از «اوباماکر» تا «ماها»؛ اصلاح سلامت یا بازی با علمِ؛ روایتی خواندنی از تحول نظام سلامت آمریکا در نیویورک تایمز
نویسنده: راس دوتات
۹ آگوست ۲۰۲۵ / نیویورکتایمز
➖➖➖➖➖➖
عصر ایران؛ لیلا احمدی (ترجمه و تحلیل): جنبش MAHA که با رویکردی کلنگر و انتقادی نسبت به ساختار پزشکی مدرن پا به عرصه گذاشته، با تأثیراتی از پوپولیسم راستگرای MAGA موفق شده به سیاستِ سلامت آمریکا نفوذ کند. این پیوند، عقبگردی آشکار از آرمانهای توسعه و رفاه آمریکایی است و به جای گشودن مسیری آیندهنگر، گرفتار تناقضها، دگمهای تازه و محدودیتهای سیاسی است.
جنبشی که به رابرت اف. کندی جونیور کمک کرد تا به وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده برسد، در چند سال اخیر از نظر سیاسی با پوپولیسمِ راست همسو شده است. این جنبش، نقدی همهجانبه و بیرونی نسبت به پزشکی مدرن داشت که پیش از ظهور نئولوژی «MAHA» با MAGA نزدیکیهایی داشت.
جنبش MAHA پژواک نارضایتیهای گسترده از نهاد پزشکی است؛ نهادی که به نظر نمیرسد پاسخ روشنی برای مشکلات مزمن ارائه دهد و مردمی را که از سیستم ناامید شدهاند، نادیده انگاشته و تحقیر میکند.
اما همانطور که نقد پوپولیسم بر سیاستمدارانِ درونحلقهای، بهدشواری چشماندازی علمی و مستدل عرضه میکند، نقد بیرونی بر نظام پزشکی نیز گرفتار سختگیری علمی و سادهباوری است. ماها نیز همچون ماگا پیوندی پیچیده با حزب جمهوریخواه دارد و گرایشهای سنتی این حزب را در مورد منافع شرکتهای دارویی، صنایع غذایی و تجارت حفظ کرده است.
کندی جونیور در بدو ورود به وزارت، وعده مقابله با دو چالش بزرگ سلامت عمومی آمریکا یعنی چاقی مفرط و بیماریهای مزمن را داد. در دنیای آرمانی، نقد بیرونی میتوانست در هر دو عرصه دستاوردهای ارزشمندی داشته باشد.
[م. در مقاله راس دوتات، «نقد بیرونی» و «نقد درونی» به دو نوع رویکرد متفاوت در نقد نظام پزشکی اشاره دارد.نقد بیرونی (Outsider critique)، از سوی کسانی مطرح میشود که خود را خارج از سیستم رسمی پزشکی و نهادهای بهداشتی میدانند. آنها به عملکرد کلی نظام پزشکی، فلسفه و روشهای آن انتقاد دارند و معتقدند این نظام ناکارآمد، غیرشفاف یا حتی مضر است. جنبش MAHA نمونهای از این نقد بیرونی است که بهدنبال تغییرات ریشهای و کلنگر در پزشکی و سلامت عمومی است. نقد درونی (Insider critique)، از سوی افراد یا گروههایی مطرح میشود که در داخل نظام پزشکی یا ساختارهای رسمی فعالیت میکنند و معمولاً تلاش میکنند مشکلات و ضعفها را از درون اصلاح کنند. این نوع نقد معمولاً مبتنی بر دادهها و پژوهشهای علمی و تغییرات تدریجی است و رویکردی محافظهکارانهتر نسبت به تغییرات دارد. راس دوتات در مقالهاش اشاره میکند که نقد بیرونی (مانند MAHA) اغلب گرفتار سادهباوری و دگمگرایی است و نمیتواند چشماندازی علمی و مستدل ارائه دهد. نقد درونی هم به دلیل تنگناهای ساختاری محدودیتهایی دارد.]
