و بدون پایان خوش هالیوودی – فقط واقعیت خشن فوتبال.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر