نویسندگان:
تال شالیو، ایرنه ناصر، کاتلین ماگرامو، نادین ابراهیم، اوژنیا یوسف
۱۴ آگوست ۲۰۲۵
ترجمه و تحلیل: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- آتش جنگ غزه همچنان شعلهور است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از مذاکرات با چند کشور برای اسکان فلسطینیهای آواره سخن گفته است. این برنامه که شامل کشورهایی مثل سودان جنوبی، سومالیلند و اندونزی میشود، با واکنشهای تند کشورهای عربی روبهرو شده است.
این تحولات نگرانیهای گستردهای درباره سرنوشت فلسطینیها برانگیخته و موضوع «اسرائیل بزرگ» ـ طرحی که مرزهای اسرائیل را فراتر از محدوده کنونی آن ترسیم میکند ـ را به یکی از بحثهای داغ سیاسی و دیپلماتیک منطقه تبدیل کرده است.
سناریوی انتقال فلسطینیان آواره به کشورهای ثالث
در موج گرمای طاقتفرسای تابستان و کمبود شدید آب در نوار غزه، صف طولانی آوارگان برای دریافت قدری آب از تانکرهای سیار، ابعاد انسانی فاجعهای را به رخ میکشد که جنگ رقم زده است.
در چنین شرایطی، بنیامین نتانیاهو، اعلام کرده تلآویو با چند کشور در حال مذاکره است تا پذیرای بخشی از جمعیت آواره غزه باشند. بر اساس گفتههای یکی از مقامات ارشد اسرائیلی به شبکه سیانان، این کشورها شامل سودان جنوبی، سومالیلند، اتیوپی، لیبی و اندونزی هستند. این کشورها، در قبال پذیرش بخشی از دو میلیون آواره غزه، خواهان «امتیازات مالی و بینالمللی قابلتوجه» شدهاند.
با این حال، برخی از این کشورها، بهویژه سودان جنوبی و سومالیلند، گزارشها درباره چنین مذاکراتی را تکذیب کرده و آن را «بیاساس» دانستهاند. اندونزی هم اعلام کرده حاضر است فقط دو هزار فلسطینی را برای درمان موقت بپذیرد و پس از بهبود، آنان را به غزه بازگرداند.
جزئیات و سرنوشت این مذاکرات همچنان نامشخص است و معلوم نیست به توافق عملی منجر خواهد شد یا نه. نتانیاهو، که تاکنون چشمانداز روشنی از وضعیتِ پس از جنگ در غزه ارائه نکرده، از مطرحشدن ایده «اسکان مجدد» از سوی دونالد ترامپ، استقبال کرده است. رئیسجمهور آمریکا چندی بعد از این طرح فاصله گرفت، اما مقامات اسرائیلی همچنان آن را تکرار میکنند.
نتانیاهو در گفتوگویی با شبکه اسرائیلی i24، این طرح را نه بهمنزله «فشار برای بیرونراندن»، که «فرصتی برای رفتن» توصیف کرد و گفت: «هرکس مدعی دلسوزی برای فلسطینیهاست و میخواهد به آنها کمک کند، باید درهای کشورش را بگشاید. چرا فقط به ما موعظه میکنند؟ درهایتان را باز کنید.»
این موضعگیری در حالی مطرح میشود که منتقدان آن را تلاشی برای مشروعیتبخشی به جابهجایی اجباری و تغییر بافت جمعیتی غزه میدانند؛ اقدامی که با اصول حقوق بینالملل و تعهدات انسانی، در تعارض آشکار است.
نگرانیهای جهانی و سایه طرح «اسرائیل بزرگ»
در بحبوحه آرایش نظامی گسترده اسرائیل در مرزهای جنوبی و استقرار تانکها و نیروهای مسلح در نزدیکی نوار غزه، نگرانیهای بینالمللی از برنامه تلآویو برای تصرف کامل غزه شدت گرفته است؛ شهری که بیش از یک میلیون فلسطینی را در خود جای داده و بسیاری از آنان، پیشتر از نقاط دیگر غزه آواره شدهاند.