ریشههای بحران چاقی مفرط و اضافهوزت در آمریکا محل بحث است؛ از فرهنگ خودرومحور و زندگی حومهای بهمثابه عوامل غیرتغذیهای گرفته تا چرایی چاقتر بودنِ آمریکاییها نسبت به اروپاییها. با این حال، نقد ضدشرکتی بر شیوه تولید، فرآوری و عرضه مواد غذایی در آمریکا موجه به نظر میرسد و تمایل MAHA به دورکردن مردم از مواد شیمیایی و غذاهای فرآوریشده، آزمایشی ارزشمند است.
[م. در مقاله راس دوتات «نقد ضدشرکتی» (Anti-corporate critique) یکی از محورهای مهم نقد بیرونی است که به نقدِ نقش و نفوذ شرکتها و صنایع بزرگ در نظام سلامت و صنایع غذایی اشاره دارد.
بنابرآن، بخش قابل توجهی از مشکلات سلامت عمومی مثل چاقی، بیماریهای مزمن و آلودگیهای محیطی به دلیل سلطه و منافع شرکتهای بزرگ (مثل صنایع غذایی فرآوریشده، داروسازی و کشاورزی صنعتی) ایجاد شده یا تشدید شده است. این منتقدان معتقدند این شرکتها با اولویتدادن به سود بیشتر، سلامت مردم را فدای منافع اقتصادی میکنند.
جنبش MAHA و نقدهایش به همین ضدشرکتبودن گرایش دارد و سعی میکند به جای اعتماد کامل به نهادهای پزشکی و صنعتی، به سمت راهحلهای طبیعیتر، ارگانیکتر و دور از مواد شیمیایی و فرآوریشده برود.
راس دوتات اشاره میکند که نقد ضدشرکتی هم اگر سادهانگارانه یا دگماتیگ شود، ممکن است به جای حل مسئله، باعث ایجاد مشکلهای جدید شود، مثل مردود دانستنِ داروهای موثر یا واکسنها و تبعاتشان.]
از سوی دیگر، نظام پزشکی در عرصه بیماریهای مزمن، بهویژه فهرست رو به افزایش بیماریهایی که علت روشنی ندارند، عمدتاً ناکام مانده و رویکردی تازه با دادهها و پژوهشهای نو میتواند نویدبخش باشد.
رویکرد MAHA تاکنون خودویرانگر و از نظر سیاسی محدود بوده است. این جنبش با نشاندنِ دگمهای جدید به جای دگمهای انزجار آور پزشکی، بنیاناش را سست کرده است؛ شور و شوقی زیادی به «طبیعی»بودن نشان میدهد، نقش راهحلهای دارویی را کماهمیت جلوه میدهد و سلامت عمومی را به زدودن سموم مدرن و بازگرداندن نیروی شادابِ پیش از دهه ۱۹۶۰ ارتباط میدهد.
مدرنیته سویههای سمی دارد و طبیعت خردمند است، اما جهان طبیعی راههای بسیاری برای کشتن و رنج دادن ما دارد که صرفاً نبوغ انسانی توانسته بر آنها غلبه کند. چشمانداز پیش از دهه ۱۹۶۰ برای برخی سلامت بیشتری به همراه داشت، ولی برای بسیاری از مردم مرگ زودرس به ارمغان آورد.
پس باید تعادل برقرار کرد؛ یعنی از محصولات ارگانیک، غلات کامل و ورزش برای مقابله با چاقی دفاع کنیم و در عین حال، ظرفیت انقلابیِ نسل جدیدِ داروهای کاهش وزن را بپذیریم. باید ریشه بیماریهای مزمن را در مواد شیمیایی و آلایندهها جستوجو کنیم و در عین حال واقف باشیم که خیلی از بیماران مزمن با عفونتهایی روبرو هستند که شاید با ترکیب صحیح داروهای تجویزی قابل درمان باشند. (مثلاً در مبارزه با بیماری مزمنِ ناشی از گزیدگی کنه، برخی درمانهای جایگزین مفید هستند، اما دوز بالای آنتیبیوتیک حیاتی است.)
وقتی پای واکسن به میان میآید، اثری از تعادلگرایی در جنبش MAHA دیده نمیشود. پرسشهای مستدل و متعددی درباره کارایی واکسنهای mRNA، میزان واقعی عوارض ناشی از واکسن و برنامه مناسب واکسیناسیون کودکان وجود دارد. نقد کلنگر هرگز در محدوده مسائل مشخص باقی نمیماند و همزمان به این حقیقت کلی که واکسنها در بیشتر موارد سودمندند اذعان نمیکند. همیشه تمایل دارد واکسنها را به ریشۀ اصلی مشکلات سلامت در دنیای مدرن بدل کند؛ خواه از رهگذر ادعاهای غیرقابلقبول درباره گستره عوارض واکسنهای mRNA، یا با توجه به تلاشهای فرساینده و ناکام برای اثبات ارتباط واکسن و اوتیسم. امتناع از پذیرش شواهد نیز غریزی است و این باور میآید که واکسیناسیون ذاتاً بیشازحد «غیرطبیعی» است و نمیتوان به آن اعتماد کرد؛ غریزهای که بیگمان انسانی است، اما نمیتواند راهنمای سیاستگذاری سلامت عمومی باشد.

کندی جونیور بهعنوان کنشگر سیاسی، نمونۀ بارز این غریزه بود و اکنون که وزیر بهداشت شده، تا حدی اسیر آن شده است. اقداماتش در حوزه واکسنها، بهویژه تصمیم اخیرش برای قطع کامل بودجۀ پژوهشهای بیشتر بر روی واکسنهای mRNA تندروانه و ناپخته است. با این حال، این اقدامات از نظر متحدان و حامیانش کافی نیستند. آنان گمان میکنند که او نتوانسته پویش ضدواکسنیِ تمامعیارشان را به ثمر برساند.
در عین حال، به نظر میرسد گرفتاد معادلات ائتلافی باشد، چرا که حزب جمهوریخواه همچنان حزب کشاورزی صنعتی و گروههای صنعتی بزرگ است؛ جریاناتی که احتمالاً محدودیتهای شدیدی بر هر اقدام اساسی برای سالمتر کردن زنجیرۀ تأمین غذای آمریکا تحمیل خواهند کرد.
جا دارد قیاسی با سیاست اقتصادی دولت ترامپ انجام دهیم. جاهطلبترین پوپولیستها بهدنبال رویکردی کاملاً متفاوت در اقتصاد راستگرایانه بودند، اما آنچه نصیبشان شد، صرفاً اصرار دیرین ترامپ بر تعرفهها بود که به مجموعۀ سنتیِ کاهش مالیاتها با تأمین مالی کسری بودجه در حزب جمهوریخواه الصاق شد. به همین سان، در مواجهه با چالش MAHA نیز، قدرتهای شرکتی قدیمی، امتیازهایی در زمینۀ مواد اولیه خواهند داد و با احساسات ضدواکسنی کنار خواهند آمد، اما در نهایت، این وضعیتِ موجود است که پیروز میدان میشود.
[م. واکسنهای mRNA (پیامرسان RNA) نسل جدیدی از واکسنها هستند که با استفاده از فناوری زیستی پیشرفته ساخته میشوند. واکسن mRNA شامل RNA پیامرسان است که دستور ساخت پروتئینی خاص از ویروس (مثلاً پروتئین اسپایک ویروس کرونا) را به سلولهای بدن میدهد. وقتی این دستور به سلولها میرسد، آنها این پروتئین ویروسی را میسازند و سیستم ایمنی بدن را تحریک میکنند تا علیه آن پروتئین و در نتیجه ویروس واقعی واکنش نشان دهد. این واکسنها نسبت به واکسنهای سنتی سریعتر تولید می شوند و نیاز به استفاده از ویروس زنده ندارند، بنابراین ایمنی بیشتری دارند و میتوانند بهسرعت متناسب بل ویروسهای نوظهور یا گونههای جدید ویروسها تغییر کنند. واکسنهای فایزر Pfizer-BioNTech و مدرنا Moderna که برای کووید-۱۹ ساخته شدهاند از فناوری mRNA استفاده کردند و در کاهش بستری، مرگ و علائم شدید بیماری کووید-۱۹ بسیار مؤثر بودهاند.
رابرت ف. کندی جونیور یکی از چهرههای برجسته و پرحاشیه در نقد واکسنهای mRNA است. او معتقد است این واکسنها عوارض جانبی بیشتری دارند و از سوی صنایع دارویی و دولتها بیش از حد تبلیغ شدهاند. مواضع او باعث بحث و جدلهای گسترده شده. بسیاری از صاحبنظران گفتههایش را نادرست یا حتی خطرناک میدانند، چرا که کاهش اعتماد عمومی به واکسنها میتواند سلامت جمعی را به مخاطره بیندازد.]
➖➖➖➖➖➖
یادداشت مترجم:
راس دوتات در این مقاله کوشیده جنبش نوپای «MAHA» (منتقدان کلنگر نظام پزشکی) را در بستر سیاسی و اجتماعی آمریکا تحلیل کند؛ جنبشی که به باور او از نظر ساختاری با پوپولیسم MAGA قرابت دارد، اما در حوزه سلامت با همان چالشهای داخلی و محدودیتهای بیرونی مواجه است. دوتات، MAHA را استمرار نارضایتیهای عمومی از نهادهای رسمی میداند، مشابه انتقادهای پوپولیستها به سیاستمداران «خودی». او معتقد است این جنبش همچون بسیاری از حرکات ضدسیستمی، در ارائه راهحلهای علمی و دقیق ناتوان است و بیشتر به شعارها و باورهای ایدئولوژیک متکی است.
دوتات به دو چالش اصلی سلامت عمومی یعنی چاقی مفرط و بیماریهای مزمن اشاره میکند و میگوید MAHA میتوانست ایدههای نوآورانه داشته باشد، اما گرفتار افراط در نگاه «طبیعیگرایانه» شده است. نویسنده مهمترین ضعف این جنبش را موضع افراطی و بیاعتمادی به واکسیناسیون میداند که حتی نقدهای مشروع درباره ایمنی یا اثربخشی واکسنها را تحتالشعاع قرار داده است.
دوتات نشان میدهد رابرت ف. کندی جونیور باوجود مواضع ضدواکسن، در چارچوب حزب جمهوریخواه گرفتار منافع شرکتهای بزرگ کشاورزی و دارویی است؛ محدودیتهایی که ترامپ هم در اصلاحات اقتصادی با آن روبهرو بود.
از نکات قوت مقاله میتوان به قیاسهای تاریخی و سیاسی روشن اشاره کرد. اتصال MAHA به MAGA و قیاس با سیاستهای ترامپ تصویری شفاف و قابلفهم ایجاد میکند. نویسنده به پیچیدگی موضوعات سلامت نیز توجه کرده و نقش صنایع بزرگ و محدودیتهای رویکرد «طبیعیگرایانه» را نیز در نظر گرفته است. ترکیب تجربه شخصی با تحلیل، مانند اشاره به درمان بیماری لایم با تلفیق روشهای جایگزین و آنتیبیوتیک نیز، تحلیل را ملموستر کرده است.
مقاله در برخی موارد کمتوجهی به تنوع دیدگاهها در جنبش MAHA دارد و این جنبش را یکدست و همنظر نشان میدهد، در حالی که طیفی از مواضع از میانهرو تا افراطی وجود دارد. همچنین تمرکزِ بیش از حد بر رابرت ف. کندی جونیور باعث شده تحلیل از سایر رهبران و شاخههای جنبش غفلت کند.
نبود بررسی علمی دقیق، به ویژه ارزیابیهای دادهمحور یا آماری درباره واکسنها، بیماریهای مزمن یا چاقی و لحن تاحدی پیشداورانه که گاهی با پیشفرض «درستی نظام پزشکی فعلی» به نقد MAHA پرداخته، از دیگر ضعفهای مقاله است که ممکن است برای مخاطبان منتقد نظام پزشکی قانعکننده نباشد.
