عصر ایرانِ؛ محسن سلیمانی فاخر- تهران امروز، شهری است که با کوچکترین بحران، از نفس میافتد. اگر قرار باشد زلزلهای بزرگ، حملهای نظامی یا حتی یک اختلال گسترده سایبری رخ دهد، آیا سیستم حملونقل و مدیریت شهری توان تابآوری دارد؟ تجربه رویدادهای اخیر در منطقه نشان داد پاسخ، متأسفانه منفی است.
مترو؛ نقطه ضعف به جای نقطه نجات
سیستمی که در بسیاری از شهرهای پیشرفته، شریان حیاتی جابهجایی و حتی پناهگاه اضطراری شهروندان در شرایط بحرانی است، در تهران به دلیل کمبود خطوط، ضعف طراحی و نبود تجهیزات ایمنی، میتواند به کابوس جمعی بدل شود. ۷ خط فعال برای شهری با این وسعت و جمعیت، آن هم بدون مسیرهای خروج اضطراری کافی، سیستم تهویه بحرانمحور یا طراحی پناهگاه، یعنی نادیده گرفتن ابتداییترین اصول ایمنی. ظرفیت فعلی در شرایط عادی نیز اشباع است؛ چه برسد به لحظه بحران که ازدحام، مرگآور میشود.
سیاستهای پناهگاهسازی؛ درمانی برای فردا، بیاثر برای امروز
طرح الزام ساخت پناهگاه در ساختمانهای جدید، گرچه روی کاغذ ایدهای مثبت است، اما در عمل، پاسخگوی وضعیت موجود نیست. این سیاست نه میلیونها مترمربع ساختوساز موجود را پوشش میدهد، نه سرعت و کیفیت اجرایی آن قابل اطمینان است. پناهگاه باید عمومی، فوری و با ظرفیت بالا باشد، نه بخشی از پروژههای خصوصی که شاید سالها بعد به بهرهبرداری برسند.
آشفتگی مدیریتی در لحظه بحران
در رویدادهای اخیر، ضعف مدیریت اطلاعرسانی شهری آشکار بود. نبود دستورالعمل واحد برای تخلیه، پناهگیری یا هشدار عمومی، شهروندان را در وضعیت ترس و بیاطلاعی رها کرد. این سطح از ناهماهنگی، برای پایتخت یک کشور، نهتنها غیرقابلقبول، بلکه خطرناک است.
سفرهای خارجی بیثمر
با اینهمه سفر و بازدید مدیران شهری از پایتختهای موفق جهان، چرا کوچکترین تغییر ساختاری یا الگوبرداری واقعی در تهران دیده نمیشود؟ آیا دستاورد این سفرها تنها عکس یادگاری و گزارشهای پر زرقوبرق بوده است؟
زمان شعار تمام شده است
تهران برای بحران آماده نیست؛ نه مترو، نه شبکه پناهگاههای شهری، نه مدیریت اطلاعرسانی. امروز، زمان تصمیمگیریهای فوری و اجرای طرحهای زیرساختی واقعی است، نه طرحهای نمادین و کند. بحران منتظر ما نخواهد ماند.