این کلانشهر محاصرهشده، همچنان آماج حملات هوایی اسرائیل است. بر اساس اعلام وزارت بهداشت حماس، در ۲۴ ساعت گذشته دستکم ۱۲۳ نفر در غزه جان باختهاند.
در همین حال، بیش از ۱۰۰ سازمان امدادرسان، در بیانیهای مشترک از اسرائیل خواستهاند «دستمایهقراردادنِ کمکهای بشردوستانه» پایان دهد. این سازمانها تأکید میکنند که در شرایط قحطی گسترده، ممانعت از ورود کمکهای حیاتی، جان غیرنظامیان را بیش از پیش به خطر میاندازد.
شاینا لو، مشاور ارتباطاتِ «شورای پناهندگان نروژی»، در گفتوگو با سیانان، هرگونه طرح جابهجایی اجباری فلسطینیها ـ چه در داخل غزه و چه به کشورهای دیگر ـ را «کاملاً غیرقابلقبول» دانست و افزود: «این طرحها با قوانین بینالمللی همخوانی ندارند و مقبول مردم فلسطین نیستند. نباید برای جامعه جهانی قابلقبول باشند.»
وقتی در مصاحبه تلویزیونی با شبکه اسرائیلی i24، مجری شارون گل، از نتانیاهو پرسید آیا خود را همسو با ایده «اسرائیل بزرگ» میداند، پاسخ کوتاه و بیپرده بود: «بله، کاملاً.»
طرح «اسرائیل بزرگ» و طنین آن در جهان عرب
«اسرائیل بزرگ» در ادبیات سیاسی، به طرحی اشاره دارد که مرزهای دولت اسرائیل را فراتر از محدودههای کنونی ترسیم میکند؛ مفهومی که اغلب با روایت کتاب مقدس یهودیان (تورات) پیوند خورده و سرزمینی را در بر میگیرد که بخشهایی از مصر، سوریه، اردن و لبنان امروزی را شامل میشود.
اظهارنظر اخیر بنیامین نتانیاهو در تأیید این ایده، موجی از واکنشهای تند در جهان عرب برانگیخت. شماری از کشورهای منطقه این عبارت را تحریکآمیز و مغایر با راهکار صلح دانستند.
«دیدهبان حقوق بشر» نیز در بیانیهای، اسرائیل را به جابهجایی گسترده و اجباریِ ساکنان غزه متهم کرده است؛ اقدامی که از منظر این نهاد، مصداق جنایت جنگی است.
واکنش مصر
قاهره با ارسال یادداشتی رسمی، خواستار توضیح درباره بهکارگیری این اصطلاح شد و در بیانیه وزارت خارجه هشدار داد چنین رویکردی میتواند منطقه را بیثباتتر کند و نشانهای از بیاعتنایی به تلاشهای صلح و اصرار بر تشدید تنشها باشد.
واکنش عربستان سعودی
ریاض با صراحت، هرگونه طرح اسکان اجباری یا برنامه توسعهطلبانه از سوی مقامات اسرائیلی را مردود دانست و آن را برخلاف اصول حقوق بینالملل اعلام کرد.
واکنش قطر
دوحه این اصطلاح را ادامه همان سیاست اشغالگرانهای خواند که بر پایه تکبر سیاسی، تشدید بحرانها و نقض آشکار حاکمیت کشورها بنا شده است.
بخش مربوط به «اسرائیل بزرگ» در نسخه رسمی مصاحبه نتانیاهو با شبکه i24 منتشر نشد، ولی شارون گل (مجری)، نسخه کاملتر گفتوگو را همراه با اظهارات صریح نخستوزیر اسرائیل، در حساب کاربری پلتفرم «اکس» (توئیتر سابق) منتشر کرد.
