عصر ایران؛ علی بهاری - اخیراً به کانالی تلگرامی به نام «حافظه تاریخی» برخوردم. این کانال که در لحظه نگارش این یادداشت کمی بیش از صد هزار عضو دارد، رسالت خود را بازنشر مواضع گذشته و حال افراد تعریف کرده است. کافی است شخصیتی مشهور، در مسئلهای موضعی گرفته باشد؛ این کانال با شخم زدن گذشته شخص، کلیپها و عکسهایی بیرون میکشد که نشان میدهد او در فلان زمان و بهمان مسئله، دیدگاهی متناقض با نظر امروزش داشته است.
تا جایی که نگارنده بررسی کرده است، کانال این ترفند را زمانی به کار میگیرد که موضع امروز شخص به نفع توسعه کشور یا در دفاع از حقوق مردم باشد. به عبارت دیگر، همین که شخصی در دفاع از مطالبات مردم یا ضرورت تغییر روش اداره کشور و امثال اینها چیزی میگوید، «حافظه تاریخی» با بررسی گذشته او برملا میکند که قبلاً حرفهای متفاوتی زده است تا احتمالاً مخاطب را به این نتیجه برساند که فلانی هم دروغگوست و نباید به او اعتماد کرد.
در این باره نکات زیر گفتنی است:
1: اصل این گزاره که نباید حافظه تاریخی را از دست داد و به آن بیتوجهی کرد، سخن حقی است. کم نیستند افرادی که به گمان ضعف حافظه تاریخی مردم، بر موج مطالبات موسمی سوار میشوند و از آب گلآلود، ماهی محبوبیت و مقبولیت میستانند. توجه به حافظه تاریخی میتواند جامعه را از فریب خوردن مقابل جماعت ابنالوقت و منفعتطلبان حزب باد در امان نگاه دارد.
2: افراط و تفریط، دو لبه یک قیچیاند که میتوانند هر حرکت مثبتی را به ضد خود تبدیل کنند. هرچقدر توجه به حافظه تاریخی خوب است، شخم زدن بیاندازه گذشته افراد مردود است. به قول معروف، «باغچه هر که را بیل بزنی، کرم پیدا میشود»، اما قرار نیست این رویکرد مانع توجه به مواضع امروز افراد شود. بسیارند کسانی که در گذشته مواضع و رویکردهای نادرستی داشتهاند و امروز به غلط بودن آنها پی بردهاند. وقتی مواضع امروزشان در راستای توسعه کشور و تزریق عقلانیت بیشتر به سیستم حکمرانی است، چرا با یادآوری آزاردهنده گذشته، جلوی این مواضع مترقی را بگیریم؟
3: ممکن است کسی ادعا کند تغییر مواضع افراد تنها زمانی مورد پذیرش جامعه است که با اظهار پشیمانی از گذشته و تلاش برای جبران باشد. در پاسخ باید گفت: اگرچه عالیترین روش بازگشت از یک تصمیم یا ایده غلط در گذشته، همین است، اما قرار نیست اگر کسی - به هر دلیلی - این شیوه را به کار نگرفت، به نفاق و منفعتطلبی متهم شود. مهم این است که جامعه بداند فلان شخص تغییر کرده و مواضع گذشته خود را رد میکند. حتی اگر کسی ادعا کند دیدگاههای امروز من در ادامه نظرات گذشتهام است و من فرق خاصی نکردهام، باز هم اگر موضعگیریاش وزن عاقلان توسعهگرا را در برابر ماجراجویان پایداریچی افزایش میدهد، نباید گذشتهاش را بر سرش کوبید.
4: بد نیست به یک نمونه اشاره کنم. در لحظه نگارش این یادداشت، آخرین کسی که کانال حافظه تاریخی به او پرداخته، حسن روحانی است. بخشهایی از موضعگیریهای او از اول انقلاب تا سال 1398 را جمع کرده تا احتمالاً به مخاطب بگوید حرفهایی که امروز برای روزنهگشایی و اصلاح امور میزند، باورهای واقعی او نیست و نباید به آن توجه کرد.
روحانی هم مانند هر سیاستمدار دیگری در طول دوران کاریاش، به کشور خدماتی کرده و خطاهایی داشته است. خدماتش را باید ستود و خطاهایش را بیرحمانه نقد کرد. اتفاقاً شاید هیچ رئیس جمهوری به اندازه او زیر فشار نقد و افکار عمومی نرفته باشد. حال وقتی سخنی بیان میکند که بخشی از متخصصان اقتصاد، علوم سیاسی و روابط بینالملل هم تأیید میکنند، چرا باید جلویش را گرفت و مواضع گذشتهاش را بر سرش کوبید؟ این کار به نفع آینده کشور است یا به ضرر آن؟
5: نمیدانم نیت گردانندگان این کانال چیست - حدسهایی میشود زد که در اینجا مجال بیانشان نیست - اما روندی در پیش گرفتهاند که چهبسا در درازمدت افراد را از ترس برملا شدن گذشتهشان به سکوت بکشاند. این به صلاح کشور نیست و به جای اصلاح ابرو، چشم را کور میکند و بارقههای امید برای اصلاح وضعیت را از بین میبرد. اگر هم در پس پرده ذهن گردانندگان، این گمانه وجود دارد که با ناامیدی مردم از اصلاحات توسط داخلیها، آنان به براندازان خارجنشین یا صاحبان F35 و B2 دل میبندند و برایشان فرش قرمز پهن میکنند، باید بگویم زهی خیال باطل!