«دسترسی آسان به مترو و پارکینگ»، «فوقلاکچری»، «قطعه رُند»، «بر خیابان اصلی» و... ممکن است در نگاه اول فکر کنید با آگهی یک خانه یا ملک روبرو هستید، اما در واقع اینها تنها بخشی از عناوین آگهیهای قبر این روزها هستند!
به گزارش تبیان، این روزها هر جایی را که نگاه کنی، بوی خریدوفروش میدهد؛ از خانه و ماشین گرفته تا سادهترین نیازهای روزمره. حالا اما پای مرگ هم به این بازار باز شده؛ از دلالی و مافیای قبر صحبت میکنم.
بین اسکرولکردن آگهیهای ماشین و خانه، وقتی با آگهیهای فروش قبر در سایتها و شبکههای اجتماعی روبهرو میشوی، انگار پا به یک بنگاه معاملات ملکی گذاشتهای. همان لحن آشنا با همان کلمات: «سهطبقه»، «دسترسی آسان به مترو و پارکینگ»، «فوقلاکچری»، «قطعه رُند»، «بر خیابان اصلی» و ... آخرین خانه آدمها هم با زبان بازار قیمت میگیرد؛ انگار حتی آرامگاه هم باید لاکچری و خوشمحل باشد.
اینجا هر قبر مثل یک ملک معرفی میشود؛ یکی با موقعیت جغرافیایی طلایی، دیگری با همسایگی قطعه هنرمندان، سومی با «امکانات رفاهی» اطراف. بعضیها روی «سهطبقه بودن» تأکید دارند و برخی امکان ارتقای طبقه را امتیاز میبینند، بعضی روی «قطعه رُند»، و عدهای هم مینویسند: «بر گذر اصلی، نزدیک شیر آب».
این زبان آگهیها بهقدری شبیه تبلیغات ملکی است که بهراحتی میتوان فراموش کرد موضوع فقط چند متر خاک است. همان قواعد بازار، همان ادبیات، فقط با متراژی کوچکتر.
این بازار هم قواعد خودش را دارد. قیمتها از حدود ۳۰۰میلیون شروع میشود و بسته به موقعیت، قطعه و تعداد طبقات تا یک یا حتی سه میلیارد هم میرسد. قبرهای خانوادگی و دوطبقه گرانتر هستند؛ قطعات تازه قیمت بیشتری دارند؛ نزدیکی به در اصلی، مترو و امکانات، رقم را بالا میبرد؛ قابلیت افزایش طبقات ارزش قبر را بیشتر میکند. خرید از سازمان با تعرفه مصوب است، اما قبرهای قدیمی معمولاً بیرون از این چارچوب و با توافق میان افراد معامله میشوند.
در بسیاری از آگهیها جملهای تکراری دیده میشود: «انتقال سند رسمی از سازمان بهشت زهرا سلامالله علیها». در حالی که سازمان بارها اعلام کرده خریدوفروش قبر ممنوع است. پس سوالی که پیش میآید این است که این انتقال سند چطور انجام میشود؟
رد ماجرا را بگیرید متوجه میشوید برخی فروشندگان قبر را به شکل «هبه» یا «بخشش صوری» در دفترخانه منتقل میکنند. روی کاغذ، هدیهای خانوادگی است، اما در واقع پولی ردوبدل شده و قبر فروخته شده است. گاهی خریدار را «آشنای نزدیک» معرفی میکنند تا بتواند متوفای خود را در آن محل دفن کند.
با برخی از فروشندگان تماس گرفتیم. زنی که قبر چندطبقه در قطعه قدیمی میفروخت، با اطمینان گفت: «ما میریم دفترخونه، سند رو به نامتون میزنیم. توی سیستم بهشت زهرا سلامالله علیها خریدوفروش ثبت نمیشه، میگیم شما از بستگان هستید و به این شکل دیگه با ما کاری ندارند»
فروشنده دیگر؛ مردی میانسال است که با آرامش توضیح داد: «باید دو هفته صبر کنید. یکی از بستگانم از کانادا برگه هبه رو میفرسته. وقتی کار اداریش تموم بشه، قبر به نامتون منتقل میشه!» مشخصات قبر هم هر دو در فاز یک و جزو اولین قطعات بودند و هر طبقه را به قیمت یک میلیاردتومان به فروش گذاشته بودند.
از دل همین حرفها میشود فهمید که وعده «انتقال سند» در عمل چیزی نیست جز راهی برای دورزدن قانون!
در بعضی آگهیها قبر در امامزادهها با ملک معاوضه میشود؛ درست مثل یک خانه یا زمین شهری. فروشنده مینویسد: «آماده معاوضه با آپارتمان یا زمین در تهران.». در این بازار، دو گروه پررنگترند. فروشندگان که دلایلشان را بیپرده مینویسند: «مهاجرت»، «مشکل مالی»، «مریضی»، یا «خرید قبر در جای دیگر». برای آنها قبر مثل هر دارایی دیگری است؛ میشود فروخت یا عوض کرد.
و خریدارانی که دنبال لاکچریترین مکان میگردند؛ همانهایی که میخواهند حتی پس از مرگشان هم چیزی برای نمایش و فخر فروشی داشته باشند. برای این گروه، «قطعه رُند»، «مجاورت با هنرمندان» و... نه فقط آرامگاه، که بخشی از هویت اجتماعیاست که احتمالا آیندگان از آن یاد کنند.
مقررات رسمی شفاف هستند؛ خریدوفروش قبر به افراد غیرخانواده متوفی ممنوع است.
هر کد ملی فقط یک پلاک قبر میتواند داشته باشد.
پیشخرید قبر فقط در شرایط خاص و برای بستگان درجهیک مجاز است.
قیمتگذاری هم باید بر اساس مصوبه شورای شهر یکسان باشد.
هدف این محدودیتها جلوگیری از تبدیل قبر به کالایی تجاری است؛ اما حجم آگهیهای آنلاین نشان میدهد که این قوانین بهسادگی دور زده میشوند.
زیر آگهیها اما قصه جور دیگری ادامه پیدا میکند؛ جایی که کامنتها پر از شوخی، طعنه و ناباوری است. یکی با طنز تلخی نوشته: «صاحبخانه نشدیم، حداقل آن دنیا مستأجر نباشیم.» کاربر دیگری کنایه زده: «قبر سهطبقه گرفتی، طبقهها رو هم اجاره میدی؟» و نفر سومی نوشته: «نزدیک مترو باشه بهتره، شاید رفتوآمد راحتتر بشه!»
پشت این واکنشها، تصویری از زندگی مجللی دیده میشود که حتی برای خانه آخر هم نسخه لاکچری میچیند.
بازار قبر نشان میدهد مرگ هم پایان ماجرا نیست؛ قیمتها تا خانه آخر هم دست از سرمان برنمیدارند، بهویژه برای کسانی که تمام عمر بهدنبال زندگی مجلل بودند و حالا آرامش پس از مرگ را هم در قبرهای لاکچری جستوجو میکنند.