مقاله دوتات، تصویری پرجزئیات از تضادهای درونی و محدودیتهای بیرونیِ جنبش MAHA ارائه میدهد و ارتباط آن را با سیاست آمریکا برجسته میکند، اما تحلیل او بیشتر بر سیاستورزی و تجربه فردی استوار است تا دادههای علمی و دیدگاههای متنوع جنبش. نتیجهگیری او این است که بدون پذیرش تعادل میان علم پزشکی مدرن و نقدهای کلنگر، MAHA در خطر فروکاستن به شعاری سیاسی و بیاثر است؛ همانگونه که MAGA در عرصه اقتصاد به تغییرات بنیادین نرسید.
مقایسه عملکرد وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا (HHS) در دورههای ریاستجمهوری اوباما، بایدن و ترامپ میتواند در تبیین بحران کنونی سودمند باشد.
در دوره باراک اوباما (۲۰۱۷–۲۰۰۹)، تمرکز اصلی بر گسترش پوشش بیمه درمانی بود. لایحهای شامل بودجه قابلتوجه برای اصلاح نظام بهداشت با هدف کاهش افراد بدون بیمه ارائه شد. برنامه CHIP نیز توسعه یافت و قانون «آکای» (Affordable Care Act – ACA) به تصویب رسید که Medicaid را در ایالتها گسترش داد و پوشش بیمه میلیونها آمریکایی را افزایش داد؛ امری که تأثیر مثبتی بر کیفیت خدمات درمانی داشت.
در دوره نخست دونالد ترامپ (۲۰۲۱–۲۰۱۷)، تلاشهایی برای عقبراندن اوباما و تضعیف ACA صورت گرفت. هرچند لغو کامل طرحهای اجتماعی اوباما محقق نشد، اما محدودیتهای بیمه شخصی حذف شد، بودجه تبلیغات و راهنمایان بازار بیمه کاهش یافت و ثبتنام آسان مختل شد. با این حال، ترامپ دستور اجرایی برای شفافیت قیمت خدمات درمانی صادر کرد و قانون «صورتحسابهای غافلگیرکننده» (No Surprises Act) را به تصویب رساند. در پاسخ به بحران همهگیری، «Operation Warp Speed» برای سرعتبخشی به تولید واکسن کووید-۱۹ با بودجه میلیارد دلاری راهاندازی شد و از قانون دفاعی برای افزایش تولید ماسکها و دستگاههای تهویه مصنوعی بهره گرفته شد.
با این وجود، خروج آمریکا از سازمان جهانی بهداشت (WHO) و کنار گذاشتن ساختار امنیت زیستی ملی، نگرانیهایی ایجاد کرد. حدود ۶میلیارد دلار به حوزه سلامت روان و بحران اپیوئید، تخصیص یافت اما مرگهای مرتبط با اپیوئید همچنان بالا باقی ماند. ضمناً دسترسی به مراقبتهای باروری محدود شد و حمایتهای سلامت برای اقلیتهای جنسی کاهش یافت.
در دوره جو بایدن (۲۰۲۵–۲۰۲۱)، توجه ویژهای به تقویت ACA و گسترش پوشش بیمه شد. با اجرای بسته «American Rescue Plan» حق بیمهها کاهش و ثبتنام در بازارهای بیمه افزایش یافت و منابع حمایتی مجدداً فراهم شد. طرح هایی برای مذاکره دارویی در مدیکر Medicare و کاهش قیمت داروها ارائه شد. در حوزه عدالت سلامت، ۵۰۰ میلیون دلار برای کمک به ثبتنام اقشار محروم اختصاص یافت و تعداد ثبتنامکنندگان به سطح بیسابقهای رسید. پاسخ همهجانبه به کووید-۱۹ شامل توزیع هدفمند واکسن، تزریق ۱۰۰ میلیون دوز در ۵۸ روز نخست، احیای نهادهای امنیت زیستی و بازگشت به WHO، توسعه شبکههای آزمایش و ترویج اقدامات پیشگیرانه مانند ماسک و فاصلهگذاری اجتماعی بود. در حوزه حمایت از حقوق اقلیتها، قانون ضد تبعیض در مراقبتهای بهداشتی برای LGBTQ+ تصویب شد و طرحهایی برای بهبود سلامت مادران و مقابله با نابرابریها منتشر شد. همچنین قانون کاهش تورم (Inflation Reduction Act) با کاهش هزینه داروها برای سالمندان، سقف هزینه انسولین و آغاز توانمندسازی Medicare برای مذاکره با شرکتها به تصویب رسید.
در دوره دوم ترامپ، سیاستهای پیشین او بهنحوی شدیدتر و همهجانبهتر رویکار آمد.
کندی با رأی ۵۲–۴۸ در سنا بهعنوان وزیر بهداشت تأیید شد و مسئولیت نهادهایی مانند CDC، FDA، NIH و CMS را بر عهده گرفت. عملکردش در این حوزهها نگرانیهایی در سازمانهای بهداشت عمومی برانگیخت. یکی از اقدامات جنجالی او، لغو یا بازنگری در ۲۲ پروژهی مرتبط با واکسنهای mRNA به ارزش تقریبی ۵۰۰ میلیون دلار بود؛ پروژههایی که از سوی شرکتهایی مانند Moderna، Pfizer و دانشگاه اموری هدایت میشدند. کندی این اقدام را بهمنظور انتقال سرمایه به سمت واکسنهای سازگارتر، طبیعیتر و مقاومتر در برابر جهشهای ویروسها توجیه کرد. اما این تصمیم با واکنش شدید جامعه علمی روبرو شد، بهطوری که کارشناسانی مانند مایک استرهالم آن را یکی از بدترین تصمیمهای حوزه سلامت عمومی در پنجاه سال اخیر قلمداد کردند و پل اُفیت بر نقش حیاتی واکسنهای mRNA در نجات جان میلیونها نفر تأکید کرد. تحلیلگران هشدار دادهاند که کاهش سرمایهگذاری دولتی میتواند نوآوری و آمادگی کشور در برابر بحرانهای آینده را تضعیف کند.
کندی همچنین درصدد بازسازی برنامه جبران خسارت آسیبهای ناشی از واکسنها (VICP) است، اما نگرانیهایی وجود دارد که تغییرات پیشنهادی ممکن است شامل آسیبهای غیرعلمی یا حذف محافظتهایی باشد که اعتبار برنامه را به مخاطره میاندازد. از سوی دیگر، او در چارچوب برنامه MAHA پیشنهاد داده هر شهروند آمریکایی طی چهار سال آینده، مجهز به دستگاه پوشیدنی ردیابِ سلامت باشد. کارشناسان درباره پیامدهای روانی و اخلاقی این طرح، از جمله اضطراب، اختلالِ خوردن و تبعیض در بیمه هشدار دادهاند.
کندی چهرهای شناختهشده در جنبش ضدواکسن است. او ریاست سازمان Children’s Health Defense را بر عهده داشت که واکسنها، فلزات سنگین، امواج رادیویی و عوامل محیطی دیگر را مسئول ابتلا به اوتیسم، ADHD و بیماریهای مشابه معرفی میکند. در سال ۲۰۰۵، مقاله بحثبرانگیزی به نام «ایمنی مرگبار» منتشر کرد که در آن ادعا شده بود ترکیب جیوهای «thimerosal» در واکسنها باعث اوتیسم میشود و سازمانهای بهداشتی با شرکتهای داروسازی در این موضوع همدست هستند. این مقاله بعدها از اینترنت حذف شد اما به جرقهای برای بحثهای جنجالی درباره واکسن و اوتیسم میدل شد. کتاب پرهیاهوی او با عنوان «بیاعتمادی به آنتونی فائوچی» شامل اتهاماتی علیه فائوچی و بیل گیتس مبنی بر دستکاری در همهگیری کرونا و جلوگیری از درمانهای اولیه مانند ایورمکتین است. تحلیلگران، این ادعاها را توطئهگرانه میدانند. در دوران کرونا، حسابهای اجتماعی کندی (برای انتشار ادعاهایی در نفی واکسنها) مسدود شد. او با افرادی مانند اندروید ویکفیلد ارتباط داشت که یکی از تولیدکنندگان اصلی محتوای ضدواکسن در شبکههای اجتماعی شناخته میشود.
جنبش «Make America Healthy Again» (MAHA) به رهبری رابرت اف. کندی جونیور تلاش میکند اصلاحاتی در سلامت عمومی آمریکا ایجاد کند. این جنبش که بر کاهش مصرف غذاهای فرآوریشده، مقابله با آلایندههای محیطی و افزایش شفافیتِ دادههای سلامت تأکید دارد، در بسیاری از موارد به دغدغههای واقعی مردم پاسخ میدهد.
مهمترین ضعف MAHA، رویکرد افراطیاش در مخالفت با واکسنهای mRNA است؛ داروهایی که دادههای علمی گسترده، اثربخشی و ایمنیشان را تأیید کردهاند و تردیدهای بیپایه درباره آنها میتواند اعتماد عمومی را خدشهدار کند. تصمیم کندی برای قطع بودجه تحقیقات mRNA نگرانی جدی جامعه علمی را برانگیخته، زیرا این فناوری، کلید آمادگی در برابر پاندمیهای آینده است.
علاوه بر این، گزارشهای رسمی MAHA در استناد به منابع علمی، دچار ضعفهایی است که اعتبار مستندات را کاهش میدهد. محدودیتهای ائتلافیِ کندی با صنایع قدرتمند غذایی و دارویی، مانع اجرای اصلاحات عمیق میشود. در نتیجه، این جنبش میان پرداختن به مسائل واقعی سلامت و اتخاذ مواضع غیرعلمی دچار نوسان است که میتواند پیامدهای خطرناکی برای بهداشت عمومی داشته باشد. به نظر نویسنده، لازم است تعادلی میان اصلاحات منطقی و حمایت از دستاوردهای علمی برقرار شود. این رویکرد شامل حمایت از نوآوریهای پزشکی مانند واکسنهای mRNA و تقویت نظارت و پژوهشهای دقیق زیستمحیطی و تغذیهای است.
رویکرد و سیاستگذاری دولتها تاثیر سرنوشتسازی بر زندگی و آینده شهروندان دارند؛ بهویژه در حوزه نظام سلامت که سلامت و رفاه مردم را تعیین میکند. برای نمونه، نظام سلامت آمریکا در دوره اوباما با اجرای قانون «آکای»، میلیونها نفر را تحت پوشش بیمه قرار داد، اما در دوره ترامپ، تلاشهایی برای تضعیف آن صورت گرفت و در دوره بایدن بار دیگر تقویت شد و توسعه یافت. این تغییرات بهطور مستقیم روی دسترسی به خدمات درمانی، هزینهها و کیفیت مراقبتها تأثیر میگذارند و سرنوشت سلامت میلیونها نفر را رقم میزنند.
در دوره جدید وزارت بهداشت با حمایت رابرت اف. کندی جونیور، چرخشی متفاوت و پرچالش به چشم میخورد که اصلاحات محدودی را در رژیم غذایی و سبک زندگی دنبال میکند، اما همزمان با مواضع جنجالیِ ضدواکسن و کاهش بودجه تحقیقات واکسنهای mRNA همراه است.
این وضعیت نگرانیهای زیادی درباره آینده نظام سلامت و آمادگی ایالاتمتحده در برابر بحرانهای بهداشتی ایجاد کرده و نمونهای دیگر از تأثیر مستقیم رویکرد دولتها بر سلامت و زندگی مردم به شمار میرود.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر