۲۵ مرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۵۹۰۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ - ۲۵-۰۵-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۵۹۰۱
انتشار: ۱۲:۱۸ - ۲۵-۰۵-۱۴۰۴

کوروش احمدی: اگر قصدی برای مذاکره جدی و مصالحه وجود نداشته باشد، تمدید مهلت اسنپ‌بک به دردی نخواهد خورد

کوروش احمدی: اگر قصدی برای مذاکره جدی و مصالحه وجود نداشته باشد، تمدید مهلت اسنپ‌بک به دردی نخواهد خورد
کوروش احمدی افزود: برداشت من این است که دو دلیل برای عدم پذیرش گزینه تمدید توسط ایران وجود دارد: نخست دلایل تاکتیکی و حقوقی؛ به این معنی که ایران سه کشور اروپایی را دارای حق برای فعال کردن مکانیسم ماشه نمی داند و معتقد است آنها به خاطر عدم اجرای برجام و نیز "تغییر بنیادین شرایط" این حق را از دست داده اند. و لذا اگر ما امروز با تمدید موافقت کنیم، عملا اروپا را محق به فعال کردن اسنپ‌بک دانسته ایم.

اروپایی‌ها ادعاهای جدیدی در رابطه با مکانیسم ماشه مطرح کرده‌اند. رویکردی تهدیدی و فریبکارانه که کماکان مطالبات گذشته اروپایی‌ها را جهت امتیازگیری بیشتر از ایران دنبال می‌کند. به واقع اروپایی‌ها از مکانیسم ماشه چه می‌خواهند؟آیا این نامه نگاری‌ها منجر به افزایش تنش میان ایران و غرب خواهد شد؟

به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب» گفتگویی انجام داده با کوروش احمدی،دیپلمات بازنشسته، که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

* نامه جدید سه کشور اروپایی به سازمان ملل تا چه حد هشداری جدی و تا چه حد روندی معمول در این پروژه است؟

این نامه مشترک که سه کشور اروپایی سه شنبه گذشته برای دبیر کل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت فرستادند، در واقع تکرار رسمی موضعی است که آن‌ها در 16 ژوئیه اعلام کرده بودند. با توجه به آن موضع گیری و این موضع گیری کتبی و رسمی، برای مقامات ما نباید هیچ جای تردیدی باقی مانده باشد که چنانچه تحولی تا  پایان ماه اوت یعنی تا دو هفته دیگر رخ ندهد و از گزینه تمدید مهلت اسنپ بک نیز استفاده نشود، اقدام اروپا برای فعال کردن مکانیسم ماشه قطعی خواهد بود. 

سه کشور در این نامه مدعی شده اند که "کاملا متعهد به یافتن یک راه حل دیپلماتیک برای بحران ناشی از برنامه هسته‌ای ایران" هستند. آنها افزوده‌اند که "همچنین آماده‌اند بر پایه مبانی حقوقی روشنی که برای اعلام تخلف شدید ایران از مفاد برجام و فعال کردن مکانیسم ماشه وجود دارد، در صورت عدم نیل به یک توافق مرضی الطرفین تا پایان ماه اوت" اقدام کنند. این فراز از این نامه ظاهرا پاسخی است به موضع ایران مبنی بر اینکه سه کشور اروپایی به خاطر تخلفاتی که مرتکب شده‌اند، حق اسنپ بک را از دست داده‌اند. 

* چرا ایران گزینه تمدید را نمی‌پذیرد؟

برداشت من این است که دو دلیل برای عدم پذیرش گزینه تمدید توسط ایران وجود دارد: نخست دلایل تاکتیکی و حقوقی؛ به این معنی که ایران سه کشور اروپایی را دارای حق برای فعال کردن مکانیسم ماشه نمی داند و معتقد است آنها به خاطر عدم اجرای برجام و نیز "تغییر بنیادین شرایط" این حق را از دست داده اند. و لذا اگر ما امروز با تمدید موافقت کنیم، عملا اروپا را محق به فعال کردن اسنپ بک دانسته ایم. 

آنجا که سخنگوی وزارت خارجه حق اروپا در این مورد را "بی معنا و بی مبنا" خواند، اشاره به همین بود. اما قاعدتا دلیل اصلی نباید این باشد. وزارت خارجه ما قاعدتا باید بداند که مسائل حاد مربوط به صلح و امنیت بین المللی را نباید و نمی توان به مباحث "حقوق نرم" گره زد و از این طریق برای جلوگیری از تهدیدات جدی امنیتی علیه کشور اقدام کرد. 

لذا فکر می کنم عدم پذیرش گزینه تمدید را باید در بستر راهبرد امنیتی ایران دید. قاعدتا اگر ایران قصد مذاکره جدی و مصالحه داشته باشد، باید گزینه تمدید را در ارتباط با فرصتی که برای نیل به توافق است در نظر بگیرد و برای این منظور تمدید را در صورت نیاز در دستور کار قرار دهد. اما اگر قصدی برای مذاکره جدی و مصالحه وجود نداشته باشد، طبعا تمدید، یعنی مثلا شش ماه زود تر یا دیرتر، هم به دردی نخواهد خورد. 

*اروپایی‌ها در مقطع فعلی چه مطالبه‌ای از ایران دارند؟

 فکر می کنم موضع اروپا همان است که حدود یک ماه قبل مطرح کردند که عبارت بود از درخواست از ایران برای همکاری با آژانس، تعیین تکلیف اورانیوم غنی شده و مذاکره با آمریکا برای نیل به توافق جدید. متاسفانه نشانه ای که حاکی از پیشرفت در مذاکراتی که دو سه هفته قبل بین ایران و اروپا انجام شد، دیده نمی شود و اظهارات دو سه روز پیش آقای تخت روانچی مبنی بر اینکه ایران آماده اعمال محدودیت هایی در غنی سازی است، اما با توقف غنی سازی موافقت نخواهد کرد، به این معنی است که امکان توافقی در افق دیده نمی‌شود. روشن است بعد از این تحولات عظیمی که رخ داده، دیگر بعید است که بتوان به چنین فرمولی که مبنای برجام بود، بازگشت. 

*طرف ایرانی چندان خود را نگران نشان نمی‌دهد، علت آن را چه می‌دانید؟

این بی عملی عجیبی که این روزها بر سیاست خارجی ما و وزارت خارجه ما حاکم است، می‌تواند به این معنی باشد که خدای ناکرده یا تصمیم به عدم مذاکره جدی و عدم مصالحه گرفته اند یا سردرگمی و بی برنامگی همیشگی عود کرده است. در چنین صورتی مقامات باید بدانند که تاریخ و مردم آنها را نخواهند بخشید. این بی عملی اصلا قابل درک نیست. 

مسئله این است که اسرائیل قطعا در پی جنگی دیگر است. چرا که اسرائیل همیشه طی دهه های اخیر مترصد فرصت برای فروپاشی و تضعیف و تجزیه ستون‌های اصلی ژئوپلتیک در خاورمیانه بوده است. تصور افراطیون اسرائیل این است که فرصتی طلائی برای انجام عملی مشابه سوریه و لبنان در مورد ایران یافته اند. ادعای تعضیف دفاع هوایی ایران توسط اسرائیل، یکی از دلایل این فرصتی است که مدعی آن هستند.

حضور یک رِئیس جمهور همراه در کاخ سفید دلیل دیگر است. ابزارهای بازدارندگی پیشین ایران مانند محور مقاومت نیز اکنون کارآیی همیشگی را ندارند. لذا تصور افراطیون اسرائیلی این است که برای تضعیف و حتی تجزیه ایران و تثبیت خود به عنوان هژمون منطقه فرصت موجود و مانع مفقود است. آنها تنها نگران یک چیز اند و آن امکان توافقی بین ایران و آمریکا است. در صورت چنین توافقی اسرائیل اجازه حمله به ایران را نخواهد یافت و راهبردش با شکست مواجه خواهد شد. اکنون سوال تاریخی این است که آیا ایران در چنین شرایطی از درایت کافی برای مذاکره جدی و مصالحه با آمریکا برخوردار هست یا خیر. 

*امریکایی‌ها در این بین چه نقشی می‌توانند بازی کنند و چه موضعی دارند.

آمریکا برخلاف اسرائیل قطعا خواهان فروپاشی، تجزیه و تضعیف ایران نیست. چون در چنین صورتی یک منبع ناامنی منطقه ای گسترده شکل خواهد گرفت و آمریکا هرگز چنین ریسک چنین وضعیتی را که خود باید برای کنترل آن هزینه بدهد، نخواهد کرد. 

آمریکا برخلاف اسرائیل همیشه مخالف ناامنی گسترده و فروپاشی کشورها در منطقه بوده است. یک نمونه آن عراق بود. بعد از حمله آمریکا به عراق و فروپاشی رژیم صدام و در شرایطی که برای چند سال تنها ارتش موجود در عراق قوای پیشمرگه کردها بود، آمریکا با جدیت با استقلال کردستان مخالفت کرد و با آن رفراندوم استقلال کردستان در سپتامبر 2017 نیز مخالفت کرد. در صورتی که اسرائیل رسما از آن رفراندم حمایت کرد. 

از طرفی، در حالیکه ترامپ علاقه مند به ترسیم چهره ای صلح دوست از خود است، امکان اینکه از این فاکتور نیز بتوان در جهت تسهیل توافق با آمریکا سود جست، وجود دارد. برای این منظور نیز فکر می کنم تنها مانع غنی سازی است. از طرفی، اصرار ترامپ بر تعلیق غنی سازی در ایران عمدتا به سیاست داخلی آمریکا بر می‌گردد.

 از نظر ترامپ ادامه غنی سازی در ایران در حکم ادامه برجام اوباما است و چنین دورنمایی او را در سیاست داخلی با مشکل مواجه خواهد کرد. اما برای ایران به نظر می‌رسد که در پی تحولات اخیر کار آسان‌تر شده است. چرا که در پی تجاوزات آمریکا عملا کار غنی سازی در ایران به حال تعلیق درآمده. 

بعلاوه، به یاد داریم که در سال 1382 نیز ایران طی توافقی با سه کشور اروپایی تعلیق غنی سازی را بطور داوطلبانه و موقت و با هدف اعتمادسازی پذیرفت. دلیلی وجود ندارد که در شرایط بحرانی حاضر چنان فرمولی قابل استفاده نباشد. 

مقامات ما باید توجه داشته باشند که تا کنون عمدتا خطای شناختی و اشتباه محاسبه کار ما را به این مرحله کشانده است، ادامه چنین خطا و اشتباهی می تواند کشور 90 میلیون ایران را در جهتی که مطلوب اسرائیل خواهد بود، براند.

ارسال به دوستان