۲۵ مرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۶۰۴۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۶ - ۲۵-۰۵-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۶۰۴۲
انتشار: ۱۸:۴۶ - ۲۵-۰۵-۱۴۰۴

خرمگسی که الهام بخش چریک فرهنگی شد/ سید محمد کاظم موسوی بجنوردی و شکل گیری حزب ملل اسلامی

خرمگسی که الهام بخش چریک فرهنگی شد/ سید محمد کاظم موسوی بجنوردی و شکل گیری حزب ملل اسلامی
وقتی به نجف رسید یک راست به مغازه عطاری رفت و سراغ مهدی راگرفت.

عصر ایران؛ علی نجومی - تاریخ معاصر ایران کم حادثه و بزنگاه ندارد. آدم‌‌های زیادی آمده اند و رفته اند اما به واقع چه تعدادی از آن‌ها در حافظه تاریخی ما ملت ایران ماندگار شده اند؟ شاید برای ماندگار شدن باید بخت بلند داشت شاید هم باید از جنس مردم بود، خدا داند، اما آن‌چه قطعا سبب ماندگاری نام سید کاظم موسوی بجنوردی شده است پیوند او با مبارزه مسلحانه و کتاب است. به جرات می توان او را چریک فرهنگی نامید. در این مجال می خواهیم به بخش ابتدایی زندگی او تا زمان تاسیس حزب ملل اسلامی بپردازیم و به امیدخدا به باقی زندگی او هم در مجالی دیگرخواهیم پرداخت و امید آن‌ که سایه اش بر سر فرهنگ این مملکت و مرکز دايره المعارف بزرگ اسلامی مستدام باشد:

سید کاظم مانند اکثر اوقات در ساعات ابتدایی یک شب زمستانی در سال 1340  به کنج اتاق گنجه خزید تا کتابی را بخواند که یک ماه و نیم انتظار شیرین کشیده بود تا به دستش برسد: رمان «خرمگس» نوشته «اتل لیلیان وینیچ»

روایتی تکان دهنده از زمانی که  ایتالیا در قرن 19 ام تحت سلطه  اتریش قرار دارد  و برخی از جوانان ایتالیایی یک سازمان زیر زمینی به نام « ایتالیای جوان»  تشکیل دادند تا با مبارزه مسلحانه نیروهای کشور استعمارگر را از خاک ایتالیا بیرون کنند. اما این مبارزه ای دردناک و غم انگیز است و....

زمان گذشت و سیدکاظم داستان ما نفهمید چگونه کتاب 400 صفحه ای تمام شد و طعم تلخ و  شیرین مبارزه برای آزادی کشور و از دست دادن همرزمان در این راه سیدکاظم را بر روی یک هدف متمرکز می کند و آن برافکندن نظام پادشاهی در ایران و برقراری نظام عادلانه بر اساس تعالیم اسلامی بود. آن شب دیگر خواب از چشم سیدکاظم ربوده شده بود و ساعت 2 بعد از نیمه شب از خانه برادرش در کوچه غریبان در انتهای بازار تهران بیرون زد و تا شمیران را پیاده قدم زد به طوری که وقتی به شمیران رسید ساعت 7 صبح بود. در آن شب بذر نهالی در وجودش جان گرفت که چند ماه بعد به ثمر نشست.

اما بگذارید تا کمی به عقب برگردیم یعنی خرداد 1321 شهر نجف اشرف:
یعنی درست وقتی که سید کاظم موسوی بجنوردی قهرمان داستان ما در خانواده ای مذهبی و اهل علم متولد شد. پدرش  مرحوم حضرت آیت العظمی سیدمیرزا حسن بجنوردی از مراجع تفلید شیعه و به فضل و کمال و جامعیت شهره بود و در جوانی برای ادامه تحصیل به نجف اشرف که در آن روزگار مهم ترین پایگاه علمی و فقهی شیعه بود، رهسپار شده بود و نزد بزرگان آن روز حوزه نجف به تحصیل پرداخته بود و در همان شهر با خانم صدیقه بیگم متقی نوه دختری مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی مرجع تقلید شیعیان جهان و دختر آیت الله سید حسن متقی -که او هم از علما و مراجع بود- ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند پسر و دو فرزند دختر بود و سید کاظم یکی از این فرزندان بود.

سید کاظم در سال 1339 به تهران آمد و تحصیلات حوزوی را در تهران ادامه داد.

او در سال 1340 بعد از خواندن کتاب خرمگس و مطالعه دقیق  درباره نهضت های  و جنبش های مختلف دنیا در آن دوران از جبهه ملی آزادیبخش الجزایر تا قوام نکرومه در غنا و فیدل کاسترو در کوبا به این نتیجه رسید که برای دگرگون کردن اوضاع باید مبارزه را در قالب یک تشکیلات سازماندهی کرد و بدون تشکیل و سازماندهی مبارزات به نتیجه نخواهد رسید. و بنابراین تصمیم گرفت حزبی را تاسیس کند با نام«حزب ملل اسلامی» 

او به این نتیجه رسیده بود که: مبارزه و براندازی مقدمات و شرایطی داشت که مهم ترین آن وجود یک تشکیلات قوی و پنهان بود. بنابراین قبل از ورود به مرحله مبارزه مسلحانه باید در شیوه های تشکیلاتی و مبارزاتی مخفی و پنهان تجربه و تخصص کسب می کرد. او برای فعالیت حزب سه مرحله استراتژیک پیش بینی کرده بود: مرحله اول عضوگیری و گسترش تعلیم و ایجاد هسته های اولیه، مرحله دوم استعداد و آمادگی و مرحله سوم ظهور یا تماس توده ای.

خرمگسی که الهام بخش چریک فرهنگی شد/ سید محمد کاظم موسوی بجنوردی و شکل گیری حزب ملل اسلامی

مسافرت به عراق برای تهیه اسلحه:

تلاش برای تهیه اسلحه دلمشغولی اصلی سیدکاظم بود و هیچ منبعی را برای تهیه اسلحه نمی شناخت با این حال به خاطر همان روحیه توکل و اعتماد به نفس می دانست که به دست آوردن اسلحه غیرممکن نیست. با اطلاعی که از اوضاع عراق داشت فکر کرد شاید بشود در آن جا کاری کرد و با قاچاقچیان اسلحه تماس گرفت. مطلب را با اعضای کمیته مرکزی در میان گذاشت و گفت که به عراق می رود تا سرنخ تهیه اسلحه را شناسایی کند و اگر سرنخی به دست آمد شبکه انتقال اسلحه را به مرور توسعه خواهند داد. هیچ کس با رفتن او به عراق مخالفت نکرد.

یک روز صبح با یک اتوبوس شرکت مسافربری تی.بی.تی عازم عراق شد. پدر و مادرش در نجف اشرف زندگی می کردند و این باعث می شد تا رفتن او به عراق آسان شود و هیچ سوظنی را بینانگیخت. اما نکته در اینجا بود که چگونه باید یک قاچاقچی اسله را در عراق پیدا کند. که در همین اثنا به یادش آمد که وقتی بچه بود سر کوچه شان در نجف عطاری بود که پسری هم سن و سال او داشت به نام مهدی، او همبازی دوران کودکیش بود.سید کاظم می دانست که مهدی اهل درس و مشق نبود حالا باید در آن زمان از نظر اجتماعی در وضعی باشد که احتمالا با قاتچاقچیان اسلحه بتواند ارتباط برقرار کند بنابراین وقتی به نجف رسید یک راست به مغازه عطاری رفت و سراغ پسرش مهدی راگرفت.

بالاخره  دیدار با مهدی میسر شد و سیدکاظم با داستان سرایی در مورد جنگل های انبوه و شیر و پلنگ و خرس و سایر درندگام در ایران از علاقه اش به شکار و کوهنوردی با مهدی صحبت کرد و درخواست خود مبنی بر خرید اسلحه مناسب با او در میان گذاشت.

خرمگسی که الهام بخش چریک فرهنگی شد/ سید محمد کاظم موسوی بجنوردی و شکل گیری حزب ملل اسلامی

آنها به اتفاق به خارج شهر نجف می روند و از یک عرب روستایی یک اسلحه ولتر آلمانی می خرند سید کاظم  چندباری با اسلحه  امتحانی شلیک می کند و سرانجام اسلحه را با 167 تیر به قیمت 35 دینار می خرد. چند روز بعد مهدی سید کاظم را به نزد قاچاقچی دیگری می برد و از او هم یک اسلحه ماپ ساخت چکسلواکی با دو خشاب زاپاس و مقداری فشنگ به قیمت 45 دینار خرید. دینار عراق در آن زمان 20 تومان بود و مبلغی که برای خرید اسلحه داده بود نسبتا زیاد و قابل توجه بود. در حین بازگشت به تهران در گمرک قصرشیرین ماموران ایرانی وارد اتوبوس او می شوند از او مدارکی را مطالبه می کنند که یکی از آنها ورق واکسن بوده است. سید کاظم مایوس و افسرده می شود چون ورق واکسن نداشت از بخت خوبش جلوی او یک خانواده نشسته بودند و پدر خانواده این موضوع را می فهمد و به مامور کنترل می گوید سیدکاظم با آنهاست.

و مامور هم از سر ماجرا می گذرد و سیدکاظم را از اتوبوس پیاده نمی کند. وقتی به تهران بازگشت به دلیل آنکه حمایل اسلحه را در طول مسیر محکم بسته بود پشت کمرش زخم شده بود اما سختی این داستان به شیرینی پایانش می ارزید حالا دیگر حزب ملل اسلامی « مسلح» شده بود و ادامه ماجرا و داستان خواندنی حزب ملل اسلامی و اعضای مشهورش بماند برای ان شا الله برای یک یادداشت دیگر.

با نگاهی به کتاب «مسی به رنگ شفق»

به اهتمام سیدکاظم علی اکبر رنجبر کرمانی
چاپ اول 1381 نشر نی 

ارسال به دوستان
با نظارت ساعی؛ ۱۰ تکواندوکار جواز حضور در اردوی تیم ملی را کسب کردند سقوط اتوبوس در الجزایر با ۱۸ کشته و ۲۴ زخمی پرونده ۳.۲ میلیاردی احتکار کالا در یزد عربستان/ اعدام یک شهروند افغان به اتهام قاچاق مواد مخدر پیروزی شباب الاهلی با عزت‌اللهی و غندی‌پور؛ غیبت سردار آزمون به دلیل مصدومیت درگیری شدید میان کردهای سوری و نیروهای جولانی در حومه دیرالزور اعطای نخستین نشان ملی مدیریت کسب‌وکار کشور در حکمرانی اقتصادی به محمد شریعتمداری فاصله ۴۱ درجه‌ای گرم‌ترین و خنک‌ترین نقاط کشور شرط پوتین برای پایان جنگ: خروج اوکراین از دونتسک درخواست کلیساهای پروتستان هلند برای به رسمیت شناختن فلسطین اکوسیستم فناورانه، راه‌حل ما برای عبور از چالش‌های صنعت انرژی است یارانه نقدی دهک‌های اول تا سوم واریز شد دستور مجلس برای شفافیت مالی باشگاه‌ها؛ قرارداد بازیکنان فوتبال عمومی می‌شود توضیح پلیس راه مازندران درباره حادثه مقابل پاسگاه کیاسر اعلام زمان نشست خبری هاشمیان؛ سرمربی پرسپولیس فردا با رسانه‌ها صحبت می‌کند