برنامهها و اقدامات اسرائیل برای اسکان فلسطینیهای آواره و طرح «اسرائیل بزرگ»، چالشهای جدی برای صلح و امنیت منطقه در پی دارد. بسیاری از کشورهای عربی، این برنامهها را تهدیدی برای ثبات منطقه و نقض حقوق فلسطینیان تلقی میکنند. اسرائیل مدعی است که به دنبال راهحلهایی برای بحران انسانی در غزه است، اما این اظهارات و پیشنهادات عمدتاً به افزایش تنشها و مخالفتها در سطح بینالمللی انجامیدهاند. درنتیحه ضرورت دارد مذاکرات و گفتوگوهای دیپلماتیک در این زمینه ادامه یابد تا از تشدید بحران جلوگیری شود و زمینه تحقق چشمانداز صلح پایدار در منطقه فراهم شود.
یادداشت مترجم:
مقاله سیانان به موضوع پیچیده و حساسِ جنگ غزه و پیشنهادهای اسرائیل برای اسکان مجدد فلسطینیهای آواره در کشورهای دیگر پرداخته است. این مقاله همچنین به واکنش کشورهای عربی و مقامات اسرائیلی در قبال طرح «اسرائیل بزرگ» اشاره دارد.
مقاله با طرح مسئلهای غامض، حساس و پرتنش یعنی اسکان اجباری فلسطینیها در کشورهای دیگر آغاز شده است. این موضوع، بار سیاسی و دیپلماتیک بالای دارد و مستقیماً به وضعیت حقوق بشر، مشکلات انسانی و مناقشه اسرائیل و فلسطین میپردازد. استفاده از اصطلاح «اسرائیل بزرگ» هم که اشاره به گسترش مرزهای اسرائیل، فراتر از حدود کنونی دارد، حساسیتهای بیشتری را در سطح بینالمللی برمیانگیزد.
نویسندگان مقاله کوشیدهاند با ارائه نظرات مختلف از سوی مقامات اسرائیلی و کشورهای عربی، رویکرد بیطرفانهای اتخاذ کنند. این تنوع در منابع، تحلیلها و واکنشها به افزایش اعتبار و شفافیت مقاله کمک کرده است. بهویژه اشاره به سخنان بنیامین نتانیاهو و مقامات کشورهای عربی نظیر مصر، عربستان سعودی و قطر، که به وضوح مواضع مختلف را نشان میدهد، به محتوا عمق و تنوع بیشتری بخشیده است. مقاله بهخوبی زمینهسازی کرده و واکنشهای مختلف را آورده، اما جزئیات بیشتری از وضعیتهای ذکرشده نمیدهد. برای مثال، مقاله به مذاکرات کشورهای مختلف و اسرائیل اشاره میکند، اما هیچ توضیحی در مورد پیشرفت یا جزئیات مذاکرات ارائه نمیدهد. این مسأله ممکن است برای خوانندهای که خواهان اطلاعات عمیقتری است، سردرگمکننده باشد. همچنین، بسیاری از کشورهای عربی به طور کلی مخالفت خود را با طرحهای اسرائیل بیان کردهاند، اما تحلیل دقیقتری در خصوص دلایل این مخالفتها و تأثیر آن بر روابط دیپلماتیک ارائه نمیشود.
یکی از ضعفهای بارز مقاله، فقدان دیدگاه فلسطینیها است. هرچند به وضعیت انسانی در غزه و سازمانهای حقوق بشری مانند سازمان دیدهبان حقوق بشر اشاره شده است، اما فضای مقاله عمدتاً بر اظهارات مقامات اسرائیلی و کشورهای عربی متمرکز است. از دیدگاه فلسطینیها، که مهمترین بخش این بحران هستند، هیچ تحلیل یا نظر مستقلی در مقاله ارائه نمیشود. این مسأله میتواند بر توازن و جامعیت محتوا تأثیر منفی بگذارد.
اصطلاح «اسرائیل بزرگ» بهعنوان یکی از محوریترین موضوعات مطرحشده در مقاله، نیازمند تحلیل و تبیین عمیقتری است. این مفهوم صرفاً اصطلاحی تاریخی و دینی نیست، بلکه ابزاری سیاسی برای تغییر مرزهای اسرائیل و ایجاد تنشهای جدید در خاورمیانه تلقی میشود. مقاله بهصورت سطحی به این موضوع پرداخته و نقد کافی نسبت به پیامدهای استفاده از این اصطلاح یا انگیزههای آن ارائه نکرده است.
مقاله بهدرستی نشان میدهد که طرح اسرائیل، خواه در کشورهای عربی یا در جامعه بینالمللی با اعتراض مواجه شده است. واکنشهای شدید از سوی کشورهای عربی و سازمانهای حقوق بشری، نشاندهنده نگرانیهای جهانی نسبت به تأثیرات این طرح بر صلح و امنیت منطقه است. با این حال، اشارهای به تحلیل آیندهنگرانه این طرح و چشمانداز دیپلماتیک آن ندارد بهعنوان مثال، تأثیرات احتمالی بر روابط اسرائیل با کشورهای غربی و سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل، تحلیل نشده است.
مقاله سیانان، با جمعبندی منظم و تحلیل نسبی به پایان میرسد، اما چون جزئیات بیشتری از اثرات این طرحها و وضعیت فلسطینیها در نظر گرفته نمیشود، نمیتواند ابعاد مختلف موضوع را پوشش دهد و چهبسا بهجای تمرکز صِرف بر مواضع سیاسی، میتوانست به جنبههای انسانی بحران غزه توجه داشته باشد. مقاله بهخوبی توانسته موضوعات اصلی و حساسِ جنگ غزه و پیشنهادات اسرائیل برای اسکان فلسطینیها را به تصویر بکشد، اما در بعضی بخشها مانند جزئیات مذاکرات، تحلیل وضعیت فلسطینیها و مفهوم «اسرائیل بزرگ»، نیاز به بسط موضوع و تحلیل عمیقتر دارد.
کوچ اجباری جنگزدهها در تاریخ بارها رخ داده و معمولاً با خشونت، قحطی، بیماری و از دسترفتنِ هویت فرهنگی همراه بوده است.
برخی نمونههای مهم تاریخی عبارتند از:
۱. کوچ اجباری ارامنه (۱۹۱۵–۱۹۱۷)
در جریان نسلکشی ارامنه بهدست امپراتوری عثمانی، صدها هزار ارمنی از آناتولی به بیابانهای سوریه تبعید شدند. مسیرهای تبعید بهعمد به گونهای انتخاب شده بود که بسیاری در راه از گرسنگی، بیماری یا قتل جان باختند.
۲. جابهجایی اجباری آلمانیتبارها پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵–۱۹۵۰)
پس از شکست آلمان نازی، حدود ۱۲ میلیون آلمانیتبار از اروپای شرقی (لهستان، چکسلواکی، مجارستان) به آلمان منتقل یا اخراج شدند. این اقدام با خشونت و مصادره اموال همراه بود.
۳. تقسیم هند (۱۹۴۷)
با جدایی هند و پاکستان، بزرگترین مهاجرت اجباری قرن بیستم رخ داد. حدود ۱۴ میلیون هندو، سیک و مسلمان مجبور به ترک خانههای خود شدند. خشونتهای فرقهای دهها هزار کشته برجای گذاشت.
۴. کوچ اجباری چچنها و اینگوشها (۱۹۴۴)
استالین به بهانه همکاری چچنها با نازیها، دستور تبعید کل جمعیت چچن و اینگوش به آسیای میانه را صادر کرد. بسیاری در راه یا در تبعید بر اثر سرما و گرسنگی جان باختند.
۵. «مسیر اشکها» در آمریکا (۱۸۳۰–۱۸۵۰)
دهها هزار بومی آمریکایی (چروکی، کریک، چاکتا، شاوْنی و دیگر قبایل) با قانون جابهجایی سرخپوستان از سرزمینهای شرقی به غرب میسیسیپی رانده شدند. هزاران نفر در مسیر از بیماری و بیغذایی مردند.
۶. جنگ بوسنی و نسلکشی سربرنیتسا (۱۹۹۲–۱۹۹۵)
در جریان جنگ بوسنی، مسلمانان بوسنیایی از مناطق تحت کنترل صربها بهزور اخراج شدند. در سربرنیتسا بیش از هشت هزار مرد و پسر مسلمان قتلعام شدند و خانوادهها آواره شدند.
۷. کوچ فلسطینیان (۱۹۴۸ و ۱۹۶۷)
در جنگ ۱۹۴۸، بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی از روستاها و شهرهای خود رانده شدند (نکبه). در جنگ ششروزه ۱۹۶۷ هم موج تازهای از آوارگی ایجاد شد.
ریشههای تاریخی طرح «اسرائیل بزرگ» (Greater Israel)
ریشههای تاریخی این طرح به چند دهه پیش بازمیگردد و متأثر از عوامل ایدئولوژیک، مذهبی، سیاسی و استراتژیک است. این طرح که در تاریخ معاصر خاورمیانه شکل گرفته و اساس آن گسترش قلمرو اسرائیل به فراتر از مرزهای فعلی است، معمولاً شامل کرانه باختری، نوار غزه، بلندیهای جولان، صحرای سینا (که فعلاً پس داده شده) و گاهی مناطق وسیعتری در لبنان، سوریه و اردن میشود. ریشههای اصلی این طرح را میتوان اینگونه دستهبندی کرد:
۱. ایدئولوژی صهیونیستی اولیه:
هدف بنیانگذاران صهیونیسم سیاسی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، مانند تئودور هرتزل، ایجاد کشوری برای یهودیان در سرزمین تاریخی اسرائیل بود. این ایده ابتدا حول «سرزمین مقدس» و هویت ملی یهودیان شکل گرفت.
پس از اعلامیه بالفور (۱۹۱۷) و تشکیل اسرائیل (۱۹۴۸)، بخشهایی از این ایدئولوژی به گسترش قلمرو اسرائیل تعبیر شد؛ بهویژه در میان گروههای راستگرای صهیونیست که «سرزمینهای یهودی تاریخی» را شامل تمام فلسطین و بخشهایی از سرزمینهای همسایه میدانستند.
۲. تاریخ جنگها و اشغال:
جنگهای اعراب و اسرائیل (۱۹۴۸، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳) باعث شد اسرائیل بخشهایی از سرزمینهای همسایه را به دست آورد. مهمترین نقطه، جنگ ششروزه ۱۹۶۷ بود که کرانه باختری، نوار غزه، بلندیهای جولان و صحرای سینا را در کنترل اسرائیل قرار داد.
این طرحهای اشغالی، برخی گروههای اسرائیلی را به فکر گسترش دائم مرزها و تثبیت کنترل بر این مناطق انداخت.
۳. مؤلفههای مذهبی و فرهنگی:
برخی از صهیونیستهای مذهبی بر پایه تفسیرهای کتاب مقدس، گسترش قلمرو اسرائیل تا مرزهای تاریخی «ابراهیم» یا «دانیل» را مشروع میدانستند. این دیدگاه به ویژه در دهههای اخیر، با جنبشهایی مانند «جینوس» (Gush Emunim) که پس از جنگ ۱۹۶۷ شکل گرفت، تقویت شد.
۴. استراتژی امنیتی:
اسرائیل بهویژه پس از جنگ ۱۹۶۷، امنیت مرزها را توجیهی برای حفظ و گسترش قلمرو میدانست. کنترل بلندیهای جولان و کرانه باختری از منظر نظامی و امنیتی اهمیت بالایی داشت.
۵. جنبشهای سیاسی معاصر:
در دهههای اخیر، احزاب راستگرا مانند حزب لیکود و برخی دولتهای اسرائیل، بهطور ضمنی یا آشکار، ایده «اسرائیل بزرگ» را مطرح کردهاند که در عمل با ملاحظات بینالمللی و فشار جهانی محدود شده است.
بهطور خلاصه، طرح «اسرائیل بزرگ»، برآیند ایدئولوژی صهیونیستی، برداشتهای مذهبی، تجربه جنگها و اشغال سرزمینهای همسایه و نگرانیهای امنیتی است و هر دوره تاریخی بر شکلگیری آن اثر گذاشته است.
وضعیت کنونی غزه
وضعیت کنونی غزه، وخیم گزارش شده است. سازمان ملل اعلام کرده از ماه مه تاکنون دستکم ۱٬۷۶۰ نفر ساکن غزه (در حال دریافت کمکهای انسانی) جان خود را از دست دادهاند و قاعدتاً تا اواسط ماه آگوست باید چند صد نفر به این رقم افزوده شده باشد.
وضعیت تغذیه کودکان بسیار نگرانکننده است. در شهر غزه حدود ۲۱.۵٪ کودکان دچار سوءتغذیه هستند و فقط در ماه جولای نزدیک به ۱۳هزار کودک برای درمان سوءتغذیه حاد بستری شدهاند.
در شرایط گرمای طاقتفرسا، آوارگان در کمپها ناچارند آبهای ناسالم یا حتی آب دریا را مصرف کنند که خطرات جدی برای سلامتی دارد و بیماریهای گوارشی بهویژه در کودکان بهسرعت در حال افزایش است.
پیشنهادهای بحثبرانگیز درباره جابهجایی جمعی
در حال حاضر گفتوگوهایی میان اسرائیل و سودان جنوبی درباره انتقال احتمالی فلسطینیها از غزه در جریان است؛ این پیشنهاد با واکنش شدید فلسطینیان و برداشتهایی شبیه «نکبه» (به معنای فاجعه است و اشاره به کوج اجباری ۷۰۰هزار آواره فلسطینی در سال ۱۹۴۸ دارد.) مواجه شده و از سوی مقامهای سودان جنوبی رد شده است.
رهبران اسرائیل ازجمله نخستوزیر نتانیاهو و وزیر دفاع، از طرحهای «مهاجرت داوطلبانه» فلسطینیان حمایت کردهاند؛ منتقدان این پیشنهاد را «اخراج اجباری» و نقض حقوق بینالملل میدانند.
مقامهای اسرائیلی از جمله نتانیاهو اعلام کردهاند قصد ندارند غزه را اشغال کنند، بلکه هدفشان تضعیف و خلع سلاح حماس، آزادسازی گروگانها و برقراری کنترل امنیتی و مدیریت غیرنظامی جدید است.
غزه در حال حاضر بحرانیترین وضعیت ممکن را تجربه میکند. فاجعه انسانیِ ناشی از گرسنگی، فقدان آب سالم و تخریب زیرساختها با ادامه حملات و تلفات بالا همراه شده است. پیشنهادهای مرتبط با جابجایی ساکنان نیز بحثبرانگیز است و با اعتراض بینالمللی مواجه شده است. آینده منطقه به تصمیمات حساسی گره خورده که میتواند پیامدهای عمیق و گستردهای داشته باشد.
موضع رسمی حماس در شرایط کنونی
۱. تأکید بر ماندن در خاک فلسطین
حماس ضمن رد شدید طرحهایی مانند جابجایی یا کوچ اجباری فلسطینیان، اعلام کرده است: «غزه سرزمینی فلسطینی است و مردم هرگز از آن خارج نخواهند شد». اسامه حمدان، از رهبران ارشد حماس، در مصاحبهای گفته: «فلسطینیها از وطن و خاک خود چشمپوشی نمیکنند» و با هر طرحی برای کوچاندن آنها از خانه مخالفت کردهاند.
۲. آمادگی برای توافق جامع و آتشبس
حماس با واسطهگری مصر و قطر اعلام کرده کاملاً انعطافپذیر است و آماده توافقی جامع برای توقف جنگ، آزادی اسرای اسرائیلی، آتشبس و خروج کامل نیروهای دشمن است.
این گروه صراحتاً گفته غیرقابل قبول است که حماس از غزه اخراج یا خلع سلاح شود؛ این دو شرط برای آنها خط قرمز است.
۳. ضدیت با طرح اشغال مجدد یا فشارهای نظامی
حماس تصریح کرده طرح اشغال مجدد غزه از سوی اسرائیل، تاکتیک فشاری است و در صورت ادامه جنگ، ممکن است منجر به قربانیشدن اسرای گروگانشده شود.
۴. آمادگی برای حضور نیروهای بینالمللی صرفاً در چارچوب حمایتگرانه
اسامه حمدان اعلام کرده اگر نیروهایی بینالمللی وارد غزه شوند که هدفشان آزادسازی فلسطین و پایان اشغالگری باشد، حماس از آن استقبال میکند. اما اگر این نیروها جایگزین اشغالگران شوند، موضعشان منفی خواهد بود.
حماس در حال حاضر با تأکید بر حق فلسطینیان برای ماندن در غزه، موضعی قاطع درباره عدم کوچ و اخراج از سرزمینشان اتخاذ کرده است. در عین حال، آماده است در چارچوب توافقی جامع با آتشبس، آزادی اسرای اسرائیلی و خروج نیروهای دشمن، گفتوگو کند، اما بدون خلع سلاح یا خروج از قدرت در غزه. همچنین اگر حضور نیروهای بینالمللی، همسو با پایان اشغالگری باشد، با آن موافقت خواهد کرد.
موضع حماس نسبت به بحران انسانی در غزه
۱. انتقاد شدید از محاصره و محدودسازی کمکها
حماس بارها اسرائیل را متهم کرده که عمداً جریان کمکهای غذایی و دارویی را محدود یا مسدود میکند تا مردم را به تسلیم وادار کند. این گروه محاصره کامل غزه را «شکل دیگری از نسلکشی» توصیف کرده و از جامعه بینالمللی خواسته تا اسرائیل را به رفع فوری محاصره ملزم کند.
۲. درخواست کمک فوری بینالمللی
در بیانیههای اخیر، حماس از سازمان ملل، صلیب سرخ و کشورهای عربی خواسته تا بدون واسطه اسرائیل، بهطور مستقیم به مردم غزه کمکرسانی کنند. آنها تأکید کردهاند که اولویت اصلی شامل غذا، آب سالم، دارو و سوخت برای بیمارستانهاست.
۳. رد شرطگذاری کمکهای بشردوستانه
حماس تأکید کرده است که کمکهای بشردوستانه نباید مشروط به آتشبس یا آزادی گروگانها شود و این مسائل باید بهطور جداگانه مذاکره شود. رهبران حماس میگویند اسرائیل و برخی میانجیها تلاش میکنند از بحران انسانی بهعنوان «اهرم فشار» بهره بگیرند.
۴. مقابله با اتهام بهرهبرداری تبلیغاتی
مخالفان حماس، بهویژه اسرائیل، مدعیاند که این گروه از رنج غیرنظامیان برای مقاصد سیاسی و تبلیغاتی استفاده میکند. حماس این اتهام را رد کرده و تأکید میکند که بحران انسانی «ساخته و پرداخته اشغالگران» است و نه نتیجه سیاست داخلی غزه.
طرح/گفتمانِ «کوچ (یا مهاجرت) فلسطینیانِ غزه»، سه بُعد مهم تاریخی، حقوقی و سیاسی دارد و با واکنشهای جهانی گسترده روبهرو شده است.
بعد تاریخی کوچ اجباری
این ایده برای بسیاری از فلسطینیها یادآور نکبه ۱۹۴۸ و موجهای بعدی آوارگی است؛ بنابراین هر اشارهای به «اسکان بیرون از غزه» فوراً با برچسب تکرار تاریخ و تلاش برای تغییر ترکیب جمعیتی مواجه میشود. تازهترین گزارشها درباره رایزنی غیرعلنی با سودان جنوبی موجی از همین قیاسها را برانگیخت. از سال ۲۰۲۳ به بعد، برخی وزرا و سیاستمداران راستافراطی اسرائیل علناً از «مهاجرت داوطلبانه» و حتی بازسازی شهرکها در غزه سخن گفتهاند؛ همزمان منتقدان داخلی در اسرائیل میگویند چنین طرحهایی «از سوی جامعه بینالمللی پذیرفته نخواهد شد».
بعد حقوقی کوچ اجباری
بر پایه ماده ۴۹ کنوانسیون چهارم ژنو، «انتقال یا تبعید فردی یا جمعیِ اشخاصِ حفاظتشده از سرزمین اشغالی» ممنوع است. حتی «تخلیههای موقت» فقط در شرایط بسیار محدود و با تضمین بازگشت مجازند. دیوان بینالمللی دادگستری در نظر مشورتی ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۴ این ممنوعیت را یادآور شد و به تعهدات قدرتِ اشغالگر نسبت به غیرنظامیان تأکید کرد. دفتر حقوق بشر سازمان ملل هشدار داده که دستورهای تخلیه مکرر و جابهجاییهای زنجیرهای میتواند به «انتقال اجباری» منتهی شو که جنایت جنگی است و در برخی شرایط میتواند مصداق جنایت علیه بشریت باشد.
بعد سیاسی/اجرایی کوچ اجباری
حامیان اسرائیل، این طرح را «داوطلبانه» میدانند که اشاره به خروج امن از ناحیه جنگی و گاهی با وعده مسیرهای زمینی، هوایی و دریایی دارد. رهبران ارشد (از جمله نخستوزیر) بارها از «یافتن کشورهایی که قابلیت پذیرش دارند» صحبت کردهاند.
واقعیت میدانی متفاوت است. سودان جنوبی موافقت با طرح کوچ را تکذیب و ابهامهای فراوانی را مطرح کرد. عملاً هیچ توافقی با سودان وجود ندارد. مصر و اردن بهطور علنی با هر سناریوی انتقال جمعیت مخالفاند و آن را تهدیدی برای ثبات و معاهدات صلح میدانند. در آمریکا نیز طرحهای پیشنهادشده برای «خروج فلسطینیها» با موج محکومیت بینالمللی روبهرو شده است.
فضای سیاسی داخلی اسرائیل نیز دوپاره است. وزرای راستافراطی آشکارا از «مهاجرت» دم میزنند، اما بخشی از جناح راستِ میانه این طرح را غیرواقعبینانه و نامقبول میخواند.
واکنشهای جهانی
فلسطینیان و نهادهای حقوق بشری میگویند این طرح در متن محاصره و تخریب زیرساختها عملاً «اجباری» است نه داوطلبانه. طرح اسرائیل،نقض صریح حقوق بینالملل و هممعنای «پاکسازی جمعیتی» است. سازمان ملل و نهادهای وابسته نیز بارها نسبت به خطر «انتقال اجباری» هشدار داده و توقف فوری جابهجاییهای اجباری را خواستهاند. لحن غالب کشورهای منطقه و اروپا از قاهره و اَمان(پایتخت اردن) تا پایتختهای اروپایی رد و محکومیت است؛ اتحادیه اروپا و بریتانیا، اظهارات وزرای اسرائیلی درباره «مهاجرت» را تحریکآمیز و غیرقابل قبول توصیف کردهاند.
از منظر حقوق بینالملل، هر طرحی که به انتقال اجباری جمعیتِ تصرفشده بدون ضمانتِ بازگشت آزادانه بینجامد، ممنوع و قابل تعقیب است. از منظر سیاسی و اجرایی نیز مقصد پذیرا، سازوکار بازگشت و اجماع بینالمللی وجود ندارد. مخالفان منطقهای سرسختاند و حتی در داخل اسرائیل نیز اجماعی بر سر امکانپذیری آن نیست. به همین دلایل، این «طرح» در وضعیت فعلی بیشتر نوعی گفتمانِ فشار سیاسی است تا برنامهای عملیاتی با شانس اجرا.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر