هر بار که دور ساندویچتان پلاستیک سلفون میپیچید یا زمان را روی ساعت مچیتان چک میکنید، در واقع دارید از لوازمی فناورانه استفاده میکنید که روزی برای رفع نیازهای نظامی توسعه یافته بود.
به گزارش زومیت، جنگ معمولاً تصویری از ویرانی و رنج را در ذهن ما تداعی میکند، اما بسیاری از نوآوریها واختراعات میدانهای پرهیاهو، بعدها مسیرشان را از جبهه به زندگی روزمرهی ما تغییر دادهاند و امروز به وسایل عادی و حتی دوستداشتنی تبدیل شدهاند.
با ما همراه باشید تا شما را با ۱۵ مورد از این وسایل روزمره که ابتدا برای کاربردهای نظامی و میدانهای جنگ اختراع شده بودند، آشنا کنیم.
در بحبوحهی جنگ جهانی دوم، مهندسی از شرکت «ریتیون» به نام پرسی اسپنسر درحالیکه مشغول کار روی سامانههای راداری نظامی بود، متوجه شد لولهی مگنترونِ رادار شکلاتی را که در جیبش بود، آب کرده است.
این کشف اتفاقی، جرقهای شد برای ساخت وسیلهای که امروزه در آشپزخانهی بیشتر خانهها پیدا میشود: اجاق مایکروویو. فناوریای که زمانی به شناسایی و رهگیری هواپیماهای دشمن کمک میکرد، امروز بیصدا و بیدود، پیتزای ماندهی دیشب شما را در چند دقیقه گرم میکند.
ماجرای GPS هم با نیازهای نظامی آغاز شد؛ زمانی که وزارت دفاع ایالات متحده پروژهی مهمی را کلید زد تا کشتیهای جنگی و تجهیزات پیشرفتهی خود را در هر نقطه از زمین، با دقت بالا هدایت و ردیابی کند. این شبکهی ماهوارهای ابتدا فقط در خدمت نیروهای نظامی بود و غیرنظامیان هیچ ایدهای از آن نداشتند
اما در دههی ۱۹۸۰، این فناوری از حصار پادگانها و ناوگانها بیرون آمد و راهش را به زندگی روزمرهی مردم باز کرد. از آن پس، همان سیگنالهایی که روزی مسیر زیردریاییها و هواپیماهای شناسایی را مشخص میکردند، به یاری رانندگان تاکسی، گردشگران و حتی دوچرخهسواران شهری آمدند.
امروز، GPS در جیب یا روی داشبورد میلیونها نفر جا خوش کرده و به شما کمک میکند از پیچوخم ترافیکهای صبحگاهی عبور کنید، کوتاهترین مسیر به خانه را بیابید یا در دل شهری ناآشنا، رستوران جدیدی را کشف کنید.
پلاستیک سلفون قبل از اینکه ناجی باقیماندهی غذاهای یخچال باشد، در جنگ جهانی دوم مأموریتی کاملاً متفاوت داشت: محافظت از تجهیزات و تدارکات نظامی در برابر باران، رطوبت و گردوخاک. شرکت «داو کمیکال» این پوشش شفاف و مقاوم را برای ارتش ایالات متحده توسعه داد تا وسایل حساس را از گزند طبیعت دور نگه دارد.
پس از پایان جنگ، پتانسیل این پلاستیک برای نگهداری مواد غذایی مطرح شد و به این ترتیب سلفون از انبارهای تدارکات نظامی به کشوهای آشپزخانهها راه یافت و حالا تقریباً در هر خانهای، گوشهای برای خودش دارد.
در طول جنگ جهانی دوم، ارتش آمریکا به نوارچسبی نیاز داشت که هم ضدآب باشد و هم به اندازهای محکم که جعبههای مهمات را در شرایط سخت و مرطوب، خشک و ایمن نگه دارد. شرکت «جانسون اند جانسون» محصولی را تولید کرد که به دلیل خاصیت ضدآبش، سربازان آن را «duck tape» (چسب اردکی) نامیدند: اشارهای به پرهای اردک که آب را پس میزنند.
با پایان جنگ، این نوآوری سر از کارگاهها و پروژههای ساختمانی درآورد و به ابزاری همهفنحریف برای تعمیرات تبدیل شد. کاربرد گستردهی آن در آببندی و اتصال کانالهای تهویهی هوا، باعث شد نامش به «duct tape» تغییر کند و امروز تقریباً هیچ جعبه ابزاری بدون آن کامل نیست.
پیش از آنکه اینترنت شاهراه اطلاعات جهان نام بگیرد، پیشنمونهی آن «آرپانت» (ARPANET) — در دههی ۱۹۶۰ توسط وزارت دفاع ایالات متحده طراحی شد. هدف اصلی، ایجاد یک شبکهی ارتباطی غیرمتمرکز بود که حتی در صورت حملهی هستهای و از کار افتادن بخشی از زیرساختها، بتواند ارتباط بین پایگاههای نظامی را حفظ کند.
این سیستم طوری طراحی شده بود که پیامها از مسیرهای گوناگون عبور کنند و قطع یک خط، مانع رسیدن اطلاعات به مقصد نشود. با گذشت زمان، آرپانت قدمبهقدم در بسترهای گستردهتر علمی تکامل یافت تا چیزی شود که امروز با نام اینترنت میشناسیم و پایهی زندگی دیجیتالمان را شکل میدهد.
اوایل قرن بیستم، مردان بیشتر از ساعت جیبی استفاده میکردند؛ ساعتی که در جیب جلیقه یا کت جای میگرفت و گاهی با زنجیری ظریف به لباس متصل میشد.
اما در میدان نبرد، بیرون آوردن ساعت از جیب در میان دود، گل و هیاهوی جنگ، چندان عملی نبود. افسران نظامی به ابزاری نیاز داشتند که بتوانند تنها با یک نگاه سریع، زمان را ببینند و مانورها و عملیات هماهنگ را با دقت اجرا کنند.
ساعت مچی در جریان جنگجهانی اول، دقیقاً بههمیندلیل محبوب شد و بعدها سربازانی که به خانه بازگشتند، این عادت جدید را با خود شهرها آوردند و این ابزار پوشیدنی جدید، نمادی از مد روز مردم شد.
داستان اختراع «Super Glue» یا چسب قطرهای، با یک اشتباه علمی آغاز شد. طی جنگ جهانی دوم، دکتر هری کوور و تیمش در تلاش بودند نوعی پلاستیک شفاف برای دوربینهای نشانهگیری اسلحه بسازند.
در این میان به مادهای برخوردند که به طرز غیرمنتظرهای به همهچیز میچسبید؛ به حدی که کار با آن غیرممکن به نظر میرسید. کوور این ماده را بیاستفاده دانست و کنار گذاشت.
اما سالها بعد در جریان جنگ ویتنام، همین ماده به شکلی غیرمنتظره احیا شد: پزشکان میدانی از آن برای بستن سریع زخمهای سربازان و جلوگیری از خونریزی شدید استفاده کردند. در طول زمان این ماده مسیرش را به جعبه ابزارهای خانگی پیدا کرد و امروز یکی از پرکاربردترین چسبهای فوری در جهان است.
آن جیبهای بزرگ و اضافی روی شلوارهای کارگو، هرگز برای جا دادن گوشی موبایل طراحی نشده بودند. ایدهی اولیه در دههی ۱۹۳۰ توسط نیروهای نظامی بریتانیا مطرح شد، زمانیکه سربازان به پوششی نیاز داشتند که بتوانند مهمات، نقشهها، ابزار و سایر لوازم ضروری را با خود حمل کنند، بدون اینکه دستانشان اشغال شود.
این طراحی کاربردی، آزادی حرکت و کارایی فوقالعادهای در میدان نبرد ایجاد کرد. پس از جنگ، شلوار کارگو بهعنوان لباس کار استفاده شد و سپس به مدهای خیابانی راه یافت. امروز، بیشتر جیبهای این شلوارها به جای خشاب و سلاح، پر از کلید، کیف پول، هندزفری و شاید یک خوراکی کوچک هستند.
وقتی صحبت از روحیهی سربازان در میدان نبرد میشود، کافئین میتواند نقش یک ناجی کوچک را بازی کند. ارتش ایالات متحده در دوران جنگ، به روشی نیاز داشت تا بتواند در هر شرایط و مکانی، قهوهای سریع و قابلحمل برای نیروهایش فراهم کند.
پیشتر نسخههای ابتدایی قهوه فوری وجود داشت، اما کیفیت و طعمشان چندان دلچسب نبود. ارتش با بهبود فرآیند و استفاده از روش «خشککردن انجمادی» (freeze-drying)، محصولی ساخت که هم سبک و کمحجم بود، هم ماندگاری بالایی داشت؛ درست مناسب جیرههای نظامی.
بعد از جنگ، شرکتها این ایده را به زندگی روزمره آوردند و قهوه فوری را به مردم پرمشغله فروختند. این تغییر کوچک، عادتهای صبحگاهی میلیونها نفر را برای همیشه دگرگون کرد.
پیش از آنکه کامپیوترها به اندازهای کوچک شوند که روی میز کار یا حتی در کیفمان جا بگیرند، نخستین گام در مسیر تولیدشان را ارتش برداشت. باز هم در جنگ جهانی دوم، ارتش آمریکا پروژهای عظیم را تأمین مالی کرد تا ماشینی بسازد که بتواند محاسبات پیچیدهی جداول شلیک توپخانه را انجام دهد.
به این ترتیب اولین کامپیوتر الکترونیکی همهمنظوره با نام انیاک (ENIAC) ساخته شد؛ دستگاه محاسباتی غولپیکری با هزاران لولهی خلأ که اتاقی کامل را اشغال میکرد و توان پردازشیاش، برای آن دوران فوقالعاده بود.
امروز، وارثان کوچک و بیصدای انیاک یعنی پیسیها و لپتاپها، تقریباً در هر خانه و محل کاری، ابزار اصلی زندگی مدرن بهشمار میروند.
گاهیاوقات کاربرد یک اختراع در دل شرایط سخت جنگ، به نیاز کاملاً متفاوتی پاسخ میدهد. در جریان جنگجهانی اول، پرستاران متوجه شدند که پانسمانهای فوقالعاده جاذب مورداستفاده برای زخمهای سربازان، بسیار بهتر از گزینههای سنتی برای مراقبتهای قاعدگی عمل میکنند.
این پانسمانها از خمیر چوب فشرده ساخته میشدند؛ مادهای که شرکت «کیمبرلی-کلارک» برای مصارف پزشکی نظامی توسعهداده بود. پس از پایان جنگ برند «کوتکس» این ایده را به محصولی اختصاصی برای زنان تبدیل کرد: نخستین نوار بهداشتی مدرن.
خودروی افسانهای «جیپ» در میانهی جنگ جهانی دوم، به سفارش ارتش ایالات متحده طراحی شد؛ وسیلهی نقلیهای سبک، پرتوان و قابلاعتماد برای شناسایی و عملیات در مسیرهای دشوار. این خودرو باید هم در جادههای ناهموار و گلآلود تاب میآورد، هم در شرایط بحرانی، با چابکی نیروها و تجهیزات را جابهجا میکرد.
محبوبیت و کارآمدی جیپ به حدی بود که پس از جنگ، شرکت «ویلیس-اوورلند» تصمیم گرفت نسخهای غیرنظامیاش تولید کند. این مدلها آغازگر مسیری بودند که بعدها به تولد شاسیبلندها و کراساوورهای امروزی انجامید.
عینک آفتابی خلبانی ری-بن که در ابتدا برای خلبانان نظامی و به منظور کاهش تابش نور در ارتفاعات بالا طراحی شده بود، ضمن حفظ وضوح دید، از چشمان خلبانان نیز محافظت میکرد.
اما این عینکها زمانی به شهرتی فراگیر رسیدند که عکسهای ژنرال مکآرتور که در طول جنگ جهانی دوم آنها را به چشم زده بود، در روزنامهها منتشر شد. چیزی نگذشت که این عینکها جای خود را در دنیای مد و فشن باز کردند و تا به امروز هم هواداران خاص خود را دارند.
سالها پیش از اینکه عکس گرفتن با یک لمس روی صفحهی موبایل ممکن شود، فناوری عکاسی دیجیتال در پروژهای کاملاً نظامی توسعه یافت.
ارتش ایالات متحده به روشی نیاز داشت تا بتواند از ماهوارههای جاسوسی و شناسایی عکس بگیرد و تصاویر را بدون استفاده از فیلم عکاسی، به زمین ارسال کند. پردازش فیلم در فضا غیرممکن بود و زمان در این مأموریتها حیاتی بهشمار میرفت.
این تکنولوژی بهمرور راهش را به دوربینهای خانگی، سپس به تلفنهای هوشمند ما پیدا کرد و حالا به لطف پیشرفت فناوری، لحظههای عادی زندگی را جاودانه میکند.
ارتش ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم قوطیهای آئروسل را برای توزیع حشرهکشها توسعه داد تا از سربازان در برابر بیماریهایی محافظت کند که ناقل بیماریهایی مثل مالاریا بودند.
پس از جنگ، مهندسان این فناوری را برای استفادهی غیرنظامی بازطراحی کردند و دنیایی از کاربردهای تازه خلق شد: از اسپری رنگ و خوشبوکننده گرفته تا خامهی فرمگرفته در قوطی. یک اختراع ساده برای حفظ سلامت سربازان، حالا به شکلهای متنوع در قفسههای فروشگاهها حضور دارد و زندگ یروزمره مردم را آسانتر میکند.
این نوآوریها یادآور یک حقیقت مهماند: نبوغ انسانی میتواند ابزاری که در ابتدا برای جنگ ساخته شده را به وسیلهای برای آسایش، راحتی و پیشرفت تبدیل کند.
شاید از منشأ نظامی بعضی اختراعات تعجب کنیم اما این اقلام در زمان صلح کاربرد جدیدی پیدا کردهاند و زندگی روزمره را به شیوههایی بهبود بخشیدهاند که مخترعانشان در زمان جنگ هرگز تصور نمیکردند.